eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 (قسمت اول) حاج اسماعیل رضایی یکی از چهره ایی است که پس از قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ دستگیر، محاکمه و سپس همراه طیب اعدام شد. او در سال ۱۳۰۴ در تهران متولد شد از همان دوران جوانی اش به بار فروشی در میدان میوه و تره بار شوش مشغول شد. اسماعیل رضایی هیچ نسبتی با طیب نداشت اما با هم رفیق بودند او از ارادتمندان خاندن عصمت و طهارت بود و تا آخر عمر پای اعتقادات دینی و مذهبی خود ایستادگی کرد. او همواره در محافل و مجالس مذبهبی شرکت می کرد و با بیشتر روحانیون و علما ارتباط داشت و با رهاهنمایی آن ها به ارائه دخمات به مردم فقیر و تهی دست اقدام می کرد. حسین شاه حسینی از آشنایان و همراهان شهید رضایی در مصاحبه ای که در اوایل دهه هشتاد در روزنامه جامج م منتشر شد درباره یکی از خدمات ماندگار او می گوید: حاج اسماعیل با کمک عده ای از دوستان خود در یکی از مناطق مرکزی تهران خریدند آن ها صدها خانه دو اتاقه با آشپزخانه و سرویس ساختند که هنوز برخی از آن ها هست. همزمان با این امر، با کمک برخی علما زن هایی را که آلوده بودند از سطح شهر جمع کردند و به ارشاد و هدایت آن ها پرداختند. گروهی متشکل از چند نفر می رفتند و زن هایی را که به دلیل فقر یا نداشتن شوهر دچار بحران مالی شده و تدریجا به فساد کشیده شده بود تک تک شناسایی می کردند و می آوردند بعد آن ها را به دست چند خانم متدین می سپردند تا آن ها را نصیحت و ارشاد کنند و از آلودگی توبه دهند. شاه حسینی در ادامه گفت: طیب هم جوانانی که در میدان بودند وزن و زندگی نداشتند پیدا می کرد و بعد از مدتی این ها را با هم آشنا می کردند. حاج اسماعیل و طیب مراسم عروسی دسته جمعی برای این زوج ها برگزار می کردند. از دور هم آن ها را کنترل می کردند که دوباره آلوده به فساد نشوند اگر مدتی زندگی آن ها ادامه می یاقتند زندگی کنند خانه آن ها به صورت سه دانگ به زن و سه دانگ به شوهر به نام آن ها می شد. شاه حسینی ادامه داد: حاج اسماعیل و یارانش جلسات سیاری در شب های جمعه با آیت الله سید مهدی لاله زاری داشتند که من هم بودم هر شب جمعه خانه یکی از افراد می رفتیم و دعای کمیل می خواندیم و گریه می کردیم. صبح های جمعه هم به ابن بابویه می رفتیم از آن جا به حرم حضرت عبدالعظیم مشرف می شدیم و زیارت می کردیم بعد هم به خانه بر می گشتیم. حاج اسماعیل رضایی با تعدادی از دوستانش در سال ۱۳۳۹به حج و زیارت خانه خدا مشرف شد او در ادامه فعالیت های خود همواره در سازماندهی هیئت ذهبی و دسته های عزاداری در ماه محرمم و صفر تلاش زیادی می کرد و در راستای مبارزه با نفوذ عناصر بیگانه در حاکمیت ایران نقش داشت. به ویژه قضایای مربوط به فرقه بهاییت که در سال های ۱۳۴۰ و قبل از آن در ایران جریان یافت. حاج اسماعیل به همراه دوستانش وارد مبارزه با این جریان شد پس از صدور فتوای علما در منع و تحریم خرید فروش و مصرف پپسی کولا و غیره که کارخانه داران بهایی آن را تولید میی کردند حاج اسماعیل رضایی حرکت های دسته جمعی علیه بهاییت را ساماندهی کرد یکی از خدمات حاجی که خیلی مهم بود و نشان از غیرت دینی آن مرد داشت در نیمه شعبان بود اولین باری که در زمان شاه مردم تهران در مقابل کارخانه پپسی کولا برنامه گذاشتند به مناسبت تولد اما زمان و با برنامه ریزی حاج اسماعیل بود. از میدان انقلاب فعلی تا جلوی پپسی کولا را چراغانی کردند تمام هزینه چراغانی و جشن را حاج اساعیل رضایی داد سپس حاج اسماعیل رضایی هر آنچه داشت مهیا کرد و با کمک یارانش رو به روی شرکت پپسی کولا معروف به زمزم که محل تجمع و تبلیغ بهاییان بود مسجدی بنا کرد. حاجی آنجا را به محل تجمع و تبلیغ دین و آیین اسلام تبدیل ساخت سرانجام هم با کمک عده ی و با یاری و همراهی مردم مسجد صاحب الزمان ( عج) را در خیابان آزادی رو به رو کارخانه پپسی کولا تاسیس کرد او در بنای این مسجد در خیابان آزادی نقش اول را داشت در طول بنای آن مسجد او حتی یک روز هم نمی گذاشت کار تعطیل شود... سپس حاج اسماعیل به راه افتاد و یک تظاهرات با شکوه مذهبی ضد بهاییان سامان داد ... بعد مسجد را افتتاح کردند و آیت الله خوانساری را بردند انجا نماز بخواند... آن شب نیمه شعبان که برنامه چراغانی خیابان آزادی انجام شد باور کنید که از سر میدان انقلاب فعلی تا جلوی ساختمان پپسی کولا دو طرف خیابان مردم ایستاده بود و بعد مسجد را افتتاح کردند. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_طیب_حر_نهضت_امام_خمینی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_حاج_طیب_رضایی🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل هشتم..(قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 (قسمت آخر) و آیت الله خوانساری را بردند انجا نماز بخواند... آن شب نیمه شعبان که برنامه چراغانی خیابان آزادی انجام شد باور کنید که از سر میدان انقلاب فعلی تا جلوی ساختمان پپسی کولا دو طرف خیابان مردم ایستاده بود و بعد مسدج را افتتاح کردند شاه حسینی در مصاحبه اش می گوید: من فکر می کنم علت اصلی دستگیری حاج اسماعیل مقابله با بهاییان در قضیه پپسی کولا و تاسیس مسجد صاحب الزمان در خیابان آزادی بود. او یکی از افراد خوش فکر مذهبی بود که شجاعانه تصمیم می گرفت و گروه های مذهبی را به زیبایی مدیریت می کرد. ایشان می گفت: ثروت حاج اسماعیل مانند دارایی طیب در راه خدا و کمک به محرومان هزینه می شد با شهادت حاج اسماعیل حداقل پانصد خانواده مستحق در تهران یتیم شدند. مدتی از شهادت پدر من گذشت. من وصیتنامه را مانند یک گوهر حفظ کرده بودم به مادرم دادم او هم به آنچه نوشته بود عمل کرد روز به روز شرایط زندگی ما سخت تر می شد برخی از همسایه ها ارتباط با ما را قطع کردند می ترسیدند متهم شوند ... در آن ایام افراد ناشناس که از ماموران ساواک بودند درکوچه و محله ما زیاد دیده می شدند زندگی بسیار سخت بود یاد پدر و رفتار و اخلاق خوب او در خانه بیشتر ما را آزار می داد. در آن ایام تفریح و دل خوشی ما این بود که برویم زیارت شاه عبدالعظیم و مزار پدر. هر زمان فرصتی می یافتیم همگی با مادر راهی حرم می شدیم بعد از زیارت می رفتیم پشت حرم باغچه علی جان که آن زمان در و دیوار داشت. همه مشغول گریه می شدیم صنحه های دلخراشی بود برخی از دوستان پدر می آمدند و از دور ما را می دیدند بیش از همه دلشان به حال بچه های یتیم طیب می سوخت. بعضی وقت ها موقع برگشت هوا تاریک می شد تاکسی و ماشین برای ما پیدا نمی شد یادم هست که یک بار پیاده تا میدان خراسان برشایم یک بار که به باغچه علیجان رسیدسم غروب شد در بسته بود طبق معمول از دیوار بالا رفتم تا در را باز کنم اما بالای دیوار پایم به یک میله گیر کرد هر چه تلاش کردم که پا را نجات بدهم نشد. خیلی اذیت شدم خلاصه از آن روز قرار گذاشتیم که فقط شب جمعه به کنار مزار بیاییم. روزهای سختی بود اما به قول پدرم ما هم خدایی داریم که ما را فراموش نکرده خدا را شکر می کنم بچه ها بزرگ شدند دانشگاه رفتند و هرک دام برای خداشان کسی شدند خداوند به پدرم فرزندانی داد که یکی از یکی بهتر و همه دارای مدارج علمی بالایی هستند. تا زمان پیروزی انقلاب روند زندگی ما ادامه داشت در آن ایام شاهد بودم که ملی گراها در تجمعات خودشان به شاه و پدر من فحش می دادند یک بار سئوال کردم چرا پدر من ؟ او که با شاه مخالفت کرد و شهید شد. گفتند: چون عامل قاتل دکتر فاطمی پدر شما بوده است او بود که دکتر فاطمی را دستگیر کرد و باعث اعدام او ش. رفتم برای آن شخص سند آوردم و ثابت کردم کسی که دکتر فاطمی را به دادگاه آورد شعبان جعفری بوده نه پدر من در زمان دستگیری دکتر فاطمی پدر من در زندان بوده است اما حتی در سال اول انقلاب که جبهه ملی در دولت حضور داشت مرتب به پدر ما بی حرمتی می شد تا اینکه به ملاقات حضرت امام در قم رفتیم ایشان خیلی به ما احترام گذاشت و ما را تحویل گرفت بعد از آن هم مسئولات و مقام معظم رهبری بارها از پدرم به نیکی یاد کردند. حالا بعد از سال ها و نیم قرن که از شهادت طیب گذشته وقتی مردم را که از نسل های مختلف بر سر مزار او می آیند مشاهده می کنیم به حقانیت و عمل او پی می بریم. راهی که از شهید کربلا آغاز شد و تا قیام منجی آخر الزمان ادامه دارد من همیشه این نیت زیبا در ذهنم نقش می بندد. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---