برای همیشه....
برای چی تا ابد؟
🔶 چون توی دنیا میگفتی که خدایا اگه من تا ابد زنده باشم دست از حسین تو بر نمیدارم....
ابد والله ماننسی حسینا...
✅ برای خدا خیلی مهمه که آدم توی ذهنش چه چیزایی رو مرور میکنه.
مثلاً کسی که از حج برمیگرده اگه بگه من دیگه نمیام حج،
عمرش کم میشه!❌
اینقدر خدا بدش میاد...
چرا توی ذهنت این حرف رو مرور کردی؟
😒
یاد بگیر #نیت کن.
نیت های خوب. اصلا عمل هم نکردی نکن! شاید سخت باشه و نتونی
یعنی یه ثانیه نمیتونی توی ذهنت مرور کنی که ای کاش من هزارمیلیارد تومن پول داشتم و به فقرا کمک میکردم!
😒
خدا ثواب کمک هزار میلیاردی به فقرا رو به حسابت میریزه!
همین نیت کردن خدا میدونه که چقدر آدم رو جلو میبره و نورانی میکنه...
همگی بسم الله...
ببینم کی میتونه نیت های بزرگ تر و باکلاس تری بکنه!😊
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
درس امروز به پایان رسید مهربونآ🤩🌸
ان شاءالله با دقت فراوان مطالب رو بخونید💛
موفق باشیم همگی 💪🏻🤝🏻
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
رفقآ سوالی چیزی داشتید من اینجام🤓👇🏼
@yazahra4599 🦋
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به نام خدای ⁵ تن آل عبا 😌💛 سلام سلام ✋🏼🌸 ما اومدیم با یه چالش دیگه رفقآ 🌱 چالش اینجوریه که شما یه ع
عزیزان مهلت ارسال و همچنین مهلت سین زدن تموم شد❌
ان شاءالله شب همراه با جشن مجازی مباهله برنده ها هم اعلام میکنیم 🌸💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردانی که همسران محجبه دارند زیادی توجه کنند به این موضوع
#حجاب
@yazainab314 💖
اگر میخواهے بدانے
که کارت مخلصانه و برای خدا
هست یا نه،
راهش این هست که
هر کاری که انجام میدهے
انتظار تشکر نداشته باشے؛
فقط فقط دیدت برای
خشنودی خدا باشه...
{شهید محمود رادمهر}
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
جواب کنکوریا به سوال رتبت چند شد؟😂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_نـود_هفت
#از_روزی_که_رفتی
ترس و اضطراب ضربان قلبش را بالا برده بود؛ در که باز شد صدای اعتراض دکتر بلند شد:
_چرا اینجوری میکنی؟ ضربان قلبت چرا اینقدر بالاست! خانم چی بهش گفتی؟
صدای سایه آمد:
_هیچی؛ من حرفی نزدم!
مریم: اون چی بود ریختن رو صورتم دکتر؟ چرا چشما و صورتم بسته ست؟ چه بلایی سرم اومده؟
دکتر: یه آرامبخش براش تزریق کنید؛ ضربان قلبش خیلی بالا رفته، یه کم آروم باش! چیزی نیست، به موقع رسوندنت بیمارستان! صورتتم بسته ست چون روی صورتت جراحی پلاستیک انجام دادیم؛ نگران نباش! ده روز از اون روز گذشته! بدنت رو به بهبوده و دیگه مشکلی نیست!
آرامبخش در رگهایش که جریان یافت دوباره ذهنش به تاریکی رفت و صداها دور و دورتر شد...
صدا میآمد. هنوز تاریکی بود اما صداها همه جا بود. در سمت چپ، راست، دور، نزدیک، همه جا بود. صدای نالهای آمد که گویی از دهان خودش بود.
-انگار بیدار شده!
-آره؛ مریم خانم، بیدارید؟
_کی اینجاست؟
_سایه ام! ساعت ملاقاته و کلی ملاقاتی داری؛ محمد هست، آیه، رها، همسراشون، آقا مسیح و آقا یوسف، همه هستن!
ِمسیح نگاهش به آن باندپیچی در تاریکی به چشمهایی بود که تا ساعاتی دیگر باز میشد و دل در دلش نبود برای آثار باقی مانده ی آنهجوم ناجوانمردانه!
حاج علی استکان چایش را در دست گرفت و لبی تر.....
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_نــود_هشت
#از_روزی_که_رفتی
_چه سفر پر دردسری؛ اما باباجان، من از تو انتظار بیشتری داشتم.
اینجا جلوی شوهرت بهت میگم، کاری نکن که من و سیدمهدی شرمنده و سرافکنده بشیم.
ارمیا به دفاع از آیه ی این روزهایش برخاست:
_نه پدرجون، تقصیر من بود. شرایط برای آیه خانوم سخت بود و بهش فشار اومد. من پیش سیدمهدی شرمنده شدم. حال اون روز آیه خانوم و زینب جانم به خاطر درست مدیریت نکردن من بود؛ پیش شما و سید رو سیاه شدم.
ارمیا سرش را پایین انداخت و با پشت دست صورت غرق در خواب زینبش را نوازش کرد.
رها دست آیه را در دستش گرفت:
_دنبال مقصر نکردید؛ الان حال زینب مهمه. شما هر مشکلی با هم دارید، یار کشی نکنید. زینب بچه ایه که پدر نداشته و الان داره با پدرش
پازلذهای خالی شخصیتش رو پر میکنه. زینب رو وارد بازی "بچه ی تو، بچه ی من" نکنید. آیه جانم، همینطور که همه چیز تو سیدمهدی بود،
الان همه چیز زینب آقاارمیاست.
درسته نمیتونی فراموشش کنی، ما هم
نمیخوایم فراموش کنی، اما زندگی کن آیه! سیدمهدی تو رو گذاشته تا آینده رو بسازی، نه اینکه زندگی نازدونه و عزیزکرده اش رو خراب کنی؛ تو خودت راضی شدی، دلیلش هم مهم نیست! تو ذهنت بهونه نیار و رفتار اشتباهت و توجیه نکن، اگه واقعًا به خاطر زینب راضی شدی، الان به خاطر خودت زندگی کن! آیه عاشقی کن... دوباره جوونه بزن و سبز شو... آیه، عزیز دلم، سیدمهدی هم به این کارت راضی نیست.
آیه با پر چادر گلدارش، اشک چشمانش را ربود، نفس گرفت و گفت:
_دیشب مهدی اومد به خوابم.
ارمیا لب گزید و زیر چشمی به آیه اش نگاه کرد. دلش میخواست دست های همسر کمی بیوفا شده اش را بگیرد و بگوید "اشک نریز.....
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_نــود_نـه
#از_روزی_که_رفتی
جانکم!بخواهی میروم، جوری که انگار از مادر زاده نشده ام" اما دریغ که نه اجازه ی گرفتن دستهایش را داشت و نه توان رفتن از زندگی اش را.
حاج علی افکارش را برید:
_خیر باشه بابا جان!
آیه: خواب دیدم مهمون داریم و کلی غذا درست کردم و سفره انداختم؛
همه بودن. وسط اون شلوغی، دیدم سیدمهدی دست آقا ارمیا رو گرفت وبرد اتاقمون.
من تو پذیرایی ایستاده بودم اما اونا رو میدیدم. دیدم که سیدمهدی کلاه کج سبزش گذاشت سر اقا آرمیا و اسلحه شم داد
دستش. بعد زد رو شونه ش و گفت یا علی! لبخند زد و از خونه رفت بیرون.
حاج علی لبخندی زد و گفت:
_خودت تعبیرشو میدونی بابا جان؛ سیدمهدی هم تو رو دست آقا ارمیا سپرده و رفته؛ البته وظیفه ی حفاظت از حرم هم با شماستا، آیه دار شدی،
حرم یادت نره.
ارمیا لبخنِد شرمگینی زد:
_حاجی من هرچی دارم از عمه جان دخترمه! هرچی دارم از حرم دارم.
شرمنده ی لطف و کَرمِ بی انتهای این خاندانم؛ از بیبی جانم گرفته تاسیدمهدی و زینب سادات.
حاج علی لبخند زد به این همه اعتقاد و خلوص نیت این مردِ پسریِ نوهی عزیز کرده اش را!
شده اش که عنوان دامادی داشت و پدر
زهرا خانوم بحث را عوض کرد:
_حالت تکلیف اون مادر و دختر چی میشه؟
حاج علی: نمیدونم؛ باید خوِد مریم خانوم باشه تا بشه درباره ش تصمیم گرفت.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صــــد
#از_روزی_که_رفتی
ارمیا: پدر جان، وسط این تصمیما به مسیح ما فکر کنید،داداشم التماس دعا از شما داره! علی که باشی، دست همهی یتیم ها به دامانت میشه. پدری کنید برای برادر بی پدرم!
محبوبه خانم: من میخوام براش مادری کنم؛ فخرالسادات برای شمامادری کرد و دامادت کرد، حاال نوبت منه. میخواستم اول با رها جانم
صحبت کنم و بعد بگم اما دیگه حرفش شد، همینجا میگم؛ رها جان
مادر، من نظرم بود شما بیاین پایین پیش من، و اون بالا رو بدیم به آقامسیح! اینجا برای من خیلی بزرگه، اینجوری برای تو سخت میشه اما
برای من انگار سینا دوباره زنده شده.
رها نگاهی به صدرا و مهدی کرد که مشغول بازی بودند. پسرک ساکت وآرامی که هیچ دردسری نداشت. تمام روزهایش شادی بود و لبخند خدا...
چرا شادیش را قسمت نمیکرد؟
رها با لبخند به مادرشوهرش نگاه کرد:
_چه فکر ها که خوابه بغلش کنیم و
بیاریمش پایین؛ با صدرا صحبت میکنم که زودتر شرایط رو فراهم کنه.
زهرا خانوم خندید:
_حالا اول از عروس بله رو بگیرید!
محبوبه خانوم به شوخی پشت چشمی نازک کرد: _یعنی سخت تر از بله گرفتن از آیه جانه؟ حالا کی میان؟ ِفخرالسادات از آیه جانه؟ من پسرمو داماد میکنم
روی سوالش با ارمیا بود که جوابش را گرفت:
_اینطور که خبر دارم، فردا قراره منتقلش کنن تهران، یه عمل دیگه باید رو چشمش انجام بشه، حال مادرش هم بدتر شده و اونم منتقل میکنن اینجا.
تو این مدت نگهداری از خواهر برادرش با ماست تا مریم خانم مرخص بشن.
حاج علی: تکلیف مدرسه و اینا چیشد؟
صدرا همانطور که مهدی روی دوشش بود گفت:
_فقط برادرش مدرسه میرفت که من کاراشو درست کردم.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
♦️ #ساعت_هشت_عاشقی
🔸️️ساعت هشت هر شب و یک قرار
🔹️دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول
🔹️اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول؟
🔸️ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی ابنِِ موسی الرّضٰآ المُرتَضٰی(علیه السلام)
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
سلامی دوباره به همه شما عزیزان 🤩🤭
حالتون خوبه ان شاءالله؟!🙃
خب خب اول یه صلوات بفرستیم برای سلامتی و ظهور یوسف زهرا "عجل الله تعالی فرجه الشریف"
بعدش بریم سراغ کارایی که توی عید بزرگ غدیر گروه تمدن سازان نسل ظهور انجام دادن 😉👏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا "علیه السلام" فرمود: هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و صدیقین غذا داده باشد.
(اقبال الاعمال، ج1،ص465)
سلام علیکم ✋🏼🌸 ایام به کام 🙂🌿
من اومدم تا باز هم از کارایی که گروه فرهنگی تمدن سازان نسل ظهور انجام دادن براتون حرف بزنم🤩😌✌️🏻
اینبار میخوام از کارای انجام شده توی عید غدیر رو بهتون بگم رفقآ 😉👇🏼
¹' برگذاری جشن برای 110 ایتام سادات به تعداد حروف ابجد اسم امیر المؤمنین "علیه السلام"🌻
²' آماده سازی و پخت 1250 پرس غذای گرم و پخش آن میان نیازمندان ✨
³' آماده سازی و پخش 500 بسته فرهنگی در سطح شهر بیرجند ✔️
و میرسیم به بهترین بخش یعنی تشکرنامه🤩🌸
تشکر میکنیم از🍃:
❇️ مسجد حضرت زینب "سلام الله علیها" 🕊
❇️ همهی خیرین عزیز و همیشه همراه که باز هم مثل همیشه به ما اعتماد کردن 🌙
❇️ اعضای گروه جهادی فرهنگی اجتماعی تمدن سازان نسل ظهور ☂
«تــمـــدن ســـازان 🕊 نــســـلـــ ظــهــور🌕»
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
امام رضا "علیه السلام" فرمود: هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و ص
این کلیپ خودش گویای همهی کارهایی که ما انجام دادیم هست شما به این کلیپ نگاه کنید و من هم باز براتون توضیح میدم 🤩😎
موفق باشید 🙌🏻😉😅
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
امام رضا "علیه السلام" فرمود: هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و ص
🖇 ما برای 110 خانواده ایتامِ سادات به تعداد حروف ابجد اسم امیر المؤمنین "علیه السلام" جشن قشنگی رو برپا کردیم و کلی خوش گذشت🤩😌✌️🏻