eitaa logo
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
21.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
9 فایل
تبلیغات پربازده 👇💪🔥 https://eitaa.com/joinchat/4061725027C4a63c54783
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درمان چاقی، چربی خون، فشار خون و دیابت زمانیکه برنج رو بعد از آبکشی برای دم کشیدن میذارید، یک عدد کدوی سبز را کنار برنج بگذارید تا همراه با برنج مغز پخت شود و بعد از صرف غذا، کدو را مانند دسر ورق ورق کنید و مقداری سرکة سیب یا آبلیمو روش بریزید و بعد میل بفرمایید با اجازتون قند خون، چربی و فشار سریع تشریف میارند پایین. صبحانه که میل میفرمایید حتماً به اندازه نصف قاشق چایخوری به پنیرتان زیره اضافه بفرمایید که پدر و پدر جد چربی و چاقی رو در میاره. بعد از ناهار و یا قبل از شام، یک شاخه کرفس را آب پز و یا بخار پز و یا آب بگیرید و میل بفرمایید، تمام امعاء و احشاء و کلیه و مثانه رو کاملا شستشو میده. البته اگر افرادی هستند که فشار و چربی خون بالایی دارند ناشتا، یک لیوان آب کرفس میل کنند که بسیار بسیار مفیده و شدیدا احساس سبکی و راحتی میکنند . روزانه چند وعده، یک قاشق غذاخوری سرکه سیب و یک قاشق عسل رو مخلوط کرده و میل بفرمایید که قاتل وزن زیاد و چاقیه بهمراه سبزی خوردن، سعی کنید شوید رو هم اضافه بفرمایید تا چربی خونتان را پایین بیاورد، البته در خصوص شوید زیاده روی نشود که نور چشم را کم میکند. لطفا برای سلامتی خونواده و دوستاتون منتشر کنید 🌺 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 : ونداد-خب؟ هاج و واج نگاش میکردم..داره چی میگه دلیل چشمای خیس و اشکیت چیه آتن
🌸🍃 ...اخرین نفسا بود که حس کردم روی هوام....انگار توی خلا بودم...با پاشیده شدن اب به صورتم یه نفس بلند کشیدم....اون موقع بود که فهمیدم چند ثانیه ای بوده که نفسی برای کشیدن نداشتم....بازم مثل اون روزا....بازم همون دردا....چراتموم نمیشن...یه چیز خنک روی لبام قرار گرفت وصدای اشنایی توی گوشم پیچید: ونداد-آروم باش....باشه من اشتباه کردم اتنا...اروم دخترخوب...اروم باش اروم شده بودم...باصدای نفس ها و زمزمه های این مرد ظالم چند دقیقه پیش که حالا صداش با ارامش و تحکم خاصی میخواست اروم باشم به زور باصدایی به شدت اروم که حتی خودمم به زور شنیدم گفتم -تنهام بزار ونداد-باشه بذار بریم توی اتاق،تو اروم بخواب بعدش من میرم توان هیچ مخالفتی رو نداشتم...من رو به سمت اتاق برد و رو تخت نشستم با یه دست رفتم و در رو با کلیدا باز کردم...سوییچ ماشین هم در اوردم توی دستام گرفتم...بازم خوبیش به این بود که موبایل وکلید ماشین باهامه....البته من اصلا خونه نرفتم...اول اومدم دختره رو به کشتن بدم...چه حماقتی بود پسر ...اتنا رو از روی تخت برداشتم و به سمت اسانسور رفتم....اسانسور که توی پارکینگ ایستاد پیاده شدم وبه سمت ماشین رفتم...به سختی روی صندلی عقب خوابوندمش....صورتش اونقدر سفید بود که وحشت میکردم به صورتش نگاه کنم...انگار که خونی در بدن نداره...به سرعت به سمت بیمارستانی که امین کار میکرد رفتم...باگوشیم شماره امین که همیشه جزشماره های ضروریم بود گرفتم...بردار بردار داداش...بعد4تابوق برداشت -الو امین امین-جانم داداش،چی شده ونداد؟ -بیمارستانی؟ امین-اره..اتفاقی افتاده؟بیام طرفت؟ -نه نه گوش کن من دارم میام طرفت...بیاجلو در بیمارستان..چند دقیقه دیگه اونجام گوشی روقطع کردم و روی صندلی بغل انداختم روی نیمکتای سنگی حیاط بیمارستان نشسته بودم...2روزه...دوروزه که خوابه...مجبورشدم با شرمندگی جواب تماس های مکرر اریا رو بدم....بهش گفتم بخاطر توی سرما موندن...البته دروغ نبود....اما به هرحال باید دلیلشم میگفتم...باید میگفتم چه اتفاق هایی افتاده....کاش حداقل بیدار میشد...آریا بیچاره هم میخواست بیاد اینجا...اما همینطوریم جون اتنا درخطره نباید میزاشتم اریا با اومدنش جونش به خطر بیفته...مجبورشدم بهش اطمینان بدم کنارخودم نگه اش میدارم و مراقبش هستم.....بیچاره خودشم کلی کار داشت...3روز پیش پدر و مادرش و ارتا به خاطر عمل مادرش رفته بودند خارج از کشور و اریا دست تنها بود بایه شرکت و یه کارخونه...باحس نشستن کسی کنارم از فکر بیرون اومدم امین-زیاد توی فکری داداش؟ -امین چرا بیدار نمیشه؟نگرانم...دلیل حال بدش منم...بدگند زدم امین-ربطی به حرفای تونداره...نه که اصلا نداشته باشه اما قبلا از نظر روحی خیلی اسیب دیده...داداشش که باهام تماس گرفت گفت یه بحران روحی داشته -نمیفهمم...چه ربطی به حال الانش داره؟ امین-مثل اینکه بخاطر اتفاقایی که افتاده از نظر روحی از کسی ضربه دیده که انتظار نمیرفته... البته قبلش به خاطر دیدن مرگ مادربزرگ و پدربزرگش خیلی حساس بوده...یعنی موقع مرگ باهاشون بوده....خب همه اینا باعث دیدن خوابای آشفته میشه و اینکه برادرش گفت بعد از این خوابا احساس سوختن میکنه...گرمای شدید درونی...وهیچ سرمایی رو تا یه مدت شایدنیم ساعته تا چند ساعته حس نمیکنه...دلیل اب یخی که گفتی و بودنش توی بالکن بااون درجه سردی هوا...البته این موضوع باید ازش کتمان کنی...نباید حساس بشه ...وقتی بیدار بشه اون حس رو به خاطر نمیاره...فکرمیکنه به خاطر افکار ازاردهنده به اونجا پناه برده...بخاطر خوابی که دیده به احتمال زیاد -یه چیزایی از اون اتفاق یادمه...اریا درباره اتفاقی که جدیدا افتاده گفت...باید بیشتر احتیاط کنم امین-همینطوره ....احتمالا فردا یا پس فردا بیدار میشه...درسته خودش به هوش نیست...اما بیشتر خوابش بخاطر داروهاست... من میرم توهم پاشو برو خونه بخواب ونداد-میمونم...توبرو خداحافظی کوتاهی کرد و رفت....نمیدونم چرا این دختر اینقد مهم شده...چرا حرص خوردنش خوشم میاد...چرا قیافش اینقد بامزه و تو دل برو هست...بیخیال حالا شما به این فکر کن چطور بایدحرفا رو از دلش دربیاری...کاش از اول با اریا دربارش پرسیده بودم...اینجاسرد بود...به طرف اتاق آتنارفتم تا مثل این چندشب رو اونجا بمونم روی نیمکتای سنگی حیاط بیمارستان نشسته بودم...2روزه...دوروزه که خوابه...مجبورشدم با شرمندگی جواب تماس های مکرر اریا رو بدم....بهش گفتم بخاطر توی سرماموندن...البته دروغ نبود....اما به هرحال باید دلیلشم میگفتم...باید میگفتم چه اتفاق هایی افتاده....کاش حداقل بیدار میشد...آریا بیچاره هم میخواست بیاد اینجا...اما همینطوریم جون اتنا درخطره نباید میزاشتم اریا با اومدنش
✅ حتما مطالعه کنید 🌈 سخنان دکتر خیراندیش درهمایش نعنا درکاشان دو چیز رو خوب یاد بگیرید و خودتون رو نجات بدید. 1. سردی 2. گرمی نبض خودتون رو بگیرید اگر سرد بود مزاجتان سرد است اونقدر گرمی بخورید تا نبضتان گرم شود و نبضتان کمی ارتفاع داشته باشد خانم ها وقتی سرد مزاج میشوید بدبین و بدگو و بداخلاق میشوید راه درمان خوردن گرمی است بچه ها که توی مدرسه تیزهوشان بودن بعداز مدتی معدلشان میاد پایین... استاد تحقیق میکنه و متوجه میشه که توی بوفه مدرسه سوسیس کالباس فروخته میشه... با تغییر غذای بوفه معدل بچه ها بعداز سه ماه خوووب میشه کند فهمی ناشی از سردی مغز است ابوعلی سینا میگه اگه میخواهید بر جامعه ای حاکم بشید به اونا ترشی بدید ولی خودتون عسل بخورید و این مصداق همونه که میگن ترشی نخوری یه چیزی میشی اگر نسل زیبا شجاع باهوش و قوی میخواهید باید غذاهای گرم مزاج را بر سر سفره افزایش بدهید ترسویی افسردگی و بی حالی و ضعف و بی ارادگی ناشی از سردی است شب نان و هندوانه نخوردید شب ها غذای سرد نخورید چون صبح همراه با کسالت بیدار میشوید شام را ماست و هندوانه و سردی نخورید شام باید گرمی باشد که هم با مقدار کم سیر شوید و هم خواب خوب و سنگینی داشته باشید و صبح سرحال و سحر خیز باشید شام گرم حجمش کمتر و قوتش بیشتر باشد اگر شام سردی بخورید صبح به زور از رختخواب بلند میشوید غذاهای گرم زود هضم تر هم هستن یکی از غذاهایی که میتواند معده را جمع کند و گرمی به تن بدهد نعناست نعنا به عنوان استریل کننده معده و گوارش و به عنوان قوت بخش مصرف میشود و بهترین ضد سم است خانم ها به روش های مختلف از نعنا استفاده کنید و لای انواع غذاها به طور مناسب بریزید اونایی که حال ندارن غذا درست کنن سردی نخورند و کوکوی نعنا درست کنن و بخورن دختری 21 ساله از شدت سستی پاها و ضعف میگه دارم ام اس میگیرمو.... جناب دکتر خیراندیش میفرمایند دلیل سستی بدن و پاهات فقط سردی است قابل توجه که دختر شدید ماست خور بوده تا سه روز از ماست دوری میکنه و غذای گرمی میخوره و شکرخدا خوب میشه پس سردی و گرمی بدنتان را تنظیم کنید ما اگه فقط و فقط کاری کنیم که غذای ایام زایمان خانم ها رو توی بیمارستان کاچی کنیم... افسردگی پس از زایمان جمع میشود زن مزاجش سرد است دختر هم که باردار بوده بر اثر زایمان ضعیف هم که شده توی بیمارستان هم بهش ماکارانی و گوشت گاو دادن بوی بیمارستان و.... خلاصه افسرده میشه دیگه... ولی کاچی خصوصا اگر از مواد خوب و روغن حیوانی باشه افسردگی نخواهد گرفت. پس به عزیزانی که زایمان کرده اند فقط شربت عسلی نعنایی و کاچی بدهید تا سلامتی اورا تضمین کنید البته کاش میشد بپرسم خب با این گرمی آیا گرفتار زردی نخواهیم شد!! دوستان لازمه همینجا بگم که بدترین و طولانی ترین زردی رو میشه با حجامت پشت لاله گوش بچه مداوا کرد نترسید فقط دوقطره خون بیشتر نیس ولی در عوض سلامتی بچه حاصلشه فصل پاییز و زمستان فصل سرماخوردگیست درمانش: عرق نعنا عسل و مالیدن اسانس نعنا به پیشانی است اگر پیشانی سرما خورد روی سینوس ها رو ترکیبی از روغن بادام شیرین و اسانس نعنا رو داغ میکنیم همینجور که داغ شد میمالیم به پیشونی اونقدر اسانس نعنا توی آب بریزید که وقتی میخورید داغ شوید این داغی کار همون دگزا رو میکنه کافیست که بدن داغ بشه هواگیری ریه که کم میشه و تنگی نفس شخصی که نمیتونه بخوابه وبالشت بزرگ بر مثمیداره... قلیون نعنایی میدهیم قلیون نعنایی به این صورت که؛ پایه قلیون رو بجای آب ، عرق نعنای غلیظ می ریزیم و بدون دود و آتش. ❤️عزیزان ب فکر سلامتی خودتون باشید 💙💗💛💗 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۹۲۹🌸🍃 چگونه میان زن و شوهری صلح برقرار کنیم؟ ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 25 ساله ) با سلام. زن مثلا میخواد مشغول بکار باشه. یا درس بخونه. و شوهر می بینه که صلاح نیست. و خانواده زن از دخترشون حمایت میکنن. و شوهر هم با دلیل منطقی یا کمک گرفتن از بزرگترای نزدیک نمیتونه تفاهم ایجاد کنه. و این مورد هم هست که توی عقد هستن. و شوهر وسایل و خونه برا شروع زندگی فراهم کرده. ولی الان همه چی بهم ریخته. و قهر هستن با هم. الان اینجوری که خوب نیست بین زن و شوهر. بنظر شما کار درست چیه؟آیا خوبه مرد از راه شکایت و اظهاریه اقدام کنه. یا طور دیگه بهتره؟ مشاور: احسان فدایی با سلام و سپاس از همراهی شما از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم. تجربه نشان داده است زوج های جوان در دوران عقدشان به خاطر عدم آشنایی با روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می شوند. کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی آنها اگر به همراه حلم و بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی دوران نامزدی را به تلخی تبدیل می کنند. در مورد مسئله ای که فرمودید از نظر ما بهترین کار این است که دختر و پسر در دوران عقد این مسائل را بین خودشان حل کنند و تا حد امکان خانواده ها را درگیر ننمایند. یا اصلا بهتر آن است که در موقع خواستگاری پیرامون این مسائل صحبت نموده و شرایط یکدیگر را بررسی نمایند و تصمیم نهایی در خصوص ادامه تحصیل زن یا اشتغال او گرفته شود. اسلام با اصل «اشتغال یا ادامه تحصیل زنان» هیچ گونه مخالفتی ندارد بلکه اگر شرایطی پیش آید که زن ناگزیر شود از بین اشتغال و خانه نشینی بی ثمر یکی را برگزیند، به طور قطع، اشتغال ارجحیت خواهد داشت. البته اشتغال لزوما خارج از خانه و در مجامع مختلط نباید باشد. بلکه می تواند در منزل یا در محیط های زنانه باشد. از طرفی نباید غافل شد که بهره مندی از توان و تخصص زنان، پرداختن زنان در کارها و فعالیت های بیرون از خانه بر اساس پاسخ گویی به برخی از نیازهای جامعه است. استفاده از دانش و تخصص زنان موجب بهره وری از منابع نیروی انسانی در بخش های مختلف است در برخی از مشاغل ارایه خدمات توسط زنان نه تنها یک نیاز است بلکه ممکن است ضروری و در حد واجب کفائی باشد در جامعه ای که به ارزش های دینی پایبند هستند این امر ضرورت مضاعف پیدا می کند. اما در شرایطی که در مکاتبه توصیف نمودید توصیه می کنیم نگذارید ماجرا بیش از این ادامه دار شود و خدای ناکرده به مرحله جدایی بکشد بلکه بهتر است پسر و دختر با یکدیگر این موضوع را حل و فصل کنند و خانواده ها را بیش از این درگسر مسئله نکنند. ضمناً اقدام از طریق قضایی اصلا مورد توصیه نیست و بهتر است در صورت ناتوانی دختر و پس در حل مسئله شان از طریق گفتگو، با یکدیگر به مشاور خانواده مراجعه نمایند. موفق باشید. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🌱 ‌مادر نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و میگریست ... فرشته ی فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزو های ترا برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهـی؟ مادر رو به فرشته کرد و گفت: از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟ مادر پاسخ داد: نه! فرشته گفت: اینک پسرت شِفا یافت ولی تو میتوانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی... مادر لبخند زد و گفت تو درک نمیکنی! سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن میگرفت. پسرش ازدواج کرد و همسرش را خیلی دوست داشت ... پسر روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمیتوانم چطور برایت بگویم ولی مشکل اینجاست که خانمم نمیتواند با تو یکجا زندگی کند. میخواهم تا خانهٔ ای برایت بگیرم و تو آنجا زندگی کنی. مادر رو به پسرش کرد و گفت: نه پسرم من میروم و در خانهٔ سالمندان با هم سن و سالهایم زندگی میکنم و راحت خواهم بود ...مادر از خانه بیرون آمد، گوشهٔ ای نشست و مشغول گریستن شد. فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای مادر دیدی که پسرت با تو چه کرد؟حال پشیمان شده ای؟ میخواهی او را نفرین کنی؟ مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش میکنم. آخر تو چه میدانی؟ فرشته گفت: ولی باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و میتوانی آرزوی بکنی. حال بگو میدانم که بینایی چشمانت را از خدا میخواهی، درست است؟ مادر با اطمینان پاسخ داد نه! فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟ مادر جواب داد: از خدا می خواهم عروسم زن خوب باشد و مادر مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت کند، آخر من دیگر نیستم تا مراقب پسرم باشم. اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و اشک هایش دو قطره در چشمان مادر ریخت و مادر بینا شد ... هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: مگر فرشته ها هم گریه میکنند؟ فرشته گفت: بلی! ولی تنها زمانی اشک میریزیم که خدا گریه میکند.مادر پرسید: مگر خدا هم گریه میکند؟! فرشته پاسخ داد: خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است... هیچ کس و هیچ چیز را نمیتوان با مادر مقایسه کرد. ❤️ تقدیم به همه مادرا ❤️ 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
☀️🍃 عکس‌های قبل و بعد از آرایش را حتما تا به حال دیده‌اید. با دیدن این عکس‌ها دو چیز به ذهن متبادر می‌شود؛ یکی اینکه جادوی آرایش می‌تواند چهره‌ای متفاوت از فرد را نشان دهد و از سوی دیگر، همین چهره متفاوت دیگر قابل شناسایی نیست. بدون شک هدف از آرایش زیباسازی چهره است اما همین آرایش باید متناسب با چهره و البته سن و موقعیت اجتماعی فرد باشد. کارشناسان می‌گویند عروس 20ساله باید متفاوت از عروس 35 ساله آرایش کند. آرایش غلیظ که خیلی‌ها آن‌ را خلیجی یا عربی می‌نامند مناسب هر چشم و چهره‌ای نیست و برخی از این آرایش‌ها می‌تواند فرد را بدشکل نشان دهد. واقعیت این است که آرایش غلیظ لزوما شما را زیبا نمی‌کند، بلکه باید آرایشی را انتخاب کنید که ویژگی‌های مثبت موجود در صورت‌تان را برجسته کند و عیوب صورت‌تان را بپوشاند. هر بخش از صورت می‌تواند به شما بگوید که آرایش غلیظ برای آن مناسب است یا نه. با هم برخی موارد را مرور می‌کنیم. اگر چانه کوچک و پیشانی پهن دارید در صورتی که شکل صورت‌تان قلبی‌شکل است، باید بدانید که رژگونه غلیظ به هیچ عنوان به کارتان نمی‌آید. شما باید از رژگونه مات استفاده کنید که بدون درخشندگی باشد. حواس‌تان باشد که بالای استخوان گونه را براق نکنید، چون به این ترتیب گونه‌های‌تان بزرگ‌تر دیده می‌شود. نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که از خط چشم‌های ژل‌مانند یا مدادی به جای خط‌چشم‌های تند و البته مایع استفاده کنید. با وجود شکل قلبی صورت‌تان می‌توانید از رژ ملایم یا حتی قرمز هم استفاده کنید. اگر حدود 30 سال دارید و می‌خواهید به یک مهمانی شب بروید، باید بدانید که آرایش غلیظ سیاه شما را بیمار نشان خواهد داد. آرایش غلیظ برای بسیاری از افراد گزینه مناسبی نیست حواس‌تان به پوست‌تان باشد استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی به خصوص انواع روغنی آن می‌تواند منافذ پوست را مسدود کند و باعث شیوع بیماری شود. علاوه بر این استفاده بیش از حد از محصولاتی که حاوی مواد شیمیایی تحریک کننده است می‌تواند موجب از بین رفتن روغن‌های طبیعی پوست شود و چین و چروک زیادی در پوست به وجود آورد. بنابراین علاوه بر توجه به تناسب آرایش غلیظ با فرم صورت و سن، به طور کلی سلامت پوست ایجاب می‌کند که کمتر از آرایش غلیظ استفاده کنید. اگر مربع شکل است اگر صورت‌تان در ناحیه آرواره‌ها زاویه‌دار است، شما صورتی مربع دارید و به هیچ عنوان نباید از آرایش‌های غلیظ استفاده کنید. آرایش شما باید ملایم، زنانه، لطیف و البته براق باشد. نکته مهم آن است که رنگ رژلب‌تان تند نباشد. بهتر است از رژلب‌ یا برق‌لب‌های صورتی استفاده کنید، ضمن آنکه استفاده از خط‌چشم‌های تیره، خط قرمز شماست. اگر شکلی گرد دارد - اگر پایین صورت‌تان با پیشانی پهنایی یکسان داشته باشد و گونه‌های‌تان برجسته باشد، شما صورت گردی دارید و می‌توانید با خیال‌ راحت چشم‌های‌تان را تیره کنید. - برای تیره کردن چشم‌ها بهتر است از خط‌چشم‌های مایع استفاده کنید. ضمن آنکه بهتر است از برنزه‌کننده‌هایی استفاده کنید که زیر استخوان‌گونه را برجسته نشان می‌دهند. - نکته مهم در صورت داشتن صورتی گرد آن است که این گردی کمتر نشان داده شود، بنابراین باید ابروها به شکل هشت باشند. اگر بیضی شکل است داشتن صورت بیضی، پایین چهره و پهنای پیشانی یکسان است اما برخلاف صورت مربع، در کناره‌ها صورت درازای بیشتری دارد. در این صورت شما به جای آرایش غلیظ بهتر است فقط از ترکیبی از سایه‌های متوسط یا تیره‌تر برای پوشاندن چین و چروک‌های صورت‌تان استفاده کنید. توجه کنید که رنگ رژ‌گونه‌تان هم حتما باید برنزه باشد. قوانین آرایش براساس سن در سنین بین 30 تا 40 سالگی باید از هرگونه محصولات غلیظ خودداری کنید. محصولات آرایشی حاوی رنگدانه‌های غلیظ و پودرهای نرم مناسب سن شما نیستند. یکی دیگر از کارهایی که در این سن باید از آن اجتناب کنید این است که از سایه‌هایی متضاد با رنگ چشمان‌تان استفاده کنید. اگر بالای 40 سال دارید به جای آرایش غلیظ باید به فکر مراقبت از پوست‌تان باشید. بنابراین به جای استفاده از محصولات آرایشی بیش از حد بهتر است به طور مرتب از کرم مرطوب‌کننده و کرم دور چشم استفاده کنید. به این ترتیب چهره‌ای طبیعی و زیبا خواهید داشت که با یک آرایش ملایم هم می‌توانید ویژگی‌های مثبت آن را چند برابر کنید. بالای 50 سال معمولا کمتر از آرایش استفاده می‌کنند. بهتر است مواد آرایشی به کار برده شود که فرمول‌های ترمیم‌کنندگی یا سفت‌کنندگی پوست صورت را دارند. این گروه سنی به راحتی می‌توانند از رژلب‌های نارنجی یا صورتی استفاده کنند، اما نباید رژلب قهوه‌ای به کار ببرند. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🍎 حتما حتما بخونيد 🌸راز های جوان ماندن 👇 🌹 خوردن جعفری باعث خون سازی میشود. 🌹 کسانی که زیادچایی بخورندپیرمیشوند 🌹 خوردن فلفل باعث حفظ جوانی میشود 🌹 خوردن سیرازپیری زودرس جلوگیری میکند 🌹 قارچ دوران جوانی راافزایش میدهد 🌹 گوجه طول عمرراافزایش میدهد 🌹 اب هویج حافظ جوانی است. 🌸 ماده غذایی که شما را جذابتر میکند:👇 🌹 زغال اخته؛ ضدتیرگی دندان 🌹 بذر کتان؛ اکسیر جوانی پوست 🌹 کلم قرمز؛ ضدچین و چروک پوست 🌹 کیوی؛ میوه دوستدار لثه 🌹 برگه زردآلو، نگهبان رنگ پوست 🌸 مرکبات؛ کپسول ضدپیری 👇 🌹 آلو؛ ضامن ناخن های سفت و محکم 🌹 سیر؛ جوان کننده پوست 🌹 تمشک؛ خداحافظی با ورم صورت 🌹 آووکادو؛ میوه جوانی 🌹 غلات کامل؛ پاک کننده پوست 🌹 (سنبل هندی؛ مهارکننده استرس 🌹انبه و هویج؛ هدیه هایی برای پوست 🌹 شیرسویا؛ برای داشتن ناخن های بلند 🌹 لبنیات کم چرب؛ ناخن هایی که نمی شکند 🌹 گوجه فرنگی برای درخشان شدن پوست 🌸 شربت عسل و مرکبات: 👇تسکین گلودرد وآنفولانزا 🌹 لیمو عسل :ضد سرماخوردگی 🌹 دارچین و عسل :حال خوش 🌹 زنجبیل و عسل :ضد معده درد 🌹 میخک و عسل :ضد دندان درد 🌹 سرکه سیب و عسل :ضد رفلاکس 🌹 شیر،پرتقال وعسل :نرم کننده پاشنه پا 🌹 عسل و شکر خام :ضد خشکی پوست 🌹 عسل و ماست :ضد آکنه و جوش 🌹 عسل و آب نارگیل :استحکام عضلات 🌹 عسل و لیمو ترش :کاهش وزن 🌹 عسل و زردچوبه :زخم های دهانی 🌹 عسل و سرکه :شست و شوی سینوسها 🌹 عسل و آب پرتقال :ضد اضطراب 🌹 عسل و آناناس :ترک سیگار 🌹 عسل، برگ بو و کرفس :درد شکمی 🌹 عسل و روغن کرچک : قطع سکسکه 🌹 دهانشویه خانگی عسل و دارچین: رفع بوی بددهان. برای دوستان و عزیزانتون به بفرستید🕊🌺🍃 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۹۳۰🌸🍃 خواستگار ندارم" نمیدونم چیکار کنم؟ ناشناس ( تحصیلات : سیکل ، 24 ساله ) سلام من 24سالمه و هنوز ازدواج نکردم اصلا دیگه نمیتونم. رومم نمیشه به کسی بگم تو رو خدا کمکم کنید زیاد اهل بیرون رفتن هم نیستم. مشاور: خانم قربانی با سلام و عرض ادب خدمت شما همراه به نظر میرسد از بالا رفتن سن ازدواج تان ناراحت و نگرانید. ازدواج نیاز هر انسانی است و تاخیر در ان باعث ایجاد مشکلاتی برای فرد میشود. در پیام خود بیان نکردید که دلیل تاخیر در ازدواج تان چیست و شما چه مانعی برای ان وجود داشته است؟ با توجه به تناسبات فرهنگی در کشور ما و حفظ شأن دختران معمولا خواستگاری از سوی پسر صورت میگیرد و به قول معروف دختران باید بر روی تخت نشسته و در انتظار بخت خود باشند. این امر گاهی کار را برای دختران سخت میکند و لذا خود را به یک دختر منتظر و چشم به راه مرد اسب سوار، تبدیل می نمایند. دوست عزیز، حفظ شان و عزتمندی، یک دختر بسیار ارزشمند است اما تنها راه انتخاب شدن برای او دیده شدن است. این دیده شدن میتواند از طریق اقوام و دوستان باشد و معرفی انان به دیگران، و یا از طریق فعالیت های اجتماعی و حضور در مجامع عمومی. البته متاسفانه عده ای این راه را به غلط رفته و با تبرج و خودنمایی میخواهند به مقصود برسند. لازم است که توجه داشته باشید همانطور که شما به دنبال یک پسر کارامد برای شروع زندگی هستید، هر پسری هم به دنبال یک دختر شایسته و توانمند است. اگر شما به جای منتظر ماندن، انرژی خود را در افزایش توانمندی ها، صرف کنید و لیاقت خود را برای همسری شایسته بودن، نشان دهید، مطمئن باشید که خودبخود دیده خواهید شد. در این مسیر نیاز است با داشتن برنامه برای زندگی پویا و پرداختن به فعالیتها و مهارتهای مورد علاقه، اعتماد به نفس خود را ارتقا داده و شادابی و نشاط خود را حفظ نمایید. نکته نهایی اینکه، به انتظار نشستن برای ازدواج، باعث افسردگی شما و دل مردگی میشود و هیچ مردی نیز چنین فردی را برای ازدواج و همسری برنمی گزیند. شاد و سلامت باشید. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🔴دعای ترک اعتیاد ،موثر و قوی🔴 اگر همسر یا پدر و برادرتان علاقه ی شدید به قلیان ،سیگار ،شراب ، مواد مخدر و حتی گوشی موبایل دارد و هرکاری کرده اید موفق به ترک آن نشده اید تنها یک راهکار موثر است... 👇 در یک ظرف گلاب ریخته و نام شخص معتاد را بگویید و سپس این دعا را ۱۴بار بر گلاب بخوانید و با صبحانه به شخص معتاد بخورانید ..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا با این دعا،مشکلشونو حل کردنا😍👆
سوال ۹۳۱🌸🍃 چطوری به خانوادم بگم که خواستگارم همون دوست پسرمه؟ ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 19 ساله ) من یه دخترم. دو ساله با اقایی از طریق تلگرام ارتباط دارم. در واقع ایشون دوست دوست پسر سابق من هستن. الان به هم علاقه مندیم. خواهرای من فهمیدن با ایشون ارتباط دارم و گفتن باید تمومش کنم میترسن ادم بدی باشه. ولی من نکردم. بعد ار چند سال اون میخواد بیاد خواستگاری من چه جوری به خانوادم بگم که این اقا همون اقا است؟ چه جوری بگم که بڋارن باهاش ازدواج کنم؟ اون اقا ۱۴ سال از من بزرگتره ولی اشکال نداره. من واقعا نمیدونم چه جوری با خانوادم این موضوع رو مطرح کنم؟ شما بگین مشاور: خانم قربانی سلام بر شما همراه گرامی اظهار داشتید که تمایل به ازدواج با دوست پسرتان را دارید اما نگران مخالفت خانواده تان هستید. و برای یافتن راه حل برای سرانجام گرفتن این ازدواج از ما کمک میخواهید. دوست عزیز، تنها راه چاره این است که از این اقا بخواهید که خودشان به صورت جدی اقدام کنند و از طریق خانواده و با همراهی انان به خواستگاری شما بیایند. و در واقع موضوع خواستگاری توسط ایشان و خانواده اش برای خانواده شما مطرح گردد. در این حالت این موضوع به صورت جدی و با اصول خود دنبال میشود و رفتار شما مورد سوال قرار نمی گیرد. در ادامه هم با بررسی های جوانب توسط خودتان و خانواده به انتخاب میرسید. در مورد نوع اشنایی هم اگر سوال شد، ایشان باید خودش پاسخ گو باشد و البته در صورت ادامه حتما خانواده تان متوجه خواهند شد و لازم است شما تبعات این اشنایی و دوستی را بپذیرید چرا که خودتان این مسیر را انتخاب کرده اید. البته اگر این فرد با شما تناسب داشته باشد، مطمئنا خانواده تان با این مسئله مخالفتی نخواهند داشت. اما همراه ارجمند، در نظر داشته باشید که تفاوت سن مخصوصا در محدوده سنی شما که در ابتدای جوانی هستید و انتخابتان مربوط به هیجانات دوره نوجوانی است، جای تامل دارد. ازدواج اساسی ترین انتخاب زندگی و سرنوشت سازترین تصمیم زندگی تان است و هرچه بیشتر در ان دقت کنید، به نفع خودتان است. شاد و سلامت باشید. 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#عاشقانه ❤️ !اینجا همون پارکی بود که تو بچگی باهم بازی میکردیم.... چه زود همه چی تموم شد. دلم می
❤️ . انگار داشتم خالی میشدم ... به چشمام نگاه کرد.با همون چشمای براق عسلی! اونم به چشمای زاغم خیره بود.گفتم چرا اینجوری نگام میکنی گفت تو چشمای تو خودمو یه جور دیگه میبینم ! گفتم دیگه باید برم ... حتما نسترن(زنش) منتظرته! گفت نیست.گفتم منظورت چیه ؟گفت جدا شدیم ... خشکم زد .پرسیدم چرا ؟ گفت دلش بند یکی دیگه بود.ماهمو دوست نداشتیم. سرمو انداختم پایین... باید خوشحال میبودم یا ناراحت؟ - شیما...... نگاش کردم.انگار خواب میدیدم.صدای جیغ و خنده های بچه هایی که تو پارک بودن منو میبرد به بچگی خودمون !وقتی اون پسره منو کوبید زمینو پیشونیم شکست و بابک منو برد خونه...... - دوستت دارم شیما ... بخدا میخوامت. پا شدم برم..... گفت شب زنگ میزنم.... لبخندی زدمو گفتم.....باشه منتظرتم! روزها تند تند هاشور میخوردند ... انگار معجزه شده بود .... بابک به من برگشت! شاد بودم...میخندیدم...... دیگه اتاقمو بوی گند سیگار نمیگرفت....دوستام داداشم اجیم مامانم بابام و همه شاد بودن که منو اینجوری میدین...میدونستن از عشق بابکه ... میدونستن بی اون میمیرم... به مامانم گفتم میخوامش.....گفتم اگه بابک نباشه دیووونه میشم. اولش عصبی شد گفت اگه فامیل بفهمن دختر دکتر فریدمهر شده زن یه مردی که زنشو طلاق داده چی میگن؟گفت زشته.....گفت تو بهترین ها در انتظارتن گفتم بهترینا رو نمیخوام... گفتم واسم این از همه بهتره!گفتم تو میخوای دخترتو به خاطر دهن بی صاحب فامیل بکشی ! شبش مامانم با بابام حرف زد! بابام تا چند روز اخم کرده بود و حرف نمیزد !انگار با مامان سر این موضوع بحثشون شده بود ! تا یه شب که مامانم رفت واسش چای بیاره منو صدا کرد و گفت شما تو برام بیار خودتم بیا تو اتاق کارم باهات کار دارم !!! شروع کردم به لرزیدن. سینی چای رو برداشتم رفتم اتاقش.نشستم رو صندلی و سرمو انداختم پایین! - شیما....نگام کن بابا! اروم سرمو بالا گرفتم ! - جانم بابا! - شیما جان...دخترکم....عزیز بابا اخه چرا اینجوری میکنی ؟ گفتم:چه جور ؟ بابام چنگی به موهاش زد و درحالی که سعی میکرد به اعصابش مسلط باشه شروع کرد به حرف زدن..... داشتم بابامو نگاه میکردمو به حرفاش گوش میدادم  اخه شیما ی من!دخترم !تو الان جوونی خامی نمیفهمی داری چی میگی فردا پشیمون میشی.تو خوشگلی خانومی مهربونی واسه تو فرد مناسب زیاده چرا دست گذاشتی رو مردی که یه بار ازدواج کرده؟ گفتم مگه اینکه یه بار ازدواج کرده جرمه؟مگه گناه کرده ؟ گفت یعنی اون از خونواده ت مهمتره؟ با من من گفتم نه ولی..... سرمو پایین انداختم و اروم و شمرده گفتم.... - من...بی اون میمیرم بابا! باورم نمیشد اینو گفتم......جرات نداشتم تو چشمای پدرم نگاه کنم .نمی دونم چه قد گذشت.نیم ساعت یه ساعت . صدای بابام پیچید تو گوشم  - باشه.........فقط یادت باشه خودت خواستی. سعی کردم حرفشو مرور کنم !وای خداجون!باورم نمیش! سرمو بلند کردم و پریدم بغل بابام.بوسیدمش!گفتم عاشقتم بابایی.....گریه م گرفته بود . بابام لبخند زد. با خوشحالی از خونه زدم بیرون.... فقط میدویدم که سریعتر برسم پیشه بابک.اخه ساعت 5قرار داشتیم...... نمی دونستم این خبر خوبو چه جور بهش بدم.... وای خدا..... چه احساس قشنگی داشتم. وقتی بابک اینو شنید خشکش زد.... لبخندش محو شد...انگار غمش گرفت. - بابک.....خوشحال نشدی؟ غم زده نگام کرد و یهو با خوشحالی نگام کرد و محکم بغلم کرد و گفت معلومه دیووووونه دوستت دارم... باورم نمیشه ! هر دومون میخندیدیم.... از عشق از شادی.......................... اون روز همش خوش گذروندیم..... رفتیم پارک....رستوران....سینما. تقریبا 11 شب بود. - باید برم خونه بابک !نمی خوام بابامو پشیمون کنم . - نخیر عشقم ! گفتم :چی میگی باید برم.....فردا میبینمت. گفت:مگه عاشق موتو ر سواری نیستی ؟تو این بارون خیلی کیف میده ها! نتونستم نه بگم...گفتم باشه . باروون میباربد و کاملا خیس بودیم...محکم بغلش کرده بودمو جیغ میکشیدم...خیابون لغزنده بود...داد میزد...میگفت دوستت دارم... داشت از شهر خاج میشد....تو حال خودم نبودم که ببینم کجا داره میره...انگار مث یه پرنده داشتیم پروار میکردیم..... یه نور روشن..... یه سیاهی........................ یه صدای وحشتناک..................................... یه درد عمیق................................................................................ صداها به صورت بلند تو سرم میپیچیدن..... درد دارم...... بابک................................. اخ پاهام.... - داره به هوش میاد! چند نفر با لباس سفید دارن سعی میکنن وضعیتمو کنترل کنن. پایان 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🔴 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌟بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا: 🔴زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش} 🔴زيبا ترين بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)} 🔴زيباترين وفا داري { نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام) } 🔴زيبا ترين جنگ { نبرد حضرت علي اکبر (عليه السلام) با دشمن} 🔴زيبا ترين واکنش { پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن} 🔴زيبا ترين پاسخ {احلي من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)} 🔴زيبا ترين هديه {تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)} 🔴زيبا ترين نماز { نماز ظهر عاشورا در زير باران تير} 🔴زيبا ترين جانثاري { حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو } 🔴زيبا ترين سخنراني { سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم } 🔴از همه زيبايي ها زيباتر جمله « ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم ا‌للّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷ ┏ • • - • - • - • - • - ┓ @Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃› ┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛