✏️🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍
🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍
✏️🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍
🖍✏️🖍✏️🖍✏️🖍
✏️🖍✏️🖍✏️🖍
🖍✏️🖍✏️🖍
✏️🖍✏️🖍
🖍✏️🖍
✏️🖍
✏️🖍
🖍🖍
🖍
مدار رنگی ها
دوباره امروز مداد رنگی ها با صدای بلندمداد طراحی بلند شدند.
- دوستان بلند شوید طرح ها را کشیدم همه را رنگ کنید.مداد رنگی ها خوشحال روی کاغذ ۱۰ متری آمدند و برای صدمین روز است که این کار را دارند انجام می دهند. این اثر زیبا قرار است به جشنواره برود.
مداد طراحی خیلی کار کرده و سر مداد بقدری کوتاه شده که همینطور که کار میکند بعضی از قسمتهای چوبش به کاغذ میکشد.
مداد آبی به مداد طراحی گفت کاشکی سری به تراش می زدی.
امامداد طراحی با صدای بلند گفت به کارت برس .
مداد زرد گفت دلم برای خودت می سوزد. خودت هم داری اذیت می شوی. نمیتوانی خوب کار کنی.
مداد طراحی شانه هایش را بالا انداخت و گفت من خوبم. می فهمم چی برام خوبه چی برام خوب نیست.
مداد قرمز با اخم گفت اینجای کاغذ را هم داری زخمی می کنی! دیگه کار نکن
مداد طراحی گفت به تو ربطی نداره من تصمیم گرفتم کارم را تموم کنم.
مداد بنفش سری تکان داد و گفت اینطوری؟؟ نمی شود. یک سری به چاقو بزن.
مداد طراحی الان دیگر صدایش خیلی بلند شده بود. گفت به شما هیچ ربطی ندارد. خودم می دانم باید چی کار کنم و به کارش ادامه داد.
مداد قرمز دوباره فریاد زد لازم نیست کار کنی.
مداد طراحی ایستاد نگاهی به مدادها کرد همه دور تا دورش ایستاده بودند و نگاهی به نقاشی زیبایی که کشیده بود کرد. صدایش را بلند تر از مداد قرمز کرد و گفت اگر من نباشم هیچکدام شما نیستید. این را که یادتون نرفته؟؟؟
مداد قرمز یک تک زیر پایش رفت و انداختش روی زمین و ادامه داد. این کار همه است . همه ی مدادها دستش را محکم گرفتند .داخل جامدادی زندانیش کردند. تا یا یک تراش پیدا کنند یا یک سری به چاقو بزند.
۱۱۰/آل عمران
تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ
ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻭ ﺯﺷﺖ ﺑﺎﺯﻣﻰ ﺩﺍﺭﻳﺪ
#داستان_رمضان_22
#میم_بی
📕📁📕📁📕📁📕📁📕📁