🌴 سجده درخت!!
🎪 #عبداللّه_بن_عباس به نقل از پدرش گفت: که #ابوطالب در حضور گروهی از قریش برای این که شایستگی #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) را به آنان نشان دهد، به ایشان گفت:
✋🏻ای پسر برادرم! آیا خداوند تو را فرستاده است؟
🌹فرمود: آری.
☝🏻ابوطالب گفت: همانا انبیا، #معجزه و کارهای خارق العاده ای دارند. پس یک معجزه به ما نشان بده!
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
🔅آن درخت را صدا بزن و بگو که #محمد_بن_عبداللّه می گوید، به اذن خدا جلو بیا.
👈🏻 ابوطالب آن درخت را صدا زد!
🌴 درخت جلو آمد و سجده کرد. سپس به درخت دستور داد تا برگردد. درخت برگشت!!
✋🏻 ابوطالب گفت: شهادت می دهم که به درستی تو راستگو هستی. سپس به پسرش #علی (علیه السلام) گفت:
🔅پسرم، همراه پسر عمویت باش و از او جدا نشو.
📚 بحارالأنوار، ج ٣۵، ص ١١۵، روایت ۵٣، باب ٣.
👥 آوردهاند که #امیرمؤمنان(ع) را پرسیدند: پیش از پیامبر ما(ص) آخرین کس از جانشینان پیامبران که بود!
⚜ گفت: پدرم (جناب ابوطالب)
📙 برگردید به ضیاءالعالمین از شیخ ابوالحسن شریف فتونى.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#کرامات
#داستان_کوتاه
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
masoume:
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
💎 والدين #امير_المؤمنين عليه السّلام :
❤️ پدر والامقام آن حضرت، #سيّدبطحاء #حضرت_ابوطالب عليه السّلام و مادر آن حضرت #فاطمه_بنت_اسد هاشم بن عبد مناف، بانوى حرم حضرت ابوطالب عليه السّلام است كه انوار #امامت و ولايت اولاً از آن خزانه عصمت و حياء و عفت به ظهور آمده و اولين هاشميه اى است كه چنين اختر فروزنده اى آورد. آن حضرت نه تنها مادر #أمير_المؤمنين عليه السّلام بود، بلكه بعد از وفات #عبدالمطلب عليه السّلام كه شش يا هشت سال از سن مبارك #پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گذشته بود و آن حضرت به #ابوطالب عليه السّلام سپرده شده بود #فاطمه_بنت_اسد سلام اللَّه عليها در حق #پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مادرى مى كرد و هميشه او را بر فرزندان خود مقدم مى داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبّــوت را مشاهده مى نمود و #پيامبر_خدا صلّى اللَّه عليه و آله آن حضرت را #مـــادر خطاب مى كرد.
💢همچنين بعد از رحلت حضرت #خديجه كبرى سلام اللَّه عليها، #پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله #فاطمه_زهرا سلام اللَّه عليها را به #فاطمه_بنت_اسد سلام اللَّه عليها سپردند. ايشان براى آن حضرت مادرى مى كرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستى مى كرد تا زمانى كه از دنيا رفت.²
😔 آن حضرت در سال چهارم هجرى در #مــدينه_طيبه از دنيا رفت، و در #بقيــع مدفون شد. هنگامى كه #أمير_المؤمنين عليه السّلام خبر فوت والده اش را به #پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دادند آن حضرت فرمودند: «او مادر من بود». بعد عمامه و لباسش را داد كه فاطمه سلام اللَّه عليها را به آنها كفن كنند و خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تكبير بر جنازه گفت و فرمود: «چون چهل صف از ملائكه به جنازه اش نماز خواندند چهل تكبير گفتم». بعد در قبر خوابيد و هنگام دفن او را تلقين فرمود و در باره او دعــا كرد.³
📚 ۱. منتخب التواريخ: ص ۱۱۳
۲. تلخيص از رياحين الشريعة: ج ۳، ص ۳، ۴، ۵، ۶
۳. منتخب التواريخ: ص ۱۱۳. اعلام الورى: ج ۱، ص ۳۰۶
❤️#میلاد_امیرالمؤمنین_علیه_السلام💚💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
⚜️ فرق #سادات_هاشمی و عبّاسی در مناظره #امام_کاظم با هارون عباسی
📚 مرحوم #شیخ_صدوق و #شیخ_مفید و دیگر بزرگان در کتابهای مختلف حکایت کرده اند:
🌹حضرت ابوالحسن، #امام_موسی_بن_جعفر (علیهما السلام) در جمع بعضی از اصحاب خاصّ، فرمود:
🏰 روزی هارون الرّشید مرا احضار کرد و چون بر او وارد شدم سلام کردم، وی پس از آن که جواب سلام مرا داد؛ گفت:
❓آیا ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟!
🌹 گفتم: مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما، مبادا سخن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری، اگر صلاح می دانی حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بخوانم!
👑 هارون گفت: مانعی نیست!
🌹 اظهار داشتم: پدرم از پدران بزرگوارش، از جدّم رسول خدا (صلوات اللّه علیهم) نقل فرمود:
🔅همانا چنانچه بدن خویشان با یکدیگر تماس پیدا کنند، تحریک و آرامش به وجود می آورد؛ بنابراین دستت را در دست من قرار ده!
🤝🏻 و سپس جلو رفتم و #هارون دست مرا گرفت و کنار خود نشانید و گفت:
👑 دیگر وحشتی نداشته باش، راست گفتی و نیز جدّت راست گفته است، سکون و آرامش پیدا کردم و دوستی تو در دلم جای گرفت، اکنون سئوال هایی را مطرح می کنم که کسی پاسخ آن ها را نمی داند، چنانچه جواب صحیحی دادی، تو را آزاد می گذارم و پس از این، سخن هیچ کسی را بر علیه تو اهمیّت نمی دهم.
🌹 گفتم: آنچه می خواهی سئوال کن، اگر در امان بودم پاسخ می گویم.
👑 هارون اظهار داشت: چناچه راست گفتی و جواب از روی تقیّه نبود در امان خواهی بود. و سپس گفت:
❓به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برتری دارید؟ و حال آن که ما و شما از نسل #عبدالمطّلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود؟
🌹 در پاسخ گفتم: به جهت آن است که #عبداللّه و #ابوطالب از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی #عبّاس، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند.
❓سپس گفت: چگونه به خود اجازه می دهید که مردم شما را پسران حضرت رسول #بنی_الرّسول نامند و حال آن که شماها فرزندان #علیّ_بن_ابی_طالب (علیه السلام) هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب می شود و مادر نقشی ندارد؟
🌹در جواب هارون چنین اظهار داشتم:
❓چنانچه #رسول_الله (صلی الله علیه و آله) زنده گردد و دختر تو را برای خود خواستگاری نماید، آیا قبول می کنی؟
👑 پاسخ داد: بلی!!
🌹گفتم: ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی پذیرم!
👑 هارون گفت: چرا؟
🌹 جواب دادم: چون من توسّط او (از #فاطمه_زهرا) متولّد شده ام، لیکن تو از دیگری به دنیا آمده ای.
👑 پس از آن، هارون الرّشید پرسید: چگونه خود را ذرّیّه رسول اللَّه می نامید؛ و حال آن که ذراری شخص به وسیله مرد شناخته می شود و شماها فرزندان دختر رسول اللَّه می باشید؟
👌🏻از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم؛ و نیز افزود:
👑 شما فرزندان علیّ ابن ابی طالب (علیه السلام) هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول اللَّه - صلوات اللّه علیه - معرّفی می کنید؟!
🌹در جواب گفتم: به خدا پناه می برم از شرّ شیطان، خداوند #عیسی (علیه السلام) را از ذرّیّه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان (علیهم السلام) معرّفی کرده است، اکنون بگو که عیسی کیست؟
👑 هارون پاسخ داد: عیسی پدر نداشت.
🌹گفتم: بنابراین از طریق مادرش، #مریم از ذراری انبیاء (علیهم السلام) قرار گرفته است. و همچنین ما نیز از طرف مادر ذرّیّه پیغمبر خدا می باشیم، آیا کفایت می کنی یا بیفزایم؟
👑 گفت: توضیح بیشتری بده؟
🌹 گفتم: آن هنگامی که رسول خدا (صلوات اللّه علیه) خواست با نصاری مباهله نماید، اظهار داشت:
🔅فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یکدیگر نفرین نمائیم؛ و تنها امام حسن، حسین، علیّ و زهراء (علیهم السلام) را همراه برد؛ پس همانطور که امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذرّیّه او هستیم.
👑 در پایان، هارون الرّشید مرا تحسین کرد و گفت: مشکلات و خواسته های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد!
🌹 گفتم: اوّلین خواسته من این است که اجازه دهی پسر عمویت به حرم جدّش، کنار اهل عیالش باز گردد؟
👑 در جواب اظهار داشت: بررسی کنیم!!
🕎 در ادامه #روایت گفته شده است که هارون دستور داد تا حضرت را نزد #سندی_بن_شاهک - یهودی - محبوس (زندان) نمایند!!
📚 عیون أخبار الرّضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۸۱.
📗 اختصاص شیخ مفید، ص ۵۴، س ۱۹.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۸، ص ۱۲۱، ح ۱، و ص ۱۲۵، ح ۲.
📚 مدینة المعاجز، ج ۶، ص ۴۲۷، ح ۲۰۸۰.
📚 أعیان الشّیعة، ج ۲، ص ۸.
📚 ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۱۷.
📘 چهل داستان و چهل حدیث از #امام_موسی_کاظم (علیه السلام)، عبدالله صالحی.
💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
⚜️ فرق #سادات_هاشمی و عبّاسی در مناظره #امام_کاظم با هارون عباسی
📚 مرحوم #شیخ_صدوق و #شیخ_مفید و دیگر بزرگان در کتابهای مختلف حکایت کرده اند:
🌹حضرت ابوالحسن، #امام_موسی_بن_جعفر (علیهما السلام) در جمع بعضی از اصحاب خاصّ، فرمود:
🏰 روزی هارون الرّشید مرا احضار کرد و چون بر او وارد شدم سلام کردم، وی پس از آن که جواب سلام مرا داد؛ گفت:
❓آیا ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟!
🌹 گفتم: مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما، مبادا سخن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری، اگر صلاح می دانی حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بخوانم!
👑 هارون گفت: مانعی نیست!
🌹 اظهار داشتم: پدرم از پدران بزرگوارش، از جدّم رسول خدا (صلوات اللّه علیهم) نقل فرمود:
🔅همانا چنانچه بدن خویشان با یکدیگر تماس پیدا کنند، تحریک و آرامش به وجود می آورد؛ بنابراین دستت را در دست من قرار ده!
🤝🏻 و سپس جلو رفتم و #هارون دست مرا گرفت و کنار خود نشانید و گفت:
👑 دیگر وحشتی نداشته باش، راست گفتی و نیز جدّت راست گفته است، سکون و آرامش پیدا کردم و دوستی تو در دلم جای گرفت، اکنون سئوال هایی را مطرح می کنم که کسی پاسخ آن ها را نمی داند، چنانچه جواب صحیحی دادی، تو را آزاد می گذارم و پس از این، سخن هیچ کسی را بر علیه تو اهمیّت نمی دهم.
🌹 گفتم: آنچه می خواهی سئوال کن، اگر در امان بودم پاسخ می گویم.
👑 هارون اظهار داشت: چناچه راست گفتی و جواب از روی تقیّه نبود در امان خواهی بود. و سپس گفت:
❓به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برتری دارید؟ و حال آن که ما و شما از نسل #عبدالمطّلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود؟
🌹 در پاسخ گفتم: به جهت آن است که #عبداللّه و #ابوطالب از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی #عبّاس، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند.
❓سپس گفت: چگونه به خود اجازه می دهید که مردم شما را پسران حضرت رسول #بنی_الرّسول نامند و حال آن که شماها فرزندان #علیّ_بن_ابی_طالب (علیه السلام) هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب می شود و مادر نقشی ندارد؟
🌹در جواب هارون چنین اظهار داشتم:
❓چنانچه #رسول_الله (صلی الله علیه و آله) زنده گردد و دختر تو را برای خود خواستگاری نماید، آیا قبول می کنی؟
👑 پاسخ داد: بلی!!
🌹گفتم: ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی پذیرم!
👑 هارون گفت: چرا؟
🌹 جواب دادم: چون من توسّط او (از #فاطمه_زهرا) متولّد شده ام، لیکن تو از دیگری به دنیا آمده ای.
👑 پس از آن، هارون الرّشید پرسید: چگونه خود را ذرّیّه رسول اللَّه می نامید؛ و حال آن که ذراری شخص به وسیله مرد شناخته می شود و شماها فرزندان دختر رسول اللَّه می باشید؟
👌🏻از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم؛ و نیز افزود:
👑 شما فرزندان علیّ ابن ابی طالب (علیه السلام) هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول اللَّه - صلوات اللّه علیه - معرّفی می کنید؟!
🌹در جواب گفتم: به خدا پناه می برم از شرّ شیطان، خداوند #عیسی (علیه السلام) را از ذرّیّه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان (علیهم السلام) معرّفی کرده است، اکنون بگو که عیسی کیست؟
👑 هارون پاسخ داد: عیسی پدر نداشت.
🌹گفتم: بنابراین از طریق مادرش، #مریم از ذراری انبیاء (علیهم السلام) قرار گرفته است. و همچنین ما نیز از طرف مادر ذرّیّه پیغمبر خدا می باشیم، آیا کفایت می کنی یا بیفزایم؟
👑 گفت: توضیح بیشتری بده؟
🌹 گفتم: آن هنگامی که رسول خدا (صلوات اللّه علیه) خواست با نصاری مباهله نماید، اظهار داشت:
🔅فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یکدیگر نفرین نمائیم؛ و تنها امام حسن، حسین، علیّ و زهراء (علیهم السلام) را همراه برد؛ پس همانطور که امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذرّیّه او هستیم.
👑 در پایان، هارون الرّشید مرا تحسین کرد و گفت: مشکلات و خواسته های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد!
🌹 گفتم: اوّلین خواسته من این است که اجازه دهی پسر عمویت به حرم جدّش، کنار اهل عیالش باز گردد؟
👑 در جواب اظهار داشت: بررسی کنیم!!
🕎 در ادامه #روایت گفته شده است که هارون دستور داد تا حضرت را نزد #سندی_بن_شاهک - یهودی - محبوس (زندان) نمایند!!
📚 عیون أخبار الرّضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۸۱.
📗 اختصاص شیخ مفید، ص ۵۴، س ۱۹.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۸، ص ۱۲۱، ح ۱، و ص ۱۲۵، ح ۲.
📚 مدینة المعاجز، ج ۶، ص ۴۲۷، ح ۲۰۸۰.
📚 أعیان الشّیعة، ج ۲، ص ۸.
📚 ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۱۷.
📘 چهل داستان و چهل حدیث از #امام_موسی_کاظم (علیه السلام)، عبدالله صالحی.
💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
masoume:
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🌷 به مناسبت وفات حضرت ابوطالب #عموی_پیامبر ص و #پدر امیرالمؤمنین خضرت علی علیه السلام
🔰 #امام_صادق علیه السلام فرمودند :
🔶روزی #اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد نشسته بودند و مردم گرد او جمع بودند .
ناگهان مردى بلند شد و گفت:
❇️اى اميرالمؤمنين ! چطور مى شود كه خداوند برای شما چنین جایگاهی قرار داده است ، در حالى كه پدرت #ابوطالب در آتش جهنم معذب است ؟!
💠حضرت فرمود :
✨« مَهْ ، فَضَّ الله فَاكَ وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ فِيهِمْ أَبِي مُعَذَّبٌ فِي النَّارِ وَابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ ...
🔺ساکت باش ، خدا دهانت را بشکند !
قسم به خدايى كه #محمد صلیالله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، اگر پدرم تمام #گناهكاران زمين را #شفاعت كند ، خداوند آن را مى پذيرد . مگر مى شود كه پدرم به آتش در عذاب باشد و فرزند او قسيم بهشت و جهنّم باشد؟!
قسم به آنكه محمد صلیالله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، بدون شک نور پدرم در روز قيامت نور همه ی خلائق را خاموش می کند [ کنایه از برتری ایشان دارد ] جز پنج نور : نور محمّد ، نور من ، نور حسن و نور حسين و نور نه فرزند از اولاد حسین . زيرا نور او از نور ما است، خداوند آن را دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام آفريده است.
📚منبع :
امالی طوسی ، ص۴۵۸
احتجاج ، ج۱ ، ص۲۳۰
بحارالأنوار ، ج۳۵ ، ص۶۹
#مات_ابوطالب_مسلما_مؤمنا
#ایمان_ابوطالب
💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
💞 خودم را به ازدواج محمد (صلی الله علیه و آله) در آوردم!!
⚜️ امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست با خدیجه (علیها السلام) ازدواج کند عمویش #ابوطالب با اهل بیت خود و جمعی از قریش نزد عموی خدیجه بنام #ورقه_بن_نوفل رفتند، آنگاه ابوطالب سخن آغاز کرد و خطبه ای به این مضمون خواند:
✋🏻«حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار کعبه است و ما را از ابراهیم و ذریه اسماعیل (علیهما السلام) قرار داد و ما در حرم امن جای داد، و ما را حاکم مردم ساخت و به ما در این شهری که در آن سکونت داریم برکت داده است، پس بدانید پسر برادرم محمد را با هیچ یک از قریش نمی سنجند بلکه بر آنها برتری دارد و مقام هیچ مردی را با او قیاس نمی نمایند بلکه مقام آن حضرت بالاتر است، او در فضائل انسانی همتائی ندارد هر چند دارای ثروت اندک است ولی مال و ثروت عطائی است از جانب خداوند، که آن را به اندازه نیاز مقدر نموده و همچون سایه ای است که زایل می شود.
🔅 #محمد به خدیجه علاقه مند است چنانچه خدیجه به آن حضرت علاقه مند می باشد، ما حضور تو برای خواستگاری خدیجه برای محمد با رضایت و تمایل خودش آمده ایم و هر قدر مهریه بخواهد من از مال خودم می پردازیم، خواه نقد و خواه نسیه، من به پروردگار کعبه سوگند یاد می کنم که محمد دارای مقام عظیم و موقعیتی ارجمند، و بهره ای گسترده و دینی شایع و رأی و تدبیری کامل است، و سپس سکوت کرد».
✝️ آنگاه ورقه بن نوفل عموی حضرت خدیجه (علیها السلام) که از کشیش ها و علمای بزرگ بود سخن گفت، ولی در سخن گفتنش لکنت زبان پیدا کرد و نتوانست جواب ابوطالب را به طور نیکو بدهد!!
🌹 #حضرت_خدیجه (علیها السلام) به عمویش گفت: ای عمو! هر چند تو در سخن گفتن در این مقام از من مقدم تر هستی، اما اختیار بیش از من در این مورد نداری، آنگاه گفت:
🔅«ای محمد من خود را به ازدواج تو در آوردم و مهریه آن بر عهده من از مال خودم باشد! به عمویت ابوطالب بگو برای ولیمه ازدواج شتری قربانی کند و به مردم غذا بدهد، و هر وقت که می خواهی نزد من بیا!»
✋🏻ابوطالب به حاضران گفت:
🔅ای گروه حضار شاهد باشید که خدیجه خود را به محمد تزویج کرد و مهریه را خودش ضامن شد.
👤 یکی از مردم قریش گفت: عجب است که مهریه را زنان برای مردان ضامن می شوند!
☝🏻ابوطالب در جوابش فرمود:
🔅«اگر شوهران دیگر مثل برادرزاده من باشند با گران ترین قیمت ها و بلندترین مهریه ها او را خواستگاری خواهند کرد، و اگر مانند شما باشند زنان مهریه سنگین از شما طلب می کنند».
🐪 آنگاه ابوطالب شتری قربانی کرد(۱) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد حضرت خدیجه (علیها السلام) رفت. (۲).
📚 پی نوشت:
۱. خطبه عقد توسط ابوطالب خوانده شد به کتاب زندگانی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ج ۱، ص ۹۷ رجوع شود.
۲. کحل البصر، ص ۱۱۷.
📕 قصص الرسول یا داستانهایی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، قاسم میرخلف زاده
#روایت
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌹 طبابت کودکی درد آشنا، برای پیری کهن سال
🕋 بعد از آن که #عبدالمطلب جدّ رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) از دنیا رفت و نگهداری آن حضرت به عمویش #ابوطالب واگذار گردید، پس از چند روزی، #حضرت_محمد (ص) به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّه ای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام #حبیب برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد.
☝🏻ابوطالب پیشنهاد آن ها را برای برادرزاده اش حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) بازگو کرد.
🌹 حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت می دانی عمل کن.
🐪 به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند.
⛪ موقعی که نزدیک #صومعه راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند و حبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید.
✋🏻 سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت:
🔅برادرزاده ام محمّد بن عبداللَّه (صلّی اللّه علیه و آله) مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده و پزشکان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد.
👳🏽♂️ حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا.
🌹 حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود:
🔅تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا!!
✋🏻 ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب می کنم زیرا که شما مریض هستی!
🌹 حضرت رسول در جواب فرمود:
🔅خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید.
👳🏽♂️ حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟
🌹 حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی می باشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا می کنی ولیکن اثری نبخشیده است.
👳🏽♂️ حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمی دانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شده ای؟!
🌹حضرت در پاسخ به او، فرمود:
🔅در خواب دیده ام.
👳🏽♂️ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد.
✨ بعد از آن، حضرت پارچه ای را که روی پیشانی و چشم های خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّه ای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جریانات شدند.
🌹 حضرت فرمود:
🔅ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند.
👳🏽♂️ هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد.
🤲🏻 در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود:
🔅اگر تاکنون می خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا می کردم و شفا می یافتم و اینجا نمی آمدم؛ ولی اکنون دعا می کنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت می نمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند.
📗 فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی، ص ۴۸، ح ۶۶.
📚 بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۳۸۲، س ۷.
📕 چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی
#لبيك_يا_رسول_الله
#داستان_کوتاه
#کرامات
#روایت
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✊🏻 دفاع قهرمانانه ابوطالب از محمد(ص)
🕋 (آغاز سالهای #بعثت پیامبر (ص) بود، مشرکان با شدیدترین برخورد، در برابر پیامبر(ص) صف کشیده بودند و مانع دعوت و گسترش اسلام می شدند).
🐪 روزی #پیامبر(ص) که لباس نو در تن داشت، کنار #کعبه (طبق معول برای عبادت و دعوت) آمد، مشرکان کینه توز، شکمبه شتری را برداشته و به طرف آن حضرت افکندند، و همین موجب آلوده شدن لباس پیامبر(ص) گردید، پیامبر (ص) با ناراحتی شدید نزد عمویش ابوطالب آمد و گفت:
▪️«یا عم کیف تری حسبی فیکم: ای عمو! حسب (ارزش و موقعیت)؛
▪️مرا در نزد خود چگونه می بینی؟»
✋🏻 #ابوطالب: ای برادرزاده مگر چه شده است؟
👌🏻پیامبر (ص) ماجرای گستاخی مشرکان را برای ابوطالب، بازگو کرد.
🗡️ ابوطالب، برادرش #حمزه (ع) را طلبید، و شمشیر به دست گرفت، و به حمزه (ع) فرمود: شکمبه را بردار.
👥👤 آنگاه همراه حمزه و ابوطالب (سه نفری) نزد مشرکان که در کنار کعبه بودند، رفتند، و مشرکان ابوطالب را که آثار خشم از چهره اش آشکار بود، دیدند، ابوطالب به حمزه(ع) گفت:
👈🏻 شکمبه را بر سبیل همه این مشرکان بمال!
👤 حمزه با کمال دلاوری، این دستور را اجرا کرد، و سبیل همه آنها را آلوده نمود، آنگاه ابوطالب متوجه پیامبر(ص)، شد و گفت:
▪️«یا ابن اخی هذا حسبک فینا»:
▪️ای برادرزاده! این است موقعیت تو در نزد ما (۱)
📚 پی نوشت:
۱. همان، حدیث ۳۰، ص ۴۴۹ - ج ۱- ابوطالب هنگام بعثت، ۷۵ سال داشت، و در سال ۹ یا ۱۰ بعثت در سن حدود ۸۵ سالگی از دنیا رفت، بنابراین دوران مبارزات و قهرمانی های او در دفاع از پیامبر(ص)، در سنین پیری بوده است).
📗 داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول، محمد محمدی اشتهاردی
#روایت
#داستان_کوتاه
#حضرت_ابوطالب
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨