🌹شرح حکمت3
🔴 بخش چهارم:
🔶6.2 روش برخورد با بخیل در حوزۀ مدیریتی و مسئولیتی
🔸6.2.1 امیرالمؤمنین به ما آموختهاند که مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی اولاً به هیچ بخیلی (کسی که بخل ملکۀ وجودی او شده است) نباید مسئولیتی بدهند. در بند 3 خطبۀ 131 فرمودند: «همانا دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمتها و احکام مسلمین، ولایت و رهبری یابد و امامت مسلمین را عهدهدار شود، تا در اموال آنها حریص گردد»؛ یعنی اگر بخیل حاکم شد، دائماً به مردم فشار میآورد تا اموال آنها را تصاحب کند.
🔸6.2.2 نکتۀ دوم اینکه مدیران جامعه حتی حق مشورتکردن با بخیل را ندارند. امیرالمؤمنین در بند 6 از نامۀ 53 به مالک اشتر مینویسند: «بخیل را در مشورتکردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری بازمیدارد و از تنگدستی میترساند.»
🔸6.2.3 امیرالمؤمنین به مقابله با احتکار بازرگانان بخیل اشاره میکنند: «احتکار یعنی حبسکردن مایحتاج عمومی در زمانی که مردم به آن احتیاج دارند، با هدف افزایش قیمت.» ایشان در فصل سیمای بازرگانان و صاحبان صنایع از بند 8 نامۀ 53، به مالک اشتر مینویسند: «این را هم بدان که در میان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگنظر و بدمعامله و بخیل و احتکارکنندهاند، که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند.»
✅نکته: اگر بخل واقعاً بخل باشد، در همۀ مصادیق زشت و بد است؛ اما در همۀ زبانها، در کلام فصیح وقتی میخواهند از صفت خوبی خیلی تعریف کنند، گاهی آن را به صفتی بد تشبیه میکنند؛ مثلاً ممکن است از انسانهای موفق و خوبی که برای وقت خود برنامهریزی دارند، شنیده باشید که من در صرف وقت خودم خیلی بخیل هستم. یعنی حاضر نیستم وقت تلف کنم. هدرندادن وقت خصلت خیلی خوبی است؛ اما برای نشاندادن اوج این خوبی، آن را به یک بدی در ذهن مخاطب، تشبیه میکند؛ یا میگویند فلان شخص در احترام به پدر و مادر خیلی وسواس دارد. میدانیم که وسواس خصلت خیلی بدی است؛ اما منظور این است که در احترام به پدر و مادر خیلی مراقب است و خواسته اوج این خوبی را برساند، آن را در قالب خصلت بدی که در ذهن مردم جلوه کرده است، بیان میکند و البته از جنبۀ حساسیت و دقت آن.
🔷با این نگاه، امیرالمؤمنین در حکمت 234 یکی از تفاوتهای زن و مرد را همین میدانند و میفرمایند: «برخی از نیکوترین خلقوخوهای زنان، زشتترین اخلاق مردان است؛ مانند تکبر، ترس، بخل. هرگاه زنی متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمیدهد و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ میکند و چون ترسان باشد، از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله میگیرد.» در این حکمت، بخل بهمعنای بخل بد نیست. اینکه زن در قبال زحمات شوهرش و اموال و دارایی او خیلی حساس است که هرجایی خرج نشود و به هرکسی داده نشود و حیف و میل نشود و هدر نرود، خیلی صفت خوبی است.
🔷اگر بند 6 نامۀ 53 (موضوع مشورتنکردن با بخیل) و موضوع حکمت 234 (تفاوت بانوان و آقایان) را کنار هم بگذاریم، به نکتۀ جالبی میرسیم: مولا در بند 17 نامۀ 31 به فرزند خودشان اماممجتبی(ع) مینویسند: «با زنان مشورت نکن.» دلیل آن چیست؟ در بند 6 نامۀ 53 فرمودند: «مدیران با بخیل مشورت نکنند»؛ چون بخیل واقعی تنگنظر است و نمیخواهد بگذارد از کنار این مسئول خیری به مردم برسد.
🔷چرا گفته با زن مشورت نکن؟ اولاً منظور مشورت در امور اجتماعی است و ثانیاً زن بهخاطر عشقی که به همسرش دارد و محافظت بیش از حد از اموال و دارایی خودش و همسرش، اگر مشاور شود ناخواسته طبق طبیعتش عمل میکند و این آثار سوئی دارد؛ لذا در حوزۀ کلان با زنان مشورت نکن، مگر زنی که این خصلت خودش را مدیریت کند و در حوزههای فردی و در جایگاه مناسب خودش به کار ببرد.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷
🍃🌺🍃
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
🌺🌺خروج گروهی از ایستگاه حساب🌺🌺
🌷ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﻳَﺼْﺪُﺭُ ﺍﻟﻨَّﺎﺱُ ﺃَﺷْﺘﺎﺗﺎً ﻟِﻴُﺮَﻭْﺍ ﺃَﻋْﻤﺎﻟَﻬُﻢْ(زلزال ۶). ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺩم [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺴﺎﺏ ] ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺎﻱ ﺍﺑﺪﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻳﺎ ﺩﻭﺯﺥ ] ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺍﻋﻤﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺠﺴﻢ ﻳﺎﻓﺘﻪ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ.🌷
✅" ﻳﺼﺪﺭ": ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺷﺘﺮ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺁﺏ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺶ به آﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ.
✅" ﺍﺷﺘﺎﺕ": ﺟﻤﻊ" ﺷﺖ" ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻣﺘﻔﺮﻕ ﻭ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
✍ آن روز وقتی در دادگاه الهی باز جویی و عمل بازپرسی در "موقف حساب" به خوبی انجام شد، مردم دسته دسته به جایگاه ابدیشان در بهشت یا جهنم می رونند. نحوه رفتن و خروج آنها بر مبنای عمل شان انجام می گیرد.《عمل》 تنها دارایی انسان در قیامت است؛ مانند بچه ی که هرگز از والدینش جدا نمی شود، هرگز عمل از عامل جدا نمی شود. این اختلاف و چندین دسته بودن بر محور تشت اعمال یا محشور شدن هر امت با امام و پیشوای خود است.
👈پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم :
اﻳﻬﺎ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ، ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻧﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﻧﻴﺎ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ. (ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻗﻬﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺎﺩﻳﺖ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻣﻲ ﻛﺸﺪ).
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔴 چگونه به #مردگان برای کم شدن #فشار_قبر کمک کنیم؟
✅ پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
هيچ لحظه اى #سختتر از شب اول #دفن براى ميّت نيست، پس با #صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنيد؛ و اگر نتوانستيد، دو ركعت #نماز بخوانيد. در اين صورت، خداوند در همان لحظه، #هزار_فرشته را به سوى قبر ميّت گسيل مىدارد كه هر كدام از آنان يك #جامه و حلّه دارد، و تا روزى كه در #صور قيامت دميده می شود #تنگى و #فشار_قبر او را به وسعت مبدّل میكند، و به شماره هر چيز كه آفتاب بر آن می تابد به #نمازگزار كار نيك عطا شده، و مقامش #چهل_درجه بالا برده میشود.
📚ادب حضور، ص ۱۶۷
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🍃🌸
شنیده بودم آیتاللّٰهی هست به نام آقای بهجت که اهل معناست.
دوست داشتم ببینمش،
جستوجو کردم و خانهاش را یافتم.
رفتم پشت درِ خانه و در زدم...
پیرمردی با لباسِ خانه و محاسنی کوتاه در را باز کرد.
در مورد آقا پرسیدم.
گفت: «امری دارید؟»
گفتم: «با آقا عرضی دارم.»
گفت: «بفرمایید مطلب را!»
گفتم: «با خودشان عرضی داشتم.»
پیرمرد لبخند زد و گفت: «همین مقدور است!»
فکر کردم فایده ندارد؛ اجازه نمیدهد که آقا را ببینم.
ناچار خداحافظی کردم و برگشتم.
توی راه با خودم گفتم:
«به مسجد میروم و با خودش قراری میگذارم.»
غروب در مسجد نشسته بودم و در این فکر بودم که چه هیئتی خواهد داشت؟
مدتی بعد از اذان، روحانیِ سادهای وارد مسجد شد و بهسمت محراب رفت.
گفتم: «اینجا هم که نشد.» کمی دلگیر شدم.
پرسیدم: «آقای بهجت نمیآیند؟»
همان روحانیِ ساده را نشان داد و گفت: «ایشان که آمدند.»
همان پیرمردی بود که درب منزل دیدم.
شصت سال بود در وادی علوم دینی و معرفتی سیر میکردم؛ فکر میکردم میتوانم با یک نگاه، یا یک جمله، سِره را از ناسِره تشخیص دهم، اما نتوانستم بین حضرت آقا و یک خادم فرق بگذارم.
تمام نماز مغرب و مقداری از نماز عشا را در این افکار غرق بودم که روایتی از سیرۀ پیامبر صلیاللهعلیهوآله به یادم آمد:
«در میان اصحاب، چنان بود که هیچ غریبهای نمیتوانست تشخیص دهد کدام رسولالله صلیاللهعلیهوآله است.»
📚این بهشت، آن بهشت، ص4٢-44؛
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤
#شہیدانہ
📚برشی از #کتاب قصه دلبری
(شهید محمدخانی به روایت همسر)
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن #آخـرین فرصـت بـود.بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل #قبـر.
بدنـم بیحـس شـده بـود، #زانـو_زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد #وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام میدادم.
پیـراهـن #مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم.همـان که #محـرم_ها می پوشیـد. یڪ #چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد .
بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی #بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با #وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور #گردنـش.
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش #سینـه_بزنـم ؛ شـما میتونید؟!یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید.
دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمیتوانست حـرف بـزند؛چـند دفعـه زد رو سینـه #محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود.
نمیدانم #اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:« #خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد .
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و #گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم.گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
#زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد #حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
سینـه میزد برای محمـدحسیـن،شانـه هایـش تکـان میخورد. برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند ؛همـه را #انجـام_دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد . پیـشِ #پـای_اربـاب تـازه سینـه زده بـود ...
#شہید_محمـدحسین_محمدخانے
#شہید_مدافع_حرم
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📃دلم نیامد روز پدر برای خانواده حاج قاسم ننویسم...
✍پدر شما، برای یک ملت پدری کرد... برای یک منطقه پدری کرد... پدر همه فرزندان شهدا بود و پدر کودکان بی پناه سوری و عراقی... هرکس به پدران این خاک تعرضی میکرد، سینه حاج قاسم سپر بود و منتقم خون همه شهدایمان بود... یک روز خوش برای آمریکا و سعودیها و اماراتیها و تروریستهای ولدالزنای آنها در منطقه نگذاشت و بساطشان را جمع کرد... منطقه هم بعد از حاج قاسم، یتیم شده است... حال و روز این روزهایش، روزگار یتیمی است... روزگار نداشتن یک بزرگتر که اوضاع را سامان بدهد... البته که یاران حاج قاسم هستند و زیر سایه فرمانده کل، روح سردار را شاد خواهند کرد...
🔺زینب خانم، آقا محمدرضا...
قرار بود انتقام سختی از قاتلان پدر شما بگیریم... هنوز هم سر قرارمان هستیم... ولی ببخشید که بعضی مصلحتها نگذاشته آنطور که داغ دلهایمان آرام بگیرد، از قاتلان پدرمان انتقام بگیریم... تعارف که نداریم... زدن پایگاه آمریکایی با دهها کشته و صد زخمی، انتقام بند کفشهای حاج قاسم هم نبود...
پرچم سرخ انتقام را هنوز زمین نگذاشتهایم و سربازان بدون مرز حاج قاسم، انتقام خون فرماندهشان را خواهند گرفت ....
مطمئن باشید...
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد.بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین،من میرم به فاطمه و ریحانه «دختر شش ساله و هشت ماهه اش » زنگ میزنم...
✍جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد.علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت... سریع سوار ماشینش کردیم ، هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد. توسل کردیم به حضرت زهرا ، اما علیرضا انتخاب شده بود و فدای زینب سلام الله علیها شد...
وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد...
راوے : دوست شهید
#شهید_علیرضا_قلی_پور🌷
#یاد_شهدا_صلوات
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
[ #چگونه_گناه_نکنیم ]
◀️ اولین نوع از حملات شیطون:
➖قلب هر فرد دوتا گیرنده داره📡، که از طریق یکیش به خدا✨ و با اون یکی به شیطون🔥 وصل میشه؛ به عبارت دیگه منظورمون وحی الهی و وحی شیطانی هست؛ که به تعبیر قرآن📖🌿 با اطاعت از این وحی ها ما ولایت خدا😊 و یا خدایی نکرده شیطون📛 رو میپذیریم❗️
👈🏻 با ظهور امام زمان(عج)😍💫 شیطون به دست ایشون نابود میشه❌ و دیگه به این طریق نمیتونه مارو به گناه دعوت کنه.
👈🏻 منظور از وحی چیه🤔⁉️
➕وحی ی ارتباط سریع و پنهانیه، مثل فکری که یهو به ذهنت میرسه💭 یا چیزی که به دلت میوفته انجامش بدی؛ حالا اگه خودتو خوب بشناسی✅ میتونی تشخیص بدی این خواسته و حرفِ خودت نیست🚫 و بعد هم با خداشناسی✨ و شناختت🔎 از شیطون، میتونی متوجه بشی گیرنده دلت کدوم سمت بوده تا تصمیم بگیری به حرفش گوش کنی یا نه😎🤞🏻
➖➖➖➖➖➖➖➖
◻️ حالا میریم سراغ دوتا از راهکارهامون توی این نوع حمله😌⬇️
📍وقتی متوجه حمله شیطون شدی باید سریع به آغوش خدا پناه ببری🤗❣و ذکرهایی مثل "صلوات" ، "لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم" و.. رو بگی🤲🏻📿 (اخه ما بدونِ کمک خدا✨ نمیتونیم از پس شیطون بربیایم.)
📍ی راه دیگه اینه که اهل بیت😇🌸 رو برای رسیدن به خدا واسطه قرار بدیم؛ اهل بیت کشتی نجاتِ ما🛳🌊ِ توی طوفان های زندگیمون هستن و علاوه بر نشون دادن آدرس، مارو تا رسیدن به خدا همراهی میکنن😍🤍
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد انصاریان
💠موضوع: تجارتی که ضرری در آن نیست....
با امام زمان معامله کن
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در خانه ات چقد خدا را داری؟
کلیپ متفاوت هست حتما ببینید
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد می سازند...
نماز می خوانند...
چرا برایشان باران نمی فرستی؟؟!!
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی می کند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمی دهم!
✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
هر وقت نا امید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه، حدیث قدسی داریم به عزت و جلال خودم قسم قطع می کنم امید بنده ای رو که به غیر من امید داره اگه گوشه ی دلمون امید به کسی باشه که کارمونو اون درست کنه نمیشه
حضرت محمد صلےاللهعلیهوآله: انسان به همان کسی واگذار می شود که به او امید بسته است، و اگر انسان جز به خدا امید نبندد به غیر خدا واگذار نمی شود
📚کنزالعمال ج۵۹۰۹
🌼همسر شهید چمران:
✍️ یک هفته بود مادرم در بیمارستان #بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که #مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و #بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش #خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر میکنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها رو میکنید.»
گفت: «دستی که به مادرش #خدمت میکند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم.
📙کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨