eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
128 عکس
209 ویدیو
27 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
در پایان ماه محرم و صفر از دل عاشقان حق عشق و وفا نمی رود وز حرم وجود ما درد و بلا نمی رود ماه مُحرّم و صفر گرچه تمام شد ولی مهر حسین و کربلا از دل ما نمی رود پیرُهن سیاه ما گرچه برون شود ز تن لیک ز سینه های ما سوز و نوا نمی رود عشق حسینِ فاطمه لطف خداست بهر ما از دل بی قرار ما لطف خدا نمی رود هر دل خسته می رود جانب باغ و بوستان عاشق کربلا بجز کرب و بلا نمی رود شوق دعا نشسته بر قلب تمام خستگان از لب تشنگان حق شور دعا نمی رود در رهِ کربلا دلم قدم به صدق می زند چون که محبِّ کربلا راه خطا نمی رود زخم غم تو را دلی فکر شِفا نمی کند درد اگر دهی کسی سوی دوا نمی رود کعبه عاشقان تویی ، قبله عارفان تویی عاشق تو به راه تو جز به صفا نمی رود ای همه هست و بود جان "یاسرِ" خسته دل کنون راه خدا رود ولی از تو جدا نمی رود ** محمود تاری «یاسر» کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
باسلام فقط جهت اطلاع حلول ماه ربیع الاول : هيچكس با جشن و شادي مخالف نيست و ما اعياد و مواليد را با بهترين كيفيت برگزار ميكنيم اما پايِ اعتقاداتمون هم ايستاديم . . سیاه‌ترین دهه تاریخ: صرفا جهت اطلاع:👇🏻 🔴 اول ربيع‌الاول: تدفين پيکر مطهر رسول اکرم(صلی الله‌علیه‌وآله)، مسموم کردن امام حسن عسکرى(علیه‌السلام) 🔴 سوم ربيع: غصب فدک و سیلی خوردن حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» 🔴 شش ربيع: ورود کاروان حضرت زينب (سلام‌الله‌علیها) به مدينه از سفر کربلا، کوفه و شام 🔴 هفتم ربيع: هجوم به خانه اميرالمومنين (علیه‌السلام) و آتش زدن درب خانه و مضروبه کردن حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و "به شهادت رسانیدن حضرت محسن" و مابقی مصائب فاطميه 🔴 هشت ربيع: شهادت امام حسن عسکرى(علیه‌السلام) کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک روز دوشنبه که بارون میومد دیدم صحنه ای روکه آتیش به قلب ودل وجون من زد دیدم توکوچه زنی روکه افتاد یه جوری زمین خورد که انگاری پیش چشام مردو جون داد همینکه زمین خوردسریع چادرش رو به دورش پیچید همینکه زمین خورددیدم بچه ای روکه باگریه سمتش دوید همین که زمین خورددلم رفت توکوچه کنارحسن همین که زمین خوردیهوجاری شداشکای چشمه من *کی دیده توکوچه دلش پرغمه اونی که پناه همه عالمه رولبهاش داره ذکریافاطمه       یازهرا گریه کم کن که طاقت ندارم کمک کن به مادرکمک کن که دست روی شونت بزارم چشمم کبوده  گناهم چی بوده چی میشدنبینی برای توموی سفیدخیلی زوده *عزیزم تومردی نبایدبزاری که اشکات سرازیربشه نبایدبزاری که مادربیوفته زمین گیربشه ۰۰کمک کن که ردشم ازاین کوچه تنگ وتاریک وسرد نمیبینه چشمام تموم وجودم روپرکرده درد *کی دیده توکوچه دلش پرغمه اونی که پناه همه عالمه رولبهاش داره ذکریافاطمه           یازهرا کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
در سِلک ما، معراج رفتن، پَر نمی‌خواهد مؤمن پَری بهتر ز چشم‌ تَر نمی‌خواهد با اشک، وقتی حاجت ما را روا کردند گریه کُن‌ات مشکل‌گُشا دیگر نمی‌خواهد خاک حسینیه برای شاعر‌ان کافی‌ست از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی‌خواهد جاروی دستم را نگیر از دست من «خانم» این روضه‌خانه‌ها مگر نوکر نمی‌خواهد!؟ ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند تفسیرِ دیگر، سوره‌ی کوثر نمی‌خواهد با دیدن روی تو با خود روبه‌رو می‌شد آئینه‌ای بعد از تو پیغمبر نمی‌خواهد تو مستقیماً حامل وحی خداوندی دیگر خدا جبریلِ نامه‌بر نمی‌خواهد نور وجودت را «علی» از قبل خِلقَت دید این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی‌خواهد وقتی دعای‌ تو نگه‌دار علی باشد دیگر «سپر» را فاتح خیبر نمی‌خواهد نان تو خادم‌پرورِ بیتِ یدالله‌ است نانی به‌جز این سفره را قنبر نمی‌خواهد ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد تا گرد و خاکش هست، فضّه، زر نمی‌خواهد چادرنمازت سایه‌سارِ مُلک سَلمان است جز سایه‌ی امنِ تو این کشور نمی‌خواهد این نسل سِوُّم، خوب در پیکار ثابت کرد حرف دفاع از دین که باشد، سر نمی‌خواهد تمّار اگر باشی به روی دار خواهی‌گفت: حرف ولایت را زدن، منبر نمی‌خواهد این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد جز نسلِ زهرا و علی، سرور نمی‌خواهد چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا فرزندْ جز خون‌خواهیِ مادر نمی‌خواهد * * نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می‌ساخت هرگز کسی این‌گونه‌ دردسر، نمی‌خواهد مادر تقلا می‌کند قدری رها گردد دیوار پیله کرده، میخ در نمی‌خواهد... ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر_ که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش، از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشانْد آن دانه را در آسمان، با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشیدست سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش ندانم‌های عالَم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قَدَر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پَر بر آن چادر ستونِ آسمان‌ها می‌گذارد سَر بَر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز، پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش، رستخیز کربلا بوده‌ست * * غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند، صدایی در دل باران که یا أُماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه، آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه، آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه، آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه، آهسته آهسته بُنَّیَ! تشنه‌ای! مادر برایت آب آورده... ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
تو را تا دیـده‌ام محـو جـمال کـبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مـولود کـعـبه، قـبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان بر «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلـع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالو بلا» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سـیـمای تو را آئـیـنـهٔ ایـزدنـما دیـدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کـشتی نـوح پیـمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیـمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پـروانهٔ پیغـمبر از غار حرا دیدم کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی خرسندی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تابیده است از دو طرف بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند آمنه ست و امینه، ولی رباب نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب درباره ی مقام بلندت حسین گفت: ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة النسا" لقب از "سیدالشباب" ای ننگ بر تمام قلم های روزگار وقتی نمانده نام تو در این همه کتاب از آن زمان که راویه ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط رنج یا عذاب درد تو را شنیده ام از سهل ساعدی داغ تو را گرفته ام از مجلس شراب "بس کن که ناله ات جگرم را کباب کرد" این حرف را شنیده ای از فاطمه به خواب رویش سیاه باد و دودستش شکسته باد هرکس که دست های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزار بار رسیدی به اضطراب شان تو با شکوه تر از حرف های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه اش خراب باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته دلان هست مستجاب کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
4_5908783072580472132.mp3
14.4M
. |⇦•ای ز حُسنت عیان... و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── ای ز حُسنت عیان،جلوه ی داوری طلعت احمدی، صولت حیدری دیو و حور و مَلَک،جن و انس و پری جمله در محضرت گرم فرمانبری «سیّدی یا حسن، ایهاالعسکری» ای ز رخ داده نور، بر مه و آفتاب نجل ختم رسل، زاده ی بوتراب بیشتر از سوال داده ما را جواب دُرِّ دَه بحری و بحر یک دُرِّ ناب که در آن ده کند،دُرِّ تو گوهری «سیدی یا حسن،ایهاالعسکری» سینه ات مخزن، سرِّ سرو عَلن والد حضرت حجت ابن الحسن من کجا مدح تو،تو کجا مدح من مهر هر عاشقان، ماه هر انجمن والد حضرت حجت ابن الحسن در تمام وجود کرده روشنگری «سیّدی یا حسن،ایهاالعسکری» خال و خطّت حسن، خلق و خویت حسن خلق و خویت حسن، ماه رویت حسن ماه رویت حسن،عطر و بویت حسن عطر و بویت حسن، گفتگویت حسن داده از هر حسن، خالقت برتری «سیدی یا حسن، ایهاالعسکری» خلق در سایه و حق ثناگسترت هم مَلک عسکرت،هم بشر لشکرت برگرفته چو جان سامره در برت صورت و سیرت احمد و حیدرت ای دُرِ احمدی، ای گل حیدری سیدی یا حسن، ایهاالعسکری کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...* کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
14000722-narimani-roze.mp3
3.32M
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
برای مادر خود تا سپر شدی دمِ در گرفت جان تو را ضربه‌های مُحکمِ در کسی هنوز نفهمیده داغ شیر خدا غم تو بود؟ غم کوچه بود؟ یا غمِ در؟ عجب حکایت تلخی شد این که با شدت به جانِ جسم تو افتاد بی‌مقدمه، در سیاه شد همه‌ی چوب‌ها به این علت که در عزای تو باشد لباس ماتمِ در به شکلِ خون‌شده و قطره‌قطره از آن میخ به احترام تو می‌ریخت اشک نم‌نمِ در هزارسال گذشته‌ست و ماجرایی تلخ هنوز هم که هنوزست مانده در خَمِ در به ذبحِ اعظمِ گودالِ سُرخِ عشق قسم که تا ابد لقب توست: ذبحِ اعظمِ در * * به انتقام تو یک‌روز می‌رسد از راه کسی که مانده چنان راز، بین عالَمِ در... ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
تو هم تا نفس داشتی سوختی تو هم پشت در پابه‌پام اومدی ولی آرزو داشتم لااقل میموندی و مادر صدام می‌زدی نذاشتن که حتی به دنیا بیای نذاشتن ولی تو مسیح منی نشد آخرش هم ببینیم که شبیه علی یا شبیه منی چقد زینبم آرزو داشت که داداش محسنش رو ببینه... نشد می‌دونی حسینم چقد دوس داشت پا گهواره‌ی  تو بشینه... نشد؟! تو هم بی نشونی مث مادرت نه... قَدرت واسه هیشکی معلوم نیست اینم حکمت با علی بودنه کی عشقش علی هست و مظلوم نیست تا دیدی درو با لگد می‌زنن تا دیدی غریبم، شدی غیرتی تو هم، سنگ عشقو به سینه‌ات زدی ولی آه... میخِ درِ لعنتی بمونه واسه بعد، حرفای سخت بمونه واسه چند سال دیگه واسه روزی که صحبت کربلاس تو خیمه یه مادر به بچه‌ش میگه: عزیزم می‌خوام روسفیدم کنی برو هرچی دارم فدای حسین نذاری بگن که بابات بی کسه گلوتو سپر کن برای حسین سه تا میخ در یا سه شعبه... چی بود یکی گفت پسر رو نشونه بگیر علی اصغر اون‌روز محسن شدو رباب پیش زهرا نشد سر به زیر ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135