eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
428 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 @nega_r83 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣ مسابقه‌ی شهادت حضرت رقیه 🖤 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
⃣ مسابقه‌ی شهادت حضرت رقیه 🖤 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
⃣ مسابقه‌ی شهادت حضرت رقیه 🖤 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
⃣ مسابقه‌ی شهادت حضرت رقیه 🖤 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
••••••••✨🌙 جلسه 6⃣3⃣ مبحث شیرین و مهم 🌿 ✨🌙••••••••
اول یه صلوات برای سلامتی امام زمان "عجل الله" بفرستیم 🌱
در مورد مزاج صحبت کردیم
بنده خصوصیات این چهار تا طبع رو به اجمال عرض میکنم تا بتونید به صورت حدودی خودتون رو بشناسید.
🔹در جلسات بعدی، برخی مواردی که هر طبعی باید رعایت کنه گفته میشه. خب اول بریم سراغ طبع گرم و تر یا همون از نظر ظاهری، افراد دموی مزاج این خصوصیات رو دارن:👇🏼
افراد دموی درشت اندام و تنومند هستند و بدنی عضلانی و ماهیچه ای دارند. چهارشانه بوده، قفسه سینه پهن و اندامی ماهیچه ای دارند.
توپر بوده، استعداد نسبی چاقی دارند و آنان را نمی توان لاغر و کمر باریک کرد. قد متوسط تا بلندی دارند و کشیدگی اندامشان کمتر از صفراوی ها و سوداوی ها است
دست و پا و اندام درشتی دارند و کف دستشان پرگوشت است. در صورت افزایش وزن معمولا نواحی پایین تنه (ران و باسن) آنان چاق می شود.
پوست : دارای پوستی سرخ و سفید یا سبزه و گلگون هستند. پوست بدن ایشان گرم، مرطوب و نرم با منافذ درشت است. 🔺افراد پرخونی هستند و حجم خون در بدنشان بیش از حد معمول است و به همین دلیل به راحتی چهره شان سرخ و برافروخته می شود.
در مواردی خصوصا در زمان استرس زیاد، آکنه های گرد و قرمز می زنند که بیشتر در کتف و سینه بروز می کند تا صورت.  🔺 مو: معمولا پر مو هستند. موهای پرپشت، ضخیم و مُجعد یا حالت دار دارند. رنگ موها متغیر است، سیاه، خرمایی، تیره یا روشن.
سرعت رشد موها زیاد است. موهای آنان ریزش زیاد ندارد و سفیدی زودرس هم ندارد، اما مثل همه گرم مزاجها استعداد ریزش مو و طاسی سر را، خصوصا در ازدیاد گرما و سنین بالا دارند که این ریزش معمولا در وسط سر اتفاق می افتد. 🔷موهای بدن زیاد بوده و به ویژه در قسمت شانه و سینه، موهای ضخیم و مشکی و درشتی دارند. در ناحیه پایین کمر و پاها هم موی زیادی دارند. 
ناخن : زیر ناخنهایشان قرمز است.  🔸تعریق : منافذ پوستی درشتی دارند كه از علائم منافذ درشت خوب عرق كردن است. گرمایی هستند، تعریق فراوان و عرق گرم دارند. حالت برافروختگی و کلافگی دارند.  🔺رگها : رگهای بدن به خصوص در پشت دستان، گردن، روی پاها و گاه پیشانی واضح و برجسته است.  🔻نبض : نبضی پر، وسیع، قوی، سریع و نرم دارند. 
چشم : رنگ سفیدی چشم گرایش به قرمزی دارد و عروق چشم مشخص است. رنگ چشم معمولا میشی تیره یا سیاه است. وضعیت چشم از نظر پف یا گودی زیر چشم معمولی است
✅ ان شالله سایر خصوصیات طبع گرم و تر رو در درس های بعد تقدیم میکنیم. فقط این نکته رو عرض کنم که مهم ترین عامل پراکندگی ذهنی، بهم ریختگی مزاج انسان هست. وقتی که سرد و گرم و همه چی با هم قاطی بشه دیگه آدم نمیتونه تمرکز کنه... ✔️با ما همراه باشید
درس امروز به پایان رسید مهربونآ🤩🌸 ان شاءالله با دقت فراوان مطالب رو بخونید💛 موفق باشیم همگی 💪🏻🤝🏻
رفقآ سوالی چیزی داشتید من اینجام🤓👇🏼 @yazahra4599 🦋
⃣1⃣ مسابقه‌ی شهادت حضرت رقیه 🖤 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌿🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻 🌻 ༻﷽༺ آیه قدمی به سمت سیدعطا جلو رفت: قبلا هم بلد بودم جوابتون رو بدم اما حرمت بزرگتریتون رو داشتم.حرمت مامان فخری و مهدی رو داشتم.اما شما لیاقتش رو نداشتید. روزی که مامان فخری از این خونه بیرونتون انداخت، همه حرمت ها هم انداخته شد. شوهرم علیله؟باشه!به شما چه؟ من باید راضی باشم که هستم.همین که اسمش هست، نفسش هست، برای من و بچه هام بسه! شما مواظب خودتون باشید که توی این سن و سال اگه علیل بشید، کسی رو دارید؟ ارمیا آیه را صدا زد تا بیشتر از این ادامه ندهد: آیه جان! آیه نفس گرفت: چشم.اما تنهات نمیذارم تا بازم اذیتت کنن! ارمیا دست آیه را گرفت و کمی به سمت خود کشید. آیه هم سرش را سمت ارمیا برد و صدای پچ پچ وارش را شنید: برو داخل. از پس خودم برمیای. آیه هم پچ پچ کرد: میدونم. ایلیا ترسیده، میترسه باز بخوای بری! ارمیا: بریم خونه؟ آیه لبخندی به صورت خسته ی همسرش زد. *************************** ساعت یازده شب بود که صدرا و رها به همراه پسرانشان زنگ در خانه ی حاج علی را زدند. ایلیا که در را باز کرد و از همان دم در مشغول خوش و بش با پسرها شد و فورا به اتاقش رفتند. زینب سادات با اخم و تخم نگاهشان کرد. میدانست این پسرهای فضول دست به وسایل اش میزنند و این اصلا باب میلش نبود. آیه که کارهای ارمیا را انجام داده بود و روی تخت کنارش نشسته و پاهای ناتوانش را ماساژ میداد با صدای احوال پرسی حاج علی و صدرا، بلند شد و لباس مناسبی پوشید، چادرش را سر کرد، ملافه را روی پاهای ارمیا مرتب کرد و با لبخند به ارمیا گفت: رفیقت طاقت دوریتو نداشت و اومد!چقدر تو طرفدار داری آخه. در ادامه با ما همراه باشید ☂ シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻