eitaa logo
یک درصد طلایی
1هزار دنبال‌کننده
157 عکس
136 ویدیو
0 فایل
˹﷽˼ متفاوت ترین ‌جمع‌منتظران‌‌مܣدی‌‹عج›🕊🌿 حضرت مهدی(عج): 💌ما در رعایت حال شما کوتاܣے نمےکنیم و یادشمارا ازخاطرنبرده‌ایم.. گرفتارے یا مشکلے دارے🥺 مطمئن باش توے اینجا قراره خیرمعنوے و حس‌آرامش را تجربه کنے ☺️ ادمین👈🏽| @admin_yek_darsad_talaiii
مشاهده در ایتا
دانلود
43.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱زخانه ها بوی طعام می آیند...... ✨عنایت امام رضا "علیه السلام" https://eitaa.com/yek_darsad_talaiii
🌱 🔅السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الضعفاء و الفقرا السلطان یا اباالحسن ، یا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام و رحمة الله و برکاته🔅 چهار شنبه های امام رضایی 🔸با سلام و عرض ادب 👈 در حرم امام مهربانی ها دعاگوی شما در کانال هستم. 🌱 ارادتمند همسر شهید محمد حسین دانشمندی🌱 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
14.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 9️⃣با تشکر ویژه از همسر شهید محمد حسین دانشمندی به نیت اعضای محترم 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
⚘️ 🤔به نظر شما چرا خداوند متعال در آیه ۴۱ سوره عنکبوت "خانه عنکبوت را سست‌ترین خانه‌ها" معرفی می‌کند؟ نظراتتون را برامون ارسال نمایید: @admin_yek_darsad_talaiii فردا قراره براتون توضیح بدیم ....... 🍃@yek_darsad_talaiii
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣️قسمت شانزدهم ✨به دوراهی رسیدم. یک طرف، بازار با وسعت و هیاهو و شلوغی اش اد
❣️قسمت هفدهم ✨ابوراجح بالای سکّو نشسته بود و با چند مشتری که لباس پوشیده بودند حرف می زد.با دیدن من برخاست و به سویم آمد. پس از سلام و احوالپرسی، دستم را گرفت و مرا نزد آنهایی برد که بالای سکو بودند. آنها هم به احترام من برخاستند. وقتی نشستیم، ابوراجح از من و پدربزرگم تعریف و تمجید کرد. در جواب گفتم: همه بزرگواری ها در شما جمع است. 🍁حکایت شیرینی را که با آمدن من، نیمه تمام گذاشته بود، به پایان برد. مشتری ها برخاستند. هرکدام سکه ای روی پیش خوان اتاقک چوبی گذاشتند و رفتند. با اشاره ابوراجح، خدمتکار جوانش(مسرور) ظرفی انگور آورد. مسرور از کودکی آنجا کار می کرد. ظرف انگور را که جلویم گذاشت، از حالت چهره اش فهمیدم که مثل همیشه از دیدنم بیزار است. از همان کودکی، وقتی دیده بود که ریحانه به من علاقه دارد، کینه ام را به دل گرفته بود. مجبور بود در حمام بماند. نمی توانست در گشت و گذارها و بازی های من و ریحانه، همراهی مان کند. ابوراجح دستم را گرفت و گفت: گرفته ای! طوری شده؟ دست پاچه شدم. گفتم: در مقابل شما مثل یک تُنگ بلورم. با یک نگاه، هر چه را در ذهن و دلم می گذرد می بینید. دستم را فشرد و خندید. _ابونعیم هم هر وقت ناراحت و غمگین بود می آمد پیش من. به چهره ی مهربانش نگاه کردم. چطور می توانستم بگویم که ناراحتی ام به خود او مربوط می شود. چهره اش مثل همیشه زرد بود و موی تُنُک و پراکنده ای داشت. لبخند که می زد، دندان های زرد و بلندش بیرون می افتاد. عجیب بود که با آن چهره زرد و لاغر، نجابت و مهربانی در چشم هایش موج می زد! چشم هایش همان حالت چشم های ریحانه را داشت. سال ها پیش پدربزرگ گفته بود: هیچ کس باور نمی کند که ریحانه به آن زیبایی، فرزند چنین پدری باشد؛ مگر این که به چشم های ابوراجح دقت کند. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣️قسمت هفدهم ✨ابوراجح بالای سکّو نشسته بود و با چند مشتری که لباس پوشیده بود
❣قسمت هجدهم ✨از صحن حمام صدای ریزش آب و گفت و گوی نامفهوم مشتری ها می آمد. مسرور، با حوله ای، به استقبال مردی رفت که داشت از صحن بیرون می آمد. آن مرد، حوله را به دور خود پیچید و پاهایش را در حوض زد. 🍁قوها به آن طرف حوض رفتند. روی سکوی مقابل، سه نفر خود را خشک می کردند و لباس می پوشیدند. مسرور، حوله هرکس را می گرفت، جایی می گذاشت تا وقت خودش روی دوش صاحبش بیندازد. اولین و آخرین نگاه مشتری ها به قوها بود. می خواستم آنقدر شجاع باشم که آنچه را در دلم بود به ابوراجح بگویم. می دانستم که با آرامش به حرفهایم گوش می دهد، اما نمی دانستم چرا باید چیزی به نام مذهب، بین ما فاصله بیندازد. اگر چنین فاصله ای نبود چقدر احساس خوشبختی می کردم و حرف زدن درباره ریحانه و آینده، راحت بود. برای اینکه زیاد ساکت نمانده باشم، گفتم: در راه نزدیک بود تخم مرغ های دست فروشی را لگد کنم. ابوراجح گفت: ذهن و دلت این جا نیست، کجاست؟ نمی دانم. باید کاری کنی که نزد صاحبش برگردد. _فروشنده ای که شاهد این صحنه بود، خنده اش گرفت. کنیزکی هم به من خندید. تا حالا این جوری گیج نبوده ام. ابوراجح دستش را جلوی دهانش گرفت و از ته دل خندید. _خدا به دادت برسد، فرزند! این چیزهایی که تو می گویی، نشانه آدم های شوریده و عاشق است. لابد ماه رویی با تیر نگاهی تو را به دام عشق خود مبتلا کرده و خبر نداری. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
هدایت شده از یک درصد طلایی
46.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 "آقای دکتر محمد رضا وفایی نسب" متخصص طب فیزیکی و توانبخشی از طرح هایی که اتفاقات خوبی با آن رقم می‌خورد. 🌱شما هم به جمع خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
. ✨هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظىٰ؟ آیا روز ما به تو با وعده‌ای در می‌پیوندد تا بهره‌مند گردیم. @yek_darsad_talaiii
به رسم چهارشنبه‌ها🕊 تو مراسم هیات به نیت تعجیل‌درفرج و نابودی اسراییل جنایتکار به از شما های عزیز قرائت شد. 💚📖💚 🌱ان شالله که همگی حاجت روا بشین🙏 🌱شما هم مبلغ باشید تا افراد بیشتری تو این ثواب ها شریک باشند: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#ختم #زیارت_آل_یاسین 🕊🍃 به نیت تعجیل درفرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) 👉🏻https://EitaaBot.ir/co
✨69مرتبه زیارت آل یاسین به همت شما بزرگوران خوانده شد. تشکر از همه عزیزان و همراهان ان شاء الله درپناه آقا صاحب الزمان (عج باشید . 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#می‌دونستم_نمی‌دونستی ⚘️ 🤔به نظر شما چرا خداوند متعال در آیه ۴۱ سوره عنکبوت "خانه عنکبوت را سست‌تری
⚘️ بنابر یکی از تفاسیر قرآن✨ «بیت عنکبوت» به « خانواده عنکبوت »🕷 اشاره دارد: ⬅️روند زندگی عنکبوت به این طریق است که، عنکبوت مونث بعد از به دنیا آوردن فرزندان، عنکبوت مذکر را می کشد و به خارج از منزل می اندازد!! و بعد از این که فرزندان عنکبوت بزرگ شدند، مادر خود را می کشند و به خارج ازخانه می اندازند! واقعا خانواده عجیبی هست، به تعبیرقرآن‌کریم از سست بنیان ترین خانواده‌ها می‌باشد. 🍃@yek_darsad_talaiii
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣قسمت هجدهم ✨از صحن حمام صدای ریزش آب و گفت و گوی نامفهوم مشتری ها می آمد. م
❣قسمت نوزدهم ✨مسرور دست زیر چانه گذاشته و داخل اتاقک چوبی نشسته بود تا از آنها که می خواستند بروند، پول بگیرد. می دانستم کنجکاو است بداند چه می گوییم. _درست فهمیدی ابوراجح. نمی دانم آنچه بر سرم آمده، عشق است یا یک بلای دیگر. تا مدتی پیش با خیال راحت توی کارگاه مشغول کار بودم. آنقدر پدربزرگ اصرار کرد تا بالاخره آمدم پایین و کنار دستش، مشغول فروشندگی شدم. می گفت: زرگر باید خوش قیافه باشد تا مشتری به خرید رغبت کند. بفرما! این هم نتیجه اش!. 🍁_فروشنده نباید بدترکیب و ژولیده و بداخلاق باشد، اما زیبایی فراوان هم آسیب هایی دارد. این درست نیست که مشتری، به جای اینکه با خیال راحت به فکر خرید جنس مورد نیازش باشد، تحت تاثیر زیبایی فروشنده قرار گیرد و کلاه سرش برود؛ مخصوصا در شغل زرگری که بیشتر مشتری ها زن هستند. من و مسرور از این جهت خیالمان راحت است؛ نه زیباییم و نه با زن ها سر و کار داریم. باز خندید. گفتم: اگر کسی به عشق من گرفتار می شد، طبیعی بود، اما حالا این من هستم که گرفتار شده ام. همیشه سعی می کردم مراقب نگاهم باشم. پدربزرگم می گوید:تو مثل دخترانِ عفیف، باحیا هستی و مقابل زن ها، چشم بلند نمی کنی. باور کنید که عشق، گاهی ناخواسته به خانه دل پا می گذارد.دو نگاه به هم گره می خورد و آنچه نباید بشود،می شود. فاصله ما با مسرور زیاد نبود. می توانست صدای مارا بشنود. ابوراجح سری تکان داد و بازویم را فشرد. سعی می کرد دیگران را درک کند. زود قضاوت نمی کرد. گفت: عشق برای یک زندگی مشترک، خوب است،ولی اگر ازدواج و زندگی مشترکی در کار نباشد، باعث اضطراب و ناراحتی می شود. اگر پرهیزکار باشیم می توانیم مشکل عشق را درمان کنیم. تو باید یکی از دو کار را انجام دهی. ببین اگر آن دختر برای زندگی با تو مناسب است، با او ازدواج کن. اگر مناسب نیست، ازش دوری کن تا فراموشش کنی. _مگر می شود؟ _اگر مدتی او را نبینی و از خدا یاری بخواهی، فراموشش می کنی. هر چیزی دوا و درمانی دارد. دوای عشق های بی فایده و آزار دهنده، همین است که گفتم. _اما ابوراجح! او کاملا برای من مناسب است. اگر شما هم می دانستید او کیست می گفتید که همسری بهتر از او گیرم نمی آید. _عشق این طوری است. چشم آدم را از دیدن عیب های معشوق، کور می کند و خوبی هایش را هزار برابر جلوه می دهد. _پدربزرگم هم مطمئن است که او می تواند مناسب ترین همسر برایم باشد. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
❣قسمت بیستم ✨_ابونعیم انسان باتجربه ای است. نمی فهمم پس چرا این طور درمانده ای؟ تو که او را دوست داری، پدربزرگت هم که موافق است. می ماند اینکه از او خواستگاری کنی. 🍁به قوها خیره شدم. آنها مشکلات آدم ها را نداشتند. باید حقیقت را می گفتم. _او و خانواده اش شیعه اند. ابوراجح جا خورد و ساکت ماند. پس از دقیقه ای برخاست و از سکو پایین رفت. نمی دانستم اگر می فهمید درباره که حرف می زنم، چه عکس العملی نشان می داد. کنار حوض نشست. دستش را به آب زد. قوها به طرفش رفتند. آنها را نوازش کرد. بدون آنکه به من نگاه کند، گفت: زیاد پیش می آید که به خواستگار جواب رد می دهند. دراین صورت، چاره ای جز صبر نیست. ظرف انگور را کنار گذاشتم و ایستادم. حرف هایمان به جای حساسی رسیده بود. در راه حمام، پیش بینی کرده بودم که ابوراجح چنین توصیه ای می کند. مسرور ترجیح داده بود در اتاقک بماند و از ماجرا سر در بیاورد. گوش تیز کرده بود وخود را به شمردن سکه ها سرگرم نشان می داد. بعید نبود حدس زده باشد درباره ریحانه صحبت می کنم. به لبه سکو نزدیک شدم. صدا در فضای زیرگنبد می پیچید. آهسته گفتم: از سال ها قبل متوجه فاصله هایی شده ام که میان ما و شما است. با هم مثل برادریم. با هم معامله می کنیم و کار می کنیم. با هم نماز می خوانیم. به هم کمک می کنیم. من و شما یکدیگر را دوست داریم. به دیدن هم می رویم. چرا وقتی همه مسلمانیم و خدا و پیامبر و کتاب مان یکی است، باز هم باید فاصله هایی بین ما باشد؟ ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ  آغاز کنیم: ✳️ رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود : برترین نماز بعد از نماز واجب ، نماز شب است. 📚 کنز العمال ، ج۷ 📿نماز شب به نیابت از اعضای محترم کانال 🌱🌷اگر دوست داری اعضای کانال رو در ثواب هات کنی به آیدی زیر پیام بده: @farzane_zare 🍃@yek_darsad_talaiii
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکالمه دیشب زن و شوهرا تو خونه زن: صدا چیه؟ مرد: اسرائیل حمله کرده زن: آهان، خیالم راحت شد فکر کردم بچه‌ها بیدار شدن 😂 😂 @yek_darsad_talaiii
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣قسمت بیستم ✨_ابونعیم انسان باتجربه ای است. نمی فهمم پس چرا این طور درمانده ا
❣️قسمت بیست و یکم ✨ابوراجح سر برگرداند. با لبخند به من نگاه کرد و گفت: سوال خیلی مهمی است. برخاست و آمد لبه سکو نشست. 🍁_و مهم تر این است که جواب درستی برایش پیدا کنی. کنارش نشستم. _شما به هر درمانده ای کمک می کنید. به من هم کمک کنید تا بفهمم. _البته فاصله هایی هست، اما نه آنقدر که تبلیغ می کنند و نشان می دهند. بین دو دوست صمیمی هم تفاوت ها و فاصله هایی هست. طبیعی است. این تفاوت ها و فاصله ها مانع دوستی شان نمی شود.هر کس چهره و رنگی دارد و به کاری مشغول است و توی خانه خودش زندگی می کند. آگاهی و هوش دو برادر ممکن است با هم فرق داشته باشد. ایمان و پرهیزگاری آدم ها یکسان نیست. مشکل از جای دیگری است. حکومت، شخص پلیدی مثل مرجان صغیر را حاکم این شهر قرار داده که دشمن فرزندان پیامبر و شیعیان است. سیاه چال های دارالحکومه پر است از شیعیان بی گناه. شهری که اکثریت ساکنانش شیعه ان، چنین وضعی دارد. قبل از این، شیعه و سنی با هم در صلح و صفا زندگی می کردیم؛ حالا می خواهند کاری کنند که یکی مثل تو فکر کند من دشمنت هستم. برخوردی که با ما دارند، با کافران و بیگانگان ندارند.هزاران یهودی را به این شهر کوچ داده اند تا برتری جمعیت ما را کاهش دهند. جان و مال ما را حلال می دانند. به ما نسبت های ناروا می دهند. عالمان بزرگ ما مانند سید بن طاووس و علامه حلّی، با ادب و استدلال، به این شبهه ها و تهمت ها جواب داده اند، اما آنها به حقیقت کاری ندارند. باز هم به توطئه هایشان ادامه می دهند. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣️قسمت بیست و یکم ✨ابوراجح سر برگرداند. با لبخند به من نگاه کرد و گفت: سوال خ
❣️قسمت بیست و دوم ✨نزدیک به صد سال از انقراض دولت بنی عباس می گذرد؛ اما هنوز تفکری را که اشاعه داده اند بیداد می کند. هنوز ناصبی ها هستند و اگر قدرتی به دست آورند به جان شیعه می افتند. 🍁به جای آنکه منادی برابری و برادری باشند، تخم کینه و اختلاف می پاشند و ما را سرکوب می کنند تا مبادا شورش کنیم. به جای آنکه دست از بی عدالتی و خوش گذرانی بردارند، به ستم و جنایتِ بیشتر پناه می برند.دارند از درون می پوسند و مراقب تهدیدهای خیالی اند. می بینی که ما شیعیان از این فاصله ها و بی عدالتی ها بیشتر رنج می بریم تا شما. _من اینها را قبول دارم، ولی مدت هاست سوالی توی ذهنم جست و خیز می کند که شما شیعیان باید به آن جواب بدهید. شاید در این صورت، مشکل حل شود. _با کمال میل سوالت را می شنوم و اگر پاسخش را بدانم می گویم. _در زمان پیامبر، این همه مذهب های جورواجور نبود. حالا چرا هست؟ شاید حکومت و مرجان صغیر می خواهند کاری کنند که همه دوباره یکی شویم. _خیلی دوست دارم در این باره حرف بزنیم تا حقیقت روشن شود، ولی شنیده ام که دارالحکومه مرا زیر نظر دارد و از ساده ترین حرف هایی که می زنم، ناراضی است. این جا رفت و آمد زیاد است. خبرچین ها همه جا هستند. باید در خلوت صحبت کنیم. به مسرور نگاه کردم. حالا داشت با قاشقی چوبی از توی دو کیسه، سدر و حنا برمی داشت و در کاسه هایی کوچک می ریخت. _یعنی چی کسی خبر می برد؟ _نمی دانم، ممکن است کسانی با ظاهر مشتری بیایند و بروند و به نقل از من، حرف های نامربوطی بزنند. کسی که از خدا نمی ترسد، هر کاری می کند! ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
💠آیت‌ الله خوشوقت: 🔸تصميم بگير؛ اگر تا به حال نخوانده ای، خيلی به خودت ضرر زده ای. 🔸اگر می خواهی جلوی ضرر را بگيری، از امشب تصميم بگير و بلند شو، نيم ساعت بلند شو، كم كم درست می شود ان شاءالله. 📿نماز شب به نیابت از اعضای محترم کانال 🌱🌷اگر دوست داری اعضای کانال رو در ثواب هات کنی به آیدی زیر پیام بده: @farzane_zare 🍃@yek_darsad_talaiii
🌱أینَ المُضطَرُّ الّذِی یُجَابُ إذا دعی؟ 🌱وعده ما هر روز صبح دعای عهد 🌾 همراه با شما اعضای کانال 🍀@yek_darsad_talaiii
🌱 ✨شده به این فکر کنی ؟ 🤔یاصاحب الزمان (عج)، آقاجانم من به تو می‌خواهم نزدیک شوم.... 👌🏻بهت پیشنهاد می کنم این کلیپ را حتما ببینی.....👇🏻👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌱تنها کافیه صادقانه نیت کنیم👌🏻 👈🏻 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دستمان را میگیرند😍 🌱 🎙 https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
💫 گپ و گفت دوستانه تو یه دورهمـے کاملا دخترونه‌ღ 🌸 یه روز خوب و بیاد موندنے😉👌 کنار گل دخترای پایه هفتم مدرسه عروج کلی راجع به امام زمان و دشمناشون ( اسراییل و امریکا) صحبت کردیم. 🏷تبیین ، بحث 🟢شماره کارت جهت واریز هزینه:
5859837010479307
🌱به خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
🤔تعداد پیامبران الهی چند نفر است ؟ و از میان چند پیامبر، رسول بوده‌اند؟ الف) 124هزار _ 313 ب ) 114هزار _ 313 ج ) 124هزار _ 110 د ) 114هزار _ 110 👈لینک پاسخگویی به سوال: https://EitaaBot.ir/poll/9o5kr ⬅️طرح یک‌درصد‌طلایی 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9