eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
428 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 @nega_r83 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
✨امام باقر عليه السلام: ... انّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ، فَإِن قُبِلَتْ قُبِلَ مِا سِواها... .(20) اولین چیزی که بنده در قیامت از آن سوال می شود نماز است، پس اگر قبول شود اعمال دیگرش نیز قبول می شود.❤️
|📕📌| گاهی اوقات باید حالت پروازمون رو روشن کنیم...!🕊 دسترسی همه رو قطع کنیم به سمت خودش پرواز کنیم...☘ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
/🎯☁️\ واژۀهاڨدنمی‌دهڹد‌🚧 اࢪتفا؏دلۚتنگێ‌ام‌رأ🥀 ↬♡ʲᵒᶦⁿ↷ ╭⊰✿•༒︎❀🦋❀༒︎•✿⊱╮ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314 ╰⊰✿•༒︎❀🦋︎❀༒•✿⊱╯
••• إڹ‌ۺـــاء‌الله رۅزی بر قبــرم با سہ‌رنگـ پرچم کۺــۅرمـ🇮🇷 بنۅٻـسنـد، ♥️ محڶِ‌ۺہادٺ : مدٻنہ🕌 عملٻاٺِ آزادسازۍِ‌بقٻع🤲🏻 ٺصۅرشـم قشنگہ😍 اݪلہم‌اززقݩا‌شہادة‌فےسبیݪڪ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
بیمار؎ما‌با‌حرم‌‌درمان‌پذیراست درصحن‌خود‌مارا‌قرنطینہ‌ڪن‌آقا...!ジ😍💚💚 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
|🐣🌻| [🔖📍] از شخصی پرسیدند: کدامین خصلت از خدایِ خود را دوست داری؟! گفت:🗣 همین بس که میدانم او میتواند را بگیرد ولی را میگیرد🙂♥️ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
▫️ماه رجب، دو تایی راهی مسجد سهله. خواستند به مسجد صعصعه هم بروند. قدمگاه مولا علی و فرزندان مطهرش. مشغول نماز بودند که سیدی نورانی از راه رسید . شترش را بست و رو به قبله ایستاد. نمازی طولانی. سپس دست سمت آسمان برد. نیایشی خواند، مخصوص ایام رجب: «اللهم یا ذا المنن السابغه... آماده رفتن بود که جلو آمدند. قسمش دادند که بگوید کیست. قسم دادشان که بگویند گمانشان چیست؟ گفتند: نکند خضر (علیه السلام ) باشی! فرمود: به خدا قسم! حتی خضر (علیه السلام) هم محتاج دیدن من است! بازگردید! من، امام زمانتان هستم! 📚 اقبال الاعمال، جلد 2، ص 645 ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
هر چقدر به بالای قله‌ی ظهور نزدیک می‌شیم، هوا کم می‌شه! دیگه به شُشِ هر کسی نمی‌سازه! بی هوا می‌خرن، بی هوا می‌بَرَن. بی هوا میاد! خیلی حواستونُ جمع کنید؛ میزان، هوای نَفسه. دائم باید بری توی آپاراتیِ خدا؛ اگه غرور گرفتی، بادت خالی شه، اگه پنچر شدی، بادت کنن! 🌱
‍ 🕊🌿 آدم اگه‍ سرش شلوغ باشه‍، مےارزه به اینکه‍ دلش شلوغ باشه‍...! قلب‌هامون ارزشش بیشتر ازایناست.... مثل جاے مولا🌱✨ اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گـناھ... یعنۍ چۍ؟ 👈🏻تا حالا از این زاویہ بهش نگاه ڪرده بۆدے؟ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
‌دوست‌خوبم‼️ قبرتنگ‌و تاریک خانه‌همیشگی‌توست...⚰️⚡️ مخصوص خودت،فقط‌برای تو... پنجره ندارد،درش‌هم‌با ورود تو تا قیامت‌بسته می‌شود...🥀 اجازه نداری‌غیراز چندمتر پارچه چیزدیگری‌باخودت،آنجا ببری...‼️ وقتےآنجانقل مکان‌کنی کسی‌به دیدنت‌نمےآید...🍂😔 کسی‌برایت ایمیل نمےفرستد👋🏻 گروه های‌اجتماعے از لیستشان‌حذفت مےکنند...❌ مطالبت‌لایڪ‌نمےخورد...👍🏻 تنهایک چیز به دردت مےخورد...👆🏻 ✔️نمازهایت....✔️ ✔️صدقاتت....✔️ ✔️ و اعمال نیکت...✔️ 🔺"حال با خودت فکر کن..."🔺 برای رفتن آماده هـســـتی؟!⚰️ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
♡خدایا سـرِ بزنگاه رسیدے دستم را گرفتۍ🤝 تاجۍمشڪۍ👸🏻 برسرم‌نهادےوگفتۍ: اشرف‌مخݪوقات‌بودنت‌بہ‌ڪنار👑 🌺تو دُردانہ عالَمے❤️ 🌺دخترۍ🧕🏻 خودت را نمایان نڪن🚫 تمام مۍشـوی…☺️🌹🎀‍‌‌ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
‌ •جا نمیشود .. ایݩ خنده‌ها🙂🧡 دَر قابِ هیـچ پنجره‌اے🖼 خنده‌هایٺاݩ : ) ٺمام دوربیـ|📷|ـݩ‌ها رآ عاشق کردھ اسٺ🌸🍃• ♥️🌿 ❤️✨ ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ ☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 قدم به حیاط گذاشتم. برگ های پاییزی زمین را رنگین کرده بودند. برگ های درخت سیب ،روی سطح آب حوض را پوشانده بود. آهنگی را که همیشه گوش میدادم را پلی کردم و بعد از گذاشتن هنذفری به گوشم، لب حوض نشستم و گوش دادم. تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی اندوه بزرگیست زمانی که نباشی اشک هایم بی وقفه سرریز شده بودند. نبود کیان برایم اندوه بزرگی بود که شاید فقط اشک ریختن،کمی آرامم می کرد. کمی که آرام شدم،جارو را از گوشه حیاط برداشتم و همه برگ های خزان زده را جارو زدم.برگ های روی حوض را جمع کردم.نگاهم به تصویرم که روی سطح آب نقش بسته بود، افتاد. چشمانم بخاطر گریه قرمز شده بود،گونه ها و نوک دماغم هم از سرما قرمز شده بودند. با بلند شدن صدای اذان موسیقی را قطع کردم. یکبار که با ماشین به سمت خانه پدرم می رفتیم و من موسیقی را پلی کرده بودم با بلند شدن صدای اذان،کیان دستگاه پخش را خاموش کرد وقتی اعتراض کردم به روی‌ام لبخندی زد و با مهربانی گفت _قربونت بشم،صدای اذان که بلند میشه باید به حرمت اذان موسیقی رو قطع کنی و توجهت رو به اذان بدی و چقدر خوبه اگر ماهم اذان رو تکرار کنیم .خودت میدونی من چقدر دوست دارم،منم میدونم تو چقدر دوسم داری.حالا فکر کن تو شروع میکنی به حرف زدن و من بدون توجه به تو دارم یه آهنگ گوش میدم،میبینی چقدر این رفتار زشت و دور از ادبه،مخصوصا اینکه من خیلی دوست دارم و همه توجهت رو واسه خودم میخوام. _حرفت کاملا درسته عزیزم.چشم از این به بعد همیشه رعایت میکنم. از فکر به گذشته بیرون آمدم و به داخل ساختمان برگشتم &ادامه دارد... 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ ☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 تا شب دلم مثل مرغ پرکنده خودش را به در و دیوار می‌کوبید. مشغول شستن ظرف های شام بودم که خانم جون صدایم زد _روژان جان جانم خانجون _مادر گوشیت زنگ میخوره،پشت خطیت خودشو کشت از بس زنگ زد،بیا جواب بده به امید تماس کیان،باعشق به سما گوشی راه که نه،پرواز کردم! با دیدن یک شماره غریبه از ایران همه شور و شوق از بین رفت و غم به دلم سرازیر شد. دکمه اتصال را زدم _بفرمایید بعد ازچند دقیقه صدایش در گوشم پیچید _سلام خانوم اشک به چشمم دوید،از شوق شنیدن صدایش! با صدایی لبریز از عشق صدایش زدم _کیانم! _جانم.خوبی فدات شم؟ _الان دیگه عالیم،عالی!تو خوبی؟کجایی عزیزم، ایرانی؟ _منم خوبم ،زیر سایه شما،نه عزیزم ایران نیستم.روژان جانم ممکنه زیاد نتونم تماس بگیرم،الان هم بچه ها تو نوبتن و میخوان تماس بگیرن،زیاد نمیتونم حرف بزنم. _قطع نکنیا! ،من دلتنگیم رفع نشده هنوز . _خانوم بچه ها کنارم ایستادند نمیتونم زیاد حرف بزنم،دقیقا کمار گوشم هستند صدای خنده اش که بلند شد،دلم بی تابتر شد _الهی قربون خنده هات بشم.نمیتونی راحت صحبت کنی ؟ _خدانکنه،بله دقیقا لبخند به لبم آمد _پس من به جای تو حرف میزنم _بگو عزیزم _خیلی خیلی عاشقتم،دوستت دارم جون دلمی آقا. _همینطور خانوم. روژانم من باید برم الان تماس قطع میشه،کاری نداری بامن؟ _نه فقط یادت نره دوست دارم .سالم برگرد عشقم چشم به راهتم _منم عزیزم،شما هم مواظب خودت باش خانومم.خدانگهدار _خدانگهدارت عشقم. &ادامه دارد... 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ ☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 تماس که قطع شد ،دلتنگی امانم را برید. به اتاقم پناه بردم،اشک ریختم . دوری از کیان بی طاقتم کرده بود و کاری از دستم بر نمی آمد. بارها تصاوسر دونفره مان را چک کردم و در آخر با دیدن عکس دونفره مان که کیان لباس نظامی به تن داشت، اشک هایم جاری شد. دو زانو روی زمین نشستم و زار زدم. چگونه چندین هفته را بدون او سپری کنم؟ چگونه دوری اش را تاب بیاورم؟ زیر لب آیه ای را که کیان یادم داده بود، را تکرار کردم _الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ سوره الرعد:آیه 28 کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام می‏گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام می‏گیرد این آیه به طور معجزه آسایی دلم را آرام می کرد‌. تصمیم گرفتم برای آرامش پیدا کردن به خدا پناه ببرم. وضو گرفتم و نماز خواندم. قطرات باران روی شیشه های ماشین می غلتطید و به زمین می افتاد. از پشت شیشه ماشین چشمم افتاد به گنبد طلایی رنگ،مات شدم. صدای کیان را از کنار گوشم شنیدم _ مسحورکننده است، نه؟ _اوهوم اشک‌هایم جاری شد. _حاضری بریم داخل حرم؟ چشم دوختم به چشمان مهربانش،همان لباس نظامی را به تن داشت. دستش را به سمتم دراز کرد.انگشتر عقیقی که قبل ازدواج برایش خریده بودم را به دست داشت. چشمم به آیت الکرسی که روی انگشتر هک شده بود افتاد. _هیچ وقت از خودم دورش نکردم،همین آیت الکرسی منو از خیلی از بلاها دور کرده،نگرانم نباش خانوم لبخندی به رویش زدم _دیگه نگرانت نیستم،عزیزم _پس دستت رو بزار تو دستم تا باهم بریم تو حرم دستم را به دستان حمایتگرش سپردم و باهم به راه افتادیم. باران هنوز هم می بارید و ما به عشق زیارت قدم می زدیم. چشمم به گنبد بودو دلم در هوای حرم! قدم به بین الحرمین که گذاشتیم.کیان بیت شعری را زمزمه کرد _آسمان شهر ومهتاب حسین را دیده ام ذره‌ای از گـوهـر نـاب حسین را دیده ام هر کسی خواهد بداند از چه رو دیوانه ام دیشبی را تا سحر خواب حسین را دیده ام وقتی دیگر صدایش نیامد ،به سمتش برگشتم تا بگویم بقیه راهم بخوان ولی با جای خالی اش رو به رو شدم. باران شدت گرفت و من ترسیده دور خودم می چرخیدم و فریاد می زدم _کی......ان کی......ان دو زانو روی زمین افتادم و چشمم افتاد به مشک روبه روی حرم ! صدایی در سرم رژه می‌رفت کلنا عباسک کلنا عباسک همه هستی ام به فدای بانوی مشق.حلالم کن با وحشت از خواب پریدم. عرق سردی بر پیشانی ام نشست و لرز به جانم افتاد. ادامه دارد... 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ ☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 بعد از آن خواب عجیب حال روحی ام نامساعد شده بود. نگران کیان بودم و دستم به جایی بند نبود! دلم میخواست تماس بگیرم و صدایش را بشنوم ولی امکانش نبود! صدای اذان صبح که بلند شد به نماز ایستادم . از خدا التماس کردم کیانم حالش خوب باشد و بلایی سرش نیامده باشد. بعد ازنماز، پشت پنجره ایستادم و به بارش باران چشم دوختم نم نم می بازید و مرا به یاد خوابم می انداخت. بارها و بارها خوابم را مرور می کردم. مشتاق بودم بدانم تعبیر خوابم چه میشود. وقتی برای بارهزارم خوابم را مرور کردم . حرفی توجهم را به خودش جلب کرد (همین آیت الکرسی منو از خیلی از بلاها دور کرده،نگرانم نباش خانوم) زیر لب باخودم تکرار کردم _آیت الکرسی آیت الکرسی همان لحظه با خدا عهد بستم هزارتا آیت الکرسی به نیت سلامتی کیان بخوانم و خدا کیانم را از همه بلاها حفظ کند و سلامت به خانه برگرداند. انگار با این عهد دلم آرام گرفته بود و ترس لانه کرده در سلول های وجودم،رخت بسته و رفته بود. ** ده روزی از رفتن کیان گذشته بود. دلتنگش بودم ولی نگرانش، نه! بعد آن عهد دیگر نترسیدم،هرلحظه برای سلامتی کیان و دوستانش دعا کردم و اطمینان داشتم خدا هوایش را دارد. خانم جون به خانه یکی از همسایه ها رفته بود و من در حال جارو زدن حیاط بودم که صدای گوشی‌ام بلند شد _سلام مامان جان _سلام عزیزم، خوبی؟چه خبر؟چند روز هم، بیا اینجا،دلمون برات تنگ شده. من هم دلم میخواست رابطه صمیمانه ای با مادرم داشته باشم و این روزها با او درد و دل کنم و از روزهایی که بدون کیان، سخت گذراندم، بگویم، ولی نمیشد. هرچه بگویم، رابطه مادرم با کیان بدتر می‌شود و من هرگز این را نمی‌خواهم. _قربونتون بشم.منم خوبم،شما خوبید؟بابا و روهام چطورند؟ منم خیلی دلتنگتونم مامان.چشم یک روز میام اونجا. _خدانکنه عزیزدلم،خداروشکر اونا هم خوبن!اتفاقا روهام موقع صبحانه گفت، نهار میاد اونجا تا عصر باهم برگردید خونه،میای دیگه؟ _مگه میشه داداش جونم بگه بیا و من بگم نه؟! شب اونجام.چیزی لازم ندارید براتون بخرم؟ _مگه اینکه بخاطر داداشت بیای دیدن من و پدرت! _مامان جون این چه حرفیه،شما تاج سر منید،ببخشید اگه کوتاهی میشه! _روژان جان، هستی اومده دنبالم کاری نداری؟ _نه مامان جانم راحت باش.فعلا. _بای تماس را قطع کردم و در آن هوای سرد روی تخت دراز کشیدم و به آسمان چشم دوختم. &ادامه دارد... 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁
🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂 🍃🍁🍂🍃🍁🍃 🍁🍃🍁🍂🍁 🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 🍁 ༻﷽༺ ☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 تماس را قطع کردم و در آن هوای سرد روی تخت دراز کشیدم و به آسمان چشم دوختم. همه فکرم پیش کیان بود. با خودم میگفتم(یعنی الان غذاش رو خورده؟اونجا هم هواسرده؟موقع خواب جاش نرم و گرمه؟) سوالاتم که تمام میشد ،یکی در وجودم می‌گفت (مگر او به سفر تفریحی رفته که چنین انتظاراتی داری ،همین که سالمه برو خدات رو شکر کن). افکار عجیب و غریبم را پس زدم و یاعلی گفتم و از روی تخت بلند شدم و به داخل ساختمان رفتم. باید خودم را سرگرم میکردم تا فکرهای عجیب و غریب به سرم نزند. به آشپزخانه رفتم و مشغول آشپزی شدم . برای نهار ته چین مرغ درست کردم. شروع کردم به گردگیری کردن خانه، هرچند خانم جون از آن زن های قدیمی بود که محال بود اجازه بدهد گردو خاکی روی وسایلش بنشیند، تمیزی خانم جون زبانزد فامیل بود. دو ساعتی خودم را با کارهای خانه سرگرم کردم. اذان ظهر شد. وضو گرفتم و به نماز ایستادم. مشغول قرآن خواندن بودم که صدای زنگ خانه به گوشم رسید. سجاده و قرآن را روی میز گذاشتم و با همان چادر نماز به حیاط رفتم و در را باز کردم. روهام را دیدم که دسته گل نرگس به دست داشت و با لبخند نگاهم می‌کرد. بعد از ماجرای زهرا دیگر به خانه ما نیامد وقتی هم که از کربلا برگشت ما به دیدنش رفتیم. البته تلفنی باهم درارتباط بودیم ولی حضوری نه! دلم برایش عجیب تنگ شده بود . روهام اولین حامی من در زندگیم بود.با دیدنش انگار داغ دلم دوباره تازه شده بود از در فاصله گرفتم و او وارد حیاط شد. &ادامه دارد... 🍁 🍃🍁 🍂🍃🍁 🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍃🍁 🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁🍃🍁 🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍁
♦️ 🔸ساعت هشت هر شب و یک قرار عاشقـــــــــــانه 🔹️روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد 🔸️السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَمْسَ‏ الشُّمُوس ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز: آذربایجان و تبریز دژ مستحکم در برابر بیگانگان بودند ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز: امروز مردم نسبت به اول انقلاب، نسبت به کاستی ها و ناکارآمدی ها حساس‌ترند و این نکته خوبی است، یعنی نسبت به آرمان های انقلاب پیگیر هستند ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | اشاره رهبر انقلاب به تشییع بی‌نظیر شهید حاج قاسم سلیمانی ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️🍃•• . ازاین‌جھانِ‌سردِپرازدودِبےبھـا مشھدبراۍِمن، همہ‌اش‌مالِ‌دیگران:)💛 . 🌿 ★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★ ↓. 🐾.↓  @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
☔️🍃•• . ازاین‌جھانِ‌سردِپرازدودِبےبھـا مشھدبراۍِمن، همہ‌اش‌مالِ‌دیگران:)💛 . #چهارشنبہ‌هاۍامام‌رضایے🌿
ینی میشه .... بشنویم که .... یه بلیط به مشهد برات جور شده ..... فقط زودی بیا که بریم ..... ان شاءالله زیارت ضامن آهو شامل حال هممون بشه 💔🤲🏻