eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 کرامتی شگفت انگیز از شفای پسر بچه معلول لر در حرم (ع) 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🚌 نام « » را چندین بار شنیده بودم و وقتی عازم شدم قصد کردم هر طور شده این پیرمرد مهربان و نورانی را ملاقات کنم. 🗝️ پیرمردی که اجدادش چند قرن پیش، از ایران به مهاجرت کرده‌اند و ۱۲ نسل از خانواده‌اش کلیددار حرم حضرت ابوالفضل (علیه‌ السلام) بوده‌اند و اکثرشان هم در روز عاشورا به دیدار حق شتافته‌اند، حالا خودش پس از گذشت ۴۸ سال که خادم و کلیددار این حرم مطهر بوده به‌ دلیل کهولت سن بازنشسته شده و در خانه به سر می‌برد. 🇮🇷 عشق به اقوام ایرانی: 👌🏻این کلیددار حرم (ع) که در طول مدت حضورش در این حرم مطهر معجزات زیادی را دیده به بیان خاطره‌ای از دیدن یکی از معجزات حضرت عباس (ع) می‌پردازد و می‌گوید:‌ 🎙️«من پشت سر ، حتی اگر بی‌ سواد هم باشند نماز می‌خوانم بس که اینها ساده و بی‌ریا هستند! 🌌 شب جمعه‌ای بود و ما در حرم مشغول خواندن دعای کمیل بودیم، حرم تقریباً خلوت بود که دیدم یکی از همین لرهای با صفا با پسربچه‌ای ۸-۷ ساله در بغل وارد حرم شد و به فاصله ۵ متری ضریح حضرت عباس (ع) ایستاد. 🧔🏻 پسربچه‌ای که در بغلش بود کاملا فلج بود و تنها چشم‌ها و دهانش حرکت داشت، حتی این بچه قدرت تکلم و شنوایی هم نداشت و مثل یک تکه گوشت در دست پدرش آرام گرفته بود. من دیدم که این مرد با صدای بلند رو به ضریح کرد و گفت: 👈🏻 ای ابوالفضل (ع)، من از تو اولاد سالم خواستم، این چه اولادی است که به من دادی، این بچه مریض است و باعث اذیت من شده؟! ⁉️از شنیدن این حرف‌‌ها متعجب شده بودم که ناگهان دیدم این مرد، بچه را به طرف ضریح پرتاب کرد، به‌ طوری که صدای برخورد سر بچه با ضریح حضرت عباس (ع) در کل حرم پیچید و عده‌ای از بیرون آمدند و سؤال کردند که چه اتفاقی افتاده است؟! 🕌 این مرد، بچه را پرتاب کرد و خودش از حرم بیرون رفت، من خیلی گریه کردم و از حضرت‌ عباس (ع) خواستم دل این مرد را روشن نگه‌ دارد، بچه را بلند کردم و گوشه‌ای خواباندم، حدود ساعت ۲:۳۰ شب بود که دیدم دست و پای بچه تکان می‌خورد. 👌🏻اول فکر کردم به‌ خاطر بی‌خوابی اشتباه می‌بینم، همکارم را صدا زدم اما او هم حرکت دست و پای بچه را تأیید کرد. 👦🏻 به سمت پسرک رفتم و سرش را روی پایم گذاشتم، دیدم چشمانش را باز کرد و سراغ پدر و مادرش را گرفت، همان لحظه فهمیدم شده، به بچه گفتم می‌توانی بلند شوی گفت بله و از جایش بلند شد!» 💧شیخ عباس که اشک از چشمانش جاری شده بود ادامه می‌دهد: 🎙️«عبایم را روی شانه پسربچه‌ای که بعدا فهمیدم نامش حسین است انداختم، ابتدا او را دور ضریح مطهر طواف دادم و بعد به داخل دفتر بردم. 📞 آن موقع اگر معجزه‌ای رخ می‌داد ما باید همان لحظه به چند جا مثل استانداری، فرمانداری و سازمان اوقاف اطلاع می‌دادیم، آن زمان مثل الان نبود که معجزات را اعلام نکنند!» 🗝️ گلایه‌ های کلیدار حرم حضرت ابوالفضل (ع): 👌🏻 گلایه این روزهای شیخ عباس از این است که چرا کرامات اهل‌بیت را به مردم نمی‌گویند؛ 🎙️«خیلی بد است که دیگر معجزات را خبر نمی‌دهند انگار که می‌خواهند مردم را از اهل‌بیت دور کنند! 📢 خلاصه ما اعلام کردیم و صبح زود هم از بلندگوی حرم، خبر شفای کودک را به مردم دادیم، همان روز وزیر کشور عراق برای دیدن حسین به حرم آمد و از من خواست بپرسم این کودک لحظه‌ای که پرتاب شده چه چیزی دیده است؟! ⁉️ رو به پسر بچه کردم و گفتم حسین‌ جان وقتی بابا تو را پرتاب کرد چه شد؟! 👦🏻 پسرک گفت: من پرتاب نشدم فقط حس کردم روی هوا هستم که یک دفعه دو تا دست از داخل ضریح بیرون آمد و من را گرفت، من را روی زمین گذاشت و به هر جای بدنم که دست کشید آن نقطه از بدنم خوب شد و دوباره این دست‌ها به داخل ضریح برگشت، من آقایی را دیدم که دست نداشت و بدنش خونی بود...!! 🧔🏻 چند ساعت بعد پدر بچه که خبر شفا گرفتن فرزندش را شنیده بود وارد حرم شد، پسرش را به آغوش کشید و‌ های‌ های گریه کرد». 🔻 منبع: سایت کرب و بلا دات کام 💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗: : 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✝️ مسيحي مسلمان شد! 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌌 نيمه شبي در اطاق خودم كه كنار در حياط منزل آقاي حاج بود، خوابيده بودم، ناگهان صداي پائي در داخل حياط مرا از خواب بيدار كرد من فورا از جا برخاستم. 🧔🏻 ديدم جواني وارد منزل شده و در وسط حياط ايستاده است نزد او رفتم و گفتم شما كه هستيد و چه مي خواهيد؟ 🧑🏻 مثل آنكه نمي توانست فوراً جواب مرا بدهد حالا يا زبانش از ترس گرفته بود و يا متوجّه نشد كه من به فارسي به او چه مي گويم زيرا بعدا معلوم شد او اهل بغداد و عرب است ولي مرحوم آقاي بافقي قبل از آنكه او چيزي بگويد از داخل اطاق صدا زد كه حاج عباس او است و با من كار دارد او را راهنمائي كن كه نزد من بيايد!! 🚪من او را راهنمائي كردم او به اطاق آقاي بافقي رفت. 👁️ مرحوم آقاي بافقي وقتي چشمش به او افتاد بدون هيچ سؤ الي به او فرمود: احسنت، مي خواهي مسلمان شوي؟ 🧑🏻 او هم بدون هيچ گفتگوئي به ايشان گفت: ✋🏻 بلي براي تشرف به اسلام آمده ام! ☪️ مرحوم آقاي بافقي بدون معطلي بلافاصله آداب و شرايط تشرف به اسلام را به ايشان عرضه نمود و او هم مشرّف به دين مقدّس اسلام شد! 🧔🏻 من كه همه جريانات برايم غير عادّي بود از يونس تازه مسلمان سؤال كردم كه جريان تو چه بوده و چرا بدون مقدّمه به دين مقدس اسلام مشرف گرديدي و چرا اين موقع شب را براي اين عمل انتخاب نمودي؟ 🧑🏻او گفت: من اهل بغدادم و ماشين باري دارم و غالبا از شهري به شهري بار مي برم يك روز از بغداد به سوي مي رفتم، ديدم در كنار جادّه پيرمردي افتاده و از تشنگي نزديك به هلاكت است! 🍶 فورا ماشين را نگه داشتم و مقداري آب كه در قمقمه داشتم به او دادم، سپس او را سوار ماشين كردم و به طرف كربلا بردم‌! 👳🏼‍♂️ او نمي دانست كه من مسيحي و ارمني هستم، وقتي پياده شد گفت: 🤝🏻 برو جوان اجر تو را بدهد! 🚚 من از او خداحافظي كردم و جدا شدم، پس از چند روز باري به من دادند كه به تهران بياورم، امشب سر شب به تهران رسيدم و چون خسته بودم خوابيدم! 🌌 در عالم رؤ يا ديدم در منزلي هستم و شخصي در آن منزل را مي زند، پشت در رفتم و در را باز كردم ديدم شخصي سوار اسب است و مي گويد: 🔅من هستم، آمده ام حقّي كه به ما پيدا كردي به تو بدهم. 🧑🏻 گفتم چه حقي؟ 🌷 فرمود: حق زحمتي كه براي آن پيرمرد كشيدي، سپس اضافه فرمود و گفت: 🔅وقتي از خواب بيدار شدي به شهر ري مي روي شخصي تو را بدون آنكه تو سئوال كني به منزل آقاي شيخ محمد تقي بافقي مي برد وقتي نزد ايشان رفتي به دين مقدّس اسلام مشرف مي گردي! 🧑🏻 من گفتم چشم قربان و آن حضرت از من خداحافظي كرد و رفت! 🚚 من از خواب بيدار شدم و شبانه به طرف حضرت عبدالعظيم حركت كردم، در بين راه آقائي را ديدم كه با من تشريف آوردند و بدون آنكه چيزي از ايشان سئوال كنم، مرا راهنمائي كردند و به اينجا آوردند و من مسلمان شدم! ⁉️ وقتي ما از مرحوم آقاي حاج شيخ محمد تقي بافقي سئوال كرديم كه شما چگونه او را شناختيد و مي دانستيد كه او آمده است كه مسلمان بشود؟! فرمود: ☝🏻آن كس كه او را به اينجا راهنمائي كرد، يعني حضرت حجة بن الحسن - فرمود - که مي آيد و چه نام دارد و چه مي خواهد! 📗 کتاب ملاقات با (ارواحنا فداه)، ص ۱۹۸. 💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗: : 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈