eitaa logo
یاوران ام البنین
107 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
114 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وعده ما امشب راس ساعت ۲۱ گلبانگ الله اکبــــر بر ایوانهایی که از زلزله در امان مانده به شکرانه امنیت و سلامت🌿:) بلند میگوییم : الله اکبــــــر (نام تو برتر از آنست که وصف شود) ┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮ 🎬 @Ashpaz_baash ╰┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╯
«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های شهر را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج می‌شوند. این تنها جایی است که نمی‌خواهم هیچ مادری درکم کند‌. صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ‌زده‌ی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت آهسته ببندید که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهبر قطار محله‌مون باشیم! امشب، ملت ایران در جشن ۴۵سالگی انقلاب از بالای پشت‌بام‌ها، ذکر سرخواهند داد. شاید برخی به‌خاطر جوِ فیکِ فجازی، شروع نکنند، اما با شنیدن اولین ، قطاروار اضافه می‌شوند. بیائیم امشب باشیم و ما شروع کننده باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قربون الله اکبر گفتنت حاجی.. به معنای واقعی کلمه سرباز ولایت بودی.. ❤️✋
39.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساده صمیمی مثل آبیم از جنس ماه وآفتابیم🌙🌝 ما دختران انقلابیم🇮🇷🇮🇷 به مناسبت ایام الله دهه فجر🇮🇷 غباری روبی مزار شهدای گمنام و گلزارشهدا و برنامه ویژه تولد به مناسبت تولد شهید محسن پوربافرانی و شهادت شهید نعمت الله پوربافرانی شادی روح شهدا صلوات🌹 🇮🇷@yavaraneommolbanin 🇮🇷
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 ✨با حمایت از و این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل می‌شود، إن شاء الله. ✨ 7⃣0⃣1⃣ 💢 چرا اولیاء خدا تنها ماندند 💢 💠 قسمت پنجاه و یکم 📜 اگر به سرگذشت زندگی پیامبران الهی توجه کنید، مهمترین موضوعی که پیامبران خدا برای تقرّب جستن به دستگاه خدا باید انجام می‌دادند، خودشان بود. ✅ یعنی پیامبران، علاقه‌مندی‌های خویش را به گونه‌ای مهندسی می‌کردند، که مهمترین موضوع زندگیشان بود . ❇️ به سرگذشت زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام توجه کنید، ایشان امتحانات متعددی را پس دادند، از جمله این امتحانهای سخت، رها کردن همسر و فرزند در بیابان، فرمان ذبح اسمائیل علیه السلام و موارد دیگری نیز بود . 🔰 عزیزانی که می‌خواهند در عجّل الله قرار بگیرند و موفق به این کار نمی‌شوند، یکی از مهمترین موانع سر راه آنها اين است که از تعلقات دنیوی ، یعنی همان موضوع مهندسی حُبّ و بُغضی است که در درون انسان است . ✨ اگر در چیدمان علاقه‌مندی‌های زندگیشان دقت نکنند، کار برای آنها سخت می‌شود، یعنی اگر و بالاترین موضوع زندگیشان نباشد، منقطع نمی‌شوند و این مانعی بر سر راهشان است . ↩️ به گونه‌ای می‌توان گفت انسان بدلیل و و مسیری که در راه طی می‌کند، قلب او حرم الله می‌شود و ، است و انسان باید علاقه‌مندی های دیگر را از قلبش بیرون کند . ⚡️شاید داستان آن عرفایی که جمع شدند و با تقواترین آنها سه روز روزه گرفت و عبادت کرد تا امام زمان عجّل الله را ببیند و علت طولانی شدن غیبت را از ایشان بپرسد شنیده‌ باشید . ⬅️ وقتی که یکی ازبهترین آن ها انتخاب شد و سه روز در مسجد معتکف شد در شب سوم وقتی خوابید، خواب دید که عروسی زیبا برایش آوردند، قاصد امام آمد و گفت امام در حال ظهور است به ایشان بپیوندید و آن عالِم گفت بد موقع آمدی و من با عروسم در حجله هستم و صبح از خواب بیدار شد و دید که غسل واجب است . 📌 شاید تصور کنید که در آن عالَم چگونه زبان ما قادر به سخن گفتن نیست، آنجا ما است که سخن می‌گوید، آری در خواب هم باطن و درون ما آشکار می‌شود و باطن آن عالِم در خواب آشکار شد . ✅ این مثال را خدمتتان عنوان کردیم که بدانید هر یک از ما باید خواسته‌ها و علایق خودمان را از قلبمان خارج کنیم و مهمترین موضوع زندگی ما باید و علیهم السلام و باشد، آنوقت ما می‌توانیم به برخیزیم و به ایشان بپیوندیم . 🎙مجموعهٔ فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله { } ✅ . •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🟡 شما سوار یه اتوبوسی میشی، میشینی کنار یکی، بو سیگارش اذیتت میکنه! میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی، دهنش بو سیر میده! 🟢 میری اونورتر میشینی میبینی یکی بچش خرابکاری کرده! 🔹درسته تحمل این وضع سخته... اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه! 🔰چون راننده اتوبوس سالمه! شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری. درسته؟ 🌸جمهوری اسلامی و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست. اگه این اتوبوس رو ترک کنید اتوبوسهای دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن. سوار کدام اتوبوس میخواهید بشید؟ اتوبوس سلطنت طلبا؟ اتوبوس سازمان منافقین و مسعود رجوی؟ اتوبوس تجزیه طلبا؟ اتوبوس غرب‌پرستا؟ اتوبوس آمریکا؟ اتوبوس انگلیس؟ 🟢 پس باید بود، صحنه را ترک نکرد و البته خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد... ولی مراقب بود اتوبوس را خراب نکنیم 👌🏻👌🏻 (برگرفته از بیانات استاد قرائتی) ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش... 👈پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی 🇮🇷@yavaraneommolbanin 🇮🇷
پویش ملی کلیه عوامل فرهنگی و هنری نواحی و حوزه های مقاومت بسیج استان اصفهان، برای شرکت در این پویش، تو راهپیمایی ۲۲ بهمن  با علامت پیروزی ✌️✌️ عکس بگیرید و در بارگزاری کنید . از میان عکس های ارسالی از سراسر ایران عزیز در روز ۲۲ بهمن به ۱۰۰ نفر اهدا خواهد. پویش ملی دعوت را برای همه بفرستید. ‌             ╔〰═〰═〰═〰═〰╗   🆔 ➡️  https://rubika.ir/shetabisfahan  👌              ╚〰═〰═〰═〰═〰╝