eitaa logo
من دلم آسمون میخواد ...
1.1هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
13.9هزار ویدیو
229 فایل
ما ملت امام حسینیم ...❤ #کپی مطالب از شیر مادرتون حلال تر 😊#حَلالاًطَیّباً ارتباط با ادمین @Daronadar - پناه بر آغوش ابی‌عبدالله از شَر گناه...💔 -
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸اولین عید بعد از ازدواجمان که لبنانی ها رسم دارند و دور هم جمع می شوند‌،  در موسسه ماند نیامد خانه پدرم... آن شب از او پرسیدم: دوست دارم بدانم چرا نیامدی؟  🍀مصطفی گفت: الان عید است خیلی از بچه ها رفته اندپیش خانواده هایشان اینها که رفته اند، وقتی برگردند، برای این دویست سیصد نفری که در مدرسه ماندند، تعریف می کنند که چنین و چنان؛ من باید بمانم با این بچه ها ناهار بخورم، سرگرم شان کنم، که این ها چیزی برای تعریف کردن داشته باشند... گفتم: خب چرا مامان غذا فرستاد نخوردی؟ نان و پنیر و چای خوردی؟ گفت: این غذای مدرسه نیست... گفتم: شما دیر آمدید بچه ها نمی دیدند شما چی خورده اید... اشکش جاری شد و گفت: خدا که می بیند...  🍃❤️     ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🇮🇷 🌷 🌷 https://eitaa.com/yasmotahar ڪــانــــال پــــیــــام رســــان ســــروشـــ https://sapp.ir/mazhab_va_eshg ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
🔴 #عشق_چمرانی 💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم‌هایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟ 🌹 #شهید_مصطفی_چمران #پروفسور 🇮🇷 🌷 🔵 #مذهبی_ها_عاشقترند 🔵 🌷 🍃❤️ 🔗کانال ایتا https://eitaa.com/yasmotahar 🔗کانال سروش https://sapp.ir/mazhab_va_eshg 🔗کانال تلگرام https://t.me/yasmotahar
💟 . کسی که دست همسر خود را بوسید . بخاطر اینکه خدمت به مادر کرده بود.👌👌👌 👇😍 همسر او تعریف میکند: 💟یادم می‌آید به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. 💟او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم به مصطفی می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما کند. 💟بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و و گریه کرد و گفت: از تو بسیار هستم که از مادرت مراقبت کردی. 💟با تعجب به او گفتم: 😳کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر می‌کنی⁉️او در جواب گفت: این دست‌ها که به خدمت می‌کنند برای من است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد👌👌👌 و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 🌷 حالا بعضی ها که اینقدر گیر و مشکلات در زندگیشان بوجود میآید رضایت پدر و مادرشان میباشد. 🔵 🔵 🍃❤️ 🔗کانال ایتا https://eitaa.com/yasmotahar 🔗کانال سروش https://sapp.ir/mazhab_va_eshg 🔗کانال تلگرام https://t.me/yasmotahar
خون خود را بر زمین میزنم تا شاید کسی به هوش بیاید تا مگر وجدانی بیدار شود ولی افسوس که منافع مادی و حب حیات همه را به زنجیر کشیده است 💯 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار می‌شد، همسرش طاقت نمی‌آورد، می‌گفت: “بس است دیگر. استراحت کن، خسته شدی.” و مصطفی جواب می‌داد: “تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست می‌شود، باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می‌شویم.” اما همسرش که خیلی شب‌ها از گریه‌های مصطفی بیدار می‌شد کوتاه نمی‌آمد، می‌گفت: “اگر اینها که این قدر از شما می‌ترسند بفهمند این طور گریه می‌کنید… مگر شما چه معصیت دارید؟ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است…” آن وقت گریه مصطفی هق هق می‌شد، می‌گفت: “آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟” 🌷 🌷 💯 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
‍ ‍ ‍ 🇮🇷مـدارک دانشگاهی شهــــدا ‍مدرکـهای دانشـگاهیشان را نادیدہ گرفتند ، رفتند تا مـن و تــو مـدرک دانشــگاهیمان را با نشــان وطـن تحویل بگیریم ... (دڪترای فیزیک و پلاسما از دانشگاہ کالیفرنیا) (رتبه ۱۰۶ علوم انسانی حقوق قضایـی دانشگاہ تهران) (رتبہ ۴ دانشگاہ شیراز تجربـی) (رتبه ۱ شیمی دانشگاہ صنعتی شریف) (رتبه اول کنکور پزشکی سال۶۴) ️ یادمان باشد ! چه کســانی را از دست دادیــم ... تا چه چـیزهـایی بدست بیاوریـم ... 👌اینها فقط برخی از شهدایی هستند که بیشتر شناخته شده اند، بسیارشان گمنام اند 💯 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
. خدایا! از بد کردن آدمهایت؛ شکایت داشتم به درگاهت؛ اما شکایتم را پس می‌گیرم … من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد … گاهی فراموش می‌کنم؛ که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم … معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت … با تو تنهایی معنا ندارد! (مانده ام تو را نداشتم چه می‌کردم …!) دوستت دارم، خدای خوب من … ارتباط ما در ایتا ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ کانال کلیپ و استوری زیبا ❤️در سروش ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ https://splus.ir/eestory ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ 💯
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی از لحظه شهادت دکتر مصطفی چمران در دهلاویه ...💔 ارتباط ما در ایتا ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ ♡ @yasmotahar ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ کانال کلیپ و استوری زیبا ❤️در سروش ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ https://splus.ir/eestory ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ 💯