#نکات_خانه_داری 🏡
نکاتی در مورد تخت خواب
تشک را هر ماه پشت و رو نمایید و 180 درجه بچرخانید تا محل قرار گرفتن سر و پای شما روی آن عوض شود و کمی بیرون از اتاق قرار دهید تا هوا بخورد . هیچ گاه روی لبه ی تخت ننشینید ، زیرا لبه تخت تحمل وزن شما را ندارد و با تکرار این عمل لبه های تشک شل شده و جا می اندازد . تختخواب یکی از مهمترین وسیله های منزل است که در سلامتی افراد نقش مهمی دارد. با این همه باید دقت کرد که نسبت به هزینه ای که برای خرید دارید چگونه تختخوابی را می توانید بخرید. طبیعی است که در میان گزینه های مختلف کمی سردرگم شوید. با این حال، فنگ شویی انتخاب تخت خواب مناسب را ساده می کند: بهترین ماده برای تخت خواب چوب است. هر سبک تخت خوابی را می توانید انتخاب کنید، فقط این تخت خواب باید فضای کافی در زیر خود برای تنفس داشته باشد. به همین خاطر براساس فنگ شویی تخت خواب هایی که در فضای زیرین خود کشو دارند و یا ارتفاع آن ها بسیار کم است تخت خواب های خوبی نیستند.
جلوگیری از بیرون زدن پرهای بالش
برای اینکه پرهای ریز از سوراخ روبالشی بیرون نیاید ، پس از اتو کردن آستر رو بالشی ، آن را از طرف پشت روی میز قرار داده و یک تکه صابون عطری خشک روی آن بمالید و آنگاه با خیال راحت پرها را به داخل آن منتقل کنید .
تشک های متنوعی در بازار وجود دارند. سعی کنید هوشمندانه تشکی را انتخاب کنید که بهترین خواب و بیش ترین آرامش را برای شما به ارمغان می آورد. هر چه در شب خواب بهتری داشته باشید، در طول روز پرانرژی تر و سرحال تر خواهید بود. تشک دسته دوم نخرید، این کار با تعالیم فنگ شویی در تضاد است. بهترین پارچه ها برای روتختی، آن هایی هستند که به پوست شما آسیب نزنند و با پالت رنگی اتاق خواب شما در هماهنگی باشند.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#تست_روانشناسی 🌿
کدام یک را انتخاب میکنید ؟؟
#زن
#مرد
پاسخ تست بعدازظهر 🌸
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی رو به حاجی میکنم ودست به گردنش میندازم: - حاجی خیلی مردی به مولا! به خدا جبران میکن
#داستان_زندگی
! تنها چیزی که تو چشمام میشینه این جمله است:
-تو رو خدا مریم، روزه سکوت نگیر!
آیلین با هیجان میگه:
آقای شاهکار!
از اینکه آیلین به من میگه آقای شاهکار غم بدی تو دلم میشینه. نکنه یکوقت حسرت بابا گفتنش به دلم بمونه! اونقدر ناراحت میشم که نمیفهمم چی میگه!
نگاهی ملتمسانه به مریم میندازم. مریم زیر لب میگه:
- یادش میدم که بابا صدات کنه!
تو دلم میگم:
- وای وای! مریم! بهترین و زیباترین هدیه ی عید بود که تو این شب به من دادی!
بی اختیار میشم و به خودم اجازه میدم که به روش خودم ازش تشکر کنم!
دستمواز روی دنده برمیدارم و روی دستش که چادرو ول کرده و روی زانوش گذاشته میذارم! فشار کمی میدم و آهسته میگم:
- ممنونم مریمم!
احساس میکنم که دست مریم زیر دستم لرزش خفیفی میکنه. تو دلم میگم:
- کم کم به اینها عادت میکنی! حداقل خوب بلدم دل خانمها رو بدست بیارم. فقط خدا کنه که تو از اون لجبازهاش نباشی!
صدای آیلین بلند میشه:
- مامانی!
مریم روشو به عقب برمیگردونه:
- بله دخترم
- یعنی راستکی، ما امشب میریم خونه ی آقای شاهکار؟
- بله عزیزم
آیلین با صدای شل و وارفته ای میگه:
- خو! منکه لباس خواب ندارم. با همین شلوار لی بخوابم؟
- آیلیییییییییین!!!
- خو! راست میگم!
نگاهی از توی آینه میندازم و آیلین چشمهای آسمونی رنگشو به من میدوزه:
- به خدا!
تو دلم میگم:
- قربون اون به خدا رفتنت بشم، جیگر بابا!
رو به مریم میکنم:
- بچه راست میگه! خودت هم نیاز به لباس داری! الان میریم فروشگاه واسه هردوتاتون لباس میگیرم
مریم مکثی میکنه:
- نیاز نیست به فروشگاه بریم. اگه زحمتی نیست یک سر تا خونه ی من بریم تا وسایلمونو برداریم
- حتما! حتما! چرا زودتر نگفتی؟ فقط آدرس خونه رو بده تا بریم
- پونک.....
بعد از یکساعت گیر کردن تو ترافیک تهران به خونه ی مریم می رسیم.
از ماشین که پیاده میشیم مریم با دستش منو به یک آپارتمان سه طبقه ی قدیمی راهنمایی میکنه! اینجا خیلی با برجی که من میشینم فرق میکنه! ساختمون نشون میده که حداقل 20 سال ساخته!
وارد ساختمون میشیم.
مریم با صدای زیری میگه:
- طبقه سومه. ببخشید که آسانسور نداره!
- خواهش میکنم. شما جلوتر برید
رو به آیلین میکنم:
- بیا عزیزم بغلم. خسته میشی تا بالا بری.
- ولی من همیشه خودم بالا میرم. اونروزها که شما نبودید منو بغل کنید! حالا دیدید چرا از اینجا بدم میاد؟ تازه خونمونم خیلی کوچیکه. اتاق منو و مامانم یکیه!
نگاهی به مریم میندازم. مریم با سرعت از پله ها بالا میره و منم دست آیلینو میگیرم و باهم به آهستگی به سمت آپارتمان مریم راه میفتیم.
مریم جلوتر از ما وارد آپارتمان شده و در نیمه بازه.
با آیلین وارد خونه میشم. یک آپارتمان کوچک که به زحمت 70 متر میشه. وسایل چفت در چفت چیده شده! و مبلها توهم، توهم!
یک نگاه اجمالی به خونه میندازم. مریم چادرشو رو مبل انداخته. صدای تق و توقش از آشپزخونه میاد. سرمو میچرخونم. در حال آماده کردن شربت آلبالوست.
#ادامه_دارد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#منبر_آسمانی 🌿
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاّ مَنْ أَتَي اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ». [1]
احکام سفر
تشخيص اينكه جايي بلاد كبيره است يا خير، به عرف مربوط است. اینکه از چه زماني ملحقات به تهران اضافه شده است را بايد از شهرداري سؤال كرد.
در تشخيص موضوع، فقيه دخالت نميكند.
حال، سؤال ميشود که حد ترخص كجاست؟ حد ترخص آن جايي است كه انسان آنقدر از شهر دور بشود كه شهر را نبيند و صداي اذان شنيده نشود. آنجا جايي است كه مسافر ميتواند افطار كند.
اما اگر تهران بلاد كبيره باشد؛ اگر در خود تهران بيست و دو كيلومتر طي مسير بكنم؛ در داخل تهران هم مسافر خواهم بود. هر محلهاي در حكم يك شهر خواهد بود.
مسئلهی ديگر اين است كه «من شُغله السفر» با «كثيرالسفر» فرق دارد. «من شُغله السفر» مانند راننده است كه شغلش مسافرت است. اما يك كسي كه بين منزل و محل كارش دائم تردد ميكند، چنین کسی شغلش سفر نيست؛ بلكه «كثيرالسفر» است. نمازش شكسته است و نميتواند روزه بگيرد. [2] صلواتي بفرستيد.
ارزش یادگرفتن حدیث
«سمعت اباجعفر عليه السلام يقول: لمجلس اجلسه الي من اثق به اوثق في نفسي من عمل سَنةٍ». [3] و «حديث تاخذه من صادقٍ خيرٌ لك من الدنيا و ما فيها». [4] یعنی اگر كسي كه به او اطمينان داری، حديث مستندي از امام(ع) برايت نقل بكند؛ از دنيا و آنچه در دنیاست، برای تو بهتر است.
فرصت را غنیمت شمار!
من هميشه در اول صحبتم سعي ميكنم شما را توجه بدهم به اینكه چه موقعيتي داريد. «فانتهزوا فرص الخير». [5] یعنی تا رسول پروردگار نيامده است؛ فرصتهاي خير را مغتنم بشماريد. وقتي كه در حالت احتضار افتادي، نه دوستان ميتوانند كاري بكنند نه طبيب.«فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لايَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً». [6]
سختترين لحظهی بني آدم
سختترين لحظهی بنيآدم همان لحظهاي استكه رسول پروردگار [7] حضور به هم ميرساند. اما همين ملك الموتي كه همه را از او ميترسانند و همه از او ميترسند، نسبت به مؤمن مثل پدر مهربان است. فرموده است كه من با مؤمن مانند پدر مهربان هستم، «كالوالدِ الشفيق»، تا او را راضي نكند، تا درجه به درجه مقامات را به او نشان ندهد، قبض روحش نميكند.
عاقل کیست؟ ( انتخاب دنیای کم با حکمت)
«ان العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمة». [8] اگر مزد من مثلاً روزي صد تومان باشد، بنده حاضرم روزي پنجاه تومان يا سيتومان بگيرم، به شرط اینکه به نمازهاي اول وقتم برسم، به مجالس حكمت و مجالس موعظه برسم. من بايد اين مطالب حكيمانه را بفهمم، تا قلب من از حجاب خارج بشود، داداشجون!
«العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمة». صد تومان را مصالحه ميكنم به سي تومان و هفتاد تومانش را نميخواهم. از ساعت هشت ميآيم تا نزديك ساعت دوازده و برايت كار ميكنم؛ اما ساعت دوازده میروم براي خواندن نماز اول وقت.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۷۹🌸🍃
همسرم بخاطر کم اهمیت ترین موضوعات با من قهر می کند، چکار کنم؟
پرسش :
اخلاق شوهرم طوری هست که اگر چیزی رو از من خواست من احتمالا نشنیده باشم یا فراموش کرده باشم که انجام بدم ، سریع قهر میکند و حاضر به گفتن دلیلش نیست. گاهی تا چند روز هم قهر ایشون طول می کشه که این موضوع من را بیشتر ناراحت کرده راهنماییم کنید با این مشکل چگونه برخورد کنم؟
پاسخ :
برخی از راه های مقابله با قهر را ذکر می کنیم که می توانید در مورد شوهرتان به کار ببندید:
- بیشتر آدم هایی که قهر می کنند آدم های زود رنجی هستند که به دنبال توجه می گردند بنابراین، کوچکترین توجه ای باعث تقویت این رفتار آنان می شود.
- هر گونه جرو بحث، دعوا و مقابله به مثل به لجبازی بیشتر شخص منجر می شود و باعث طولانی شدن مدت زمان قهر می گردد، سعی کنید با صبوری با این مسئله برخورد کنید.
- هرگاه در موارد مشابه شوهرتان این رفتار را از خود نشان نداد و یا به سوی آشتی قدمی برداشت، سریعاً این رفتار او را تشویق کنید تا به تدریج رفتار قهر در او ضعیف و در نهایت حذف شود.
- در مقابل قهر هیچ گاه نباید با پذیرفتن قواعد قهر، مثل مقابله به مثل، حرف نزدن و دوری کردن، او را در راه رسیدن به خواسته هایش یاری کرد. بلکه، بهترین عکس العمل و رفتاری که می توانید در برابر رفتار قهر شوهرتان انجام دهید، بی تفاوتی نسبت به آن رفتار و پرداختن به کارهای عادی و روزمره تان است. بی تفاوتی سبب خسته شدن طرف مقابل می گردد.
- در یک محیط مناسب و فضای آرام، به گفتگو با شوهرتان بپردازید و به او بگویید: قهر کردن شیوه ی مناسبی در حل مشکلات و مسائل زندگی نیست و هیچ کمکی به حل مشکلات نمی کند، پس بهتر است با هم صحبت کنیم تا نتیجه ی درست و منطقی برای حل مشکلات پیدا کنیم. همچنین در مواقع قهر و خشونت و نزاع قرارمان این باشد که فرصتی را برای خودمان در نظر بگیریم و از اوج هیجان ها و خشونت ها که بیرون آمدیم به حل مسأله و مشکل هایمان بپردازیم.
- اگر نتوانستید مشکل را به تنهایی حل کنید از یک مشاور و روانشناس بالینی با تجربه کمک بگیرید. مشاور ضمن تقویت اعتماد به نفس و مهارت های کلامی شوهرتان، می تواند روش های جایگزین و راه های بیان احساسات و عواطف را به او آموزش دهد و تعاملات اجتماعی او را افزایش دهد تا ضمن بهبود رفتار او از شدت درونگرایی او بکاهد.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
احکام هیأت های عزاداری / عزاداری و اذیت شدن مردم: 🌸🍃
پرسش :
اگر برگزاری عزاداری و هیأت های مذهبی در منازل، باعث خالی شدن مساجد و حسینیه ها در مناسبت های مذهبی شود، آیا برگزاری و شرکت در این نوع مراسمات جایز است؟
پاسخ :
فی نفسه اشکال ندارد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری (دام ظله)
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#نکات_خانه_داری 🏠
ترفندهای کار با اتوی بخار
۱ـ درجه اتو را همیشه از حرارت کم به زیاد بیاورید، نه بالعکس. هیچگاه اتو را داغ داغ نکنید، و بعد پارچه ای را آماده و اتو کردن را ادامه دهید.
اتو را روی حرارت کم قرارداده و اگر موقع اتوکردن مشاهده کردید حرارت کم است، کم کم درجه را زیاد کنید (چراغ اتو در این موارد کمک زیادی به شما برای اعلام رسیدن اتو به حرارت لازم می نماید که به محض خاموش شدن لامپ، اتو آماده استفاده است).
۲ـ داخل اتوی بخار همیشه باید آبی که املاح و جرم ندارد، ریخته شود. بهترین روش پرکردن آن، آب مقطر است؛ ولی چون همیشه در دسترس نیست، می توانید از آب جوشیده یا برفک ذوب شده یخچال که هیچگونه املاحی ندارد، استفاده کنید.
۳ـ پس از استفاده از اتوی بخار حتماً آب داخل آن را خالی کنید، درغیر این صورت باعث پوسیدگی و زنگ زدگی قسمت های داخلی آن می شود.
۴ـ برای تمیز کردن اتو، هیچگاه از چاقو و اجسام زبر استفاده نکنید، بلکه اتو را داغ داغ کنید و سپس با سیم ظرفشویی نرم یا سمباده بسیار نرم روی آن در یک جهت بکشید تا پاک شود.
۵ـ اگر پس از مدتی به دلیل رسوبات و املاح آب، منافذ بخار اتوی شما جرم گرفت و بخار نداد، می توانید یک سوم استکان سرکه را با دو سوم استکان آب مخلوط کرده و در داخل اتو بریزید و اتو را گرم کنید وبه حالت اتوکردن قرار دهید تا سرکه در اثر حرارت، املاح را حل کرده و بشوید. البته همیشه این کار به دلیل رسوب بیش از اندازه رسوبات در داخل اتو امکانپذیر نیست و برای سرویس اتوبخار باید به تعمیرکار متخصص اتو بخار مراجعه کنید.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#منبر_آسمانی 🌿 «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاّ مَنْ أَتَي اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ». [
#منبر_آسمانی 🌿
.
مؤمن، دنیای بدون حکمت را نمیخواهد
«ولم يرض بالدون من الحكمة مع الدنيا». مؤمن دنیای بدون حکمت را نمیخواهد. معلوم شد عاقل کیست و غير عاقل كيست؟
اما اگر کسی صد تومان بگيرد؛ دیگر از نماز اول وقت خبری نيست، جلسهی اخلاق هم ديگر نيست.
سوال میکند: عاقل كدام است يابن رسول الله؟ حضرت ميفرمايد: اولي عاقل است. (کسی که دنیای کم را با حکمت انتخاب مینماید). بعد حضرت ميفرمايد: « فلذلك ربحت تجارتهم». تجارتشان از اين جهت سود كرد. اين يك موقعيت.
مبادا خودتان را به غیر بهشت بفروشید!
باز هم شما را توجه به موقعیتتان بدهم.
بها و قیمت بدنهای شما بهشت است. مبادا به غیر بهشت بفروشید. این هم توجه به موقعیت شما بود.«ان ابدانكم ليس لها ثمنٌ الا الجنة فلاتبيعوها بغيرها». [9]
دل کندن مؤمن از دنیا، قبل از مرگ
حضرت فرمودند: مؤمن قبل از اينكه از دنيا برود، دلش را خارج ميكند. يعني تعلقات را يك به يك ميزند. دنيا همان تعلقات است كه من و شما را مشغول كرده است.
اگر تعلقاتت را جدا نكني؛ ملك الموت جدا ميكند
خواهي وصال دوست عماني درآن بكوش وز هر چه غير اوست تو بايد جدا شوي
اگر تعلقاتت را جدا نكني؛ ملك الموت جدا ميكند، خواهي نخواهي!
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
اين است كه فرمود: خوشا به حال كسي كه عبادتش را براي پروردگار خالص كرد و قلبش به اين عمارتهاي دنیایی مشغول نشد. چنین کسی ذكر پروردگار را فراموش نميكند و به آن چيزهايي كه گوشش ميشنود، توجه نميكند. مثلاً اینکه فلان كس ميلياردر است و...
گر تو را در خانهی جانان مهمانت كنند
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
«ولم يحزن صدره بما اعطي غيره». [10] حالا فلاني ميلياردر است که باشد، بسيار خوب. من هم به آنچه دارم، شكر ميكنم. من در همين موقعيتي كه هستم، همين موقعيت براي من خوب است.
صلاح مریض به دست طبیب
«ايها الناس انتم كالمرضي و رب الارباب كالطبيب». [11] ای مردم! شما بیمارانی هستید که رب الارباب طبیب شماست و صلاح مريض به يد طبيب است، جان من!
#ادامه_دارد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال۸۰🌸🍃
چگونگی پاسخ به پرسش کودک درباره خدا
پرسش :
اگه کودکمان پرسید خدا کجاست چه جوابی داریم که بدهیم؟
پاسخ :
تعلیم و تربیت در دوران کودکی امری بسیار مهم است که نباید از آن غفلت کرد. دل کودک چون لوح سفیدی است که هر چیزی در آن قرار بگیرد، ثبات و پایداری بسیاری دارد:
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَر؛[۱] حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: علم در کودکی مانند حکاکی بر روی سنگ است.
همچنین پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرموده اند: حفظ الرّجل بعد ما یکبر کالکتاب على الماء؛[۲] یادگیری در بزرگسالی مثل نگارش بر روی آب است.
حال با توجه به اهمیت مساله، باید شیوه های مناسب برای آن نیز آموخت. درک کودک از هستی، بیشتر منعطف به محسوسات و مشاهدات خویش است. اگر بخواهیم برای او از مهربانی خدا بگوییم، باید مثال مهربانی پدر و مادر را بیان کنیم و اینکه محبت خدا بسیار بیشتر از محبت پدر و مادر است، اگر بخواهیم از عدم امکان دیدن خدا بگوییم، باید از دیده نشدن جریان برق، یا هوا سخن بگوییم و اگر بخواهیم از بزرگی خدا سخن بگوییم باید از عظمتی فراخ تر از کوه ها و خورشید و ... سخن بگوییم.
و نباید بیش از توان کودک به او تعلیم دهیم. یکی از روانشناسان در این باره می گوید: تحول مفهوم خدا همگام با رشد شناختی کودک است و هر دوره دارای ویژگی های انحصاری است. بنابراین لازم است در هر دوره بنا به تناسب خصوصیات ذهنی و شناختی به فرزندانمان آموزش های دینی را ارائه نماییم و اجازه دهیم کودکان دین کودکانه خود را داشته باشند و از طرح و تدریس عقاید پیچیده و مشکل برای آنها خودداری کنیم، چرا که نمی توانند آن را درک کنند و چه بسا موجب بدفهمی و گریز آنها از دین شود. همچنین به لحاظ عاطفی بهتر است در این سنین خداوند را با صفات رحمت و رحمانیت معرفی کنیم و نه با صفات قهر آمیز.
در بعد عملی نیز باید از تأکید زیاد و افراطی روی اجرای دقیق و صحیح برخی احکام دین و عقوبت اجرا نشدن کاملاً صحیح آنها خودداری نماییم؛ چون تأکیدات افراطی باعث ایجاد وسواس های فکری و عملی در آنها و باقی ماندن این مشکل تا سنین نوجوانی و بزرگسالی شده می شود. بهتر است طرح بسیاری از مسائل اعتقادی تا دوره تفکر صوری به تأخیر افتد.
به هر حال با توجه به اهمیت مساله باید برای آن وقت اختصاص دهیم و با صبر و حوصله و آگاهی لازم، اقدامات لازم را در جهت تربیت فرزند انجام دهیم. حضرت علی (علیه السلام) در این باره به امام حسن (علیه السلام) می فرمایند:
إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ؛[۳] قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد.
پینوشتها:
[۱]. بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۴.
[۲]. نهج الفصاحه، ص ۴۴۵.
[۳]. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی ! تنها چیزی که تو چشمام میشینه این جمله است: -تو رو خدا مریم، روزه سکوت نگیر! آیلین
#داستان_زندگی
نمیخواد زحمت بکشی! وسایل خودت و آیلینو جمع کن تا زودتر بریم.
- هوا گرمه.هممون تشنه شدیم
روی مبل میشینم و چادر مریمو بر میدارم و دوردستم می پیچم. به سمت بینیم میبرم. و نفس عمیقی میکشم و دومرتبه روی مبل میذارم.
آیلین به اتاقش رفته. بعد از مدت کوتاهی مریم با یک سینی که سه تا لیوان شربت داره به هال میاد. دو مرتبه چشم میگردونم و به وسایلی که به زور کنار هم جا شدن نگاه میکنم.
- این خونه رو هم با بدبختی پیدا کردم! کی الان خونه رهن میده؟ همه دنبال پول نقدن! صاحبخونه نصف اجاره رو رهن قبول کرد بقیه شو ماهانه اجاره میدم. با یک حقوق بخور نمیر کارمندی که نمیشه هم از پس خرج خونه و خورده فرمایشهای آیلین بر بیای و هم اجاره خونه بدی!
آپارتمان قبلی مال یکی از دوستهای حاجاقا بود که چند سالیه خارج رفته. نیاز مالی نداشت. به حرمت حاجاقا اونجا رو رهن کامل داده بود. پول رهن هم نصفش مال حاجاقا بود.
سینی رو روی میز میذاره و به سمت اتاق میره تا لباسهاشونو برداره! آیلین در حالیکه یک بلوز شلوار سبز روشن عروسکی پوشیده با چند تا عروسک در بغل بیرون میاد:
- من که آماده ام. مامانی بقیه لباسامو تو ساک بذار.
من و مریم از دیدن قیافه با مزه و عروسکهایی که بغل گرفته خندمون میگیره
آیلین سرشو پایین میندازه :
- مگه چی شده بهم میخندید؟
به سمتش میرم و بغلش میکنم:
- چیزی نیست عزیزم. خیلی ماه شدی بریم تا باهم لباساتو برداریم
مریم رو به من میکنه:
- خودم جمع میکنم
من و آیلین به سمت مبل میریم و مشغول نوشیدن شربت میشیم
لیوان شربت مریمو به آیلین میدم و میگم ببر واسه مامان مریم
بعد از بیست دقیقه مریم با یک چمدون بزرگ بیرون میاد. لیوان خالی از شربتو روی میز میذاره:
- بریم. من آماده ام
نگاهی به صورتش میندازم:
- چند روز دیگه میایم و همه وسایلتو میبریم و خونه رو تحویل میدیم
- اسباب و اثاثو چکار کنیم؟
- یک آپارتمان تو بابلسر پیش خرید کردم که دو ماه قبل تحویلش دادن. اونقدر بی حوصله بودم که نرفتم حتی ببینمش. اونجا نیاز به وسایل داره. هرچی از وسایلتو دوست داشتی تو خونه ی برج جا میدیم بقیه رو هم اگه موافق باشی می بریم بابلسر. خوبه؟
سرشو پایین میندازه:
- هرچی شما بگید
تو دلم میگم:
- نکن مریم اینطوری تابع شوهرت نباش! سرم داد بزن! توهین کن! ناسزا بگو! این خانمی تو منو نابود میکنه! نکن مریم ! بیشتر از این منو شرمنده نکن!
همراه مریم و آیلین به سمت برج راه میفتیم. مسافتمون خیلی زیاده! خونه مریم غربه و خونه من شمال تهران! تو این ترافیک خدا میدونه کی برسیم!
موبایلمو از جلوی ماشین برمیدارم و شماره کاوه رو میگیرم
- الو
.....
- خوبم. توچطوری؟
........
- دارم میرم خونه
.........
- نه، نمیام.
..................
- بعدا علتشو بهت میگم. ببین کاوه! میتونی یک زنگ به منصور بزنی؟
- ..........
- آره همون شعبده بازه! بگو امین گفته فردا دو ساعت بهش نیاز دارم. واسه بعد از ظهر میخوام
...........
- یکی از آشناها فردا بعد از ظهر مسجد جشن عید گرفته. گفتم اگه منصور بتونه بیاد، از ساعت 4 تا 6 مهمونها رو سرگرم کنه!
....................
- حتما جورش کن. آدرس مسجدو فردا واست اس ام اس میکنم.
بعد از کلی علافی تو ترافیک و اعصاب خوردی من از سکوت حاکم تو ماشین و معطلی پشت چراغهای قرمز، خسته و کوفته به خونه میرسیم. ماشینو تو پارکینگ میبرم.
مریم از ماشین پیاده میشه و به سمت در عقب میره و درو باز میکنه. دست میبره تا چمدونو برداره. به محض اینکه دستش به دسته چمدون قفل میشه دستشو تو دستم اسیر میکنم:
- تو با آیلین برو بالا. من چمدونو میارم.
بدون حرفی دستشو از دستم بیرون میکشه:
- ممنونم
به طرف در سمت دیگه میره تا آیلینو که عقب ماشین خوابیده بغل کنه!
#ادامه_دارد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#حرف_دل 🌱
حال خودت رو خوب کن
هر آدمی در وجودش یک مادربزرگ دارد که به وقت دلتنگی می تواند به کمکش بیاید. مادربزرگی که سماور را جوش می کند، چای دارچین و هل دم می کند
قوری و قندان میبدی اش را می آورد؛ با مرغ های آبی آوازخوانش .
کنار استکان کمر باریک و نعلبکی گل گلی، پولکی اصفهان می گذارد؛ توی پیاله تاجیکی.
می رود نان سنگک می گیرد و نخود و لوبیا و سبزی پاک می کند و آش رشته بار می گذارد.
او بوی نعنا داغ و پیاز داغ را با هیچ عطری عوض نمی کند.
از وانتی، سبزی خوردن تازه می خرد و پاک می کند و تربچه نقلی و پیازچه را ها گلچین می کند و از زرشکیِ تربچه ها و سفیدیِ پیازها شادی و شور می چیند.
زیتونِ سوغات لاهیجان و گردوهای باغ آهار و پنیر خانگی هم در پیشدستی سفالینش می گذارد.
و دل می دهد به صورتی گل کوکبی که پیازش را خودش کاشته و آن برگ های سبز و عنابی بوته زرشک که در گلدان شیشه ای قدیمی اش گذاشته است.
هر آدمی مادربزرگی دارد که به وقتش برایش قصه می گوید، مَتَل و حکایت و خاطره تعریف می کند؛ شعر و ترانه و لالایی می خواند.
من چنین مادربزرگی ندارم.
مادربزرگ هایم سالهاست که به رحمت خدا رفته اند؛ برای همین است که خودم مادربزرگ خودم شده ام.
حالا سالهاست که ما، نوه و مادربزرگی هستیم که در یک پیراهن زندگی می کنیم.
صفایی دارد مادربزرگانه زیستن.
تو هم بلند شو
مادربزرگ خودت باش!
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#تست_روانشناسی 🌿 کدام یک را انتخاب میکنید ؟؟ #زن #مرد پاسخ تست بعدازظهر 🌸 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • -
#پاسخ_تست 🌿
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛