این عکس رو پارسال مدتها گذاشتهبودم صفحه قفل گوشیم. آخر هم قسمت شد و اولین زیارت کربلا رو تو ایام اربعین رفتم. ولی هیچوقت اینجاها رو ندیدم😄
تو حرم ائمه اینقدر شلوغ بود، عین جعبه مدادرنگی میرفتیم و برمیگشتیم. کیپ کیپ. 😂
انشاءالله امسال روزی همه...
🔘@yekkhanometalabe
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
این عکس رو پارسال مدتها گذاشتهبودم صفحه قفل گوشیم. آخر هم قسمت شد و اولین زیارت کربلا رو تو ایام ا
یه خاطره مفصل نوشتهبودم که زیر این تصویر بفرستم. بریده بودمش که بفرستم اینجا.
حواسم نبود لینک کانال رو کپی کردم و همش پرید😶
حقیقتا چرا؟ 🥲
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
یه خاطره مفصل نوشتهبودم که زیر این تصویر بفرستم. بریده بودمش که بفرستم اینجا. حواسم نبود لینک کان
بیخیال اون خاطره شدهبودم
تا اینکه این عکسو دیدم.
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
بیخیال اون خاطره شدهبودم تا اینکه این عکسو دیدم.
💠💠💠
من تو درسا خیلی "کلاسی" بودم. ینی کل حال و انگیزه درسیم به کلاس بستگی داشت. بهخاطر همینم وقتی کرونا شد یهو یه افت درسی شدیدی پیدا کردم. میدیدم بعضی دوستام عین قبل دارن درس میخونن و با اینکه مثل همه شاکین از قرنطینه، ولی باز افت ندارن. وقتی علتشو فهمیدم یه هم مباحثه پیدا کردم و شروع کردیم به رفتن کتابخونه. درس بهتر شد اما بازم اونی که باید نشد... حتی وقتی کلاسا حضوریام شد، باز با رکود تو جنگ بودم.
پارسال که برای اولین بار ایام اربعین رفتم کربلا، وقتی برگشتم ترم اول گرایشی شروع شده بود. یه شوق عجیبی داشتم، صبحا با یه انگیزه قلمبهای بیدار میشدم و میرفتم سر کلاس، کمتر پیش میومد که مثل کلاس آنلاین چرتم بگیره. همش از خودم میپرسیدم : آخه چرا؟ چی شد یهو؟ و آخرش میگفتم لابد اثر گرایشی شدن درساست! 🤷♂
یادمه همون روزا یه روز سر سجاده نماز ظهر، به خودم گفتم چقد این چند ماهه راحتتر نماز میخونما! نه فکری، نه حواسپرتیای، حضورقلبم خیلی خوب شده، حتما اثر و برکت زیارت! دروغ چرا یه وقتایی هم شیرینی نمازو حس میکردم. خیلی ذوق کردم که برکت زیارت آقا، واسه منی که معرفت و مقامی هم ندارم روزی شده. ولی به ذهنم نرسید چه چیزای دیگهای هم اثر زیارت بوده. حالا که یه سال میگذره، باز چند روز پیش سر سجاده یاد اون نمازا رو کردم. هرچند اثر زیارت هنوز مونده ولی دیگه به اون قوت اولش نیست. انگار روزیای بود که مراقبت میخواست و من حواسم نبود. با خودم گفتم چه روزیای دیگهای از اون زیارت قسمتم شده بود و خودم نفهمیده بودم؟ و بعد گفتم حتما همینجوری بوده که خیلی چیزایی که کلی واسشون این در و اون در زده بودم، بعد اون سفر خیلی عادی و بیصدا و راحت خودش حل میشد! از جمله همین درس خوندن که یادمه راهحلهای مختلفی رو امتحان کردم، با آدمهای زیادی مشورت کردم و... ولی بعد زیارت یه جور دیگهای پیش رفت همه چی.
خلاصه که امسال یه جور دیگهای دلم زیارت میخواست. علاوه بر شور و حال، یه احساس نیاز درونی داشتم به زیارت. حس میکنم اگه نرم کارام بهم پیچ میخوره، لابلای روزمرگی گره میخورم، گیر کج و کولگیهای دنیا میفتم. ولی چه فایده؟ امسال دوباره شدم همون آدم هرسال که باید بخونه:" به تو از دور سلام...!"
#خاطره
💠💠💠
🔘@yekkhanometalabe
💠💠💠
یه نفر این پیام رو گذاشته بود،الان دیدم. نمیدونم چه زمانی گذاشته🤦♂
دوست گرامی اگه هنوز مصاحبه ندادی بگو😅
حالا عیبی نداره من چیزایی که درباره مصاحبه سطح دو یادمه رو مینویسم. شاید به درد کسی خورد😅
#ناشناس
#ارتباط
💠💠💠
🔘@yekkhanometalabe
💠💠💠
کانال جامعهالزهرا یه گزارش از کاروان اربعین امسالش گذاشته. 👇
https://eitaa.com/jz_news/16156
یاد پارسال و سفر خودمون افتادم... 💔 تو این کانال سفرنامه مینوشتم:
https://eitaa.com/arbaeennevesht
از یه جا بهبعد دیگه فرصت نمیشد بنویسم، صوت ضبط کردم. بعضیاش خیلی بامزه شده چون وسطش خوابم برده یا یکی داد زده بفرمااااا هله بیکمممم😂 خودم یادم رفته بود، چند وقت قبل یه پوشه تو گوشی دیدم پر صوتای شلوغ... تازه یادم اومد، نشستم گوش دادم و پرت شدم اربعین ١۴٠١. حیف که قابل پخش نیست. 😅
💠💠
🔘@yekkhanometalabe
💠💠
دوم مرداد رفتم مصاحبه سطح سه. تو جامعهالزهرا درس از سطح دو شروع میشه 🙄😄 یعنی با دیپلم وارد میشی، چهارسال تو مقطع عمومی درس میخونی و مدرک سطح دو میگیری. دو ترم آخر دروست گرایشی میشه و نهایتا اگه خواستی سطح سه بخونی انتخاب میکنی همون گرایش رو ادامه بدی یا یه رشته تخصصی دیگه. خلاصه من دوم مرداد رفتم برای مصاحبه تخصصی سطح سه، تو رشتهی طویلالاسم "تربیت دینی کودک و نوجوان".
این فرمی که میبینید رو دادن پر کردیم. ازین شکلات خوشمزهها و شربت آبلیمو هم بود. یه روز پرخاکی هم بود. هی باد میومد، حیاط پر از گرد و خاک بود، هوای توی سالنها هم حتی دم داشت. فرمش یه سری مشخصات کلی میخواست و یه سری سوال که چرا اومدم این رشته و مطالعم چی بوده و تجربیات درباره مسائل مختلف و توصیف خودم از دید همه و سوالات تحلیلی و... اینا. خوب بود در کل.
خلاصه سوالا رو پر کردم و تحویل دادم و رفتم نشستم پشت در اتاقی که قرار بود توش مصاحبه بشم. یهو دیدم در اتاق بعدی باز شد و به خانمی که وقتی اومدم رفته بود تو، ازش اومد بیرون. آقا چشمتون روز بد نبینه. این خانم لرزان و لنگان اومد بیرون، چهره رنگپریده و کبود، آخر نتونست تا ته سالن بره، تقریبا خودشو انداخت رو صندلی روبروی من. شانسی برقای سالنم هی قطع و وصل میشد، عین فیلم ترسناکا😂
حالا من موندم که خدایا یه مصاحبه سادهس دیگه...
ادامه دارد. 😄
#خاطره
💠💠
🔘@yekkhanometalabe
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
💠💠💠 یه نفر این پیام رو گذاشته بود،الان دیدم. نمیدونم چه زمانی گذاشته🤦♂ دوست گرامی اگه هنوز مصاحبه
💠💠
تو #ناشناس پرسیدین که اسم کتابای سطح دوی جامعهالزهرا چیه.
به طور خلاصه ما تو صد و نود واحد درسی، کتابای مختلفی تو این زمینهها میخونیم:
١. ادبیات عرب: صرف ساده ١ و ٢، مبادی ٢و۴ (درس نحو ١تا٣)، دروس فیالبلاغه ( درس بلاغت، شبیه علومفنون فارسیه😄)، تجزیه و ترکیب و...
٢. علوم قرآنی : قرائت قرآن ١و٢، علوم قرآنی (که تالیف خود جامعهست)، مفاهیم قرآنی ١و٢ (که ویژه حوزه تدوین شده)، منتخبی از تفسیر المیزان
٣. علوم تاریخی و حدیثی: دانش حدیث، درسنامه صحیفه سجادیه، درسنامه سیره حضرت زهرا، آشنایی با نهجالبلاغه، تاریخ اسلام آقای پیشوایی، تاریخ تشیع آقای یاوری سرتختی، تاریخ ائمه آقای رسول جعفریان
۴. فقه و اصول فقه : درسنامه احکام ١و٢ آقای فلاحزاده، منتخب تحریرالوسیلهی امام، منتخب عروهالوثقی، بخش حج و صلاة و صوم و زکات از کتاب لمعه، حلقه اولی و ثانیه از حلقات شهید صدر (یه مجموعه سه جلدی درباره اصول فقه)
۵. علوم عقلی: منطق ١ که اسم کتابش یادم نیست، منطق مظفر (منطق ٢و٣ مونه)، آموزش فلسفه آقای عبودیت( فلسفه ١و٢)، آموزش عقاید که اسمشو دقیق یادم نیست فقط کتابش خاکی رنگ بود🙄😄، کلام جدید آقای برنجکار (خیلی کتاب باحالی بود انصافا)، عقاید استدلالی
۶. مباحث سیاسی: تاریخ انقلاب نشر معارف(علت نصف دعواهای سیاسی امروز رو تو همون کتاب خوندیم 😶) ، اندیشه سیاسی امام خمینی همون نشر، نظام سیاسی در اسلام (اگه اشتباه نگم اسمشو😂🤦♂️)
فکرکنم همه رو گفتم به جز دروس گرایشی. بعلاوه دروس مهارتی که هر طلبه حداقل دوسه تا باید بگذرونه...
#آخرشچیمیشه
#چیامیخونید
💠💠
🔘@yekkhanometalabe
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
💠💠 تو #ناشناس پرسیدین که اسم کتابای سطح دوی جامعهالزهرا چیه. به طور خلاصه ما تو صد و نود واحد درس
آها درس اخلاق١و٢ و زن در اسلام جاموند. 😅کتاب زن در اسلام نوشته خانم علاسوند هست.
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
💠💠 دوم مرداد رفتم مصاحبه سطح سه. تو جامعهالزهرا درس از سطح دو شروع میشه 🙄😄 یعنی با دیپلم وارد می
💠💠
... منشی خانمه رو صدا زد که بیا کاراتو بکن بری. ولی وقتی رفت پیشش، دید حالش خیلی بده، یکم آرامش داد و شربت بهش داد و اینا. خلاصه من همچنان در اون سالن دم گرفته دم در اتاق مصاحبه نشسته بودم که یهو دیدم خانمه داره میاد سمتم. همونجوری لنگان و لرزان. آروم آروم شربتشو میخورد و همونجوری که بهم نگاه نمیکرد میومد سمتم. نزدیکم که رسید یه آن یاد فیلمای شبکه چهار افتادم. که وسط اردوگاه کار اجباری، که حرف زدن زندانیا با هم ممنوعه😂 یه نفرو که شکنجه کردن میاد و زیر لبی یه جور که نگهبانا نفهمن بهت یه رازی میگه و میره. آخه خانمه بدون اینکه روشو بچرخونه طرفم، با یه لبخند کاملا ساختگی، زیرلبی و در حال رد شدن بهم گفت:" یه چیزی نگین که براتون بد بشه..." و بعد رفت! 😐😂🤦♂ اون وسط برقم قطع و وصل شد. کلا یه بار قطع و وصل شد که همینجا بود. صادق باشم. 😄
حالا من که میدونستم مصاحبه اصولا چیز وحشتناکی نیست، ولی خب تعجب کرده بودم از حالت بندهخدا. ناراحت شدم😅 از اون طرف به اهل خانه پیام میدادم که اوضاع اینجوریه. اونا هم وسط غش و ضعف پیام میدادن که:" اگه در خطری سه بار بکوب به در" منم میکوبیدم به میز و صوتشو. 😂 هی میگفتم الان خانم منشی فکر میکنه مشکل روانی دارم ردم میکنه. خدا رو شکر گوشیم خاموش شد قبل رفتن.
القصه! نوبت رسید و ما رفتیم تو، دیدیم عه! مصاحبهگرا که دوتاشون استادای خودمن! سلام و علیک گرمی کردم و نشستم. درسته که چندان مضطرب نبودم، ولی اینقدری استرس داشتم که طبق عادت بد همیشگی صبحونه نخورده بیام و همش خدا خدا میکردم وسط مصاحبه ضعف نکنم...
#خاطره
#مصاحبه
💠💠
🔘@yekkhanometalabe
یه جا خوندم طرف نوشته بود: هیچی اندازه این صحنه کسالتآور و خستهکننده نیست.
جواب یه نفر:
معلومه تاحالا با مدرسه اردو نرفتی!
نزدیک شهادت امام رضاست. و من یاد اولین اردویی که با مدرسه رفتم مشهد.
این عکسو اونجا گرفتیم برای سایت مدرسه.
#خاطره