eitaa logo
من دلم آسمون میخواد ...
1.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
13.9هزار ویدیو
227 فایل
ما ملت امام حسینیم ...❤ #کپی مطالب از شیر مادرتون حلال تر 😊#حَلالاًطَیّباً ارتباط با ادمین @Daronadar - پناه بر آغوش ابی‌عبدالله از شَر گناه...💔 -
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️👌 👇🏻 ✳️حدیث داریم همه‌ی افراد از حلال اندازه‌گیری شده است. اگر کسی به بپردازد 👇🏻 خدا .❌ 💥یک پیداست چقدر باید با یک دختری با حلال زندگی کند. این پسری که مقدر شده که چند ساعت، چند ماه، چند سال با یک دختری زندگی شیرین داشته باشد این می‌کند،نامحرم است ولی خوب دل نمی‌کند ♻️ بعد هم ممکن است اس‌ام اس بزند، تلفن کند، نامه، ، و... بعد دو سال عقب می‌افتد😕. 🔰تا می‌روند کنند می‌گویند:عمه عروس مرد! چهل روز عقب بیفتد. تا می‌روند می‌گویند: آقا فلانی از دیوار افتاد فلان، فلانی مریض شد، فلانی تصادف کرد، یک وقت می‌بینی دو سه سال این آقا پسر به خاطر اینکه فقط دو ساعت رفت...♨️♨️ 🔴حُر دو دیر آمد، دو قبرش از امام حسین علیه السلام عقب افتاد.😔 ✳️ حر زود باید بیاید، (ظهر) آمد به امام حسین ملحق شد، همین دو ساعت که دیر آمد دو فرسخ قبر حر از امام حسین گرفت.😔 ⚡️یک می‌کنی دو سال عقب می‌افتد. این ازدواج‌ها تاب خورده 👇🏻👇🏻 به خاطر اینکه ما 📛 می‌کنیم، حرام‌خوری که کردیم خدا ازدواج را هی تاب می‌دهد،مخصوصا برای بنده های خوبش...⚠️ ♻️اشتباه می‌کنند آنهایی که می‌گویند: آزادی زن، آزادی زن❕❌ اینها سرشان کلاه رفته حالیشان نیست.😏 چطور❓ خوشمزه‌تر است یا ❔ 🌀 افطار خوشمزه‌تر است، چون آدم چند ساعت خودش را داشته است، افطار خوشمزه‌تر است. اگر آدم به رسید 😱خودش را نگه دارد، خانمِ خودش برایش است.💞 🌀اما اگر به هرکس رسید با او ❌ داد، او را ❌، با او بستنی خورد و.......♨️ این مثل این است که راه می‌رود و مغز گردو و مغز بادام می‌خورد. این دیگر سفره می‌شود لازم را ندارد🚫 💖 💖                ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🇮🇷 🌷 🌷 اینجا زمانی برای بهتر زندگی ❤ کردن ... 😊 . ڪــانــــال پــــیــــام رســــان ایتا https://eitaa.com/yasmotahar . ڪــانــــال پــــیــــام رســــان ســــروشــــ https://sapp.ir/mazhab_va_eshg ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
💟 . کسی که دست همسر خود را بوسید . بخاطر اینکه خدمت به مادر کرده بود.👌👌👌 👇😍 همسر او تعریف میکند: 💟یادم می‌آید به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. 💟او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم به مصطفی می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما کند. 💟بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و و گریه کرد و گفت: از تو بسیار هستم که از مادرت مراقبت کردی. 💟با تعجب به او گفتم: 😳کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر می‌کنی⁉️او در جواب گفت: این دست‌ها که به خدمت می‌کنند برای من است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد👌👌👌 و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 🌷 حالا بعضی ها که اینقدر گیر و مشکلات در زندگیشان بوجود میآید رضایت پدر و مادرشان میباشد. 🔵 🔵 🍃❤️ 🔗کانال ایتا https://eitaa.com/yasmotahar 🔗کانال سروش https://sapp.ir/mazhab_va_eshg 🔗کانال تلگرام https://t.me/yasmotahar
🔴 همسر : 💠 یک هفته بود مادرم در بیمارستان بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و ، می‌بوسید و همانطور با گریه از من تشکر می‌کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر می‌کنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها رو می‌کنید.» گفت: «دستی که به مادرش می‌کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم. 📙کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت 🇮🇷🔵 🔵🇮🇷 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ ایتا https://eitaa.com/yasmotahar ♡ سروش https://sapp.ir/mazhab_va_eshg ♡ تلگرام https://t.me/yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ❤اینجا صحبت درمیان است
🔸بار اول که پاییز ۹۴🍂 رفته بود . یک روز در ميون به ما زنگ میزد و همیشه می گفت: اینجا جاش خوبه👌 ما همه چیز داریم. کامله، هیچ سختی نداریم و ... 🔹گر چه ما باور نمی کردیم و می دونستیم داره می گه ما نشیم. می دونستیم میدون جنگ از رفاه و آسایش دوره 💥اما چیزی نمی گفتيم که ناراحت بشه و مثلا باور می کردیم. باهاش میکردیم و می خندیدیم☺️ "خداحافظ خنده های از ته دل ...😔" 🔸بعد از اومدنش دیدیم یه دسته تسبیح📿 خریده، خیلی زیاد بود. بهش گفت: عزيزدلم چقدر زیاد خریدی⁉️ 🔹بعداز یه کم مکث رو به مامان گفت: از یه درمانده خريدمش. دلم نیومد کم بخرم، همه رو یه جا ازش گرفتم. پیر مرد هم خوشحال شد😍 مامانم صورت قشنگشو و تحسينش کرد. الان همون تسبيح ها شده برامون فدای دل لطیف و مهربونش بشم که همیشه به فکر همه بود..🌷 راوی: خواهر شهید 🇮🇷🔵 🔵🇮🇷 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ ایتا @yasmotahar ♡ سروش @mazhab_va_eshg ♡ تلگرام @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ❤اینجا صحبت درمیان است💙