eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پایا
#سلام_مولای_مهربانم❣ صبـ☀️ـح دمید وما دوباره،درهیاهوے دنیا، قدم مي‌گذاریم 💔نمي‌دانم،امروز چندبار، یادتو،از خاطرم عبورمي‌ڪند❗️ اما مي‌دانم؛ تو هنوز، مثڸ دیروز تنہایي تعجیل درظهور #صلوات
📚 👈 سوگند دادن امام رضا به جان فاطمه دو برادر، يكى نيكوكار و ديگرى بد رفتار بود كه مردم از دست و زبان آن برادر بد، ناراحت بودند و به برادر ديگرش شكايت مى‌كردند؛ تا اين كه برادر نيكوكار قصد زيارت حضرت رضا«عليه السلام» به همراه جماعتى داشت. برادرى هم كه بد بود، همراه با زائران حضرت على بن موسى الرضا‌«عليه السلام» قصد رفتن به مشهد را كرد. ولى طبق عادت هميشگى اش زوار امام رضا«عليه السلام» را اذيت مى‌كرد، تا در يكى از منزل هاى وسط راه مريض شد و از دنيا رفت. همه از فوت او خوشحال شدند، ولى برادر خوب به خاطر غيرت برادرى، او را غسل و كفن كرد و همراه خود آورد و در حرم امام هشتم«عليه السلام» طواف داد و دفن كرد. شب شد در عالم رؤيا برادر را در باغى بسيار مجلل با لباس هاى استبرق در كمال شادى و نعمت ديد. پرسيد: چه شد كه به اين مرتبه و مقام رسيدى؟ تو كه داراى اعمال نيک نبودى؟ گفت: اى برادر وقتى قبض روح شدم، جانم را به سختى گرفتند، هنگام غسل، آب براى من آتش، و كفن پاره اى از آتش حتى مركب من آتش و دو ملک هم با عمود آتشين مرا عذاب مى‌كردند. تا به صحن مطهر حضرت رضا«عليه السلام» كه رسيديم، آن دو ملک دور شدند و عذاب از من برداشته شد. همين كه مرا وارد حرم كردند، ديدم حضرت رضا«عليه السلام» بر بلندى نشسته اند و توجه به زوار خود دارد. من از حضرتش درخواست شفاعت كردم. پوزش طلبيدم، به من عنايتى نفرمودند. همين كه مرا بالاى سر حضرت بردند، پيرمرد نورانى ديدم، به من فرمود: برو از حضرت طلب شفاعت كن، و الا اگر تو را از اين حرم بيرون ببرند، همان عذاب است. گفتم: اى پيرمرد، من از امام رضا‌«عليه السلام» كمک طلبيدم، حضرت اعتنايى نكردند. فرمود: او را به حق مادرش زهرا«سلام الله عليها» قسم بده كه هرگز از در خانه اش رد نخواهى شد. اين مرتبه كه امام رضا«عليه السلام» را به حق مادرش زهرا«سلام الله عليها» قسم دادم، آن دو ملايكه عذاب رفتند و دو فرشته رحمت آمدند، و مرا به اين مقام و نعمت رسانيدند. 📗 ✍ عباس عزیزی گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
📚 👈 همنشین حضرت داود حضرت داود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشینم را در بهشت به من معرفی کن و نشان بده کسی را که مانند من از زندگی بهشتی بهره مند خواهد شد؟ خداوند فرمود: همنشین تو در بهشت متّی پدر حضرت یونس است. داود اجازه خواست به دیدار متی برود خداوند هم اجازه داد. داود با فرزندش سلیمان به محل زندگی او آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده. پرسیدند: متی کجاست؟ در پاسخ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل متی پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. در بازار هیزم فروشان نیز سراغ او را گرفتند. عده ای گفتند. ما هم در انتظار او هستیم. داود و سلیمان به انتظار دیدار او نشستند. ناگاه متی، در حالی که پشته ای از هیزم بر سر گذاشته بود آمد. مردم به احترام او برخواستند و پشته را از سر او گرفته، بر زمین نهادند، متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. در این وقت داود و سلیمان به او سلام دادند. متی آنها را به منزل خود دعوت نمود و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد و آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود و آتش افروخت، مشغول پختن نان شد. در آن حال با داود و سلیمان به گفتگو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و بر آن کمی نمک پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد، آورد و به دو زانو نشست و مشغول خوردن شدند. متی لقمه ای برداشت، خواست در دهان بگذارد، گفت: بسم الله و خواست ببلعد گفت: الحمدالله و این عمل را در لقمه دوم و سوم و... نیز انجام داد. آنگاه کمی از آب با نام خدا میل کرد. هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد خدا را ستود، سپس چنین گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا و گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم به نزد درختی که آن را نه، کاشته ام و نه، در حفظ آن کوشش نموده ام، بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن گندمی خریدم که آن نان پخته و با میل و رغبت آن را خوردم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا تو را سپاسگزارم. پس از آن متی گریست. در این موقع داود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای را مانند این شخص ندیده بودم که به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد. 📗 ، ج 14، ص 402 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسی گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓سؤال: علت عدم حضور اشتر در کربلا همراه (ع) چی بوده اصلاً جایی ذکر شده؟ ✅ پاسخ: ⚜ ابراهیم بن مالک اشتر مردی شجاع و سلحشور و با شهامت و رییس بود. او دارای طبعی عالی و بلند و طرفدار حق بود. او هوادار و دوستدار اهل بیت بوده و مانند پدرش دارای امتیازات عالی بود. درباره زندگانی او جز این که همراه پدرش در نبرد صفین حاضر بود چیزی دیگری در دست نیست. 📚 اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۲۰۰. 🔅برخی از رجالیون شخصیت او را از لحاظ وثاقت و عدالت مجهول می شمارند. 📚 مستدرکات رجال الحدیث، ج ۱، ص ۱۸۶. ⚔ در رابطه با علت عدم حضور او در میدان کربلا چیزی در تاریخ ذکر نشده است و احتمال کوتاهی کردن و عدم بصیرت او خالی از قوت نیست چرا که اگر خلاف این بود حتماً نام ابراهیم با توجه به جایگاهی که دارا بوده است، به عنوان یاری کنندگان حسین (علیه السلام) ثبت می شده است، حتی هیچ نامی از او به عنوان یاری کنندگان مسلم بن عقیل در کوفه ضبط نشده است. 🌴 ابراهیم اشتر پس از فتح بزرگی که در مرز شام و عراق بدست آورد و عبیدالله و لشکر شام نابود شدند به دستور در استان شمال غربی عراق به عنوان استاندار تام الاختیار ماند. در جریان جنگ مصعب بن زبیر و مختار نیز همانجا بود و در صحنه جنگ حضور نداشت. 📜 برخی می گویند دلیلی معتبری نیست که مختار از او کمک طلبیده باشد و او کوتاهی کرده باشد. مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به او نداد شاید به دلیل اهمیت منطقه موصل بود که مختار نمی خواست ابراهیم از آنجا خارج شود. 📗 ماهیت قیام مختار، ص ۶۴۵. ⚔ مصعب پس از شکست مختار چون می دانست که ابراهیم مردی پر نفوذ است تصمیم گرفت که او را با خود همراه کند و وعده داد که اگر حکومت ابن زبیر را بپذیرد همه شمال عراق در فرمان او خواهد بود، لذا برایش نامه ای نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد. 📜 در همان زمان عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز برای او نامه نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و وعده حکومت عراق را به او داد. 📜📜 ابراهیم متحیر شد که چه بکند لذا ماجرای دو نامه را با یاران خود در میان نهاد. 🔅نهایتا ابراهیم چنین عرضه داشت که اگر ابن زیاد و سران شام را نکشته بودم می توانستم با عبدالملک کنار بیایم ولی این کار را کرده ام و خوش ندارم مردم شام را بر مردم خودم ترجیح دهم لذا به مصعب ملحق شد. 📚 الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۲۷۵. ⚜ شیخ عباس قمی می نویسد: 🔅«چون مصعب از جانب برادرش عبدالله بن زبیر به دفع مختار مامور شد و به کوفه آمد و مختار را کشت کوفه را تحت تصرف گرفت و پیوسته در صدد جمع آوری نیرو بود تا در سال ۷۲ سپاه خود را جمع کرده و به قصد جنگ با عبدالملک مروان راهی شام شد. ⚔ عبدالملک نیز با لشکری عظیم به جنگ او آمد و در اراضی مسکن نزدیک سامرا حرب عظیمی بین آنها محقق شد. 🗡 ابراهیم اشتر که در لشکر مصعب بود در آن جنگ کشته شد و سر او را ثابت بن زید جدا کرد و جسدش را به نزد عبدالملک حمل کردند. ثابت هیزم جمع کرد و بدن ابراهیم را سوزانید. 🗡‌ مصعب هم کشته شد و سرش جدا شد. 🔅مدفن ابراهیم هم اکنون در اراضی مسکن در طریق سامرا معروف است. 📘 وقایع الایام، ص ۳۶۹. ⚜ ایشان همچنین می گوید نسب جماعتی از علما منتهی می شود به ابراهیم بن مالک اشتر کسانی چون اسکندر بن دربیس الخرقانی و ورام بن ابی فراس جد سید بن طاووس از طرف مادر و شیخ جعفر نجفی صاحب کشف الغطاء. 📚 سفینه البحار، ج ۴، ص ۳۸۹. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ @zamen_aho_raza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل نرگس: صبحی که شروعش با توست...خورشید دیگر اضافیست... !🌞السلام علیک یا فاطمه الزهرا السلام علیک یا صاحب الزمان... ✿ اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ✿ 🌹🌹🌹🌹🌹 به رسم هر روز صبح سلام بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْك َ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ الله ُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْن ِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌹🌹🌹🌹🌹 یارَبَّ الحُسَینِ، بِحَقِّ الحُسَینِ،اشفِ صَدرَ الحُسَینِ، بظُهورِالحُجَّة 🌹🍃اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ،فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ،لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ،لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ ديني🌹🍃 یـــــامهــــــــــدی.. 🌺 اَلَّلـــــهُمَّ عَجِّـــــل لِوَلیـــــِڪَ الفـــــَرَج بسم الله الرحمن الرحيم اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَع َ الرَّجاءُ ؛وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ؛واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْك َ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْت َنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم ؛فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَو ْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان ِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْث َ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَة َ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِه الطّاهِرينَ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلا ً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فرجهم الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّک الْفَــــــــرَج بِحَقِ اَلْزِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دعای برکت روز: امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،اللّهُمَّ صَبِّح آل َ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل ِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة ِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ.بحار الأنوارج87/ص356 🌷طرح دوستی با امام زمان عج🌷 🌼هر چه زمان مي گذرد، مردمان زمين افسرده تر مي شوند!!! اين خاصيت دلبستگي به زمـــــان است… خوشا بحـــال آنان که؛ به جاي زمـــان، به صاحــــب الزمــــان دل بسته اند ...🌼 🌸اَللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَليِّکَ الْفَرَج🌸 "دعای غریق" «یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قلبی عَلی دِینِکَ» ای خدای بخشنده! ای مهربان! ای دگرگون کننده دل ها! دلِ ما را بر دینت پایدار ساز. http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
داستان_واقعی کسی که دنیایش را بخاطر آخرتش فداکرد چندی قبل دعوتگر مشهور و تاجرو میلیونرجوان استرالیایی علی بنات (Ali banat) بعد از تحمل سه سال بیماری سرطان از دنیا رفت... ولی درس بزرگی به همگان داد او پس از تشخیص سرطان بجای اندوه و غصه خوردن آستین بالا زد و فرصت های مانده را غنیمتی برای ساختن زندگی ابدیش دانست . میگوید؛ به قبرستان رفتم،چشمم به قبر جوانیکه تازه از بیماری سرطان جان داده بود افتاد، به فکر خودم افتادم که نوبت من چه وقت میرسد،فکر کردم چه چیزی اینجا به درد بخور است:پدر،مادر،برادر وثروت!دیدم هیچکدام اینها ، جز اعمال خود شخص و صدقه جاریه که بدردش میخورد و به او میرسد... این جوان دلسوز و مومن بنیانگذار موسسه خیریه MATW هست که بیش از هزار بیوه زنان ویتیم را سراسر دول اسلامی پوشش میدهد.. و مساجد زیادی حتی در آفریقا بنا کرد.. و همچنین چاه‌های زیادی حفر کرد.. و قبرستانی برای مسلمانان ساخت.. و کارهای خیر بیشماری که خدا خودش میداند.. و در کنار این کارهای خیرش ایشون دعوتگری فعال در فضای مجازی و علی الخصوص در یوتیوب بود که مردم را بسوی اسلام دعوت میکرد.. وقتی خداوند بنده ای را دوست داشته باشد او را به کارهای خیر موفق میکند.. سبحان الله او اکنون به دیدار پروردگارش شتافته با اینکه صاحب اموال وثروت بود ولی خودش را نباخت.. بلکه دنیایش رابه آخرتش فروخت و اکنون نتیجه این تجارت بزرگش را می بیند ...ان شاءالله خداوند رحمتش را شامل او کند... آمین علی بنات بعد از مرگش میراث های ارزشمندی را بعنوان صدقه جاریه از خود به یادگار گذاشت... سوال؟؟؟؟؟؟ ما چه کردیم برای آخرتمان آیا عملی که از ما به یادگار بماند انجام داده ایم... حتما که نباید از خود نهادهای بزرگ خیریه به ارث بگذاریم، کافیست حتی در زندگی یک شخص تاثیرگذار باشیم... و اکنون چقدر فرصت برایمان مانده ....آیا کسی می داند لطفا ادرس کانال به اشتراک بگذارید گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💢در گزارشی آمده است که امام باقر(ع) در حال در چاه بود، اما امام سجاد(ع) نمازش را رها نکرده و به او نشتافتند. این رفتار چه توجیهی دارد و ما در موارد مشابه چیست؟ ✅امام سجاد(ع) نماز بودند. فرزندشان محمد که طفل کوچکى بود، کنار چاه در منزل رفته و میان چاه افتاد. مادرش با دیدن این صحنه می‌کشید و در اطراف چاه به سر و صورت خود می‌زد و از شوهرش کمک می‌خواست. امام(ع) با آن‌که کمک همسر و ناله فرزند در عمق چاه را می‌شنید، از نمازش دست برنمی‌‌داشت. این وضعیت مدتی به طول انجامید تا آن‌جا که مادر بچه که در غرق شدن فرزندش بود، به امام گفت: ای خاندان پیامبر! سنگ‌دل هستید! امام(ع) باز هم نمازش را نشکست و بعد از آن‌که نماز را با تمام آدابش به جا آورد، به سمت همسرش رفته و کنار چاه نشست و با آن‌که چاه بسیار عمیق بود و برای نیاز به طناب بود، تنها دست خود را درون چاه فرو برد و بدون این‌که بدن و جامه‌اش خیس شده باشد، محمد(ع) را بیرون آورد و او را ناز می‌داد و می‌خندید. ✅ آیا این ماجرا دارد؟ : مؤلفان کتب در بیشتر موارد، در بیان این گزارش‌ها خود را ملزم به ذکر گزارش نمی‌دانند؛ از این‌رو نمی‌توان آن‌را از لحاظ مورد ارزیابی قرار داد، بلکه تنها اعتبار کتاب می‌تواند مبنای گزارش باشد. با فرض این گزارش نیز نمی‌توان این رفتار امام را الگویی عمومی برای تمام مردم قرار دهیم؛ زیرا نمی‌توان انتظار داشت که خداوند، همان و برخورد ویژه با امامی که در بالاترین درجات ارتباط با او است را در برابر دیگران هم داشته باشد؛ از این‌رو نظر فقها در چنین شرایطی، شکستن نماز و نجات جان افراد در خطر واجب است. 📚الهدایة الکبری، ص 215 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ @zamen_aho_raza
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ 👁 برای دیدن ما نیازی نیست، مانند این پیرمرد باشید! ⚜ حضرت (مدظله العالی): 🎙يک طلبه می‌خواست با رمل، (علیه السلام) را پيدا کند. 🕌 در حجره‌ای از حجرات صحن اباعبدالله (علیه السلام) بود و رمل او گفت امام زمان در صحن مطهر است! 👣 اين دويد در صحن و کسی را ديد و بدنش به لرزه افتاد و گنگ شد و نتوانست سلام کند. 🌹آقا امام زمان (ارواحنا له الفداء) فرمودند: 🔅نمی‌خواهد با رمل و اسطرلاب مرا پيدا کنید! بلکه کاری کن مثل اين پيرمرد، که من خودم بيايم! 👁 اين طلبه می‌گويد: من دو سه روز اين پيرمرد را کنترل کردم و ديدم اين پيرمرد بساط‌ انداز است. 👴 اما با انصاف و قانع و مقيد است. موقع نماز هم به دنبال نماز و جماعت و زيارت می‌رود. ⁉ بعد از دو سه روز به او گفتم: اين که نزد تو می‌آيد کيست؟! 👴 گفت: نمی‌دانم بعضی اوقات می‌آيد و حرف‌های خوبی برايم دارد. و بعضی اوقات برايم روضه می‌خواند و هم خودش و هم من گريه می‌کنيم. 🖥 منبع: به نقل از پایگاه اینترنتی شفقنا. 📱گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza