من به بعضی چهرهها چون زود عادت میکنم
پیششان سر برنمیآرم، رعایت میکنم
همچنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایهی رنج تو باشم، رفع زحمت میکنم
این دهان باز و چشم بیتحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم، جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت میکنم
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا ؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد، برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
کاظم بهمنی
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
شاعر آواره از این خانه نباید بشود
دل خوشِ دامن بیگانه نباید بشود
باد می آید و من دست و دلم می لرزد
زلف اگر ریخت به هم شانه نباید بشود
لحظه ای خنده ای و لحظه ی دیگر اخمی
آدم از دست تو دیوانه نباید بشود؟
شبِ پیمانه همه راستی ام اما زن
خام یک گریه ی مستانه نباید بشود
زن بلا نیست ولی حامله ی طوفان است
حامل صاعقه، بی شانه نباید بشود
من به تنهاییِ این پیله قناعت دارم
هر چه کرم است که پروانه نباید بشود
من خودم سمت قفس می روم و می دانم
مرغ، خامِ طمع دانه نباید بشود
بوف کورم بروم خانه ام و خوش باشم
عشق، کاخی ست که ویرانه نباید بشود
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
امشب دوباره آمده ام ، باز هم سلام
من را ببخش مرد غزل هـــــای ناتمام
من را ببخش بابت احساس خسته ام
من را ببخش بابت این فکرهــــای خام
این حرف ها درون دلم درد می کشید
این حرف هــــا وجــــود مــرا داد التیام
گفتی کلافه می شوی از این حضورمحض!
گفتی عذاب می کشی از دست من مدام
گفتی نگاه هــــرزه ی من با تو جـور نیست
گفتی که پاک هستی و این فعل ها حرام!
گفتی و باز گفتی و هی اشک پشت اشک
مابین پلک هــــــای تـــــرم، کــــرد ازدحــام
می خواستــــم فقط بنویسم چرا؟چرا؟
می خواستم بگیرم از این شعر انتقام
اما دلم شکسته تر از این بهانه هاست
خو کرده ام به عادت دنیــــــای بی مرام
من با زبان تلخ تو بیگانه نیستــم
من با هزار درد غم انگیز، آشنام!
شاید غزل هوای دلــــم را عوض کند
شاید رها شوم کمی از این ملودرام
این بیت ها همیشه مرا فاش می کنند
این بیت ها روایت تلخی ست هر کدام...
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
خاک بر سری های یه نقطه چین👇🙈
چادر به سرت کیف به دوشت داری
در دست خودت دست مرا کم داری
بانو تو که چشمان خماری داری
با این دل ساده چه کاری داری
عاشق تر از نمی توانم باشم
از یک بسیجی چه انتظاری داری؟!
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
یک فنجان تامل
خاک بر سری های یه نقطه چین👇🙈 چادر به سرت کیف به دوشت داری در دست خودت دست مرا کم داری بانو تو که چش
آقا
آقاااااااا
اینجا خانواده نشسته🙈
زیر بـاران بنشینیم که بـاران خوب است
گم شدن با تـــو در انبــوه خیـابـان خــوب است!
با تو بی تابی و بی خوابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوال پریشـــان خــوب است!
رو به رویم بنشین و غـــزلـی تازه بخوان
اندکی بـوســه پس از شـعـرِ فـراوان خوب است!
مــویِ خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاه گاهی گذر از کـــفـر به ایـمـــان خــوب است!
شـبِ خوبی است بگو حال زیـارت داری
مستی جاده ی گیلان به خراسـان خـــوب است!
نم نم نیمه شـب و نغمه ی عبدالباسط
زندگی با تــو... کنار تــو... به قــرآن خــوب است!
#ناصر_حامدی
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
حضرت معصومه. س.
اسکناسی سبز دارم باز گندم می خرم
روبروی گنبد زردش تبسم می خرم
با سلامی زیر لب از پله بالا می روم
دل می اندازم به پاهایش علیکم می خرم
لابه لای جزر و مد اشک های جاری ام
می دهم آرامش خود را تلاطم می خرم
تا که باشم همجوار آسمان گنبدش...
خانه ای در کوچه های آبی قم می خرم
مطمئن باشید با این شعر قبر کوچکی
نه...بهشتی سبز پائین پای خانم می خرم
این ملیکه بارگاهش فوق العاده دلرباست
دارم عکس گنبدش را بار هشتم می خرم
دوستش دارم شبیه ضامن آهو چقدر
.........................................
روح الله قناعتیان
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
نمیدونم عربی بلدین یا نه؟
اما یه شعری هست ...
واویلااااا
اونایی که میفهمن، بخونن و صفا کنن👇☺️😭❤️🌹
اری فـی الـنـوم مـا طــالـت نـواهـا
زمانا طـاب عیشـی فی هواها
بـه جامی کز می وصلش چشیدم
هـمـی دارد خـمـارم در بـلـاهـا
عـرانی السـحـر ویحـک ما عـرانی
رعـاها الـصـبـر ویلـی ما رعـاها
بـه بـوسه مهر نوش او شکسـتـم
شکست اندر دلم نیش جفاها
بـدت مـن حـبـهـا فـی الـقـلـب نـار
کـان صـلی جـهتـم من لـظـاها
خطا کردم که دادم دل به دستش
پـشیمان بـاد عقلم زین خطاها
#خاقانی
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
بایاد شانه های تو سرآفریده است
"ایزد "چقدر شانه به سر آفریده است
معجون سرنوشت مرا با سرشت تو
بی شک به شکل شیروشکر آفریده است
پای مرا دویدن به سوی تو
پای تو را برای سفر آفریده است
لبخند رابه روی لبانت چه پایدار
اخمتورا چه زودگذر آفریده است
هرچیز را که یک سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است اگر آفریده است
تا چشمشور تو برنیفتدهرآینه
آیینه را بدون نظر آفریده است
چون قید ریشه مانع پرواز می شود
پروانه را بدون پدر آفریده است
غیر از تحمل سر پور شور دوست نیست
باری که روی شانه ی هر" آفریده" است
غلامرضا طریقی
🌸🌸🌸
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
شاهكار قافیه را ملاحظه بفرمايید👇☺️
کرده ام از دستِ ایـن فرهنگ ، " هنگ "
گشته از عشقت دلِ دلتنگ ، " تنگ "
بعدِ «شیرین» شد تبِ «فرهاد»" حاد "
این خبر را مرکزِ امداد ، " داد "
با عبورت می شود جالیز ، " لیز "
جعفری می رقصد وُ گشنیز ، " نیز "
بـا نگاهت می زند «عطار» ، " تار "
«مولوی» غش کرده وُ «گلزار» ، " زار "
می شود در گردنت زنجیر ، " جیر "
می کُند در دست تو کفگیر ، " گیر "
هر که بر اشعار من خندید ، " دید "
می شود با یادِ تو تبعید ، " عید " !
کرد پیشت آدمِ سالوس ، " لوس "
با تو شب ها می شود کابوس ، " بوس " .
کیمیا کردی و شد شاغول ، " غول "
با کلامت می خورَد «شنگول» ، " گول "
وقت خشمت می شود «تیمور» ، " مور "
رفته «نادر» تا حدِ مقدور ، " دور "
چون به حرف آیی شود خاموش ، " موش "
گفته هایت را کند خرگوش ، " گوش "
می کُنی از بهر ما اندام ، " دام "
پیش زلفت می شود «خاخام» ، " خام "
این خبر را می زند نجار، " جار "
هست در اطراف تو بسیار ، " یار "
کاسه ات را می زند ابلیس ، " لیس "
هست بخش دوم ساندیس ، " دیس "
گشته ام از دست استدلال ، " لال "
رفته گویا از دلِ «خوشحال» ، " حال
لاادری
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
روی تختی با رقیبان می نشینی در بهشت
تا خدا بهتر بسوزاند مرا خواهد گذاشت
یک نمایشگر در آتش، دوربینی در بهشت
صاحب عشق زمینی را به دوزخ می برد
جا ندارد عشق های این چنینی در بهشت
گیرم از روی کرم گاهی خدا دعوت کند
دوزخی ها را برای شب نشینی در بهشت
... با مرامی که من از تو باوفا دارم سراغ
می روی دوزخ مرا وقتی ببینی در بهشت
من اگر جای خدا بودم برای «ظالمین»
خلق می کردم به نامت سرزمینی در بهشت
کاظم بهمنی
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
دختر خان
یا مرا دعوت نکن یا سور و ساتی هم بیاور
نازنین! چایی که میریزی نباتی هم بیاور
محشری بانو! نیستان لبت را وقف ما کن
روز محشر باقیات الصالحاتی هم بیاور
مستحقم، ای هوای باغ گیسویت شرابی !
آمدی از باغ انگورت زکاتی هم بیاور
دختر خانی ولی خانم! مگر ما دل نداریم
گاهگاهی کوزه آبی از قناتی هم بیاور
اینقدر با بچه شهری ها نکن شیرین زبانی
یا اقلا اسم فرهاد دهاتی هم بیاور
ظهر از مکتب بیا از کوچه ما هم گذر کن
از گلستان، گل برای بی سواتی هم بیاور
روی نذریها بکش با دارچین قلبی شکسته
لطف کن یک بار تا درب حیاطی هم بیاور
پشت سقاخانهام چشم انتظار استجابت
از زیارت آمدی آب فراتی هم بیاور
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol