eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
4هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
36 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
7zamine.mp3
5.31M
(سادات شرمنده، مغیره داره به حسن میخنده، دست علی رو با طناب میبنده...) 🗣ذاکر: 🔶 جلسه هفتگی 2 آذرماه 1403 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
8shoor-hamid.mp3
4.84M
(ام النجباء، کیه جز تو ام ابیها...) 🗣ذاکر: 🔶 جلسه هفتگی 2 آذرماه 1403 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
9shoor-Haji.mp3
3.38M
(تنهاترین آدم دنیا منم، مرده ای که هنوزه روو پا منم...) 🗣ذاکر: 🔶 جلسه هفتگی 2 آذرماه 1403 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
قسمت دهم شاهرخ چند روزي از پيروزي انقلاب گذشته بود. نيروي نظامي و انتظامي وجود نداشت. كميته هاي انقلاب اسلامي حلال مشكلات مردم شده بود. هر شب تا صبح نگهباني مي داديم. خبر رسيد كه يكي از افراد شرور قبل از انقلاب با اسلحه در محله ي نارمك تردد دارد. دو نفر از بچه ها در تعقيب او بودند. اما موفق نشدند. ساعتي بعد ديدم آقايي با هيكل بسيار درشت وارد دفتر كميته ي مسجد احمديه شد. موهاي فرخورده و بلند. قد و هيكل بسيار درشتي داشت. بعد هم با صدايي بلند گفت: دنبال من بوديد!؟ با تعجب پرسيدم شما؟! گفت: شاهرخ ضرغام هستم. بعد هم اسلحه ي خودش را محكم گذاشت روي ميز. يك دفعه صداي مهيبي آمد. گلوله اي از دهانه ي اسلحه خارج شد! همه ترسيده بودند؛ بيشتر از همه خود شاهرخ. رنگش پريده بود. دست و پايش مي لرزيد. بعد با خجالت گفت: به خدا منظوري نداشتم. اسلحه ي ام ـ3 خيلي حساسه. خدا رحم كرد. گلوله به كسي نخورد. پرسيدم: اين اسلحه رو از كجا آوردي؟ گفت: من عضو كميته ي منطقه ي يازده هستم؛ اطراف خيابان پيروزي.من هم كمي فكر كردم و گفتم: اين آقا رو فعلاً بازداشت كنيد تا بفرستيم كميته ي مركز اونجا معلوم مي شه. بيشتر بچه ها مي ترسيدند. هيچ كس راضي نمي شد او را به كميته ي مركز منتقل كند. مي گفتند دوست و رفيق زياد داره ممكنه به ما حمله کنند. ساعتي بعد با ماشين خودم به همراه دو نفر ديگر حركت كرديم. جلوي درب كميته ي مركز دو نفر از رفقا را ديدم. سلام و عليك كرديم. نگاهي به شاهرخ كردند و گفتند: اين كيه!؟ عجب هيكلي داره! چشماش رو ببند. زود ببرش تو كه آقاي خلخالي منتظر اين هاست! رنگ چهره ي شاهرخ پريده بود. دستاش مي لرزيد. التماس مي كرد و مي گفت: آقا تو رو خدا بگو من هيچ كاري نكردم. شما تحقيق كنيد. به خدا من انقلابي ام. رفتيم طبقه ي دوم. طوري كه كسي متوجه نشود به بازپرس گفتم: قيافه اش غلط اندازه. اما كار خاصي نكرده. فقط اسلحه داشته و بچه ها تعقيبش كردند. عصر فردا در محل كميته نشسته بودم. سرم توي كار خودم بود. يكي از در وارد شد. بلافاصله پشت ميز من آمد. مرا از پشت بغل كرد و شروع كرد بوسيدن! همين طور هم مي گفت: آقا خيلي نوكرتم. غلامتم، خيلي مردي، هر كاري بگي مي كنم. درست حدس زدم. شاهرخ بود. گفتم: چه خبره مگه چي شده!؟ گفت: مسئول كميته از شما خيلي تعريف كرد. بعد هم به خاطر شما من رو آزاد كرد. آقا از امروز من نيروي شما هستم. هر كاري بخواي مي كنم. هر چي بخواي سه سوته حاضره! ادامه دارد...
شانزدهمین کاروان زیارتی کربلای معلی مجمع عاشقان بقیع اردکان تحت نظارت سازمان حج و زیارت_ دولتی 🔵 دوسر پرواز _ فرودگاه یزد تاریخ حرکت : جمعه ۱۴۰۳/۰۹/۲۳ مدت زمان سفر : ۷ شب اقامت( ۳ شب کربلا- ۳ شب نجف- ۱ شب کاظمین)_ سامرا و سید محمد (عبوری) برگشت : جمعه هفته بعد از حرکت مبلغ : حدود ۲۲/۷۵۰/۰۰۰ تومان پرداخت : نقدی مدیر کاروان : محمد ابراهیمیان اردکانی روحانی کاروان : حجه الاسلام علی قانعی( امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل ع) مدارک مورد نیاز : گذرنامه با ۶ ماه اعتبار از تاریخ پرواز+ یک قطعه عکس ظرفیت محدود: ۳۸ نفر جهت ثبت نام با شماره همراه 09132568981 تماس بگیرید.