eitaa logo
یاران ولیعصر
196 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
22.4هزار ویدیو
513 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(قسمت ۱) علامه مجلسی(ره) میگوید: هنگامی که بحرین در تصرف اروپائیان بود، مردی که ناصبی و از دشمنان سرسخت اهلبیت(ع) به شمار میرفت، به عنوان فرماندار دست نشانده بحرین به حکومت رسید، تا به امور و بازسازی های خرابی ناشی از جنگ بپردازد. وزیر مشاور او نیز مردی بود که در دشمنی اهلبیت(ع) از خود او سرسخت تر بود، و با هرموقعیتی که به دست میآورد، سعی در قلع و قمع و شکنجه و آزار دوستداران اهلبیت(ع) می نمود. روزی همین وزیر ناصبی، نزد والی(فرماندار) بحرین رفته اناری را به اونشان میدهد که روی آن بطور برجسته نوشته بود: «لااله الاالله، محمدرسول الله، ابوبکر،عمر،عثمان،و علی،خلفاء رسول الله» وقتی والی نوشته های روی انار را دید ، بدون اینکه حتی احتمال این را بدهد که آن انار ساخته دست بشر باشد، بسیار تعجب کرد و گفت: این نشانه روشن و دلیلی قوی برای اثبات این مطلب است که مذهب شیعیان دروغ و باطل است. نظرت درباره ارائه آن به مردم بحرین چیست؟؟ وزیر گفت: عُمر امیر دراز باد، مردم بحرین بسیار متعصب هستند و هیچ دلیلی را قبول نمیکنند.با این حال بهتر است آنها را حاضر نموده و این انار را به نمایش بگذاریم. اگر آن را به عنوان دلیلی برای ردّ مذهب شیعه قبول کردند و بازگشتند، چه بهتر، خداوند نیز تورا پاداش نیکویی عطا خواهد نمود، واگر نپذیرفته و در گمراهی خود باقی ماندند، آنها را به قبول یکی از این سه راه مخیر کن; یک یا حاضر شوند جزیه دهند که در آن صورت(مانند یهود و نصارا) خار و ذلیل خواهند بود. دو، یا اینکه دلیلی برای ردّ این برهان آشکار بیاورند. سه، یا در نهایت تن به مرگ داده انها را از دم تیغ بگذرانیم و زنان و فرزندان و اموالشان به عنوان اسیر و غنمیت تصاحب کنیم. والی پیشنهاد وزیر را تایید کرد: و علما و بزرگان و نجبا و سادات بحرین را احضار نمود و آن انار را به انان نشان داد و گفت: در صورتی که جوابی درست برای ان نداشته باشید یا کشته شده زنان و اولادتان به اسارت خواهد رفت و اموالتان مصادره خواهد شد، و یا مانند کفار باید در کمال خفت و خواری تن به پرداخت جزیه بدهید. وقتی آنان انار را دیدند رنگشان پرید و زانوهایشان لرزید چون هیچکدامشان قادر به ارائه پاسخی روشن نبودند. رهبرشیعیان بحرین که آن زمان در انجا حضور داشت گفت ; ای امیر! اگر سه روز به ما مهلت دهی ما سعی میکنیم پاسخی که تورا راضی کند،پیدا کنیم و اگر نتوانستیم، هرطور که در مورد ما میخواهی حکم کن.! امیربه ناچار پذیرفت، و آنها مجلس اورا ترک کردند. در حالی که وحشت زده و سرگردان بودند به سرعت مجلسی ترتیب دادند و با یکدیگر به مشورت پرداختند... ادامه دارد... منابع بحارالانوار نوشته علامه مجلسی امالی شیخ صدوق اصول کافی @tashaarrofat
(قسمت دوم) تا اینکه تصمیم گرفتند گروهی را برای یافتن پاسخ از میان خودشان انتخاب نمایند. ابتدا ده نفر از بهترین و پرهیزگارترین علمای شیعه و سپس از میان آنها سه نفر که بهترین انان بودند انتخاب شدند. تا اینکه هریک به نوبت در یکی از این سه شبی که مهلت داشتند به صحرا رفته به راز و نیاز بپردازند و با استغاثه به محضر امام زمان(عج) و حجت خدا در روی زمین از او بخواهند که راه نجات از این ورطه هولناک را به شیعیان نشان بدهد.و از آنها دست گیری نماید. دوشب گذشت، اما هیچکدام از انها که شب را در صحرا به دعا گریه و استغاثه به درگاه حق تعالی و امام زمان(عج) گذرانده بودند چیزی ندیدند. به همین خاطر نگرانی و التهاب و ترس شیعیان بیشتر شد. نفر سوم که "محمد بن عیسی" نام داشت با سروپای برهنه روی به صحرا نهاد. شبی بسیار تاریک و ظلمانی بود اما او با دلی آگاه و نورانی شروع به دعا و تضرع و توسل به درگاه حق تعالی نمود و نجات مومنین و برطرف شدن این بلای عظیم را درخواست کرد. انتهای شب ، صدای مردی را شنید که میگفت:« ای محمدبن عیسی! با این حال آشفته در دل این شب تاریک و این صحرای برهوت چه میخواهی؟ و چرا به اینجا آمده ای؟ » محمدبن عیسی گفت: ای مرد کاری به من نداشته باش من برای امر مهمی به اینجا امده ام. و ان را تنها به امام و مولای خویش خواهم گفت، که تنها او میتواند مرا نجات دهد و جز او کسی نمیتواند بفریاد من برسد. آن مرد میگوید:«ای محمدبن عیسی! من صاحب الامر هستم حاجتت را بگو.» او در پاسخ میگوید: اگر تو صاحب الامری خود همه را میدانی،و نیازی به شرح من نداری. حضرت(ع) میفرماید:«آری میدانم. بخاطر وحشتی که از آن انار و آنچه که بر روی آن نوشته و تهدیدی که والی نموده است آمده ای.» وقتی محمدبن عیسی این سخن را میشنود بطرف او برمیگردد و میگوید; مولاجان آری. تو خود میدانی که چه بر سر ما امده است تو امام و پناه مایی، و میتوانی ما را رهایی بخشی! حضرت میفرماید ای محمدبن عیسی آن وزیر که لعنت خدا بر او باد در خانه اش درخت اناری دارد که وقتی شکوفه میزد ، قالبی از گل به شکل انار ساخت و آن را دو نیم کرد... ادامه دارد... منابع بحارالانوار نوشته علامه مجلسی امالی شیخ صدوق اصول کافی @tashaarrofat
(قسمت سوم، پایان) و آن کلمات را که دیدی روی انار نقش برجسته بود، داخل هردو قسمت قالب حک نمود. آنگاه آن را به اناری که هنوز کوچک بود محکم بست. وقتی انار بزرگ و رسیده شد همانطور که دیدی آن کلمات بر روی آن بطور برجسته نقش بسته بود. فردا وقتی به نزد والی رفتید به او بگو جواب را یافته ام اما آن را در خانه وزیر بیان خواهم نمود. وقتی به خانه وزیر رفتی سمت راست حیاط اتاقی را میبینی به والی بگو جواب در ان اتاق است، آنگاه وزیر دستپاچه شده و سعی خواهد نمود که از ورود شما به اتاق جلوگیری کند، اما تو اصرار کن و مواظب هم باش که او را رها ننمایی تا جلوتر از تو وارد اتاق شود. وقتی وارد اتاق شدی طاقچه ای را میبینی که کیسه سفیدی روی آن نهاده شده است، آن را بردار و باز کن خواهی دید که قالبی که او به وسیله آن، این حیله را اجرا نموده است در ان است. آن را مقابل والی بگذار. و آن انار را داخل آن قرار بده(اناری که وزیر ناصبی خودش درست کرده بود منظور آن است) خواهی دید که کاملا منطبق اند. بدین ترتیب موضوع روشن خواهد شد. ای محمدبن عیسی به والی بگو «که ما معجزه دیگری نیز داریم و آن اینکه ، این انار طبیعی نیست . داخل آن انباشته از دود و خاکستر است. اگر میخواهی صحت ادعای من ثابت شود، به وزیر امر کن که آن را بشکند وقتی وزیر انار را بشکند دود و خاکستر آن به هوا برخاسته و بر چهره و ریشش خواهد نشست.» وقتی محمدبن عیسی این سخن را از حضرت شنید بسیار مسرور گشت و در مقابل امام زمان(عج) بخاک افتاده زمین ادب را بوسید و از محضر حضرت امام زمان(عج)مرخص شده و به سرعت به نزد یاران خود بازمیگردد، و مژده احسان مولا را به شیعیان بحرین ابلاغ مینماید. صبح هنگام، همه به اتفاق نزد والی رفته و محمدبن عیسی مو به مو تمام آنچه را که امام فرموده بود اجرا کرد، و همه شاهد اثبات درستی دعوای او و عنایت و تفضل امام(ع) شدند. در این حال، والی رو به محمد بن عیسی نموده و گفت: چه کسی تورا مطلع کرد؟ گفت:امام زمان(عج) والی پرسید: امام زمان(عج) کیست؟ محمدبن عیسی گفت: دوازدهمین امام، حضرت مهدی. آنگاه یک یک امامان را تا امام زمان نام برد. والی که از دیدن این نشانه اشکار منقلب شده بود به محمدبن عیسی گفت: دستت را بمن بده من میگویم;( اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدعبده و رسوله و ان الخلیفه بعده بلافصل امیرالمومنین علی(ع)) آنگاه به امامت اهلبیت(ع)تا امام زمان اقرار و اعتراف نمود و به مذهب شیعه اثنی و عشری مشرف و به راه راست هدایت گشت. سپس دستور داد تا وزیر را به قتل برسانند، و رسما از مردم بحرین عذرخواهی نمود و از آن هنگام با آنها به نیکی رفتار میکرد. راوی گوید; این قصه در بحرین مشهور است و قبر محمدبن عیسی زیارتگاه شیفتگان اهلبیت(ع) میباشد. منابع بحارالانوارعلامه مجلسی امالی شیخ صدوق اصول کافی @tashaarrofat