eitaa logo
یگانه
41.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
2 فایل
قراره با تک تک قصه ها عاشقی کنیم ...💚 هر روز دو پارت از داستان ها تقدیم نگاه مهربونتون میشه😍 جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم🌺 کپی حرام و پیگرد قانونی و الهی دارد تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/3111452818C9571b65a83
مشاهده در ایتا
دانلود
❣هر آنچه را که در زندگی از خود ساطع کنید همان به سوی شما باز میگردد. مثبت بفرستید مثبت دریافت میکنید منفی بفرستید منفی دریافت میکنید🍃☹️ ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
اگر یہ روزے خواستید بزرگے ڪسے را اندازہ بگیرید؛ بهتر است بہ جاے قد، وزن، ثروت و مدارج تحصیلے اش؛ "ظرفیت و گنجایش قلب"♥️ و توان بخشش او را اندازہ بگیرید ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
ولی همیشه ی تیکه از وجود من پیش تو میمونه حالا هر چقدرم که ازم دور باشی :)🙃 ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
قشنگترین خستگی دنیا خستگی تو راه هدفیه که دنبالشی..😌💪 ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
یگانه
💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢 💢🌱💢 🌱💢 💢 #پاد❤️‍🔥 #مرضیه_یگانه #پارت_98 ن
💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢 💢🌱💢 🌱💢 💢 ❤️‍🔥 و بعد دوباره ، سر جایش نشست . با تپش‌های قلبی که بی‌قرارانه از این اقدام غیر منتظره‌اش ، توی سینه ام می‌کوبید ، دوباره از التهاب زمان به حال خودم برگشتم اما دیگر اصلاً یادم رفته بود ماکارونی چه طعمی دارد. شیرین‌ترین طعمی که به کامم نشسته بود، طعم لب‌های مسیحا بود . اینکه او خودش خواست ، اولین بوسه را به لب‌هایم بزند ، برایم خیلی مهم بود. با همه ی خستگی که آن روز به تنم نشست ، اما این اولین بوسه مسیحا تمام خستگی‌ها را از تنم برد . ناهار آن روز ، خیلی به من و او چسبید. مخصوصاً ته دیگ‌های برشته شده سیب زمینی که مسیحا از ته قابلمه بیرون کشید. آنقدر ماکارونی درست کرده بودم که حتی برای یک وعده شاممان هم بماند اما مسیحا می‌گفت ، بهتر است غذای باقیمانده ماکارونی را برای روز بعد بگذاریم. او می‌گفت ، نباید هر روز خودم را برای تنها یک وعده غذا ، کنم . می‌گفت اگر ما بتوانیم شب‌ها یک شام ساده داشته باشیم و من فقط یک روز در میان بتوانم ، غذا درست کنم ، کافی است. حق هم داشت. هم برای من سخت بود این غذا درست کردن و هم او نمی‌خواست که بعد از درست کردن غذا ، آنقدر سرخورده شوم و آنقدر ناراحت ، که احساس کنم که دیگر مثل قبل ، قادر به انجام کارهایم نیستم. بعد از ناهار ، مسیحا ظرف ها را درون ظرفشویی گذاشت . _من امروز ظرفا رو می‌شورم ...تو می‌تونی بری استراحت کنی ...فکر کنم به اندازه کافی کار کردی... برو استراحت کن. و استراحت من چه چیزی می‌توانست باشد جز تماشای او ! از آشپزخانه بیرون رفتم ، و روی کاناپه‌ای که مقابل آشپزخانه بود ، ویلچرم را به سمت کاناپه هل دادم . با کمک دستانم از روی ویلچر ، روی کاناپه نشستم. پاهایم را روی کاناپه دراز کردم و به تماشای مسیحا نشستم . تمام مدت که داشت ظرف می‌شست با من حرف می‌زد . کسی که همیشه سکوت محض بود! حالا داشت با من ، بعد از غذا صحبت می‌کرد . _می‌دونی ... وقتی امروز زنگ زدی گفتی ناهار درست کردی... باورم نشد با خودم گفتم حتماً دیشب احساسی شدی... یه چیزی گفتی... ولی وقتی که اومدم تو خونه و بوی ماکارونی به مشامم خورد... خیلی ذوق زده شدم... آفرین ...خیلی خوشحالم کردی ... دوست دارم دوباره به زندگی برگردی ...نگران نباش جلسات فیزیوتراپیت که شروع بشه کم کم حس پاهات برمی‌گرده... دوباره همون حسنای شیطونی میشی که منچ و بازی‌های اختراعی و شرط و شروط‌هات ، یه دنیای عجیبی رو برام رقم می‌زد ... راستی می‌خوای با هم دوباره منچ بازی کنیم؟ ⛔️کپی حتی با نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد.⚖نویسنده راضی نیست❌ 💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢💢 🌱_______ 🌱_______🌱_______ @yeganestory ____🌱_________🌱_________ 💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راستی حواست هست⁉️ 🍁آخرین ماه پائیز از میـانه گذشت 🍂 و بار سفر برای رفتن بسته🍂🍁 ❄️زمستان با سوز و سرما در راه است🌨 اما من برایت آرزو میکنم🙏 تمام روزگارت🔅 بهاری باشد و بس🌸🍃 ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
واسه کسی بهترین باش که فرق تو با بقیه رو بفهمه!!!😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌ ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
حال زندگی وقتی خوبه که اول هوای خودت رو داشته باشی💙💫 ‌ ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
یگانه
💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢 💢🌱💢 🌱💢 💢 #پاد❤️‍🔥 #مرضیه_یگانه #پارت_99 و
💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢🌱💢 💢🌱💢🌱💢 🌱💢🌱💢 💢🌱💢 🌱💢 💢 ❤️‍🔥 بی‌حوصله گفتم: _ نه... نه نمی‌خوام. در حالی که ظرف‌ها را آب می‌کشید ، سرش به عقب برگشت. _ چرا... بازی خوبی بود ...نگران نباش این دفعه اگه شستن دستشویی ام بهت بیافته ، میزارم تو بشوری ...هنوز فکر کنم بهت بدهکارم... ... بالاخره باید یه جوری تلافی اون دستشویی رو که انداختی گردنم ، سرت خالی کنم... بیخیال از یادآوری خاطرات گذشته ، خندیدم. ظرف‌ها را شست . دستانش را با پیشبندی که دور گردنش بود پاک کرد و بعد پیشبند را گوشه آشپزخانه آویز کرد و از آشپزخانه بیرون آمد . _ خیلی خوابم میاد ...خسته ام ...ماکارونی که تو هم برام درست کردی ، فکر کنم باعث شده ، تنبل بشم. کش و قوسی به بدنش داد : _من میرم بخوابم... تو کاری نداری؟... تو چیزی نمی‌خوای؟ فقط نگاهش کردم . _نه ...برو بخواب... من راحتم همین جا. کمی نگاهم کرد . _می‌خوای ببرمت تو اتاق؟... می‌خوای روی تخت دراز بکشی؟ و من باز گفتم: _ نه... نه راحتم ...می‌خوام روی کاناپه دراز بکشم. کمی نگاهم کرد و رفت. _ باشه ...پس من میرم بخوابم. و رفت و من روی کاناپه دراز کشیدم . هنوز پاهایم رو احساس نمی‌کردم. آنقدر که اگر می‌خواستم تکان بخورم باید با دستم پاهایم را حرکت می‌دادم . دراز کشیده بودم و نگاهم در سکوت خانه ، به اطراف و جای جای آن خانه بود که پر بود از خاطراتی که شروع زندگی مشترکمان در آن رقم خورد. شاید زندگی مشترک ما مشترک نبود اما هم خونه‌ای بود ... هم خونه‌ای که دلم می‌خواست از همان اول به زندگی مشترک قطع شود . کمی بعد احساس کردم صدای ریز و ضعیفی از درون اتاق شنیده می‌شود. با خودم گفتم شاید مسیحا دارد مرا صدا می‌زند. با کمک دستانم ، دسته‌های ویلچر را گرفتم و دوباره روی ویلچرم نشستم. ویلچر را به سمت اتاق هل دادم . در اتاق نیمه باز بود . درست در راهرو کوچکی که به اتاق خواب ختم می‌شد ، توقف کردم و از همان جا بود که صدای مسیحا را شنیدم : _چرا به من زنگ می‌زنی؟!... بهت گفتم اینقدر به من زنگ نزن... اگه کاری باشه خودم بهت میگم... نگران نباش حالش خوبه... پاهاشم بد نیست ... لاقل می‌تونه خودش کارای خودشو بکنه... بی‌اختیار از جملاتی که می‌شنیدم بیشتر کنجکاو می‌شدم که به حرف‌های مسیحا گوش بدهم. ⛔️کپی حتی با نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد.⚖نویسنده راضی نیست❌ 💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢💢 🌱_______ 🌱_______🌱_______ @yeganestory ____🌱_________🌱_________ 💢💢🌱💢💢🌱💢💢🌱💢💢
بزار دستتو توی دستم... که بدون تو از همه خستم ❤️🥺 ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝
•دوجا ایستادن خیلی قشنگه روی پای خودت..💫 پای حرف خودت...💪 ♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥ ❥ @yeganestory ♡ ╚═════💝══════╝