بسم الله الرحمن الرحیم
✨#تلنگــر_رازخــدا 💌 :
🔻مسخره کردن 🚫
✨به یه نفر گفتند: خیلی بد قیافهای
✨لبخندی زد و گفت: از نقش ایراد میگیری، یا از نقّاش❓
⚠️☝️ حواسمون باشه.
یکی از پیامدهای #مسخره_کردنِ دیگران، فراموش کردنِ #خدا است. چون قرآن میفرماید:
🕋 هوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ (آل عمران/۶)
💢 ﺍﻭ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﻢِ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ، هرطور ﻛﻪ بخواهد، ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻣﻰﻛﻨﺪ.
🌾باور کنیم که تصویرگری و طراحیِ شکل و قیافه انسانها، کارِ خداست، اون هم خدایی که به قول قرآن، «أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» است.
✔️اگر این مطلب رو باور کنیم، دیگه این همه ظاهرِ دیگران رو مسخره نمیکنیم!
❌ بینیِ بزرگ...
❌ لبِ کلفت...
❌ سرِ کچل و بدونِ مو...
❌ دستِ دراز...
⁉️ چقدر دیگران رو #مسخره کردیم؟؟!!
⛔️ #مسخره_کردنِ ظاهر و قیافه آدمها، یعنی مسخره کردنِ طراّحی و خلقتِ خداوند!
⛔️ چه جسارت عظیمی!
✨هیچوقت دیگران رو بخاطر قیافه و چهرهشون، که خودشون هیچ نقشی در اون نداشتند، #مسخره نکنیم.❌
✨اگر کسانی رو که مسخره کردیم، بهشون دسترسی داریم، ازشون حلالیت بطلبیم، وگرنه براشون استغفار و طلب آمرزش کنیم.
🚫خدا از هرچی بگذره، از #حق_الناس نمیگذره.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
#داستان_های_اخلاقی
✍️مردی سالها در آرزوی دیدن #امام_زمان (عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید.شبها بیدار می ماند و #دعا و راز و نیاز می کرد.معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).تا اینکه روزی، به او الهام شد:
🔸«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!»او حرکت کرد، و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.
اینک ادامه داستان از زبان آن شخص:
🔹به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن!در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:
🔸آیا ممکن است برای #رضای_خدا ، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم.پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم.زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.
پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.
🔸تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید.وقتی پیرزن رفت،امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند:مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست. مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم.از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او #دین دارد و #خدا را می شناسد.از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و #انصافِ این پیرمرد،هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم.
امیر مؤمنان علی (ع) :
«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید». (بحارالانوارج72، ص33.)
📚کیمیای محبت
رمز مشرّف شدن به محضر امام زمان(عج)، ص14
عنایات حضرت مهدی(ع) به علما و طلاب، ص204-202
سرمایه سخن، ج1
ملاقات با امام عصر، ص268
تعجیل درفرج مولایمان صلوات
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ســـرباز
قسمت هشت
-خانم مروت هم متوجه شدن؟
-نه.
-خانم نادری،ایشون هم حسی نسبت به من...
وسطش حرفش پرید و گفت:
_نه.
پویان نفس راحتی کشید و گفت: _خداروشکر.
-پس میخواید فراموشش کنید؟میتونید؟
-سخته ولی باید بتونم..ایشون دیر یا زود ازدواج میکنن.
بازهم سکوت طولانی.فاطمه گفت:
-آقای سلطانی،حرفهایی که درمورد دوست تون گفتید،حقیقته؟!
-متاسفم..ولی حقیقته.
-بالاخره که چی؟ من تا کی باید همش مراقب باشم؟ نگران باشم؟
-واقعا نمیدونم.
پویان خیلی ناراحت بود.
سوار ماشینش شد.از آینه ماشین نگاهی به فاطمه کرد.هنوز همونجا ایستاده بود،معلوم بود خیلی گیج شده.
ماشین شو روشن کرد و رفت.
بی مقصد رانندگی میکرد.چشمش به گنبد و گلدسته ای افتاد.ماشین رو پارک کرد و برای اولین بار وارد امامزاده شد.
نمیدونست تو امامزاده باید چکار کنه. اعمال خاصی داره یا دعایی.
ترجیح داد کنار ضریح بایسته و دعا کنه. برای فاطمه دعا میکرد.برای خوشبختی مریم هم دعا کرد.برای افشین هم دعا کرد.
فاطمه هنوز گیج بود.
نمیتونست حرفهایی که شنیده بود رو باور کنه.بارها با خودش گفت شاید خواب بوده.اصلا پویانی درکار نبوده. شاید پویان،فاطمه رو با کس دیگه ای اشتباه گرفته.شاید پویان خواسته اذیتش کنه،سرکارش بذاره.
چند ساعتی کنار خیابان،تو ماشین نشسته بود.دلش نمیخواست حرفهای پویان رو باور کنه،ولی اگه واقعیت داشته باشه چی؟!
صدای اذان شنید.
به نزدیک ترین مسجد رفت.بعد نماز دعا کرد و از #خدا کمک خواست.
اونقدر ذهنش مشغول بود که متوجه گذر زمان نشد.
گوشی همراهش زنگ میزد.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد مثل همیشه صحبت کنه.صدای نگران مادرش رو شنید.
-الو..فاطمه؟!
-سلام مامان جونم.
-سلام،خوبی؟
-خوبم.
-کجایی؟ دیر کردی؟
-تا یه ساعت دیگه میام.نگران نباش قربونت برم،میام.
-زودتر بیا،دیر وقته.
-چشم،خدانگهدار.
در حیاط رو با ریموت باز کرد،
تا ماشینشو تو حیاط پارک کنه.پدرش هم رسیده بود.مدتی تو ماشین نشست تا حالش بهتر بشه.
فاطمه فرزند دوم یه خانواده چهار نفره بود.امیررضا،برادرش،دو سال از فاطمه بزرگتر بود.
لبخندی زد و وارد خونه شد.
پدرش،حاج محمود،روی مبل نشسته بود و اخبار تماشا میکرد.
-سلام بابای مهربونم.
حاج محمود نگاهش کرد.نگرانی توی صورتش معلوم بود....
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت بیست_وهشتم
یا باید از بی آبرویی سر به کوه و بیابون بذاری.
صبح بود.
زهره خانوم به آشپزخونه رفت تا صبحانه آماده کنه.چشمش به کاغذی روی میز افتاد.دست خط فاطمه بود.
_سلام.من میخوام مثل سابق زندگی کنم. نگران من نباشین.خدانگهدار.
یادداشت رو به حاج محمود نشان داد.
بعد سریع سمت تلفن رفت.حاج محمود گفت:
_زنگ نزن خانوم.بذار کاری که فکر میکنه درسته انجام بده.
ولی هر دو نگران بودن.
گوشی افشین زنگ خورد.آریا بود.جواب داد.
-زودتر خودتو برسون.
-کجا؟
-آدرس رو برات میفرستم.
نمیدونست چرا ولی خوشحال نشد.
با صدای پیامک گوشی از فکر بیرون اومد.
خارج شهر بود.
با اینکه انتظارشو داشت اما ناراحت شد.خودش هم نمیدونست چی میخواد ولی نمیخواست اینطوری تلافی کنه.اگه میخواست بدون کمک آریا هم میتونست.
سوار ماشینش شد و حرکت کرد.
از شهر بیرون رفت.یک ساعت دیگه هم رانندگی کرد تا به یه جاده فرعی رسید.
چهل دقیقه دیگه هم گذشت تا به جایی که آریا گفته بود،رسید.
وارد سالن یه کارخانه قدیمی شد.
فاطمه رو دید،با دست های بسته روی صندلی نشسته بود.آریا و سه مرد دیگه اطرافش ایستاده بودن.فاطمه کم کم به هوش میومد.افشین رو به روش ایستاد و خیره نگاهش میکرد.از اینکه تو این وضعیت میدیدش خوشحال نبود.
فاطمه کاملا به هوش اومده بود.
افشین و چهار مرد دیگه رو دید.به اطرافش نگاهی انداخت. متوجه شد اگه فریاد بزنه و کمک بخواد کسی صداشو نمیشنوه.
ترسید..سرشو پایین انداخت و از عمق وجودش از #خدا و #ائمه کمک خواست. چند بار ذکری زیر لب زمزمه کرد.قلبش کمی آرام شد.نفس عمیقی کشید و سرشو بلند کرد.با اخم و نفرت به افشین نگاه کرد.
آریا به سه مرد دیگه گفت:
_بیرون باشید،لازم شد صداتون میکنم.
کنار افشین ایستاد و با پوزخند به فاطمه نگاه کرد.
-منو شناختی؟.. البته خیلی تغییر کردم.. زندان آدمو عوض میکنه.
فاطمه فقط نگاهش میکرد.
-هنوز نشناختی؟!!..نازی رو هم فراموش کردی؟!
فاطمه مکث کوتاهی کرد بعد گفت:
_نازنین از اینکه بهش میگفتی نازی بدش میومد.
-پس شناختی.
فاطمه به افشین نگاه کرد و گفت:
_تو هم آدم اون هستی؟
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴ناله ے شیطان از 7 عمل امت پیامبر (ص)
✍روزے پیامبر در مسجدالحرام شیطان را رنگ پریده و زار دید . #پیامبر پرسید ڪه چرا این قدر رنگ پریده و رنجور هستے ؟ شیطان گفت : چند خصلت در امت تو مرا به جان آورده است و نمے توانم این خلق و خوے را از آنها بگیرم .
1️⃣یڪے اینڪه وقتے به یڪدیگر مے رسند #سلام مے ڪنند و سلام یڪے از نام هاے خداست و هر ڪس ڪه سلام ڪند از رنج دور مے ماند و ڪسے ڪه جواب سلام را مے دهد رحمت حق شامل او مے گردد .
2️⃣دیگر اینڪه وقتے با هم ملاقات مے ڪنند با هم دست مے دهند و مصافحه مے ڪنند و داریم تا وقتے این دو نفر دستشان را از هم رها نڪرده اند #رحمت #خدا شامل آنها مے شود ڪه این باعث تضعیف شیطان مے شود.
3️⃣دیگر اینڪه وقت غذا خوردن و شروع ڪارها #بسم_الله الرحمن الرحیم مے گویند . در روایت داریم ڪسے ڪه بسم الله مے گوید خدا را در ڪار خودش شریک مے ڪند . مثلا اگر هنگام غذا خوردن بسم الله گفته بشود انرژے حاصل از این غذا در خدمت اهداف شیطانے قرار نمے گیرد .
4️⃣دیگر اینڪه وقتے سخن مے گویند ان شاءالله مے گویند و به رضاے خدا راضے مے شوند.آنها زحمتهاے من را با همین ضایع مے ڪنند .
5️⃣دیگر اینڪه من از صبح تا شب زحمت مے ڪشم تا آنها را به #گناه وادار ڪنم ولے بعد آنها #توبه مے ڪنند .
6️⃣دیگر اینڪه تا نام تو را مے شنوند #صلوات مے فرستند و من چون #ثواب صلوات را مے دانم فرار مے ڪنم زیرا طاقت آن درجات را ندارم .
اللهم صل علے محمد وال محمد وعجل فرجهم
7️⃣دیگراینڪه وقتے #اهل_بیت تو را مے بینند به آنها محبت دارند . پیامبر به حاضرین گفت ڪه هرڪس این خصلت ها را داشته باشد ، اهل بهشت است .
🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
🛑اگر شیطان توبه میکرد،خدا او را میبخشید؟
🔵ما در روایات بسیاری داریم که اگر شما تا خرخره هم غرق #گناه باشید و قلبا پشیمون بشید و #توبه کنید خدا توبه ی شمارو قبول میکنه و میبخشه.
🪴در این قضیه اصلا شکی نیست!
📛اما قضیه اینه که بعضی از گناه ها انقدر بزرگ و کبیره هستن و روی هم انباشته شدن و روح رو تحت تاثیر قرار دادن...
که گاهی خدا به آدم توفیق توبه رو نمیده!
🔵یعنی فکر نکنید توی دنیا آدم هرچقدر خواست به خوشیاش میرسه و گناه میکنه و دم #مرگ توبه میکنه و میره توی #بهشت!
🪴چون روحی که یک عمر تا خرخره غرق سیاهی گناه بوده،فاسد شده و حالا تحت تسلط شیطانه،
نصیحت ها وخیرخواهی های دیگران روش اثر نداره ..(صم بکم عمی فهم لایرجعون)
یعنی:آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!سوره بقره آیه ۱۸
🔵از اونور هم همش #شیطان بهش القا میکنه توبه باشه بعدا،باشه برای بعدا...
🪴و میگه:حالا تو جوونی بعدا توبه میکنی..و اینجوری اغفالشون میکنه تا در نهایت بدون توبه از دنیا میرن.
🔴اینه که در روایات تاکید شده اگر اهل گناه هم هستید هربار بعدش توبه کنید،از خدا معذرت بخواید تا آثار منفی گناه از روحتون پاک بشه و روحتون سبک بشه.
✅حالا نمونه شو براتون مثال میزنم:
#حضرت_موسی که به میقات میرفت #شیطان اومد و بهش گفت: به خدا بگو مگه نگفته هرکی هرچقدر گناه کنه میبخشه؟ خوب منم بنده ای از بنده هاشم..بگو منو هم ببخشه!
🪴حضرت موسی قبول میکنه و وقتی میرسه،به خدا درخواست شیطان رو میگه و خواهش میکنه که خدا شیطان رو ببخشه.
🪴#خدا میفرماید که:
باشه میبخشمش اما یک شرطی داره،اونم این که بره سر قبر آدم و اونجا به خاک آدم #سجده کنه!
🪴حضرت موسی خوشحال میشه که تونسته برای شیطان یه کار بزرگی بکنه.میاد به شیطان پیام خدارو میرسونه
🔴اما شیطان به جای خوشحال شدن،با همون استکبار و خلق و خوی متکبر میگه: آدم زنده بود من بهش سجده نکردم،حالا برم به خاکش سجده کنم؟!!
🪴و اینجوری بود که توبه نکرد و هیچ وقت نمیتونه چون اثر وضعی گناهان بیشماری که داشته پلیدی و استکبار روحش رو به حدی بالا برده که نمیتونه توبه کنه...
🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
🛑انتخاب اسم خوب برای فرزندانتون رو جدی بگیرید!
✍🏻یسری چیزها توی زندگی ما هستن که اثرات بالایی دارن ولی ما متوجه نیستیم!
✅مثلا شنیدید که #صدقه تا ۷۰ بلا رو دفع میکنه، صدقه دادید و متوجه رفع بلا نشدید،اما خب متوجه نشدن شما دلیل بر نبود دفع بلا نیست!
🔅یا مثلا توی #احادیث هست که: نگاه آلوده انسان به نامحرم،تیر زهرآلود #شیطان هست! اما چون اثرش رو متوجه نمیشیم فکر میکنیم همچین چیزی نیست!
اما در واقع اثر داره و اثرش روی #روح میمونه..
⛔یا اثر #چشم_زخم رو شما نمیبینید،متوجه نمیشید،اما کم کم میبینید یه جایی از زندگیتون رو تحت شعاع قرار داده!
🚫اینا اثرات منفی پیامدهای یکسری مسائل بود..
✅حالا برعکسش یکسری کارا هم هست باعث خیر و برکته اما باز ما اونارو هم متوجه نمیشیم چون نمیبینیم! اما به هرحال اثرگذاریشون رو دارن...
✔مثلا روایت هست: خانه های خود را با تلاوت #قرآن نورانی کنید یا نور #نماز_شب و...
خب شما قران میخونی اما نمیبینی جایی نورانی شده باشه!
در حالیکه ما چشم بصیرت نداریم ببینیم..
🔴حالا یکی ازمهمترین این مسائل که میتونه اثرات خیلی خوب یا بد داشته باشه انتخاب "اسم" هست.
🔷️ اسم ها در عالم اثرات خاص خودشون رو دارن روی زندگی و شخصیت،بعضیا باعث خیر و برکت و بعضیا باعث شر و بدی هستن.
🔅در احادیث داریم اولین حق فرزندان بر والدین انتخاب اسم نیک برای بچه هست.. که خیلی ها متاسفانه نسبت بهش بی اهمیتن و دنبال اسمهای عجیب غریبن!
🔆پیامبر فرمود:... روز #قیامت با اسمهایتان خوانده خواهید شد.
خواهند گفت: قیام کن ای فلانی فرزند فلان و به سوی نور خویش حرکت کن و بپا خیز، ای فلان فرزند فلان برای تو نوری نیست.»
🌼چون اسم نیک، در #آخرت نور داره و مسير #محشر رو روشن میكنه،به همین خاطر کسی که برای بچش اسم ناپسند انتخاب میکنه بچهش رو از این نور هم در قیامت محروم میکنه.
✍🏻حالا چه اسمایی بی نور و قبیحن؟ اسمهایی که مختص به دشمنان #خدا هستن.
🌸و برعکسش بهترینش اسمهای #انبیا و #اهل_بیت هستن.
اسم پیامبر یعنی"محمد" بابرکت ترین اسم هست و بعد اسامی اهل بیت بهترین اسم ها هستن چون از اسامی خداوند مشتق شده..
✍🏻امام صادق فرمود:
هیچ فرزندی(پسری) از ما اهل بیت متولد نمیشود مگر اینکه اسمش را محمد میگذاریم ،بعد از ۷ روز اگر بخواهیم نامش را تغییر میدهیم و اگر بخواهیم نامش را محمد باقی میگذاریم...
🔴پیوست: بحث این نیست هرکی اسامی اهل بیت رو داره آدم حتما خوبیه! اما به هرحال یه جاهایی اثراتی براش هست..
📕مستدركالوسائل، ج 14، ص 270
4. الكافي، باب البيوت التي يقرأ فيها القرآن، ص 610
الکافی، ج 2، ص 51
الكافي، باب أن الضيف يأتي رزقه معه، ص 284
🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۸۹ و ۹۰
_.... یه سری مامور خاص میذاره محافظ این درخت با شمشیر برق آسا(همون رعد و برق) که انسان دیگه دستش بهش نرسه چون این #جاودانگی الان تنها مزیت خدا بر انسانه و باید مراقبت کنه ازش که مغلوب نشه
حالا این تدابیر امنیتی که انجام دادی از اول نمیتونستی انجام بدی که انسان به دانش هم دست پیدا نکنه؟
حالا انسان که میوه رو خورد آگاه شد چرا همون موقع تا خدا هنوز برا قدم زدن نیومده میوه درخت حیات رو نخورد؟!
اینکه واضحه این داستان مضحک تماما انسان ساخته و با عقل سلیم کاملا مغایره رو کاری ندارم... به #هدفی که پشت ساخت این داستانه کار دارم
در این نگاه آدم میاد روی زمین با یک هدف. فتح درخت حیات و رسیدن به جاودانگی و مقام #خدایی
در این فلسفه خدا رسما دشمنه
دشمنی که باید شکستش بدی و جاش رو بگیری و نابودش کنی!
درخت دانش رو که به دست آوردی حالا نوبت درخت حیاته... همون سِفر پیدایشِ تورات میگه انسان ها توی بابل داشتن متحد میشدن علیه خدا که برن این درخت حیات رو بگیرن
بین خودشون میگفتن درسته خدا یه مزیت داره نسبت به ما انسان ها ولی ما هم یه مزیت داریم ما زیادیم!
اگر درخت حیات رو فتح کنیم دیگه کار خدا تمومه میکشیمش پایین ملکوتش رو تصرف میکنیم میشیم خدا... فقط باید #متحد باشیم این اتحاد مزیت ماست نباید از دستش بدیم
توی همون بین النهرین یه برجی هم داشتن میساختن که مثلا برن بالا برسن به ملکوت که همون صائقه های آتشین بهشون خورد کارشون متوقف شد!
بعد خدا گفت برم پایین ببینم مثل اینکه اینا دارن علیه من توطئه میکنن باید یه فکری به حالشون بکنم!
باید زبانشون رو تغییر بدم که دیگه حرف همدیگه رو نفهمن جنگ و دعوا بشه متحد نشن این هدف رو فراموش کنن!
#تفرقه بینداز حکومت کن! ظاهرا این اول شعار خدا بوده بعدا بریتانیا قرض گرفته ازش!
علی ای حال خدا رو زمین بین آدما #فتنه انداخت که این هدف از یادشون بره و اینا کماکان دارن تلاش میکنن که متحد بشن و به اون هدف برسن... بعدا کامل میگم که تلاششون شامل چه کارهایی میشه!
ولی شما به این نکته دقت کنید؛
خدایی که عامل دشمنیه! توقع داری این خدا رو بپرستن؟
حالا تعریف قرآن از ماجرای خلقت چیه؟
تو همین آیات و جاهای دیگه قرآن میبینید که؛
منطق قرآن میگه خدا انسان رو بر اثر بیکاری خلق نکرد. تمام کائنات رو با هدف خلق کرد.
_چه هدفی؟
_ #رشد! به وجود آوردن یک فضای خاص که همه مخلوقات پتانسیل ها و ظرفیت های وجودی شون رو متبلور کنن و کنار هم در آرامش #خدا رو پیدا کنن و #عبادتش کنن و رشد کنن
خدا علم رو همون ابتدا به انسان داد اصلا خدا دوست داره انسان آگاهی کسب کنه و رشد کنه
هدف #تربیت و #پرورش و #پالایش انسانه که قطعا با آگاهی میسر میشه
*علم الانسان ما لم یعلم* من خودم بهت علم دادم!
و درنهایت جایزه ی استفاده ی درست از این نعمت عقل و آگاهی هم جاودانگی در بهشته...
من خودم اینها رو بهت میدم تو فقط مسیر رشدت رو درست طی کن امتحانت رو خوب بده و نمره قبولی بگیر جایزه ش دیگه با من
خدا بخلی به بنده هاش نداره اصلا بر اساس محبتش به مخلوقات دنیا رو خلق کرده مثل هنرمندی که به اثر هنری خودش عاشقه!ما هنر دست خدا هستیم خدا از دیدن ما لذت میبره...
این خدا پرستیدن داره
خدایی که بنا نداره ما رو از چیزی محروم کنه اصلا خلق کرده که غرق نعمت کنه مشکلی هم نداره
اونقدر بزرگه که دلیلی نداره نبخشه نامحدوده مجموعه نامتناهیه نه کم میاره و با کسری مواجه میشه نه خطری تهدیدش میکنه چون خدایی فقط و فقط مال خودشه
چیزی شبیه انسان نیست
که انسان رقیبش باشه اصلا این مقایسه خنده داره اگر انسان عظمت خدا رو درک میکرد خودش از این مقایسه بی معنی شرمنده میشد
چطور خالق و مخلوق در قیاس با هم قرار بگیرن ؟
اگر انسان خیال کنه روزی میتونه به مقام خدایی دست پیدا کنه زهی خیال باطل خدا وجودیه در منطق قرآن که حتی وصفش در خیال نمیگنجه چه برسه خودش. خدایی که کلام در وصفش به بی وزنی میفته
به نظر من که فقط این خدا لایق پرستیدنه
قدرت مطلق، مهربانی و خیرخواهی بی نهایت و اقتدار بی نظیر. وگرنه یکی مثل خودت رو بپرستی که چی بشه!
قبلا هم گفتم خدا یه وجه #ذات داره و یه وجه #صفات. وجه ذاتش همون چیز غیر قابل تصور بی نهایته که اونا درکی ازش ندارن خیال میکنن وجود خدا هم مثل انسانه
وگرنه درک میکردن که هیچ وقت نمیتونن خودشون رو با خدا مقایسه کنن چه برسه رقابت!
و وجه صفاتش که از این وجه انسان باید سعی کنه به شناخت برسه و شباهت و قرابت پیدا کنه
چون این صفات همه در وجود انسان هم هست چون روح خدا در انسان دمیده شده تمام این صفات رو داره و میپسنده!
فقط باید سعی کنه این صفات رو هر چه بیشتر رشد بده و متبلور کنه مسیر تربیت و پرورشش همینه
کتایون.....
🌱ادامه دارد.....
🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۱۲۵ و ۱۲۶
_...زندگی به همین شکل ادامه داره تا اینکه خداوند یک روز در عبادت به مریم وحی میکنه که به بیت المقدس برو و در مراسم دعا شرکت کن!
درحالیکه این مراسم کاملا مردونه ست و هیچ وقت زنها توش شرکت نکردن!
به هر حال هرچند خیلی عجیبه ولی مریم اینکارو میکنه و سرش هم کلی جنجال درست میشه
ولی میگذره
تا اینکه یک روز که برای عبادت میره خارج از شهر توی یک غار جبرئیل نازل میشه و بهش بشارت یک مولود رو میده
خب مریم هم میترسه هم تعجب میکنه میگه من اصلا ازدواج نکردم! باور نمیکنه...
_تو خودت یکم به این ماجرا فکر کن!
واقعا به نظرت شدنیه؟
_معلومه که شدنیه بله عجیبه و اصلا بناست که عجیب باشه چون #معجزه است و از قضا معجزه خیلی خاصی هم هست ولی #غیرممکن_نیست حالا میگم چطور
جبرئیل جواب سوال مریم رو اینطور میده که اهمیتی نداره خداوند اینطور اراده کرده و خدا قادره که فرزند بدون پدر مولد کنه
#فرزند_بدون_پدر
یادتون میاد؟ افسانه مصری...
این تو دهنی خدا به کابالیستای یهودیه
که بگه اون خدایی که قادر به انجام این کارای عجیب و غریبه منم نه شیطان!
اون افسانه است روح شیطان در آیسیس حلول نکرد ولی روح خدا در مریم حلول کرد
چون میخواد خدایی و برتریش رو ثابت کنه از اونجایی که احساس فخر و قدرت میکنن بهشون ضربه میزنه
اونا افسانه میسازن #خدا #عمل میکنه!
به لحاظ علمی هم اونقدری که میگی بعید نیست، منطقا برای تشکیل نوزاد چیزی که ضروریه وجود سلول مادره نه سلول پدر
همین الان توی آزمایشگاه بدون نیاز به اسپرم از تخمک نوزاد میسازن از هر نوعش فقط کافیه یه سری تغییرات کروموزومی درون تخمک شکل بگیره که البته ما اعتقاد داریم از خدا برمیاد!
خدایی که DNA اولیه رو طراحی کرده و هی جهش رو جهش موجودات رو تکامل داده یه جا برای یک نفر یه تغییر کروموزومی اصلا کاری به حساب نمیاد!
شاید اون زمان برای مردم پذیرش این اتفاق خیلی سخت بود
ولی امروز با فهم مسئله ژنتیک که دیگه نباید انقد سخت باشه!
علی ای حال مریم باردار میشه و از شهر دور میمونه تا بچه ش به دنیا بیاد
بعد از تولد نوزاد برمیگرده داخل شهر
با توجه به پیشینه ای که داره اونقدر پاک و عابد شناخته شده که مردم نمیتونن باور کنن ولی با این وجود شروع میکنن مذمت کردن و کنایه میزنن
خدا میدونه که توضیح دادن درباره این مسئله و دفاع چقدر برای مریم سخته و اصلا از توانش خارجه
برای همین بهش میگه وارد که شدی حرف نزن اشاره کن روزه ی سکوت نذر کردی و به فرزندت اشاره کن که از اون سوال کنن!
من خودم جوابشونو میدم...
همین کار رو هم میکنه مسیح در بغل مادرش با جمعیت صحبت میکنه و همه رو متحیر میکنه...
لبخندی زد:
_مجموعه داستانهای باور نکردنی
چرا باید انقدر اتفاق عجیب و غریب و غیر منطقی بیفته؟!
_برای بار دهم خاصیت معجزه اینه که بعید باشه وگرنه معجزه محسوب نمیشه
خصوصا اینجا که یه امر بعید رخ داده
خب باید یه اتفاقی بیفته که مردم این معجزه رو باور کنن
اما اینکه چطور ممکنه این که خیلی ساده است... انسان از زمان تولد همون تارهای صوتی رو داره همون زبان رو داره همون مغز رو داره در زمان مرگ هم همونا چیزی نیست که نداشته باشه و کم کم به دست بیاره
دلیل اینکه حرف نمیزنه ذهن خالیه وگرنه صدا که در میاره
حالا اگر این دیتا به یکباره بهش داده بشه نمیتونه حرف بزنه؟
چرا نتونه
اونوقت دادن این اطلاعات از خدا برنمیاد؟
یه فلش به یه سیستم وصل میشه کلی اطلاعات جابه جا میشه
بازم بحث بر سر همون پذیرش #قدرت خداست...
ما خدا رو به اندازه ابزارهایی که روزانه باهاشون سر و کار داریم هم قبول نداریم!
علی ای حال عیسی(ع) بزرگ شد و به سن اعلام رسالت رسید
عیسی از بدوتولد پیامبر بوده اما از زمان خاصی شروع کرد به اعلامش...
شروعش همون وقتیه که با همون چهارپای معروفش میره به بیت المقدس و شروع میکنه سر خاخام ها فریاد کشیدن که چرا شریعت یهود رو ضایع کردید
یه جمله ی خیلی قشنگی هم داره میفرماید
*همینک شما فتوا میدهید که غذاخوردن در کاسه مطلا حلال است یا حرام حال آنکه فراموش کرده اید چه چیزی درون آن میریزید!*...
یعنی حلال و حروم اون چیزی که داری میخوری که اصل مطلبه اصلا برات مهم نیس که از کجا اومده پول سود رباست یا چیه!
بند کردی به حاشیه و توی احکام فرو رفتی!
بنی اسرائیل دقیقا همین وضعیت رو داشتن در اصول به ناکجاآباد رفته بودن ولی درباره احکام و جزئیات دین اونچنان دقیق فتوا میدادن که مثلا اگر مرغی توی روز شبات(شنبه که روز تعطیلی یهودی هاست و کار کردن براشون ممنوعه) تخم بزاره فرداش میشه خورد یا نه!
حضرت عیسی بهشون یادآوری میکنه یکم به اصل کارتون دقت کنید
چون همه کار میکردن دیگه ربا که میگرفتن، ارتباط با شیاطین واین کارا هم که الی ماشاالله...
🌱ادامه دارد.....
🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
﷽
تدبر در قران
✍ مثل چشم
👁 #چشم مثل خانه کعبه است 🕋
و مژهها مثل حاجیهای مکه هستن.
👈مژهها تا وقتی دور #چشم باشن قشنگ هستن و ارزش دارند. 👀
❗️ولی اگر جدا و پراکنده بشن، دیگه ارزش ندارن و زباله میشن. 😷
☝️آدم ها هم همینطورند تا وقتی دور #خدا باشند ارزش دارند.💯
ولی اگر از دور #خدا فاصله بگیرن، دیگه هیچ ارزشی ندارن.❌
✅ به همین علت قرآن به مردم تاکید میکنه و میگه؛
🕋 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ
✨مردم بنده خدا باشید
🗣 برای اینکه ارزشمون حفظ بشه، باید دور #خدا باشیم و از #قرآن فاصله نگیریم.❌🔔
#تمثیلات
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۲۳۷ و ۲۳۸
_...و دوچرخه سواری هم باز کسی خانومها رو نهی نمیکنه فقط کافیه توی یک محیط زنانه ورزش کنن
واقعا لازم و واجبه که خانومها در حضور آقایون شنا کنن و اگر اینطور نباشه چیزی ازشون کم میشه؟
اینهمه استخر وجود داره که خانومها مستقلا اونجا شنا میکنن
پیست های دوچرخه سواری توی پارک های بانوان خانوما اونجا راحتترم هستن میتونن اصلا بدون حجاب ورزش کنن
اصلا به نظر من خانمها
باید به سمتی برن که فضاهای تفریحی مخصوص به خود داشته باشن هم ورزشی هم هنری!
چرا که نه...
ضمنا تو هنوز بخش دوم صحبت من رو جواب ندادی
دقیقا چه کسانی میتونن برای حدود حجاب قانون بگذارن و همه جای دنیا رعایت بشه؟
_خب یه عده روانشناس بشینن اظهار نظر کنن
_ژانت قبول داری که این دنیا #خدا و #خالق داره؟
_این چه سوالیه من که قبلا عقیده م رو گفته بودم
_میدونم ولی با این حرفت لازمه دوباره بپرسم
اگر قبول داری، قبول داری که اون خدا که خالق ماست ما رو با تمام ویژگی های جسمی و روانی و روحی بسیار بسیار دقیقتر و عمیق تر از شناخت تجربی و ناقص بشر از خودش میشناسه؟
من علم رو نفی نمیکنم
روانشناسی و جامعه شناسی علوم بسیار مفیدی هستن
اما در مقام قیاس با خدا آیا واقعا میشه گفت بشر علم کاملتری از خودش نسبت به خالقش داره؟
_من کی اینو گفتم
_وقتی خدا که خالق ماست برای پوشش متناسب شناختی که داره حدود مشخص کرده و تو میگی کارشناس ها بشینن و از نو چارجوب طراحی کنن
میشه بگی معنی حرفت چیه؟
ضمنا اینجور مباحث صفر و صدی نیست که به این راحتی حولش اجماع صورت بگیره
کلی نژاد و فرهنگ و مذهب و رفتار متفاوت وجود داره
اصلا ممکن نیست چند تا کارشناس بتونن نظر اجرایی و پروتکل درباره پوشش جهانی یا حتی بومی بدن و قابل اجرا باشه معقول در مورد اینطور مسائل اینه که دستور از بالا برسه
یعنی کسی قانون رو بگذاره
که شانیت فراانسانی داره و همه قبولش دارن که حولش توافق کنن و اختلافی پیش نیاد و به یک نظم و همگونی اجتماعی برسیم
ضمنا خانومها خودشون معمولا برای خودشون یه حریمی دارن
به لحاظ روانی اخلاقی و حتی جسمی و فیزیولوژیک
خب به نظر شما راحتترین راه برای نشون دادن این حریم به دیگران چیه؟
#حجاب کمک میکنه به زنها که در اجتماع با بُعد مادینگی ظاهر نشن!
حرف هاشون تفکرات و ایده هاشون رو بیان کنن بدون اینکه بخوان از ظاهرشون برای تصاحب جایگاه یا موقعیتی سوء استفاده کنن یا بالعکس کسی از اونها سوء استفاده کنه
حجاب بزرگترین خدمت رو به #زنها میکنه چون در حوزه امور اجتماعی اونها رو از قیود ظاهری خلاص میکنه تا بیشتر روی اهداف تخصصی و حرفه ای شون تمرکز کنن
حجاب آرامش روانی عجیبی داره اینکه دیگه نگران نباشی که در چشم بقیه چطور به نظر میای!
اینکه ساعتها وقتت رو صرف ارائه خدمات به دیگران نکنی!
دیگرانی که مفت! از این زیبایی حظ بصری و بعضا جنسی میبرن!
حجاب جلوی تنوع طلبی کاذب رو میگیره برای همین برای مدلینگ و فشن مد های کاذب یه خطره
اگر مدل های جدید برندهای لباس رو تو چند سال اخیر رصد کرده باشید
متوجه منظورم میشید
که چطور این سیر تنوع طلبی به قهقهرا میره و دنبال کننده هاش رو هم با خودش میبره
مثلا مدل لباس کیسه زباله رو دیدید اخیرا؟!*
خلاصه اینکه حجاب یعنی کار مفید، عادلانه و بدون تبعیض و امنیت برای خانومها و آرامش روانی بیشتر برای آقایون
میبینی
که اگر سختیش برای خانومهاست
سهم خانومها هم از فواید و اثراتش بیشتره
مهمترین ره آوردش #امنیته که انجمن ها مدتهاست برای تامینش به در و دیوار میزنن ولی دائم بدتر هم میشه اوضاع!
اسلام میخواد
فضای اجتماعی فضایی باشه
بدون تنش یا با حداقل تنش که توش مهمترین و زیبا ترین وجوه توانمندی های انسانی متبلور بشه
و امت به معنای تک تک اعضای جامعه، با حداقل دغدغه های روانی و غریزی به مسائل مهمتر بپردا
برای همین منظور هم خانواده رو به عنوان یک نظام طراحی کرده که کارکرد چند وجهی داره
هم همه نیاز های جسمی و روانی انسان ها درش پاسخ داده میشه و هم در عالی ترین وجه رشد و پرورش برای همه اعضا هر یک به نحوی حاصل میشه
و میشه گفت
مهمترین حاصل حجاب حفظ بنیان #خانواده ست که گفتم برای اسلام از اهم اموره
چون تربیت از اهم اموره
چون سلامت جسمی، روانی و روحی از اهم اموره
این ارکان که حفظ بشه جامعه افراد سالم و متعادلی رو درون خودش میبینه
و جامعه ای که انسان ها رو با ساختار به بدافزار تبدیل میکنه مطمئنا دچار خلا ایدئولوژیک تربیتیه
اما حالا حجاب چطور کمک میکنه به حفظ خانواده؟
تشکیل خانواده در نگاه خدا
بسیار با عظمت و با اهمیته و بسیار موکد سفارش شده
و خیر کثیر مادی و معنوی برای این مدل زندگی طراحی شده چون اثرات مثبت فردی اجتماعی داره که گفتم
مهمتر از اون بزرگترین و...
🌱ادامه دارد.....
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۳۳۵ و ۳۳۶
_با خودم میگم اگر از اون پول بگیرم ممکنه فکر کنه رفاقتم باهاش بخاطر پولشه و آویزونش شدم
_این چه حرفیه انقد به خودت سخت نگیر رفیقیم دیگه
_من از ده سالگی رو پای خودم وایسادم ضحی به کار کردن و کم خرج کردن عادت دارم
_نگران هیچی نباش #خدا بزرگه
تو فکر کردی خدا از روزی کسی که خلق کرده غافل میشه؟
#توکل کن
مطمئن باش به بهترین حالت ممکن این گره باز میشه
این قول خداست!
لبخندی زد:
_چقدر حالمو خوب کردی
عاشقتم!
پس امروزو استراحت میکنم و از فردا میگردم دنبال کار
_منم برات پرس و جو میکنم به نظرم کتی هم...
_نمیخوام به کتی رو بندازم
امشب میگفت این چه خداییه که هنوز نیومده بیکارت کرده! نمیخوام فکر کنه ناتوان شدم
_تو چه جوابی دادی؟
_گفتم تغییر اتفاق میفته اما دلیل نمیشه تا ابد سختی ادامه داشته باشه
شاید خدا میخواد کار بهتری برام پیدا کنه!
حالا به هر وسیله ای
لبخندم عمیق شد:
_آفرین همینطوره...
با ذوق سجاده ش رو جمع کرد و بلند شد: _من میرم برای تسویه
وقتی برگردم تو رفتی درسته؟!
_آره این هفته سرم خیلی شلوغه ولی پیگیر هستم نگران نباش
_نیستم!
به قول تو اون بهتر از من میدونه چه اتفاقاتی باید برام بیفته
چون تمام این فیلم رو میبینه نه فقط یک سکانسش رو
پس صبر میکنم تا هرکاری میخواد بکنه
من فقط بهش اعتماد میکنم
خوبه؟
_عالیه
برو به سلامت!
***
سه روز باقیمونده تا پایان هفته رو فشرده کار کردم تا گزارشی که ازم خواسته شده بود رو دقیق و کامل تحویل بدم
اگر چه دل و دماغی برای کار و درس نداشتم ولی تعهد ناچارم کرده بود
تب شادی مسلمان شدن ژانت هم خوابیده بود و باز داغ دلم تازه شده بود
هر روز با رضوان حرف میزدم
بی تاب ترم میکرد ولی نمیتونستم سراغ نگیرم
دیگه چیزی به عازم شدنشون نمونده بود
پیگیر کار برای ژانت هم بودم و از هر کاری پرس و جو میکردم ولی کار مناسبش رو هنوز پیدا نکرده بودم
خودش هم از گزارش های شبانه اش پیدا بود هنوز به جایی نرسیده
شب جمعه باز دیر رسیدم و دیدار فارغ از عجله و درست و حسابی به صبحانه ی روز شنبه موکول شد
دور میز صبحانه کتایون از ژانت پرسید:
_چی شد بالاخره تونستی کاری پیدا کنی؟
ژانت که نمیخواست دوباره سرزنش متوجه خودش و تصمیمش بشه با لحن امیدوارانه ای جواب داد:
_نه ولی بالاخره پیدا میشه نگران نیستم
کار که قحط نیست این همه زن مسلمان دارن کار میکنن با حجاب مثل همین ضحی شاید یکم طول بکشه ولی بالاخره پیدا میشه
کتایون دوباره پرسید:
_میخوای منم بسپرم برات؟
فوری گفت:
_نه ممنون خودم یه جوری...
حرفش رو قطع کردم:
_چرا نه اگر میتونه بذار کمک کنه چه ایرادی داره
میدونستم مشکلش چیه
نمیخواست کتایون بعدها به روش بیاره که جور خداش رو کشیده!
گفتم:
_اینم یه وسیله است دیگه ژانت امور دنیا با اسباب اداره و رتق و فتق میشه وقتی رفیقت بهت پیشنهاد کمک میده رد نکن ازش تشکر هم بکن چون قدردانی از اسباب عین سپاسگزاری از خداست
خیلی ممنون کتی
اگر کمکی از دستت براومد و کاری پیدا کردی زحمتش رو بکش ممنون که به فکر بودی
بعد از صبحانه دوباره به اتاق برگشتم تا برای تست دوشنبه کمی مطالعه کنم که تلفنم زنگ خورد
رضوان بود
جواب دادم:
_به به سلام مسافر کرب و بلا
چه میکنی کربلایی خانوم؟
با ذوق و ناز تواضع کرد:
_سلام دعا به جان شما
_خب در چه حالید؟
_ دیگه داریم بار و بنه جمع می کنیم احتمالاً فردا راه بیفتیم سمت مرز خواستم اگر دیگه گوشیم آنتن نداد خداحافظی کرده باشیم
یک لحظه بغض سالها دوری به حلقومم هجوم آورد و هرچه کردم در این جدال نابرابر زورم به این گره کور نرسید
فقط اشک های داغ و شورم ذره ذره این گره رو می خورد تا کوچک بشه اما زمان لازم بود
پرسید: _داری صدامو ضحی؟
به سختی گفتم:
_آره عزیزم چرا اینقدر زود؟
_خب از مرز خسروی میریم بغداد که بریم #کاظمین بعدم #سامرا بعد میریم #نجف یکی دوروز میمونیم بعد راه می افتیم سمت کربلا
دستم رو روی اسپیکر گوشی گذاشتم که هق هقم به گوشش نرسه
گوشی رو کمی دور گرفتم و چند بار عمیق نفس کشیدم
بعد دوباره گوشی رو روی گوشم گذاشتم:
_خب به سلامتی نایب زیاره من هم باشید
_ اون که حتماً اصلاً این سفر رو به نیابت از تو دارم میرم
کاش میشد همراه هم باشیم
طاقت نیاوردم و بغضم با صدا بیرون ریخت
کلافه گفت:
_ضحی گریه میکنی؟
جواب ندادم
دوباره پرسید: _آره ضحی؟ چت شد یهو؟
بی حوصله گفتم:
_نمیدونی؟ این سال چندمه که جا میمونم!
_اینجوری نگو کاره دیگه ان شاالله سال های بعدی با هم میریم
_کی سال بعدی رو دیده؟
_ضحی حالم رو نگیر تو رو خدا!
بغض صداش باعث شد به ناله کردن خاتمه بدم این غم فقط مال خودم بود:
_خیلی خب مواظب خودتون باشید چند نفرید؟
نفس عمیقی کشید و بعد....
🌱ادامه دارد.....