#ششم_ذیقعده_بزرگداشت_ولادت_حضرت_شاهچراغ علیه السلام
.
#حضرت_شاهچراغ_علیه_السلام در ششم ذیقعده سال ۱۵۰قمری مصادف با ۱۴آذر سال ۱۴۶هجری شمسی بنابه مشهور بدنیا آمدند. که البته تاریخ قمری بزرگداشت ایشان درتقویم ملی ثبت گشته است.
#حضرت_احمد_بن_موسی علیهماالسلام ملقب به شاهچراغ و #سیدالسادات است.
ايشان فرزند ارشد و بزرگتر خاندان نبوده و همچنین با امام رضا علیه السلام نيز از یک مادر نیستند.
بلکه امام رضا علیه السلام #اولین فرزند از اولاد #موسی_بن_جعفر علیهماالسلام هستند.
و فقط #حضرت_معصومه و #امام_رضا علیهماالسلام خواهر و برادر أبوینی هستند وبقیه أولاد فقط ازطریق پدر با امام رضا علیه السلام برادر یاخواهر هستند.
مادر وی، مشهور به #ام_احمد است که چند أولاد داشت من جمله حضرت #سید_علاءالدین_حسین وحضرت #سید_محمد_عابد که حرم این بزرگواران نیز در شیراز در نزدیکی #حرم_شاهچراغ است.
حضرت ام احمد یکی از پرهیزکارترین همسران امام کاظم علیهماالسلام بودند و حضرت #أسرار خود را به او گفته و امانتشان را نزد وی به ودیعه میگذاشتند.
حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام در سال ۱۹۸قمری با برادران خویش وجمع زیادی از برادرزادگان ومحبان اهلبیت علیهم السلام، بقصد زیارت #حضرت_رضا علیه السلام ازمدینه حرکت کردند تااز طریق #شیراز به طوس عزیمت کنند.
اما این خبر حرکت، مأمون ملعون را به وحشت انداخت. لذا به تمام حکام بلاد دستور داد که قافله #بنی_هاشم هرکجا هستند، مانع ازحرکت شوند وآنها را به شهادت برسانند.
حاکم شیراز مردی بنام #قتلغ_خان بود. وی با ۴۰هزار لشکر جرّار، در شیراز بااین کاروان جنگید ولی دربرابر قدرت بنی هاشم عاجز ماند وشکست خورد. اما بدنبال تجدید قوا رفت وبه دروغ اعلام کرد که خبر رسیده امام رضا علیه السلام در #طوس ازدنیا رفته است.
بدین جهت تمام کاروان #متفرق شدند تابیش ازقبل، بنی هاشم شهید نشوند و دسترسی به آنان سخت تر گردد.
حضرت شاهچراغ نیزمورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان ملعون باشمار زیادی از سپاهیان خود به او و دو برادر دیگرش هجوم برد.
حضرت شاهچراغ به تنهایی با لشکر #انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دیداز عهده او برنمی آید، فرصتی رابرای استراحت امان داد. اما شکافی درجایگاه استراحت وی ایجاد کرد و ازپشت بر سر مبارک شمشیر زد؛ سپس درحالی که #زنده بود خانه را بر روی سرش خراب کرد، وبدن مبارکش زیر توده های خاک درمحل حرم فعلی مدفون گشت و او هم یکی دیگر از آل ابیطالب علیهم السلام است که زنده زنده #دفن گردیده است.
و لعنة الله علي القوم الظالمين
.✨✨✨✨✨✨✨✨✨
@zamen_aho_raza
#پاسخ_شبهات_مخالفان_دین
💢این شخص #مدعی است: به دستور علی(ع) مردم #شیراز بخاطر #شورش قتل عام شدند!؟
پاسخ چیست؟
✅آنچه که در #منابع تاریخی در باره ی شورش مردم #فارس ذکر شده است، با ادعای در این #شخص تفاوت اساسی دارد.
زیرا #منابع_تاریخی معتبر اشاره ای به کشتار یا حتی دستور کشتن افراد به زیاد بن ابیه ننموده اند؛ بلکه جالب است بدانیم در منابع یاد شده سخنی خلاف این مدعا مطرح است.
برای روشن شدن مطلب به #گزارش چند منبع #مهم تاریخی از این واقعه اشاره می نماییم.
✅بنابر نقل طبری، ابن اثیر، ابن خلدون، ابن کثیر و.... زمانی که ابن حضرمی کشته شد، اهل فارس و کرمان سر به شورش برده و #والیان خود را بیرون راندند.
حضرت علی(ع) در این مورد که چه کسی را برای سروسامان دادن به #اوضاع روانۀ آن منطقه کند با برخی به مشورت نشست.
یکی از یاران حضرت به نام جاریة بن قدامه، زیاد بن ابیه را برای این #منظور پیشنهاد داد.
حضرت علی(ع) نیز با پذیرش این پشنهاد به ابن عباس دستور داد تا #ولایت فارس را به زیاد سپرده و او را به همراه سپاهی به آن ناحیه روانه سازد.
زیاد پس از حضور در فارس و بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی #منطقه و با سیاست زیرکانه ای که به کار بست، توانست بدون جنگ و خونریزی بر #فارس مسلّط شود.
منابع یاد شده تصریح دارند که زیاد با مردم آن سامان با #عدالت و رعایت امانت رفتار نمود.
📚تاریخ الطبری، ج 5، ص 138
الکامل، ج 3، ص 382
✅بنابر این، در پاسخ به این #شبهه با استفاده از گزارش فوق باید به دو نکته ی اساسی #اشاره کرد:
نخست این که، زیاد بن ابیه در تسلّط بر فارس نه تنها با شورشیان آن #سامان نجنگید، بلکه با زیرکی و استفاده از روش های مسالمت آمیز توانست بر اوضاع به هم ریخته آن سامان چیره شود.
✅نکته دیگر، در باره ی تشبیه زیاد بن ابیه به انوشیروان است.
باید گفت آنچه از گزارش های تاریخی استفاده می شود آن است که تشبیه نمودن زیاد به #انوشیروان توسط مردمان فارس -بر خلاف ادعای در این پرسش- به جهت نرمش، مدارا و #عدل او بوده است
📚البدایة و النهایة، ج 7، ص320
المنتظم، ج 5 ،ص 159
#مباهله_قرن_21
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
احمد میرزا هاشم زاده به نقل از آقای مجتهدی:
در ایامی که مشغول اذکا ر و خلوت بودم، یک شب احساس کردم نیرویی فوق العاده مرا به سوی #اصفهان می کشد. ناچار عزم اصفهان کردم و در مدرسه صدر اتراق کردم.
در همان حال کسی نزدم آمد و گفت: جناب صمصمام مرا به دنبال شما فرستاده است. از جانب مولا اشاره ای شد و فهمیدم که باید به آنجا بروم. ایشان استقبال فراوانی از من کردند. گفتم: آقاجان! مرا به اصفهان کشاندید.
گفت: دیشب خیلی دلتنگ بودم. به حضرت مولا عرض کردم یکی از دوستان تان را بفرستید که دیگر تحمل ندارم و حضرت هم شما را فرستادند.
یک هفته باهم بودیم. روزها آقای صمصام با حال خوشی مثنوی می خواند و با هم گریه می کردیم و شب ها هم من قرآن می خواندم و گریه می کردیم و حال خوشی داشتیم.
بعد از این مأموریت اشاره ای شده که باید با پای پیاده به زیارت خواجه #شیراز بروم. به دستور حضرت به حافظیه رفته و خواجه را زیارت کردم.
کتاب لاله ای ا ز ملکوت جلد 4، صفحه 24 و 25.
#شیخ_جعفر_مجتهدی
.