💢 حالا که حسین را کشتند!
حالا که پَست ترین انسانها، عزیزترین بنده خدا را به آن سختی به شهادت رساندند، میشود این سوال را مطرح کرد، چرا حسین(ع) #تقیه نکرد؟ چرا گزینه صلح یا #سکوت را پیش نگرفت؟
آیا او نمیتوانست، با یک #بیعت مصلحتی جان خود و خانواده خود را نجات دهد؟
همه میدانیم چند ماه بیشتر از تولد آخرین فرزندش(علی اصغر) نگذشته بود، آیا او نمیتوانست بفکر نوزاد در #گهواره خود باشد؟ آیا نمیتوانست با عافیت طلبی در اندیشه #عروس کردن دخترانش باشد؟
پاسخ این سوالات در یک منطق نهفته در حرکت حسین(ع) قابلیت درک دارد، امامحسین(ع) با اصلِ بی تفاوتی #مخالف است. بی تفاوت نبودن نسبت به دین و جامعه دینداران، همه گزینه های بالا را از پیش روی امام کنار زد.
این منطق حسین(ع) را با تمام وجود درک کنیم، ما در اسلام بی تفاوت و تماشاچی نداریم.
#علیرضا_زادبر
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
⚠ #امام_رضا (علیه السلام) تنبیه می کند!!
👤 دربان خلیفه هشتم #رسول_خدا (صلی الله علیه وآله) حضرت امام رضا (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد:
✋🏻چند تنی آمده و اجازه شرفیابی می خواهند، خود را شیعه علی (علیه السلام) معرفی می کنند!
🌹 امام فرمود: بگو بروند، کار دارم!
☀ روز دوم آمدند و همان گونه با دربان سخن گفتند، جواب هم همان بود!
👣 روز سوم آمدند و چنان گفتند و چنین شنیدند... تا دو ماه بر این منوال گذشت، آنان هر روز می آمدند و سخن خود را تکرار می کردند، ولی جواب همان بود!
👥👥 وقتی که از سعادت زیارت آن حضرت ناامید شدند، به دربان گفتند: خدمت امام عرض کن، ما شیعیان پدرت علی بن ابی طالب هستیم و بر اثر این که شما ما را به حضور نطلبیده اید مورد سرزنش دشمن قرار گرفته ایم؛ اگر این بار برگردیم و موفق به زیارتت نشویم، آن قدر شرمنده شده ایم که از شهر و دیار خود میگریزیم، چون طاقت شنیدن سرزنش های تلخ دشمنان را نداریم.
🌹امام هشتم اجازه داد.
👥👥 آن ها شرفیاب شدند. سلام کردند.
🌹امام جواب سلامشان را نداد و اجازه نشستن هم عنایت نفرمود!
👣 همان طور که ایستاده بودند عرض کردند:
⁉ یا بن رسول الله! این همه بی لطفی و اجازه شرفیابی ندادن از چیست؟! آیا برای ما دیگر چیزی می ماند؟!
🌹 امام فرمود:
🔅«ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛
🔅هرچه به شما رسیده، از دست خودتان بوده است».
🔅من در این کار از خدا و رسول (صلی الله علیه وآله) و اجداد طاهرینم پیروی کردم، آن ها بر شما خشمگین هستند!!
👥👥 عرض کردند: چرا یا بن رسول الله؟
🌹امام فرمود: چون به دروغ ادعا کردید که #شیعه علی بن ابی طالب هستید، وای بر شما! شیعه علی، #ابوذر است و #سلمان، #مقداد است و #عمار و #محمد_بن_ابی_بکر، کسانی که نافرمانی علی (علیه السلام) را نکردند و بر خلاف نواهی او قدمی بر نداشتند! شما می گویید:
⚠ ما شیعه علی (علیه السلام) هستیم، ولی بیش تر رفتارتان با رفتار علی (علیه السلام) مخالف است، دراطاعت از اوامر او کوتاهی می کنید، در ادای حقوق برادرانتان، سستی نشان می دهید، جایی که بایستی #تقیه کنید نمی کنید و جایی که نباید بکنید می کنید. اگر شما می گفتید: ما دوستان علی هستیم و دوستدار دوستان او و دشمن دشمنان او، ادعای شما را ناپسند نمی شمردم، ولی این مقام عالی را که ادعا کردید، اگر کردار شما بر راستی گفتار شما گواه نباشد، هلاک خواهید شد، مگر آن که رحمت پروردگار شامل حالتان بشود.
👥👥 گفتند: یابن رسول الله! ما از این گفته استغفار می نماییم و توبه می کنیم، همان طوریکه حضرتت که بر همه ما پیشوا هستید، به ما تعلیم فرمودید.
✋🏻ما می گوییم: ما دوستان شما هستیم و دوستدار دوستان شما و دشمن دشمنان شما.
🌹خلیفه هشتم، حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود:
🔅آفرین بر شما ای برادران من و اهل دوستی من، بالا بیایید، بالا بیایید.
👣امام آن ها را آن قدر بالا برد تا به خود بچسبانید، سپس به دربان رو کرد و پرسید:
❓چند بار این ها را بر گردانیدی؟
👥👥 عرض کردند شصت بار!
🌹امام فرمود: اکنون از طرف من، شصت بار پی در پی، نزدشان می روی و سلام مرا می رسانی و از وضع آنها و عیالاتشان استفسار می کنی و به آنها کمک می کنی و مورد عطا قرارشان می دهی، چون گناه خود را با توبه و استغفار شستند و اکنون شایسته احترامند، زیرا که ما را دوست دارند.
📚 بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ١۵٨.
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#پندها
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#با_علی_علیه_السلام
#فضائل_و_مناقب
#مطاعن_دشمنان
#13_رجب
🔵⚪️ #خواب_محمدبيک_بغدادي_وشیعه_شدن_او
👈🏼👈🏼 #فاضل_دربندي در کتاب #اسرار_الشهاده از سيدجليل وعالم نبيل #سيد_مهدي_قزويني _که بهشرف خدمت حضرت حجت عجل الله فرجه رسيده _ از محمدآقا که ازبزرگان حله واديب وخطيب وشاعر وعارف بهکتب تواريخ وسير بود نقل میکند که گفت:
◽️من دربغداد ميهمان #محمد_بيک_پسر_ابراهيم_بيک بودم. او و پدر و عموهایش از اشرف و اعاظم اهلبغداد بوده و با پاشاي بغداد زانو بزانو مينشستند.
محمدبیک مردي ثروتمند بود، طوري که منافع املاک ومستقلاتش دربغداد وحله وکربلا، روزي يکوقيه طلا _ که تقريبا يکصد تومان ميشود _ بود.
از قصايد واشعار وتواريخ وسير واخبار واحاديث #صحاح_سته #اهلسنت و #شيعه آگاه بود.
وقايع #روز_غدير و #روز_سقيفه، و اموريکه ميان صحابه واقع گرديده بود، را تتبع کرده و مطلع بود.
در مذهب خود و طريقه اهلسنت، #متعصب نبود، بلکه #مضطرب و #متفکر و #حيران بود.
◽️محمدآقا ميگويد: شبی درمنزلش ميان من و او #مباحثات و #مناظرات درخصوص #مذهب ودر باب #خلافت و #امر_وصايت واقع شد، لکن بهطريق #رفق و #ملايمت و #انصاف و #مروت از طرفين تا آنکه نصف بيشتر شب گذشت.
محمدبيک برخواست وبهاندرون خانه نزد خانوادهاش رفت.
◽️در آن ایام، بیماری #وبا در بغداد واطرافش شیوع داشت ومردم ترسان وهراسان بودند.
من برخواستم ودر اطاقِ خود را بستم و بهرختخواب خود دراز کشيدم، اما ترس وبا خواب از چشم برده بود، ونزديک سه ساعت بیخوابی داشتم تا خوابم برد.
◽️ناگهان صدای در اطاق بلند شد که کسي آنرا بهشدت ميکوبد، طوري که از ترس برخود لرزيدم، گفتم: کيستي؟!
ديدم صدای محمدبيک بلند شد: در را بگشا.
برخواستم و در را گشودم.
داخل گرديد، مضطرب و لرزان و هراسان بود.
طوريکه رنگش پریده، رويش زرد، اعضايش متحرک، #زبانش گرفته وبدنش #عرق_آلود بود بهحدي که در سر و رويش مانند ناودان عرق جاري بود.
چون اين حالت را ديدم، گمان کردم که عيال واطفالش مبتلاي بهوبا شدند، از او پرسيدم: چه شده؟ مگر کسي از اهلخانه وبا گرفته که اینطوری آمدی؟!
◽️آه جانسوزي از جگر کشيد و گفت: کاش جميع اهل خانه من مبتلاي بهوبا ميشدند و نميديدم آنچه را که ديدم!!
بهاو گفتم: مگر چه چيز ديدهای؟!
گفت: چون از نزد تو بهحرم خانه خود رفته، خوابيدم، ناگاه درخواب ديدم که قيامت شده وخلق اولين وآخرين محشوراند.
شدايد و وقايع آن روز را بهطوري که خداوند درکتاب خویش فرموده، ظاهر دیدم: (و تري الناس سکاري وما هم بسکاري و لکن عذاب الله شديد).
◽️از اهل #آتش و #عذاب گروههایی را ديدم که آب چشم و مخ استخوانهاي آنها از شدت #حرارت سيلان ميکند.
گروه ديگر را ديدم که زنجيرها از آتش درگردن کردند وملائکه آنها را بهجهنم ميکشند و هريک بهعذابي معذب بودند وساير مردم ضجه وصيحه ميزدند.
جمع بسياري را ديدم که ازشدت تشنگي زبانها از دهان بيرون آمده ومن هم از شدت تشنگي مانند ايشان بودم.
◽️ناگاه از دور عَلَم و #پرچم بزرگي را دیدم که در مکاني مرتفع نصب کردند وسايه آن برزمين کشيده شده است.
از کسي که نزديک من ايستاده بود، پرسيدم: اين بيرق وپرچم بزرگ از آنِ کيست؟!
گفت: اين بيرقِ #اميرالمومنين #عليبنابيطالب علیهالسلام است.
تا شنيدم با سرعت بهسوي آنپرچم دويدم تا بهآن رسيدم. حوض بزرگي در زير آنپرچم دیدم که در پيش روي مبارکِ آن حضرت بود.
نور روي آن بزرگوار بر نور آفتاب درخشنده غالب، و آب #حوض (کوثر) مانند سينه ماهيان درخشان بود.
شيعيان آنحضرت فوج فوج بهنزدش رفته وبهدست مبارکش از آن حوض، با #کاسههایی که مانند #ستارگان ميدرخشيدند، #سیراب میشدند.
پيش رفتم وعرض کردم: يا اميرالمومنين! مرا هم از اين آب سيراب فرما؛ زيرا که جگرم از تشنگي تفيده است!!
◽️آن حضرت روی بهمن کرد و فرمود:
"من بهتو آب نميدهم، برگرد بهسوي مولاي خود که آنها را دوست ميداشتي تا آنکه تو را آب دهند"!!
تا اين سخن شنيدم، از مهابت آن حضرت لرزيدم، با شدت خوف وفزع از خواب بيدارشدم!
◽️ محمدآقا ميگويد: چون اين حالت را ديدم گفتم: محمدبيک! آيا بعد از اين واقعه هم توقف مينمائي و از #جبت_و_طاغوت بيزاري نميجوئي و #لعنت بر آنها نميکني تا خود را در زير آن علم بزرگ جا داده و در شمار شيعيان آنحضرت داخل کنی؟!
ديدم سرش را زيرانداخته ومتفکر گرديد.
◽️ فاضل #دربندي ميگويد: #سيدمهديقزوینی گفت که: محمدبيک بعد از اين خواب #شيعه شد، لکن بهجهت #تقیه امرخودرا از خویشان و قومش پنهان میکرد.
📚 #دارالسلام، شیخ محمود میثمی عراقی، ص۸۱۴
💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈