eitaa logo
یک جرعه بنوش😌
67 دنبال‌کننده
31 عکس
10 ویدیو
0 فایل
اینجا قراره یه قدم به شهدا نزدیک تر بشیم @dellghavi آیدی ثبت سفارش کتاب🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
یک جرعه بنوش😌
کتاب ایشون از کتاب هایی بود که مداد به دست و چند دور خوندمشون. بعضی کتابا ، نمیگم سطح ادم، اما توقع آدم بالا میبره، مثل کتاب خدا بود و دیگر هیچ نبود ادامه فردا ان شاالله....
کتابهای ۳۸۰و ۴۵۵ و ۶۴۵ تومانی بین انتخاب های شماست😉 هر شهیدی روزی تون بشه همون کتاب رو دریافت میکنید😍 فقط با پرداخت ۱۱۰ هزار تومان حق کلیک کردن روی گردونه را دارید☺️ از بین ۱۰۰ کتاب یکی مهمان شما میشود🥰 میخواید امتحان کنید😎 شاید شهیدی امروز برای شما شفاعت کند🥺 من اینجام 👇 @namazi1367
یک جرعه بنوش😌
کتاب ایشون از کتاب هایی بود که مداد به دست و چند دور خوندمشون. بعضی کتابا ، نمیگم سطح ادم، اما توق
💫به نظر من بیشتر از اینکه‌ گفته میشه بعد از خواندن عاشق شخصیت چمران میشی باید بگم: 🌟بعد از خواندن مرد رویاها آدمی میشی که دیگه به حال و روز خودت راضی نیستی! ✨✨بعد از خوندن این کتاب، جنبش و حرکتی در خودت احساس میکنی. زیرا شخصیت اصلی این کتاب که اتفاقا حیلی هم واقعی است شخصیتی است همواره در حال حرکت و انقلابی. انقلابات روحی او به قدری سرعت دارد که همه را جا می گذارد و پیش می رود حتی همسر و فرزندان محبوبش را. https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh یحیی السنوار 💔🖤
شهید عباس دانشگر، شادی روحشان صلوات❤️ گردونه شهدایی به نیت شفای پسرم چرخوندم و اسم ایشون در اومد😭 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
یک جرعه بنوش😌
شهید عباس دانشگر، شادی روحشان صلوات❤️ گردونه شهدایی به نیت شفای پسرم چرخوندم و اسم ایشون در اومد😭
کتاب شهادت، شامل زندگینامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر است. این کتاب در ۲۷ فصل نوشته شده است که هر فصل آن فرازهای مختلفی از زندگی آن شهید را هم چون سجایع اخلاقی این شهید بزرگوار را نیز برمی شمرد مثل گشادی رویی، رازداری و مراقبت از زبان، عشق به اهل بیت و نماز اول وقت، مطالعه و علم پژوهی، ورزش استقامتی، شجاعت و دلیری و عشق به مقام معظم رهبری که برای نوجوان و جوانان انقلابی شبیه کلاس درس خواهد بود. https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
امروز مهمان شهید ‌ هستیم🥰 شادی روحشون صلوات بفرستید
خدا شفاعت شهدا رو قبول می‌کنه دلت رو بهشون وصل کن و ازشون عمیقاً خواهش کن، دست خودت و بچه هات و بگیرند و توی دست امام زمانت بذارن😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️داستان واقع نوجوانانی که اسیر رژیم بعث شدن و چه غیرتمندانه آبروی ایران اسلامی را خریدند. @dellghavi ثبت سفارش کتاب🆔 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
شما هم تابحال از شهید حاجت گرفتید ؟! میتونید برای منم تعریف کنید 😍خلاصه😉 🙏 من اینجام برام بنویس 👇 @namazi1367
خرماهای کاغذی میدونستید که میتونید با برای اموات تون خیرات بفرستید . هر کسی با شهیدی ارتباط بگیره و دلش وصل بشه و براش اتفاقات خوب بیفته ، فرشته ها برای مرحوم درگذشته شما اجر و پاداش مینویسند 😌 من اینجام تا بیشتر راهنمایی تون کنم👇 @namazi1367
شهدا همه دلشون و دادند به خدا تا خدا انتخاب شون کرد روی صحبتم با خودم هست کسی به خودش نگیره تا وقتی همه دلت مال خدا نشده، شهادت خواستن ببخشید زر زیادی ه، اندازه دهنت حرف بزن اول بگو خدا همه دلم رو مال خودت کن وقتی از غیر خالی شدی بعد بسم الله بگو خدایا برای دیدارت آماده ام
سحرخیز شده‌ام از روزی که کتاب را دست گرفته‌ام. غذا را زودتر درست می‌کنم. کارهای خانه سریعتر انجام می‌شود و در اداره ساعت را دنبال می‌کنم که کی به خانه برگردم و ادامه داستان را بخوانم. در زندگی فاطمه لحظات پر فراز و نشیب عجیب زیاد است و چه توانی دارد این زن! من مدام از خودم می‌پرسم، اگر جای او بودم این همه صبر می‌کردم. این همه زن بودنم، خواسته‌های به حق و سهمم از زندگی در کنار یک مرد آرمانگرا و عدالت‌خواه را نادیده می‌گرفتم؟ یا بهتر بگویم در هدف او غرق می‌شدم؟ و جوابم به خودم هر بار منفی است. من نمی‌توانستم چون او باشم. با اسطوره و قهرمان‌سازی به‌خصوص در حوزه ادبیات پایداری مخالفم. اما فاطمه دهقانی واقعاً یک قهرمان است و هر کسی نمی‌تواند چون او زندگی کند. https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز مهمان شهید سجاد منصوری هستیم که خونش هنوز گرمه 🥺 بهت افتخار میکنیم دلاور و کارهای خیر امروز مون و تقدیم به روح بلندت‌میکنیم پیش سیدالشهدا ما رو شفاعت کنی
قبلا خانم اشرف سادات ، مادر شهید معماریان، و معجزه ای که برایشان آمده بود را توی دبیرستان دیده بودم. اما کتاب دیشب تمام کردم . این کتاب فعلا جز کتاب های ما نیست اما من دلم نمیومد معرفیش نکنم. مادران حتما بخونن🙏 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫گوشه ای از فراز و نشیب زندگی زنانی که همسرانشان در جبهه اند، در ویلایی نزدیکی اندیمشک. نمایشی می بینید ، از فعالیت های پشتیبانی، خنده ها، دلتنگی ها، و گاه اشک فراغ این زنان در بحبوحه ی جنگ،در ویلایی وسط بیابان های نزدیک جبهه❤️ حتما تماشا کنید 🙏 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
فیلم هایی که معرفی میکنم خدمتتون مرتبط با کتاب های همان هفته است مثلا فیلم ویلایی ها مرتبط با کتاب تنها گریه کن و کتابی که امروز قراره باهاشون آشنا بشیم هست😊 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسم الله الرّحمن الرّحیم ـ اولین احساس، پس از خواندن بخش‌هائی از این کتاب، احساس شرم از بی‌عملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بی‌ریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفته‌ئی از ماجرای عظیم دفاع مقدس است. باید از بانوی پرکار و صبور و خوش‌سلیقه‌ئی که این کار پرزحمت را به‌عهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسه‌ی جبهه‌ی فرهنگی عمیقاً تشکر شود. مهر ماه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
چاپ ۲۲۵ کتاب‌های وی از پرتیراژترین کتب در زمینه دفاع مقدس بوده‌اند و حتی یکی از کتابهای او به نام «خاک‌های نرم کوشک» به چاپ دویست و بیست و پنجم نیز رسید.😳😳 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
این کتاب شرح حال انسانی وارسته که در عین زندگی ساده و بی آلایش خود روحی بزرگ دارد بعد از خوندن این کتاب به معنای واقعی کلمه با سادگی آشنا میشین با طریق رسیدن به خدا آشنا میشین کتابی روان و بسیار تاثیر گذار https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh
در بخشِ یک داستان، آشنایی شهید با همسرش بیان می‌شود. هردو دانشجوی یک دانشگاه هستند و در تشکل بسیج فعالیت می‌کنند. شهید محمدخانی مسئول بسیج دانشگاه است و با تیپ و قیافه‌های متفاوت و به نقل از همسرش دهۀ شصتی و دور از عقلانیت در جامعۀ دانشگاهی ظاهر می‌ شد و بنا بر اختلاف نظرهای پیش آمده در فضای تشکیلاتی، همسرش یادآور می‌شود که از او دلخوشی نداشته و با او بحث‌ها و مشکلات متعددی داشته است. تا این که شهید به واسطه یکی از خانم ‌های بسیج از خانم دورعلی (یعنی همسرش) خواستگاری می‌ کند ولی جواب منفی می گیرد. «هر روز به‌هرنحوی پیغام می ‌فرستاد و می‌خواست بیاید خواستگاری. جواب سربالا می‌دادم. داخل دانشگاه جلویم سبز شد. خیلی جدی و بی‌مقدمه پرسید: چرا هرکی رو می‌فرستم جلو، جوابتون منفیه؟ بدون مکث گفتم: ما به درد هم نمی‌خوریم! با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد: ولی من فکر می‌کنم خیلی به هم می‌خوریم! جوابم را کوبیدم توی صورتش: آدم باید کسی که می‌خواد همراهش بشه، به دلش بشینه! … یعنی این مسئله حل بشه، مشکل شمام حل میشه؟ جوابی نداشتم. چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم. از همان جایی که ایستاده بود، صدا بلند کرد: ببین! حالا این قدر دست ‌دست میکنی، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخوری!». https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh