#هنر_بیان #سیاست_زنانه💕🌱
یه زن عاقل و سیاستمدار😉
می تونه حرف آخر رو از زبون شوهر بزنه😍😜
⁉️چطوری🤔
با یه جمله ی طلایی 💥👇🏻
به نظر من این طوری بهتره ، ولی هر چی تو بگی😉🤓
یکی از این جملاتم بزن تنگش حساابی #دلبری کنید👇🏻😂
🔻بالاخره تو مرد این خونه ای
🔻رئیس این خونه شمایی آقااا
🔻مردی گفتن زنی گفتن
🔻هر چی آقامون بگه
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
⚠️باورت میشه شلغم منبع غنی اهن و فولیک اسیده و طبع گرمی داره😱😱
خاصیت ضدالتهابی و آنتی بیوتیکی که داره باعث درمان گلودرد و سرماخوردگی و هرویروس لعنتی میشه🤭🤭
این شلغم لامصب یه خواصی داره که هلو نداره🤭🤭
نکات مهم درست کردن شلغم شیشه ای😱
📌شلغم هایی رو انتخاب کنید که سفت تر ، سنگین تر و سایز متوسطی دارن چون سموم کمتری دارن و سالم ترن🤭
📌داخل شیشه به هیچ وجه اب نریزید و اجازه بدین دوساعت شلغم ها بپزه عرق کنه و اب شلغم خارج بشه🤗🤗
📌میتونین شیشه رو به حالت افقی داخل قابلمه قرار بدین و درقابلمه رو بذارین تا زودتر بپزه🤌
📌اب داخل قابلمه حتما باید سرد باشه و شیشه رو بعد از دوساعت که شلغم ها پخت اصلا روی سطح سرد قرار ندین که میشکنه😱
📌اب شلغم رو با عسل ترکیب کنید و بهترین داروی خونگی سرماخوردگی رو نوش جان کنید🤗
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از تبلیغات گسترده شتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر بچتون لجبازی میکنه و به حرفتون گوش نمیده😏
اگر از کسی حساب نمیبره و پرخاشگری میکنه😐
اگر شیطنت های خطرناک میکنه و داره از کنترلتون خارج میشه🤦🏻♀️
و یا هر مشکل دیگه ای که دارید میتونید تلفنی با مشاورای همکده حرف بزنید و خیلی راحت مشکلتون رو حل کنید 😍😍
پس همین الان روی لینک زیربزنید و با بهترین مشاوران ارتباط بگیرید👇🏻
https://hamkadeh.com/landings/GdTXM
https://hamkadeh.com/landings/GdTXM
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چجوری میشه توی 1ماه 15ساااال جوان شد؟؟؟ 😳
جالبه که اکثر افراد مشهور هم از این روش استفاده میکنن😟 واسه همینه هرروز جوون تر از دیروز میشن😎
اگه توام میخوای همیشه پوست جوان و شادابی داشته باشی بزن روی لینک زیر و از این روش گیاهی و خونگی استفاده کن👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.getz.ir/Wkola
https://landing.getz.ir/Wkola
#داستان_آموزنده
🔆استقامت در راه هدف
معاويه چون مى دانست بيشتر مردم عراق شيعيان على عليه السلام هستند زياد پدر عبيدالله را استاندار عراق نمود و دستور داد هواداران على را در هر كجا يافتند دستگير نموده نزد وى بفرستند تا آنها را با بدترين شكنجه به قتل برسانند.
روزى فرمان داد رشيد هجرى را - كه از شاگردان برجسته و شيعه مخلص اميرالمؤ منين عليه السلام بود - دستگير كنند و به نزدش بفرستند.
رشيد پس از اين دستور پنهان شد.
روزى ابى اراكه با گروهى از دوستان خود در حياط نشسته بود، رشيد هجرى آمد و وارد خانه وى شد. ابى اراكه بسيار ترسيد، برخاست و به دنبال او وارد خانه شد و گفت :
واى بر تو! چرا مرا به كشتن دادى و فرزندانم را يتيم نمودى و همه ما را نابود كردى .
رشيد پرسيد:
براى چه ؟
ابى اراكه گفت :
چون تو تحت تعقيب هستى و ماءموران زياد در جستجوى تو مى باشند. اكنون تو وارد خانه من شدى ، آنان كه نزد من بودند تو را ديدند ممكن است گزارش بدهند.
رشيد گفت :
نگران مباش ! هيچ كدام از آنان مرا نديدند.
ابى اراكه از شنيدن اين پاسخ بسيار ناراحت شد و گفت :
مرا مسخره مى كنى ؟
فورى رشيد را گرفت و دستهايش را از پشت بست و توى اطاق انداخت و درش را بست . سپس نزد دوستانش آمد و گفت :
گمان مى كنم هم اكنون پيرمردى به خانه ام وارد شد.
گفتند: ما كسى را نديديم .
ابى اراكه سؤ الش را تكرار نمود، همگى گفتند:
ما كسى را نديديم به خانه شما وارد شود.
ابى اراكه ساكت شد ديگر چيزى نگفت .
اما مى ترسيد از اينكه كسى او را ببيند و به دستگاه گزارش دهد.
براى اطمينان خاطر به سوى مجلس زياد حركت نمود تا بداند آيا متوجه شده اند، رشيد در خانه وى است يا نه . چنانچه آگاه شده باشند خود رشيد را به آنان تسليم كند. وارد مجلس زياد شد و سلام كرد و نشست و مشغول صحبت شد.
اندكى گذشته بود، ديد رشيد سوار استر او شده ، به سوى مجلس زياد مى آيد. تا چشمش به او افتاد رنگش پريد، سخت وحشت نمود، خود را باخت و مرگ را در نظرش مجسم نمود.
رشيد از استر پياده شد و به زياد سلام كرد. زياد به پاخاست ، او را به آغوش گرفته بوسيد و خير مقدم گفت و با مهر و محبت حال او را پرسيد كه چگونه آمدى ؟ آنان كه در وطنند حالشان چگونه است ؟ مسافرت برايتان چگونه گذشت ؟ سپس با عطوفت دست بر ريش وى كشيد و از محاسنش گرفت .
رشيد اندكى نشست و برخاست و رفت .
ابى اراكه از زياد پرسيد:
اين شخص كه بود؟
زياد پاسخ داد:
او يكى از برادران اهل شام ماست ، كه براى ديدارم آمده است .
ابى اراكه از مجلس زياد بيرون آمد هنگامى كه وارد خانه اش شد،
ديد رشيد در همان حال كه او را گذاشته بود، دست بسته در خانه است با تعجب به رشيد گفت :
من اين علم و دانش را كه از تو ديدم هر چه مى خواهى انجام بده ! و هر وقت خواستى به منزل ما بيا!
📚بحار: ج 42، ص 140.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
16.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تازه فهمیدم چرا موهام سفید شده 😱
نگو باعث و بانیش همسرمه 😅😒
عدد ۲۱ رو به سامانه ی ۱۰۰۰۳۳۷۶ ارسال کن و یه مشاوره رایگان بگیر ✅
یا روی لینک زیر کلیک کن 👇
https://1ta100.ir/qu-ads/1100
https://1ta100.ir/qu-ads/1100
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردو دل های یک مادر بخاطر چهرش 😔
⚡️دمش گرم چه تصمیم عاقلانه ای گرفت⚡️
✅برای دریافت اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کن👇👇👇
https://landing.getz.ir/r7uUs
https://landing.getz.ir/r7uUs
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 خدا رو شکر مامان عباس هم قبول کرده بود! انگار همه چیز برای رفتن عباس درست شده ب
#داستان_زندگی 💜🍃
از بهشت زهرا که برگشتم رفتم خونه، بچه ها داشتن از سر و کول مادرشوهر و پدرشوهرم بالا میرفتن!
این دو تا بنده خداها هم که عاشق این دو تاهستن، هیچی به اینا نمیگن! حالا اگر خودم باشم نمیزارم دیگه انقد بچه ها اذیتشون کنن.
سلام و علیک کردم!
مادرشوهرم: دخترم، عباس رفت؟
_بله مادرجون رفتن!😊
مادرشوهرم: دخترم میدونم که داری حفظ ظاهر میکنی! دلت داره مثل سیر و سرکه میجوشه ! اما میخوای مقاومت کنی! میخوای قوی باشی!
_از کجا میدونین!😔
مامان شوهرم: دیگه من هم پدرم هم برادرم جنگ رفتن! اینجا رو تجربه دارم!
مادرشوهرم به پدرشوهرم اشاره کرد که بچه ها رو ببره حیاط.
_آره مامان جون درست فهمیدی! میخوام خودمو قوی نشون بدم😭😭😭
رفتم تو بغل مادرشوهرم! دوتایی با هم اشک ریختیم😭😭😭! امروز روز دلتنگی بود! هنوز چند ساعت نبود که ازش جدا شده بودم! اما از همین الآن جای خالیش تو خونه حس میشد!
مادرشوهرم: دیگه هر روز پا نشی بیای اینجا هی با هم گریه کنیما! بچه ها اونوقت میفهمن! شاد باش و بزار بچه ها هم شاد باشن!
_باشه چشم!
مادرشوهرم: حالام پاشو شام درست کنیم با هم دیگه! زنگ بزنم زهره و شوهرم بیان اینجا! خیلی وقته شام تو حیاط نخوردیم!
اشکامو پاک کردم!
_باشه😊. حالا چی درست کنم؟
مادرشوهرم: هر چی بچه ها دوست دارن!
_والا از بس زهره گفت بچه ها به من رفتن! واقعا هم مثل زهره هستن! بچه ها قرمه سبزی خیلی دوست دارن! زهره هم که کشته مرده قرمه سبزیه! الآن پا میشم درست میکنم!
شام رو همگی با هم تو حیاط خوردیم! اما یک لحظه از فکر عباس جدا نمیشدم! چقد جاش خالی بود! همیشه براش لیمو عمانی قرمه سبزی براش میزاشتم! خیلی دوست داشت!
آخر شب با خودم عهد کردم که از امشب، هر شب یه زیارت عاشورا به نیت عباس بخونم! تا برگرده!
بچه ها رو که خوابوندم! شروع کردم به خوندن....
السلام علیک یا اباعبدالله......
از فردا دیگه یکسره منتظر تلفن عباس بودم! دو سه روزی گذشت که عباس بهم زنگ زد.
وقتی صداشو شنیدم! انگار تمام دنیا رو بهم دادن😍😍😍
عباس: الو سلام عاطفه! خوبی خانومم!
_سلاااام مرد زندگی! خوبی؟ منم خوبم! رسیدی به سلامتی!
عباس: الحمدالله! مجتبی و مطهره، مامانم و بابام! مامان و بابای خودت خوبن!؟
_خدا رو شکر همه خوبن! همه دعاگوتن! حرم عمه جان حضرت زینب(س) رو رفتی زیارت؟
عباس: آره عاطفه! نمیدونی چه حس خوبی بود! جات خالی بود! خیلی دعات کردم! به نیتت جامعه کبیره خوندم!
_ممنونم! خیلی لطف داری!
عباس: عاطفه ببخشید باید دیگه قطع کنم! بازم بهت زنگ میزنم! اما چند روز طول میکشه!
_باشه عزیزم! مواظب خودت باش فقط!
عباس: باشه چشم جناب سرهنگ! خداحافظ
_خدا پشت و همراهت
تلفن قطع شد! دلم میخواست دو سه ساعت باهاش حرف بزنم! اما خب نمیشد! اما من به همینم راضی بودم!
روزها از پی هم میگذشت، الآن 25 روزه که عباس رفته! تا الآنم چند مرتبه بهم زنگ زده بود! اما کوتاه و مختصر! اما من راضی بودم! همین که صداشو میشنیدم، یه دنیا می ارزید!😍🙏☺️
ترم سوم ارشدم رو پشت سر میگذاشتم! درگیر انتخاب موضوع پایان نامه بودم! میخواستم یه موضوع خاص و جدید باشه! و میان رشته ای!
که بتونم دو یا سه تا رشته رو با هم روشون کار کنم! با اساتیدم مشورت میکردم، اساتید با موضوعم کاملا موافق بودن، اما میگفتن که یه مقدار سخته!
آخر سر با کلی تحقیق و مطالعه موضوع خودم رو انتخاب کردم و پروپوزالم رو نوشتم!
بعد از چند هفته رفتم از دفتر مدیرگرهمون پرسیدم! که خوشبختانه با موضوع و پروپوزالم موافقت شده بود!
((بررسی مشکلات حمل و نقل شهری و تاثیر آن بر سلامت روانی شهروندان کلانشهر تهران))
خدا رو شکر🌺😍
ادامه دارد...
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبری که حاشیه ساز شد🤦🏻♀️🤦🏻♀️
20 عمل زیبایی بازیگر مطرح سینما 😱
میگه فقط دندونامو سفید کردم و پیشنهاد میکنم شما هم برای سفید کردن دندوناتون فقط از این روش استفاده کنید😁
راهکار رفع زردی و تیرگی دندان +(فیلم)👇🏻
https://landing.getz.ir/iofhH
https://landing.getz.ir/iofhH
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بلایی سر پوست بازیگر معروف اومده 😳
✨دمش گرم راه درستشو پیدا کرد و زود خوب شد💫
✅برای دریافت اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻👇🏻
https://landing.getz.ir/b2aRo
https://landing.getz.ir/b2aRo
#پندانه 🌻💛
✍️ هرگز درمورد شکستهای زندگیتان صحبت نکنید
🔹در دبیرستان که بودم یک همکلاسی داشتم که خیلی منفی بود.
🔸هر وقت از او میپرسیدم اوضاع و احوالت چطور است، میدانستم چه جوابی به من میدهد.
🔹جواب میداد:
خیلی خوب نیست، سنم دارد بالا میرود، هر روز چاقتر و کچلتر میشوم.
🔸شاید هزاران بار این جواب را از او شنیده باشم. میدانم که او داشت بهنوعی شوخی میکرد.
🔹او یکی از ستارگان تیم فوتبال بود که دارای اندام ورزشی مناسب و موهای فرفری بود.
🔸حدود ۱۵ سال بعد، او را بهصورت اتفاقی در بازار دیدم. وقتی او را دیدم اصلا نشناختم. تقریبا از کنارش رد شده بودم.
🔹او آیندهاش را پیشبینی کرده بود. همان طور که قبلا میگفت، پیر و چاق و کچل شده بود.
💢هرگز درمورد شکستهای زندگیتان صحبت نکنید. با کلام خود آیندهتان را نفرین نکنید، بلکه با کلام خود آرامش را به زندگیتان دعوت کنید و اتفاقات خوب را پیشبینی کنید.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
➖
رنگ کردن ابرو در 3 دقیقه ! 😳 با دارچین ! 😱
با یک روش بسیار جدید 🆕 💯 فقط در این کانال
👇
https://eitaa.com/joinchat/1068957726C3b4ce0da37
به دلیل جلوگیری از کپی فقط 10 دقیقه ‼️