🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#از_كيسه_خليفه_بخشيدن
هارون الرشید چندین سال در شهر ری حکومت میکرد و فردی به اسم جعفر برمکی با ملیتی ایرانی بهعنوان وزیر خدمت میکرد. او بسیار تیزهوش و زرنگ بود و یکی از افراد مهم و باارزش برای هارون الرشید به حساب میآمد و اغلب امور کشور را در دست داشت.
اطرافیان هارون الرشید چشم دیدن جعفر برمکی را نداشتند و همیشه در پی آن بودند تا وی را پیش حاکم بد جلوه بدهند.
در نهایت تلاشهایشان نتیجه میدهد و هارون الرشید به وزیرش بیاعتماد میشود و او را حتی در جلسات مهم هم دعوت نمیکرد.
روزی عموی هارون، عبدالملک، با حالتی غمگین به خانهی جعفر میرودو به جعفر میگوید کمکم کن تا بدهیام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا میروم و چنان از تو سخن میگویم که تمام بدگوییهایی را که از تو شنیده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزیرد. جعفر به عموی هارون قول داد که به او مقداری پول قرض میدهد تا بدهیهایش را پرداخت کند.
فردای آن روز جعفر برمکی به مأمور خزانه فرمان داد بدهی عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزدیک جعفر بود دستورش را انجام داد.
چند روز بعد درباریان متوجه شدند که عموی حاکم وضع مالی بسیار خوبی پیدا کرده و باعث و بانی ثروتمند شدن او جعفر برمکی بوده است. این اخبار به گوش هارون الرشید رسید و با خود گفت به این بهانه جعفر را مواخذه میکنم. سپس فرمان داد تا او بیاورند.
همین که جعفر برمکی را آوردند حاکم به او میگوید که تا آنجا که ما میدانیم تو مال و ثروتی نداری پس چگونه چنین پولی را به عموی من دادی؟ جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرمودید من مال و ثروتی ندارم و این پول را از کیسهی خلیفه بخشیدم.
هارونالرشید با تعجب گفت من متوجه حرفهای تو نمیشوم! یعنی چه از کیسهی خلیفه بخشیدم؟
جعفر در پاسخ میگوید جلوهی خوبی ندارد که عموی شما از زیر دست شما پول طلب کند و برای شان و مقام شما خوب نیست. به همین دلیل من از مأمور خزانه خواستم تا بدهی عموی شما را پرداخت کند. هارونالرشید پس از شنیدن اصل قضیه بار دیگر هوش و ذکاوت جعفر را مورد ستایش قرار داد و از او خواست دوباره بهعنوان وزیر به او خدمت کند.
از آن زمان به کسی که برای انجام کار دوستانش از اعتبار دیگران خرج میکند، میگویند «از کیسه خلیفه می بخشی؟» امروزه هم کسانی پیدا میشوند که از جیب مردم بذل و بخشش میکنند و برای صرف بیتالمال عمومی گشادهدستی دارند.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓سئوال: اگر تنها سجده باید برای خدا باشد چرا فرشتگان و شیطان مامور به سجده برای آدم شدند؟
❓و چرا یعقوب مأمور به سجده برای یوسف شد؟
❓آیا عذر شیطان در عدم سجده برای آدم موجه نبود که او خدا نیست و من برای غیر خدا سجده نمی کنم؟
✅ پاسخ: شکی نیست که سجده به معنی پرستش برای خدا است چرا که در جهان هیچ معبودی جز خدا نیست و معنی توحید در عبادت نیز همین است که غیر از خدا را پرستش نکنیم.
📚 تفسیر نمونه، ج ١، ص ١٨٣.
⚜ امام صادق علیه السلام فرمود:
🔅«نماز و رکوع و سجده تنها برای خداوند می باشد».
📙 مصباح المجتهد، ص ۶۶٠.
📚 بحار الأنوار، ج ١٠١، ص ١٩٧.
👌🏻بنابراین جای تردید نخواهد بود که فرشتگان برای آدم سجده پرستش نکردند بلکه سجده برای خدا بود و آدم نقش قبله را داشت و به جهت تعظیم و تکریم آدم ، او به عنوان قبله برای سجده معرفی شد.
⚜ پیامبر گرامی فرمود:
🔅«سجود فرشتگان برای آدم نبود بلکه آدم به عنوان قبله بود که به سمت او سجده می کردند و سجده اصلی برای خدا بود و برای هیچ کس جایز نیست که برای غیر خدا سجده کند».
📚 وسائل الشیعه، ج ۶، ص ٣٨٨.
⚜ و فرمود:
🔅«خداوند آدم را خلق کرد و ما را در صلب او قرار داد و فرشتگان را به جهت تعظیم و اکرام ما امر به سجده برای آدم کرد اما سجده آنان به عنوان عبادت برای خدا بود و برای آدم جنبه اکرام و احترام را داشت زیرا ما در صلب آدم بودیم».
📚 عیون الاخبار، ج ١، ص ٢۶٣.
⚜ سجده یعقوب و فرزندانش هم برای یوسف به عنوان طاعت و عبادت الهی و تعظیم یوسف صورت گرفت.
⚜ امام هادی علیه السلام فرمود:
🔅«سجود یعقوب و فرزندانش برای یوسف نبود بلکه سجده آنان به جهت طاعت الهی و احترام یوسف بود چنان که سجده فرشتگان برای آدم برای خدا و جهت طاعت الهی احترام آدم بود».
📚 وسائل الشیعه، ج ۶، ص ٣٨٧.
👌🏻بنابراین آدم و یوسف همچون خانه کعبه به عنوان قبله بوده اند که به سمت آنان سجده می شد اما سجده برای عبادت خداوند بوده است لذا در تعبیرات عرب گاهی گفته می شود «صلی للقبله» «فلان کس به سوی قبله نماز خواند». تعبیر «خروا له سجدا» و «اسجدوا لادم» همه از همین نوع است.
📚 تفسیر نمونه، ج ١٠، ص ٨٢.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ
⚔ تشرف جنگجوی غزوه #صفین!
👌🏻یکی از #شیعیان خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) می گوید:
🎙«روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد. ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر زخم عمیقی بر سرش ظاهر شد!
❓از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات #شمشیر می ماند چیست؟
👳🏻 گفت: اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است!!
👥👤 حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟
👳🏻 گفت: بله. همین طور است که می گویید.
🐪 من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد.
👤 آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون علی(ع) و اصحابش سیراب می کردم!!
👳🏻 من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم.
👤 آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم. بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم!
🗡 این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم!
⚔ درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم.
🌀 دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛ چون چشم گشودم، سواری را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد.
👁 دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد.
🌹 بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم!
👁 آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید.
⏳طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد!
🌹 فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم.
🔅«وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ:
🔅یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید».
📖 سوره حج، آیه ۴٠.
👳🏻 وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟
🌹فرمودند:
🔅«من م ح م د ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند:
🔅اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند:
🔅بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند».
👌🏻این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد.
📗 منبع: شیفتگان حضرت مهدی (عج)، برکات حضرت ولی عصر (عج)، حکایات کتاب عبقری الحسان.
#تشرفات
#داستان_کوتاه
#پندها
#کرامات
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌀 حكايت #گرگان و #كرمان!!
👨🏻شخصى از ديگرى پرسيد: آقا از گرگان تا كرمان چقدر #فاصله است؟
👴 گفت: يك متر!!
👨🏻 گفت: حالا من از تو پرسيدم، تو عاقلى يا ديوانه اى!
👴 گفت: نه من عاقلم.
👨🏻 گفت: گرگان مى دانى كجاست؟
👴 گفت: بله گرگان را مى شناسم!
👨🏻 گفت: كرمان را مى دانى كجاست؟
👴 گفت: بله، تمام كرمان را هم مى شناسم!
👨🏻 گفت: پس چرا مى گويى يك متر، بيش از هزار كيلومتر فاصله است!! چطور يك متر است؟!
👴 گفت: اكثر مردم پايبند به دين نيستند، پايبند به #پول و #شكم هستند، اينها را مى گويند «گرگان»، «كرمان» هم يك مترى زمين است كه اين مردم را #چال مى كنند، تمام اين #ميت كرم مى افتد، از گرگان تا كرمان يك متر است.
🖥 منبع
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#داستان_کوتاه
#پندها
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓سئوال: آیا راست است که یکی از نشانه های ظهور امام زمان(عج) وقوع زلزله های متعدد است؟
✅ پاسخ: علائم ظهور امام زمان به دو قسم حتمی و غیر حتمی تقسیم می شود.
🔅امور حتمی تحقق شدنی هستند اما امور غیر حتمی ممکن است محقق شود و ممکن است محقق نشود.
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«ندای آسمانی از امور حتمی است و خروج سفیانی حتمی است و خروج یمانی هم حتمی است و کشته شدن نفس زکیه نیز حتمی است و پدیدار شدن کف دستی از آسمان نیز حتمی است و نیز آیه سهمگین ماه رمضان که خوابیده را بیدار می کند و بیدار را می ترساند و دخترکان را از پس پرده بیرون می کشد».
📘 الغیبه نعمانی، ص ٢۶٢.
🌍 از جمله علایم غیر حتمی ظهور امام زمان (علیه السلام) فراوانی زلزله ها در عالم است.
⚜ پیامبر گرامی فرمود:
🔅«او به هنگام فراوان شدن اختلاف مردم و زلزله، قیام کرده و زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است، ساکنان آسمان و زمین به او راضی هستند و مال را به درستی قسمت می کند».
📙 دلائل الامامه، ص ۴٧١.
⚜ در نقل دیگری فرمود:
🔅«شما را به مهدی بشارت می دهم، هنگامی که مردم دچار اختلاف و زلزله شدند، میان امتم بر انگیخته می شود، زمین را پر از عدل و داد می کند همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است».
📓 الغیبه طوسی، ص ١٧٨.
📚 کشف الغمه، ج ٣، ص ٢٧٣.
📚 بحارالأنوار، ج ۵١، ص ٧۴.
📚 مسند احمد بن حنبل، ج ۴، ص ١٠۴.
📚 البته چنان که گفته شد برای ظهور امام عصر علیه السلام باید علایم دیگر از جمله علایم حتمی نیز محقق شود.
📱گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات!
✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود.
🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان میریزد و مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند!!
💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان میآید؛
این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.
❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟
♦️ گفت: من پسری دارم که شبهای جمعه یک کاسه آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟
گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن میکند.
🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.
🔶 پرسیدم: برایش خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم.
♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده...
💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌼🍃
🌸 احکام 🌸
👌 حجاب در نماز
⁉️ اگر خانمی در بین نماز متوجه شود که موهای او از چادر بیرون آمده ، تکلیفش چیست ؟ اگر بعد از نماز بفهمد ، آیا درست است ؟
✍ همه مراجع ( به جز بهجت ، تبریزی و وحید ) : اگر در بین نماز بفهمد ، باید آن را بلافاصله بپوشاند و نمازش صحیح است ؛ به شرط آن که پوشاندن زیاد طول نکشد . اگر بعد از نماز بفهمد ، نمازش صحیح است.
📌 آیات عظام بهجت و وحید : اگر در بین نماز بفهمد ، باید آن را بلافاصله بپوشاند و بنا بر احتیاط واجب نماز را تمام کند و دوباره بخواند . و اگر بعد از نماز بفهمد ، نمازش صحیح است.
📌 آیت الله تبریزی : اگر در بین نماز بفهمد، نمازش باطل است و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است .
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
. گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#بسیار_زیبا_و_خواندنی
#داستان_جریح_عابد
در میان بنی اسرائیل عابدی مشغول عبادت در صومعه خود بود، روزی مادرش نزد وی آمد. عابد مشغول دعا و راز و نیاز بود، هر چه مادر صدا می زد، عابد اعتناء نمی کرد، و به اصطلاح عشق مناجات را با چیزی معاوضه نمی نمود. بار آخر مادر چون جواب فرزند را نشنید از بی اعتنائی فرزند ناراحت شد و نفرین کرد و گفت: به روزی بیفتی که بی عفتها برای تماشای تو بیایند.
چوپانی در آن حوالی مشغول چرای گوسفندانش بود چشمش به دختری که به مزرعه می رفت افتاد نگاه چشم به تمایل دل کشیده شد.
چوپان وی را تهدید کرد و مرتکب گناه شد، مدتی از این جریان گذشت و شکم دخترک هر روز برآمده تر می شد، خانواده اش فهمیدند و بالاخره وی را وادار به سخن گفتن کردند، گفتند: از کیست؟ گفت: مردی در فلانجا. وقتی آنجا رفتند دیدند کسی غیر از عابد زندگی نمی کند، وی را آوردند و نشان دختر دادند دختر دید او نیست ولی با خود فکر کرد پس چه کسی بوده و او چه بگوید، لبان را جنباند و گفت: خود اوست. حاکم دستور داد صومعه اش را ویران کردند و ریسمان بر گردنش انداختند و در شهر می گرداندند، بی عفتها همه برای تماشای او دست و پا می شکستند، یاد نفرین مادرش افتاد. چون دل با مادرش صاف نمود، مادر صدا بلند کرد که پسرم بی گناه است، گفتند:
دختر اقرار کرده و شهادت داده است. مادرش به یکباره گفت: از بچّه بپرسید! گفتند: بچّه که متوجه نیست، گفت: بپرسید. مادر خود نیز از ته دل حاجت خویش را به خدای عرضه کرد، بچّه به حرف آمد و گفت: پدر من فلان چوپان است و «جریح عابد» از من بری است. بار دوم پرسیدند، باز تکرار نمود. رفتند چوپان را آوردند وی به گناه خویش اقرار نمود، خواستند عابد را اکرام کنند، صومعه اش را بسازند و... گفت: می روم خدمت مادر می کنم.
منبع : ره رستگاری، جلد ۳، صفحه ۶۸
#با_فروارد_کردن_پستها
#ما_را_حمایت_کنید😍
👈 گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
هدایت شده از یــا ضــامــن آهــو
گل نرگس:
❁﷽❁الهی به امیدتو
هر صبح که با نام تو آغاز شود
هر سینه نزول رحمت احراز شود
یا رب تو گواهی که به یک بسم الله .....صد ره به تو باز شود
☘☘☘☘☘☘☘☘
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
☘☘☘ سـلام صبحگاهے تقدیم
✨السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان
اللہم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجہم
☘☘☘☘☘دعای برکت روز:
امام صادق(علیه السلام):وقتی صبح دمید بگو:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع خَلقِک................... بحار الأنوارج87/ص356
☘☘☘دعابراےطلب_خيرودفع_شر
اميرمؤمنان علي(ع)فرمود:
هرڪہ به هنگام شب سه مرتبه بگويد:
سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ.
هيچ خيرے را درآن شب از دست نمي دهدو همه شرها از او دور مي گردند.وهرڪه همانند اين دعا را به هنگام صبح بخواند،هيچ خيرے را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند.
📚روضة الواعظين .: دعای ☘☘☘☘زیاد_شدن_رزق_و_روزی
حضرت محمد «ص»: مردی از انصار را بعد از مدتی دیدند به او فرمود علت غیبتت چیست؟ گفت فقر و درد ای پیامبر خدا، حضرت فرمود آیا نمیخواهی کلامی به تو بگویم که با گفتن آن فقر و درد از تو رخت بر بندد؟ گفت بلی یا رسول الله. حضرت فرمود هنگامی که صبح را شب کردی بگو⬇️:
لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ باِللهِ ( اَلعَلیِّ العَظیمِ ) تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ اَلّذی لا یَمُوتُ وَ الحَمدُ للهِ اَلّذی لَم یَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شریکٌ فِی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِن الذُّلِّ وَکَبِّرهُ تَکبیراً ☘☘☘☘امام صادق علیه السلام:هر روز سی مرتبه با خلوص بگویدلَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِينُ
🔵 رو به غنا و ثروت خواهد آورد و فقر را پشت سر خواهد گذاشت
☘☘☘☘☘برای رزق و ثروت هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخوانید.
بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،اللَّهُمَّ إِنّی ضَعیفٌ فَقَوِّنی،اللَّهُمَّ إِنّی ذَلیلٌ فَأَعِزَّنی،اللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ فَاَغنِنی، بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ
📖منبع : تحفة رضوی
☘☘این دعا را حفظ وهمیشه تکرارکن
*اللهم إني أسألك الهدى والتقى والعفاف والغنى*
بارالها من از تو:هدایت، تقوا، عفت و پاکدامنی، و بینیازی رامیطلبم.
هدایت شده از یــا ضــامــن آهــو
🌺سلام
🌷صبحتون بخیر
🌺امروزتان سرشاراز آرامش
🌷مهر و محبت
🌺نشان لبخند خدا
🌷در زندگی ست
🌺ان شا الله
🌷نگاهش
🌺توجه و لبخندش
🌷و برکت بی پایانش
🌷همیشه شامل حالتون بشه
🌸🍃🌸🍃
فرق سواد و علم و حکمت چیست؟
سواد از کلمه اسود است به معنی سیاه کردن. کسی که بتواند چیزی را در کاغذ بنویسد (سیاه کند)، یا یک سیاهی را بخواند، سواد دارد. باسواد یک غلط مصطلح است.
انسان با سواد ممکن است چیز سیاهی را که مینویسد یا میخواند، اصلا معنی و مفهومش را نداند.
علم، یعنی آگاهی و دانش.
مثال: یک مکانیک باطریساز، به قطعی برق یک خودرو علم دارد و میداند که علت این قطعی میتواند چه باشد. با استفاده از علوم متعدد مربوط به برق یک خودرو، میتواند قطعی برق یک خودرو را تشخیص دهد.
حکمت به علم قطعی میگویند که هیچ تردیدی در آن نباشد. حکمت از علم فوقالعاده بالاتر است. یک قاضی به یک قتل علم دارد ولی تا دلیل قطعی را کشف نکند نمیتواند حکم بدهد. به رأی قاضی حکم میگویند چون؛ تنها دلیل را پیدا کرده و در نظر و علم خود قاطع است.
به پزشک حکیم میگفتند، چرا؟ چون یک سردرد ممکن است از مسمومیت یا افت فشارخون یا ... باشد، که هر یک علم و آگاهی است. اما به پزشک حکیم میگویند چون علم اصلی سردرد را پیدا میکند و میگوید سردرد شما از غلظت خون است. اگر پزشکی بگوید همه این عوامل ممکن است باعث سردرد شما شود، او عالم میشود، دیگر به او حکیم نمیتوان گفت. وقتی کسی از خانه بیرون میرود و تصادف میکند و میمیرد میگویند حکمت است، یعنی حکم قطعی الهی است که ما از آن بیخبریم.
حضرت حق در آیه (114) سوره طه میفرماید:
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ۖ وَقُلْ رَبِّ عِلْمًا.
پس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.
پس علم طبق حدیث حضرت علی (ع) دو نوع است:
1- نوع اکتسابی.
2- نوع غریزی و خدادادی.
با توجه به کلمه «زِدْنِي» حضرت حق علومی در اختیار بشر قرار داده که خود نیز در صورت طلب انسان بر آن علم میافزاید. اما در باب حکمت چنین عنوانی قید نشده است.
رَبِّ هَبْ لي حُکْماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحين.
پروردگارا، دانش معارف دین و شناخت کردار درست را به من عطا کن و مرا به صالحان ملحق ساز. (83 شعرا)
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً (38 آل عمران)
به واژه «هب» که مشترک هر دو آیه فوق است دقت میکنیم: فرزند را حضرت حق «هبه» میگوید. تمام عطاهای جهان یا با غرض و هدف است یا به نیت عوض صورت میگیرد. هبه به بخشش بلاعوض و بلاغرض میگویند که کلی است و جزیی نیست.
پس حکمت در انسان ابتدا مانند علم با مطالعه قابل خلق نیست که انسان از خدا بخواهد حکمت را در او زیادتر کند.
نیز حکمت یک جا و به طور کلی بر انسان از سوی خدا هدیه میشود. و کسی که صاحب حکمت از سوی خدا باشد در هیچ امری و سوألی بدون جواب نمیماند.
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (بقره269)
حکمت هبه و بخشش از سوی خدا است و به طور کلی و جامع است که حضرت حق در فواید آن خیر کثیر عنوان نموده است، در حالی که در باب علم چنین چیزی صدق نمیکند. حکمت از علم به مراتب بالاتر و به نوعی علم قطعی و بلا شک و تردید است.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌸🍃🌸🍃
#توبه_فضيل
فضیل بن عیاض در اوایل، راهزن بود و در همان اوقات، نسبت به یکی از زنان علاقمند شده بود. وی شبی از شب ها برای آنکه به وصال آن زن برسد. از دیواری بالا رفت تا به منزل او برود، ناگاه آواز گوینده ای را شنید که این آیه را تلاوت می نمود:
الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله
#سوره_حديد_آيه١٦
آیا وقت آن نرسیده است آنان که ایمان آورده اند، قلب هایشان از برای یاد خدا نرم شود.
همین که فضیل این آیه را شنید، با خود گفت: وقت آن شده که دل آهنین من، چون موم، از آتش توبه نرم گردد.
او همان شب، سر به بیابان نهاد و بعد از طی مسافتی، به کاروان سرایی رسید که جماعتی از کاروانیان در آنجا پیاده شده و به استراحت می پرداختند. نیمه شب، کاروانیان برخاستند و گفتند: برخیزند تا روانه شویم. یکی از آنها گفت: توقف کنید تا روز شود؛ زیرا که فضیل در راه است.
فضیل از شنیدن این حرف، ناراحت شد و به آنها گفت: جوانمردان! فضیل، اکنون در مقابل شماست، از ناحیه او، خاطر جمع باشید و حرکت کنید.
رسم فضیل این بود که هر مالی را که می دزدید، نام صاحبانش را در طوماری ثبت می نمود، بنابراین صاحبان اموال را طلبید و به هر نحو بود، رضایت آنان را به دست آورد. یک یهودی که فضیل از او مال زیادی دزدیده بود باقی ماند. آن یهودی در شام زندگی می کرد، بنابراین فضیل به شام رفت و یهودی را پیدا کرد و جریان توبه خود را به او گفت و از او حلالیت طلبید. یهودی به فضیل گفت: من سوگند خورده ام تا مال خود را نستانم، رضایت ندهم، و اکنون که مالی در دست نداری، باید به خانه من بیایی و از پولی که من در زیر بساط دارم برداشته و به من بدهی، تا سوگند خود را نشکسته باشم و تو هم به مراد خود که رضایتمندی من است برسی. مرد یهودی فضیل را به خانه خود برد، آنگاه فضیل دست به زیر تشک وی برد و مرتب زر برداشته و به یهودی داد؛ تا هنگامی که ذمه خود را بری نمود.
مرد یهودی پس از مشاهده این جریان مسلمان شد و گفت: آیا می دانی که چرا مسلمان شدم! فضیل گفت: خیر!
مرد یهود گفت: در کتاب آسمانی تورات خوانده بودم هر کس از امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، به راستی توبه کند، خاک برای او به خواست خداوند عالم، مبدل به طلا گردد. چون در زیر بساط من به غیر از خاک چیزی نبود، می خواستم تو را امتحان کنم و از این راه، حقانیت اسلام را هم بشناسم؛ به همین دلیل چون چنین دیدم، مسلمان شدم
#كشكول_طبسي_ص٣٦_٣٧
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza