eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 #لیست_زوار_اربعین میدانم که این روزها دلت بدجور برای حرم گرفته. از صب
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 ‍ این روز تکمیل انقلاب بزرگ عاشوراست و برای این روز اعمال بسیاری از سوی معصومین مطرح شده است، چنانکه امام رضا علیه‌السلام در این مورد می‌فرمایند:" براستی محرّم ماهی است که مردمان عهدجاهلیت جنگ و خونریزی را در آن حرام می‌شمردند لیکن خون‌های ما را در این ماه حلال شمردند، و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان را به اسارت کشیدند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتیم به یغما بردند و حرمت رسول‌الله را در امر ما نگاه نداشتند..."  امام حسین علیه‌السلام و زیارت اربعین» در این روز زیارت امام حسین علیه‌السلام مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام حسن عسکری علیه‌السلام روایت ‌شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج‌چیز است، ۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن ۲- و زیارت اربعین کردن ۳- و انگشتر بر دست راست کردن ۴- و جَبین (پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن ۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن" . » از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه (لاحَول ولا قوّة الا بالله العَلی العظیم) ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله از نماز عشاء قرائت سوره یاسین هدیه به سیدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام. 📚 وسائل‌الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳ 🏴فرا رسیدن (علیه‌السلام ) تسلیت باد🏴 ... ...🌹🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
گیــرم که بــاران هم آمد، همه چیــز را هم شست ...! هـوا هم عالی شد ... فایــده اش بــرای من چیست ؟! هــوای دل ، گرفتــه ی کربـلاست آن را چه کنــم ...؟! ‌..🌷🕊 ...🌷🕊 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت ششم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 سه روز از ورود امام خمینی( ره) به ایران گذشت. من در آن روزها جزو نیروهای محمد بروجردی بودم ما به همراه دیگر نیروهای انقلابی به صورت مسلح در مدرسه رفاه و محل استقرار حضرت امام مستقر بودیم هنوز دولت بختیار بر سر کار بود شرایط امنیتی دشواری داشتیم اما همه آماده جانفشانی در راه اهداف امام و انقلاب بودیم. غزوب روز چهاردهم بهمن ماه ۱۳۵۷ همه ما به صورت مسلح در کوچه های اطراف مدرسه مستقر بودیم حاج مهدی عراقی به سراغ ما آمد. حاجی رو به محمد بروجردی کرد و گفت: با یک سری از بچه ها بروید حرم شاه عبدالعظیم. آقا می خوان امشب برای زیارت به حرم بروند حاج مهدی از نزدیک ترین یاران رهبر انقلاب بود فقط او اجازه داشت به اتاق خصوصی حضرت امام برود. چند دقیقه بعد چند خودرو پر از نیرو شد. یک جیپ آهو و چند تا ماشین حرکت کردیم و خودمان را رساندیم به حرم مطهر. حدود بیست نفر مسلح در اطراف و داخل حرم مستقر شدیم. آن زمان در ساعت پایانی شب درب حرم را می بستند البته حرم مثل حالا گسترده نبود یک صحن و شبستان اصلی بود و چندین قبرستان که در اطراف صحن قرار داشت. ساعت ده شب بود حرم تقریبا خالی شده و سکوت همه جا را فرا گرفته بود درست در همین موقع سه خودروی شخصی پر از نفرات با عبور از خیابان های فرعی به سمت درب اصلی حرم از طرف بازار آمدند نفرات خودرها پیاده شدند من که جلوی درب حرم بودمم و به استقبالشان رفتم حاج مهدی عراقی و آقای خلخالی و حاج آقا صفا به همراه چند نفر دیگر از محافظین جلو آمدند در میان آنها ناگهان چشمم به چهره نورانی حضرت امام افتاد. سید احمد آقا در کنار امام بودند این جمع حضرت امام را مانند نگین در بر گرفته بودند و راهی حرم شدند برخی از افراد که از حرم خارج می شدند با ناوری به چهره امام خیره شدند یک نفر از میان مردم دوید توی بازار و با شور هیجان فریاد می زد مردم، امام، مردم، امام.. حضرت امام بلافاصله وارد حرم و مشغول زیارت و نماز شدند مردم و همسایگان حرم برای دیدار با امام هجوم آوردند ما هم درب سمت بازار را بستیم و اجازه ورود ندادیم اما مردم از در و دیوار هجوم آوردند و وارد شدند حضرت اما پس از پایان زیارت به سراغ مزار برخی علما که در حرم ذفن شده بودند رفته و مشغول قرائت فاتحه شدند جمعیت داخل محوطه بسیار زیاد شد هر کسی از هر طریق خود را به داخل حرم می رساند تا چهره امام عزیز را ببیند. حاج مهدی عراقی و دیگر نزدیکان تصمیم داشتند که هر چه زودتر امام را بازگردانند. ما هم تا جایی که امکان داشت جمعیت را متفرق کردیم و راهی را برای خروج امام باز کردیم من دوباره رفتم و در جلوی درب حرم ابتدای بازار مستقر شدم. امام به جلوی در رسید به سمت من آمد و گفت: سید می دونی قبر طیب کجاست؟با تعجب گفتم: اره پشت حرم توی باغچه علیجان چطور مگه؟ بی معطلی گفت سریع بیا راه رو نشون بده امام می خوان برن سر قبر طیب هیچ کدوم ما بلد نیستیم. همین طور که می دویدم گفتم: امام خسته شده راه قبر طیب برای امام زیاده. وقتی رسیدم جلوی درب حرم، حاج مهدی عراقی گفت: بلدی قبر طیب کجاست؟ گفتم آره بچه محل ما بوده چند بار اومدم سر قبرش. من جلوتر از بقیه راه افتادم آن موقع مثل حالا نبود جمعیت محافظین و همراهان امام که حدود سی نفر می شدند از فاصله ده متری پشت سر من حرکت کردند امام بعد از لحظاتی که به قبر طیب خیذه شده بود به حالتی شبیه رکوع خم شدند و دستشان را روی قبر طیب گذاشتند و مشغول قرائت فاتحه شدند. حاج مهدی عراقی درست در کنار امام ایستاده بود. بعد از قرائت فاتحه ، حضرت امام جمله ای به اطرافیان گفتند و آماده بازگشت شدند. دقایقی بعد خوردوی حامل حضرت امام و همراهان ایشان به سمت مدرسه رفاه حرکت کرد ما هم بلافاصله نیروها را جمع کردیم و برگشتم صبح فردا حاج مهدی عراقی را دیدم که مشغول صحبت با محمد بروجردی بود جلو رفتم و پرسیدم حاج آقای عراقی ببخشید یه سوال؟ حاج مهدی کلام خودش را قطع کرد و گفت: بفرمیید من هم بی مقدمه گفتم: حضرت امام بعد فاتحه سر قبر طیب چیزی گفتند؟ حاجی نگاهی به صورت من انداخت و گفت: بله آقا جمله عجیبی گفتند که برای من هم جای تعجب داشت حضرت امام بعد از اینکه فاتحه خواندند به سمت قبر طیب اشاره کردند و گفتند: طیب تو که عاقبت به خیر شدی دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر بشه. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊 فصل پنجم..(قسمت هفتم)
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل پنجم..(قسمت هشتم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین ، مهدي فريدوند سال اول جنگ بود. به همراه بچه هاي گروه اندرزگو به يكي از ارتفاعات در شــمال منطقه گيلان غرب رفتيم. صبح زود بود. ما بر فراز يكي از تپه هاي مشرف به مرز قرار گرفتيم. پاسگاه مرزي در دست عراقيها بود. خودروهاي عراقي به راحتي در جادههاي اطراف آن تردد ميكردند. ابراهيم كتابچه دعا را باز كرد. به همراه بچه ها زيارت عاشورا خوانديم. بعد از آن در حالي كه با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه ميكردم گفتم: ابــرام جون اين جاده مرزي رو ببيــن. عراقيها راحت تردد ميكنند. بعد با حسرت گفتم: يعني ميشه يه روز مردم ما راحت از اين جادهها عبور كنند و به شهرهاي خودشون برن! ابراهيم انگار حواســش به حرفهاي من نبود. با نگاهش دوردســتها را ميديــد! لبخندي زد و گفت: چي ميگــي! روزي ميياد كه از همين جاده، مردم ما دسته دسته به كربلا سفر ميكنند! در مســير برگشت از بچه ها پرسيدم: اســم اين پاسگاه مرزي رو ميدونيد؟ يكي از بچه ها گفت: مرز خسروي بيست سال بعد به كربلا رفتيم. نگاهم به همان ارتفاع افتاد. همان كه ابراهيم بر فراز آن زيارت عاشورا خوانده بود! گوئي ابراهيم را ميديدم كه ما را بدرقه ميكرد. آن ارتفاع درست روبروي سالم بر ابراهيم منطقه مرزي خسروي قرار داشت. آن روز اتوبوسها به سمت مرز در حركت بودند. از همان جاده دستهدسته مردم ما به زيارت كربلا ميرفتند! هر زمان که تهران بوديم برنامه شبهاي جمعه آقا ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. ميگفت: شب جمعه شب رحمت خداست. شب زيارتي آقا اباعبد الله است. همه اولياء و مالئك ميروند كربال، ما هم جايي ميرويم كه اهل بيت گفته اند: ثواب زيارت كربلا را دارد. بعــد هم دعاي كميــل را در آنجا ميخواند. ســاعت يك نيمه شــب هم برميگشت. زماني هم كه برنامه بسيج راهاندازي شده بود از زيارت، مستقيمًا ميآمد مســجد پيش بچه هاي بسيج. يك شــب با هم از حرم بيرون آمديم. من چون عجله داشــتم با موتور يكي از بچه ها آمدم مسجد. اما ابراهيم دو سه ساعت بعد رسيد. پرسيدم: ابرام جون دير كردي!؟ گفت: از حرم پياده راه افتادم تا در بين راه شــيخ صدوق را هم زيارت كنم. چون قديمي هاي تهران ميگويند امام زمان عج شــبهاي جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق ميآيند. گفتم: خب چرا پياده اومدي!؟ جواب درستي نداد. گفتم: تو عجله داشتي كه زودتر بيائي مسجد، اما پياده آمدي، حتمًا دليلي داشته؟! بعد از كلي سؤال كردن جواب داد: از حرم كه بيرون آمدم يك آدم خيلي محتاج پيش من آمد، من دســته اســكناس توي جيبم را به آن آقا دادم. موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده آمدم! ايــن اواخر هــر هفته با هــم ميرفتيم زيارت، نيمه هاي شــب هم بهشــت زهرا ،سر قبر شهدا. بعد، ابراهيم براي ما روضه ميخواند. بعضي شــبها داخل قبر ميرفت. در همان حال دعاي كميل را با ســوز و حال عجيبي ميخواند وگريه ميكرد. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
(علیه السلام): 🕌هرکس مرا کند روز قیامت سه جا به دادش می رسم 📄هنگام دادن نامه اعمال 🔥هنگام عبور از پل صراط ⚖هنگام سنجش اعمال 📗عیون اخبار الرضا/ج۲/ص ۲۵۵ ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @yazinb6 🏴 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~-- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨✨به وقت ✨✨ 🕯🍃 تصویر سنگ مزار مطهر حضرت 🍀💠💠🍀 سلام الله علیهم🌷
(علیه السلام): 🕌هرکس مرا کند روز قیامت سه جا به دادش می رسم 📄هنگام دادن نامه اعمال 🔥هنگام عبور از پل صراط ⚖هنگام سنجش اعمال 📗عیون اخبار الرضا/ج۲/ص ۲۵۵ ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ --- 🌴 ...🌴---