eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
قهربودیم😞 درحال نمازخوندن بود نمازش که تموم شد؛ هنوز پشت به اون نشسته بودم کتاب شعرش رو برداشت📖 و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن😍 ولے من باز باهاش قهربودم!! کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام؛ نمازش تمام؛ دنیـا مـات؛ سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد! بازهم بهش نگاه نکردم اینبارپرسید : عاشقمے؟؟؟ سکوت کردم؛ گفت : عاشقم گر نیستے لطفی بکن نفرت بورز بےتفاوت بودنت هرلحظه آبم مےکند دوباره با لبخند پرسید:😊 عاشقمــــے مگه نه؟؟!!! گفتم:نـــــه!!! گفت: لبت نه گوید و پیداست مے گوید دلت آری که این سان دشمنے یعنے که خیـلے دوستـم دارے" زدم زیرخنده😅 و روبروش نشستم؛ دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه... بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم خداروشکرکه هستے😍😌💞 ❤💍   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃 #قسمت_هفتم 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 بابا که انگار تازه متوجه حضور من شده
...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 به اصرار من و مریم خواهر بزرگترم، بابا به همراه مامان زهرا به بیمارستان رفتند تا بابا آزمایش بدهد... ساعت ۵ بعد از ظهر مامان و بابا به خانه برگشتند. مامان ناراحت بود، از او جویای جواب آزمایش شدم. _دکتر گفت که پدرت سکته مغزی کرده و لخته خون راه رگ های عصبی مغزش رو گرفته... ؟ دکترش کی بود؟!دکتر خوبی بود؟ _ریحانه جان پیش بهترین دکتر رفتیم! نمیتوانستم قبول کنم... یادم است آن شب آنقدر گریه کردم که از حال رفتم... از فردای آن روز کارمان شد انجام تجویز دکتر. هفته ای ۵ بار بابا را به فیزیوتراپی میبردیم... من هر روز در خانه به همراه بابا ورزش میکردم تا روحیه بابا تضعیف نشود... دکتر گفته بود باید تحرک داشته باشد تا دست و پایش از کار نیوفتد... اما هرچه میگذشت بابا بدتر میشد... حتی انجام کار های شخصی خود نیز برایش مقدور نبود. مریم،هر هفته شنبه تا چهارشنبه دانشگاه بود و در خوابگاه میماند و پنجشنبه به خانه می آمد و دوباره شنبه میرفت... کمتر از من وضعیت بابا را میدید و کمتر غصه میخورد... بابا هر روز حالش بدتر میشد و من هر ثانیه گریه میکردم... دست آخر هم با عمو محمد تماس گرفتم و آمد... او را به بیمارستان بردند و به مدت ۱۰ روز در بیمارستان بستری شد... بعد از ۱۰ روز وضعیتش بهبود نیافته بود... هر روز یک اتفاق جدید! یک روز بابا از بی حوصلگی آینه خانه را شکست... یک روز غذا نمی خورد... و امروز هم که این اتفاق افتاد و سرش شکست... اما هیچ کدام دست خودش نبود. ...🌹🍃 ..🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست وَ عاجزانه نگاهش به میزبانی توست غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم بیاکه لحظه ی امداد آسمانی توست نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش ست
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم..( قسمت ۱۲)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 یک دفعه حالم بد شد دیگر نتوانستم تحمل کنم. از درد فریادی کشیدم. شینا تکه پارچه های بریده شده را گذاشت روی زمین و دوید دنبال خواهر و زن برادرهایم. کمی بعد خانه پر شد از کسانی که برای کمک آمده بودند قابله دیر آمد شینا دورم می چرخید جوشانده توی گلویم می ریخت و می گفت: نترس.اگر قابله نیاید خودم بچه ات را می گیرم. بعد از ظهر بود که قابله آمد و نیم ساعت بعد هم بچه به دنیا آمد. شینا با شادی بچه را بغل کرد و گفت: قدم جان پسر است‌ مبارکت باشه ببین چه پسر تپل مپل وسفیدی است چقدر ناز است.بعد هم کسی را فرستاد دنبال مادر شوهرم تا مژدگانی بگیرد. صدای گریه بچه که بلند شد نفس راحتی کشیدم خانه شلوغ بود اما بی حسی و خواب آلودگی خوشی سراغم آمده بود که هیچ سر و صدایی را نمی شنیدم.فردا صبح حاج آقایم رفت تا هر طور شده صمد را پیدا کند عصر بود که برگشت بدون صمد. یکی از همرزمایش را دیده بود و سفارش کرده بود هر طور شده صمد را پیدا کنند و خبر را به او بدهند. از همان لحظه چشم انتظار آمدنش شدم فکر می کردم هر طور شده تا فردا خودش را می رساند. وقتی فردا و پس فردا آمد و صمد نیامد طعنه و کنایه ها هم شروع شد: طفلک قدم مثلا پسر آورده. عجب شوهر بی خیالی بیچاره قدم حالا با سه بچه چطوری بر گردد سرخانه و زندگی اش. آخربه این هم می گویند شوهر این حرف ها را شینا هم می شنید و بیشتر به من محبت می کرد شاید به همین خاطر بود که گفت: اگر آقا صمد خودش آمدکه چه بهتر و گرنه خودم برای نوه ام هفتم می گیرم و مهمانی می دهم. از بس به در نگاه کردم و انتطار کشیده بودم کم طاقت بودم تا کسی حرف می زد، زود می رنجیدم و می زدم زیر گریه. هفتم هم گذشت و صمد نیامد. روز نهم بود مادرم گفت من دیگر صبر نمی کنم. می روم و مهمان ها را دعوت می کنم. اگر شوهرت آمد خوش آمد. صبح زود هم شینا بلند شد و با خواهرها و زن داداش هایم مشغول پخت و پز و تدارک ناهار شد. نزدیک ظهر بود یکی از بچه ها از توی کوچه فریاد زد: آقا صمد آمد. داشتم بچه را شیر می دادم. گذاشتمش روی زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پله های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود خواهرم جلو آمد و گفت: دختر چرا این طوری آمدی بیرون مثلا تو زایویی بعد هم چادرش را در آورد و سرم کرد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
..🌹🍃 مرا از کودکی به جدایی ها عادت دادند... همان جایی که می نوشتند:خوب ها .. بدها .. و من بدترین بد ها هستم .. آری ! قبول دارم بد بودنم را .. اما ای آقایی که از همه کس به من نزدیک تری .. من که جز شما کسی را نمی شناسم .. بد بودم .. میدانم .. بد کردم .. میدانم .. اما جز تو کسی را ندارم .. ای امیدِ نا امیدان .. رهایی ام بخش از این دلتنگی و فراقی که اسیر آن شده ام .. آقا جان ... عجیب خستـه ام از خودم .. میشود برای من اَمَّن یُجیب بخوانی ..؟ ..🌹🍃 .. 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
مادر شهید سعید علیزادهـ میگفتـ سعید ببینـ..: برو من کاری ندارم یا شهید میشیـ یا سالم بر میگردیـ من حوصله جانباز ندارم😁🌱 ....🖤
سـلام دوستـان صبحتـون بخیـر نگاهتـون بہ زیبـایی عشـق آرزومنـدم خـدا امـروز سرنوشتی زیبـا زنـدگی پـر از عشـق دلی شـاد و زنـدگی پـر از امیـد براتـون رقـم بزنـه امـروز تمـام خوبی‌ها را برایتـان آرزو می‌کنـم نه خوشی‌ها را زیرا خوشی آن است ڪه شمـا می‌خواهیـد و خوبی آن است ڪه خـدا برایتـان می‌خواهـد   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۴_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 ‏الله_آقانورالله_نجفی_اصفهانی🌷 (۱۳۰۶ ه.ش) شهید اسماعیل اسماعیلی دوآبسری🌷 (استان گیلان، شهرستان رودبار) (۱۳۱۱ ه.ش) شهید حسنعلی ابراهیمی🌷 (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۴۲ ه.ش) شهادت شهید قنبر جنتی دریاکناری🌷 (استان گیلان، (۱۳۶۱ ه.ش) شهید علی کریمی🌷 (استان تهران، (۱۳۶۱ ه.ش) شهادت شهید محمدرضا صبوری🌷 (استان کهگیلویه و بویراحمد، (۱۳۶۲ ه.ش) شهید ابوطالب قاسمی سنگریزه🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید علی حیدرپور 🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سلمان حسین‌پور🌷 (استان مازندران، شهرستان محمودآباد، روستای آهو محله) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید عبدالکریم کجبافی🌷 (شهرستان اهواز) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حبیب جواهری🌷 (استان خوزستان، شهرستان خمین) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید جلال الدین موفق یامی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید ابراهیم محبوب🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان چناران) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید احمد قوامی 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان چناران) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسن ستوده🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مهدی فرودی🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان فردوس) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مهرداد عزیزاللهی 🌷 (استان اصفهان، ) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسین خصاف🌷 (استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد سرکاری آرانی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید جواد یتیمی بیدگلی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید فریبرز ابوحمزه 🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید عیسی کره‌ای🌷 (استان تهران، ) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید علی یوسفی ولاشدی🌷 (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید کاظم یونسیان🌷 (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید تیمور یوسفی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید علیرضا یوسفی امیری🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مسلم رسولی🌷 (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید ابوالحسن محمدزاده🌷 (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسینعلی بالویی🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید جمشید نعیم امینی🌷 (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید رمضانعلی اسماعیل زاده کلاره🌷 (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید عقیل پروانه🌷 (استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید خلیل زالپولی🌷 (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید علی‌اصغر سعادتی🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید موسی احمدی کلاریجانی🌷 (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید اکبر اسفندیاری کلایی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری، روستای برگه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمدعلی عباسی 🌷 (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید منصور مهدوی نیاکی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد عظیمی فخره🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل، روستای ابوزیدآباد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سید علیرضا حسینی نسب شورکی 🌷 (استان یزد، شهرستان میبد) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدیحیی سیدی🌷 (استان تهران، ) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حاج عین الله اکبری🌷 (استان فارس، شهرستان مرودشت، منطقه تنگ خشک) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محسن برهانی🌷 (استان کرمان، شهرستان رفسنجان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید علی شفیعی🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدعباس میرهادی🌷 (استان مرکزی، شهرستان خمین، روستای میشیجان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد روشن مقدم🌷 (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد علی ثقفی 🌷(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش) 🌷 (استان مرکزی، شهرستان زرندیه، روستای مصرقان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید مهدی حاج رضا بیگی🌷 (استان کرمان، شهرستان رفسنجان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید جهانگیر عباس زاده🌷 (استان هرمزگان، شهرستان بندرعباس) (۱۳۶۸ ه.ش) شهید حسینعلی سهرابی🌷 (استان اصفهان، شهر رهنان) (۱۳۷۰ ه.ش) شهید حسن نصر اصفهانی🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۷۰ ه.ش) شهید کیومرث جعفری 🌷 (استان اصف
هان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۷۰ ه.ش) شهید رامین سلیمانی🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۷۳ ه.ش) شهید مدافع حرم قاسم تیموری🌷 (استان گلستان، شهرستان گرگان) (۱۳۹۴ ه.ش) شهید مهدی رضایی🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان زیرکوه، روستای بمرود) (۱۳۹۴ ه.ش) شهید رسول طالبی 🌷 (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۹۶ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
سلام و عرض ادب و احترام صبح چهارشنبه برشمابزرگواران بخیر ... برتمام 🌹🍃 ان شاء الله خداوندبه برکت راازشر دشمنان بالاخص رژیم منحوص صهیونیسم نجات دهد خداونداانچه ازخواسته هایمان که به مصلحت ماست به اجابت برسان جهت سلامتی وتعجیل درفرج نورچشم حضرت زهرا(سلام الله علیها) اقاحجت بن الحسن العسکری(عج) کاممان راخوشبوکنیم به کلیدمشکلات لاینحل 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
هم اكنون صدای مهيب انفجار در محدوده كوه سبلان اردبيل شنيده شد! منابع خبری و شاهدان عينب می گويند احتمال برخورد هواپيمای جنگنده با كوه وجود دارد. رئيس فوريت های پزشكی اورژانس اردبيل ضمن تاييد خبر سقوط هواپيما از ارسال سه دستگاه اورژانس با هلی كوپتر امداد به محل حادثه خبر داد.
یه جت ارتش سقوط کرده هواپیمای مسافر بری نیست ، بعضی از خبر ها نوشتن هواپیمای مسافربری سقوط کرده
آقا جان می‌دانم که دیر کرده‌ایم می‌دانم که هنوزم که هنوز است در انتظار آمدنمان صبر می‌کنی!! می‌دانم که با این همه انتظار هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته‌ایم!! امّا شما... امّا شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است... ▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ ▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما 💫اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم..( قسمت آخر)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه مردی داشت از سر کوچه می امد لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای سر دوشش بود ریشو و خاک آلوده اما صمد نبود با این حال تا وسط کوچه رفتم از دوستان صمد بود با خجالت سلام و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم. گفت خوب است فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم پیغام داده اند حالش خیلی بد است فردا بر می گردم انگار آب سردی ریختند تنم شروع کرد به لرزیدن. دست ها و پاهایم بی حس شد به دیوار تکیه دادم و ایستادم تا آن مرد از کوچه عبور کرد و رفت خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق. توی رختخواب دراز کشیدم تمام تنم می لرزید شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم بغض راه گلویم را بسته بود خودم را به خواب زدم می دانستم شینا هنوز بالای سرم نشسته و دارد ریز ریز برایم اشک می ریزد. نمی خواستم گریه کنم. آن روز مهمانی پسرم بود نباید مهمانی اش را به هم می زدم. سر ظهر مهمان ها یکی یکی از راه رسیدند زن ها توی اتاق مهمان خانه نشستند و مردها هم رفتند توی یکی دیگر از اتاق ها. بعد از ناهار خواهرم آمد و بچه را از بغلم گرفت و برد برایش اسم بگذارند. اسمش را حاج ابراهیم آقا پدر بزرگ صمد گذاشت مهدی. خودش هم اذان و اقامه را در گوش مهدی گفت بعد از ظهر مردها خداحافظی کردند و رفتند مرداد ماه بود و فصل کشت و کار اما زن ها تا عصر ماندند زن برادرها و خواهرها رفتند توی حیاط و ظرف ها را شستند و میوه ها را توی دیس بزرگ چیدند.مهدی کنارم خوابیده بود سر تعریف زن ها باز شده بود من هنوز چشمم به در بود و امیدوار بودم در باز شود و لحظه آخر مهمانی پسرم صمد از راه برسد. مهدی شده بود یک بچه تپل مپل چهل روزه تازه یاد گرفته بود بخندد خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند و با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست پا زدنش شادی می کردند اما همه ما نگران صمد بودیم برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین شینا وقتی حال و روز مرا می دید غصه می خورد می گفت: این همه شیر غم و غصه به این بچه نده طفل معصوم را مریض می کنی ها. دست خودم نبود دلم آشوب بود هر لحظه فکرمی کردم الان است خبر بدی بیاورند. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب...🌹🍃 #قسمت_هشتم 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 به اصرار من و مریم خواهر بزرگترم
🌹🍃 ..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 آفتاب نور گیر اتاقم، پلک هایم را قلقلک میداد... با دیدن ساعت سراسیمه از اتاق خارج شدم... پایم میسوخت، سرعتم را کمتر کردم... چرا بیدارم نکردید؟! خواب موندم ،مدرسه ام چی میشه حالا؟! ، صبح توام بخیر...خوبم ممنون. ...ببخشید معذرت میخوام...سلام صبح بخیر. مامان لبخند زیبایی زد که دلم قنج رفت برای بوسیدنش... با این پا که نمیتونی مدرسه بری. یکی دو روز خونه بمون،استراحت کن... رفتم و گونه مامان را بوسیدم. ...هرچی مامان قشنگم بگه... چشمات چرا انقدر قرمزه؟باز گریه کردی؟! مامان جان.دیر خوابیدم بخاطر همینه... ! اگر نفهمم باید سرم رو بذارم زمین و بمیرم... از جون مامان، این چه حرفیه که میزنید؟نگران پدر هستم... مامان رویش را از من گرفت تا من اشکش را نبینم... ...پدرت خوب میشه...من مطمئنم! قرار است امروز عمو محمد بیاید تا آزمایش های پدر را برای بررسی مجدد توسط پرفسور سمیعی ببرد... 🌹🍃🌹🍃🌹 طبق تصمیمی که گرفته شده بود،آزمایش های بابا علی به مدت یک هفته ارسال شد به خارج از کشور برای پرفسور سمیعی و توسط دانشجو های ایشان برگشت... مامان زهرا به همراه بابا و عمو محمد و عموی بزرگم برای گرفتن نتیجه دوم آزمایش به مطب دکتر مراجعه کردند... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
••• جاےِشهیدآسیدمرتضۍآوینی🕊💌 خالی ڪه میگفت: [جان .. امانتی‌ست ... که باید به جانان رساند اگرخود ندهی .. می ستانند فاصله‌ۍ هـلاڪت و ... هـمین ، خیانت در امانت است!!!] 💔
🌞💫 🛑تو‌جه خورشیدگرفتگی روز پنج شنبه هنگام طلوع خورشید هست وچون حلقوی هست فکرنکنیدابر روی خورشیدگرفته به هیچ عنوان به خورشیدنگاه نکنید چون بدون درد وهراحساسی باعث کوری چشم میشه ازطلوع تاساعت۸/۴۰ 🛑به‌همــــه اطلاع رسانے کنید   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🔴 مسیحیت را دریابید!/ انبیا اول با طبقه بالا مقابله کردند ♦️بازخوانی هشدارهای امام به علمای مسیحی در دیدار با کشیش های آمریکایی و الجزایری، عید کریسمس ۱۳۵۸ ♦️روحانیت مسیح موظف است به حسب تعلیمات مسیح، و به حسب تعلیم خدای بزرگ که با این قدرتهایی که بر خلاف مسیر انبیا و بر خلاف مسیر مسیح رفتار می‌کنند بکنند ♦️من به شما که روحانیین مسیح هستید، به وسیله شما به ، به روحانیان امریکا، به روحانیت مسیح در تمام دنیا پیام می‌فرستم که هم را دریابید و هم حضرت عیسی را و هم مذهب مسیح را. مذهب مسیح و حضرت عیسی در معرض اتهام واقع شده است، این مذهب را دریابید ♦️روحانیان مسیح ساکت‌اند. چرا باید ساکت باشند؟ چرا باید از حال مظلومین مطلع نباشید؟ چرا اگر از حال مظلومین مطلعید باید با ظالمها مقابله نکنید و لااقل هدایت نکنید آنها را؟ هدایت محصور به کلیساست؟ هدایت محصور به یک است؟ یا هدایت اول مال بالاهاست؟ انبیا که مبعوث شدند اول با مقابله کردند. حضرت موسی با مقابله کرد. طبقه بالا اولی‌ هستند به اینکه مقابله بشوند و هدایت بشوند. شما روحانیون هدایت کنید این طبقه بالا را. هدایت کنید این روسای جمهور را. دریابید عیسی مسیح را. دریابید ملت مسیح را. دریابید مسیحیت را. نگذارید مسیحیت در نظر مردم مشوه بشود. نگذارید روحانیت مسیح در نظر مردم یک روحانیتی باشد . 📚صحیفه نور، جلد 11، صفحه 93 مورخ :1358/04/10   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
↩️ به علت خـورشیـ☀️ـد گرفتگی در روز پنـج‌شنبه، ۵ دی بر ما واجب می‌شود که یکی از نمازهای واجب پنج‌گانه می‌باشد 💢↶طریقـه خـوانـدن ↷💢 ⬅️ نماز آیات دو رڪعت است و هر رڪعت پنج رڪوع دارد و می‌توان آن را دو گونه بجا آورد. 🌸⓵ بعد از نیّت، تکبیر بگوید و یک حمد و سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد دوباره یک حمد و یک سوره تمام بخواند باز به رکوع رود تا پنج بار این کار را انجام دهد بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد ⬅️ و رڪعت دوم را مانند رڪعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام‏ دهد 🌸⓶ بعد از نیّت و تکبیر و خواندن حمد آیه‌های یک سوره را پنج قسمت کند و یک قسمت از آن را بخواند و به رکوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید و بعد به رکوع رود و رڪعت دوم را هم به همین صورت بجا آورد. ⤵️ مثلًا سوره «قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ» را به ترتیب زیر تقسیم کند: ⇣⇣ ↫◄ قبل از رکوع اول: «بِسْمِ اللهِ الرحْمنِ الرحِیمِ» بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: «قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ» باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «اللهُ الصمَدُ» باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «لَمْ‏ یلِدْ وَ لَم ْ‏یولَدْ» و به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «وَ لَمْ‏ یکنْ لَهُ کفُوَاً احَدٌ» بعد به رکوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند ⬅️ و رڪعت دوم را مانند رڪعت اول بجا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گوید. °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
نزدیک عملیات بیت المقدس بود كه هواپیماهاى دشمن ، منطقه را بمباران كردند. در پى آن ، صحنه‏ اى دیدم كه در آن ، اقتدا به امیر مؤمنان‏ علیه السلام تصویر شده بود ! چند تن از بچه‏ ها با وجود مجروح شدن ، نماز خود را ترک نكرده بودند ؛ مثلاً یكى در حال قنوت بود و بازویش تركش خورده بود ، دیگرى به رانش تركش خورده بود ؛ سجده ‏اش را ادامه میداد و.... 📕 پلاك هشت ، ص 78 التماس دعای فرج..... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
خـ♡ـدایـا در این شـب زیبـا و نـورانی عیـد میـلاد نبـی مهـربانی حضرت عیسـی مسیح علیـه‌السلام بـرای همـه بنـدگانت سلامـت و سعـادت خواستـارم خـ♡ـدایـا صلـح و آرامـش را بـا ظهـور مهـدی موعـودت و یـاری حضـرت مسیـح بہ بنـدگانت عـطا بفـرمـا یه شـب ساڪت و آروم یه ستـاره بـالای سـرت یه هدیـه پر برڪت از امیــد و عشـق همـه تقـدیم شمـا شـ🌙ـب زیبـاتـون بخیـر 🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن با تــــو بـــخیر می شود تـ♡ـویی که حتــی حـــس بـــودنت می ارزد به ، تــــــمامِ نــداشته هایم،آقا شب بخیرمولای غریبم
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
↩️ به علت خـورشیـ☀️ـد گرفتگی در روز پنـج‌شنبه، ۵ دی بر ما واجب می‌شود که یکی از نمازهای واجب پنج‌گانه می‌باشد 💢↶طریقـه خـوانـدن ↷💢 ⬅️ نماز آیات دو رڪعت است و هر رڪعت پنج رڪوع دارد و می‌توان آن را دو گونه بجا آورد. 🌸⓵ بعد از نیّت، تکبیر بگوید و یک حمد و سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد دوباره یک حمد و یک سوره تمام بخواند باز به رکوع رود تا پنج بار این کار را انجام دهد بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد ⬅️ و رڪعت دوم را مانند رڪعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام‏ دهد 🌸⓶ بعد از نیّت و تکبیر و خواندن حمد آیه‌های یک سوره را پنج قسمت کند و یک قسمت از آن را بخواند و به رکوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید و بعد به رکوع رود و رڪعت دوم را هم به همین صورت بجا آورد. ⤵️ مثلًا سوره «قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ» را به ترتیب زیر تقسیم کند: ⇣⇣ ↫◄ قبل از رکوع اول: «بِسْمِ اللهِ الرحْمنِ الرحِیمِ» بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: «قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ» باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «اللهُ الصمَدُ» باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «لَمْ‏ یلِدْ وَ لَم ْ‏یولَدْ» و به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: «وَ لَمْ‏ یکنْ لَهُ کفُوَاً احَدٌ» بعد به رکوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند ⬅️ و رڪعت دوم را مانند رڪعت اول بجا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گوید. °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۰۵ دی ۱۳۹۸ میلادی: ۲۶دسامبر۲۰۱۹ قمری: الخميس، ۲۹ ربيع ثاني ۱۴۴۱ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (۱۰۰ مرتبه) - یا غفور یا رحیم (۱۰۰۰ مرتبه) - یا رزاق (۳۰۸ مرتبه) برای وسعت رزق ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️۶ روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️۱۴ روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت ۷۵روز) ▪️۳۴روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت ۹۵روز) ۴۴روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️۵۱روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ✅ با ما همراه شوید...   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌🔔 ⚠️ 🌷اگر دیدیم "صوتِ " اذیتمان میڪند؛ بدانیم مرده‌ایم ! ☘بدانیم آنقـدر شده‌ایم کہ دیگر "ضربانِ💔قلبمان " با "سخن خـدا" کوڪ نمےشود…!   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🌟 خداوند مشتری انگیزه شهدای ماست 🔻 رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ملی ۱۵۰۰ شهید استان هرمزگان: 🔹️ هر شهیدی یک نماد است؛ فرق هم نمیکند که این شهید، باسواد باشد، بی‌سواد باشد، کم‌سن باشد. 🔸️ نفْس اینکه یک انگیزه‌ای در کسی به وجود بیاید که برای دفاع از حق حاضر باشد جان خودش را کف دست بگیرد و بیاید وسط میدان، چیز خیلی باارزشی است؛ خدای متعال این را خیلی باارزش میداند. اِنَّ اللّهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون؛ ببینید خدای متعال، مشتریِ یک چنین انگیزه‌ای، یک چنین عزمی، یک چنین اقدامی است؛ این کار خیلی بزرگی است، این چیز خیلی مهمّی است؛ این را شهدای ما انجام دادند؛ حالا کوچک باشد، بزرگ باشد، عالِم باشد، باسواد باشد، بی‌سواد باشد. ۱۳۹۸/۰۹/۲۵ 🏷   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۵_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان زنجان، شهرستان زنجان، روستای قلابر سفلی) (۱۳۳۷ ه.ش) شهید محمدسعید🌷 امام جمعه (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۳۸ ه.ش) شهید امیر حاج امینی🌷 (استان مرکزی، شهرستان ساوه) (۱۳۴۰ ه.ش) شهید علی علیپور🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان هشترود) (۱۳۴۱ ه.ش) شهید حمیدرضا محب محمدی🌷 (استان اصفهان، شهرستان خمینی شهر) (۱۳۴۵ ه.ش) شهید محمدحسین مختاری🌷 (استان کرمان، شهرستان سیرجان) (۱۳۴۷ ه.ش) شهید بهرام صفرزاده🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان مرند) (۱۳۴۹ ه.ش) شهید کامران نجات اللهی🌷 (استان کردستان، شهرستان بیجار) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید احمد ابراهیمی 🌷 (استان مرکزی، شهرستان دلیجان، شهر نراق) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید رسول عبدی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید علیرضا ذوالفقاری🌷 (استان اصفهان، شهرستان دهاقان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید تقی مومن‌زاده نوش آبادی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید محمدرضا کردی 🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای حیدرآباد) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید جعفر مهربخش 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید حسن رضا محمدیان🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید علی محمد اربابی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید فرزاد فرامرزیان🌷 (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد زاهدی🌷 (استان اصفهان، شهرستان رهنان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدجلال خوشی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید محمد شیخ شعاعی🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید ماشالله بوجاری آرانی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید قاسم علی موجرلو🌷 (استان مازندران، شهرستان گلوگاه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدمرتضی موسوی سجاد🌷 (استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید بهنام چوپان نژاد 🌷 (استان کرمان، شهرستان کهنوج) (۱۳۷۲ ه.ش) شهید محمدرضا فرمانرواکردمیهن🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۷۳ ه.ش) شهید محرم محمدی نیا (استان آذربایجان شرقی، شهرستان جلفا) (۱۳۷۸ ه.ش) شهید سیدسیروس میرابراهیمی🌷 (استان اصفهان، شهرستان فریدن، روستای نهر خلج) (۱۳۸۲ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃   ✿↶ ↷✿      ❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀ 🍃🌸 مهـرآفرینا سجاده‌ام را بہ سمت قبلهٔ نیاز می‌گشایم تا ذره ذره وجودم را بہ معـراج نگاهت پـرواز دهم می‌ایستم بہ قامت در برابرت تا عظمتت را سپـاس گویم بہ رکوع می‌روم تا بزرگی‌ات را بیاد بیاورم و بہ سجده می‌افتم تا بر بنـدگی‌ام مُهـر عشـق بزنـم چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست چه لحظه‌های مهرافروزی در ذکر یادت 🍃🌸 الهـی ... ای زیبـای زیبـا دوسـت! ای دلربـای دلکش آفـرين! ای معبـودم!... چه لذت‌بخش است گذر نسيم ياد تو بر دل‌ها چه زيباست پرواز خاطر تو بر قلب‌ها ای يگانه محبوب بی ريا در کنارمان گير و دامنت را پناه جاودانه‌مان ساز 🍃🌸 پـروردگارا دستان دعـای من خالی و دستان تو پر از هر چه بخواهم تو را سوگند بہ رحمت بی‌منتهايت اجابت کن دعاهای بنـدگانت ─┅─═इई❄️🌨❄️ईइ═─┅─
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_نهم..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 آفتاب نور گیر اتاقم، پلک هایم را قل
...🌹🍃 ..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 من تازه از مدرسه برگشته بودم و منتظر بودم تا پدر و مادر برگردند... هم نگران بودم و هم حوصله ام سر رفته بود. ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۴ بود... یک هفته مانده بود به عاشورا تاسوعا... تلویزیون را روشن کردم،مراسم محرم را نشان میداد... بغضم گرفت و دلم شکست. یاد بابا افتادم... گفتم : (علیه‌السلام ) درسته حجاب خوبی ندارم...نمازم رو خوب نمیخونم،یا گاهی وقتا آرایش میکنم...اما به جون بابا علی دوستت دارم.😭خواهش میکنم، التماس میکنم، بابامو شفا بده...نذار بی بابا بشم...اصلا من هیچی ، باز من ۱۶ سال پدر بالای سرم بود، اما مهدی چی؟ اون فقط ۶ سالشه😭... نذر میکنم اگر حال بابا خوب بشه، بشم همون دختر خوبی که میخوای...حجابمو رعایت میکنم، نماز میخونم ، دیگه آرایش نمیکنم...قول میدم..اما بابا علی بشه همون بابا علیه شاد و قوی... آنقدر زجه زدم و گریه کردم که نفس هایم به شماره افتاده بود... زنگ در را زدند، بلند شدم و اشک هایم را پاک کردم، در باز کردم... مامان بی هیچ حرفی آمد و رفت داخل اتاقشان، در را هم قفل کرد... حتی جواب سلامم را نداد... عمو محمد و عمو حسین دست بابا را گرفته بودند و از پله ها بالا می آوردند... عمو حسین اخم هایش در هم بود و زمین نگاه میکرد، عمو محمد چشمهایش سرخ شده بود، متوجه شدم گریه کرده است... ... عمو حسین دیکتاتور فقط به سر تکان دادنی اعتنا کرد و جوابی نداد... این رفتار عمو بی سابقه بود... اما عمو محمد بعد از اینکه به بابا کمک کرد تا روی مبل دراز بکشد، آمد سرم بوسید... ،خوبی ریحانه؟ پات بهتر شد؟ ، دکتر چی گفت؟ بابا خوب میشه؟! عمو محمد کمی این دست و آن دست کرد و سرش را پایین انداخت عمو حسین پیش دستی کرد و گفت:« ؟ حتما چند مدت دیگه حالش خوب میشه، نگران نباشید... : من میرم ماشینو روشن کنم، توام بیا... خداحافظی کرد و رفت... نگران بودم ، عمو محمد بغض کرده بود، صدایش میلرزید... مامان هم که اینطور به اتاقش رفت... حتما چیزی شده که به من نمی گویند... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
+ هی نگو من منو قبول نمیکنه... روم نمیشه با حرف بزنم... به قولِ استاد دولابی مالِ بد بیخِ ریشِ صاحب شه...! تو مخلوقِ خدایی...🍃 ❤️