eitaa logo
یک لاقبای پابرهنه
200 دنبال‌کننده
3هزار عکس
801 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 به روایت اسدالله علم ✅ شاه و دولت انگليس موافقت كردند اختلافات خود را به اوتانت دبيركل سازمان ملل متحد ارجاع كنند. اوتانت نيز نماينده شخصي خود را به بحرين فرستاد تا درباره نظر مردم آن جزيره حقيقت يابي كند. در همان حال ايران ادعاي مالكيت سه جزيره واقع در دهانه خليج فارس را عنوان كرد. انگلستان معتقد بود كه جزاير تنب بزرگ و كوچك متعلق به شيخ‌ رأس الخيمه مي‌باشند. ايران اظهار نظر كرد كه تنها راه تثبيت وضع اين جزاير، در نظر گرفتن موقعيت آنها با خط منصف خليج فارس است كه در اين صورت جزاير به ساحل ايران نزديكترند تا به ساحل عربستان. از نظر حقوقي اين جزاير براي ايران بود و بحرين نيز جزء خاك ايران محسوب مي‌شد. اما شاه كه خود را بي نياز از مشاوره با صاحب نظران مي‌دانست و فكر مي‌كرد نابغه سياست خارجي و ديپلماسي است، سعي كرد بحرين و را به هم مربوط كند. يعني در يك معامله با انگليسي‌ها در قبال اعطاي استقلال به بحرين، حق ايران بر جزاير سه گانه را تثبيت نمايد. ✅ اما در عمل انگليس كلاه بزرگي بر سر شاه گذاشتند. در آن زمان هنوز كشورهاي عربي قدرت نداشتند و شاه به راحتي مي‌توانست حق ايران را از آنها مطالبه نمايد. امير دبي در ديدار با شاه مي‌گويد: «من مطمئنم كه اعليحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن كشور ضعيفي مثل ما را هم نمي‌كنند. اما شما هر چه صلاح مي‌دانيد انجام بدهيد، كاملا در اختيار شما هستيم.» (خاطرات، پنجشنبه، 10 مهر) ✅ اما شاه از اين فرصت استفاده نكرد و ترجيح داد را فداي طرح انگلستان نمايد. شاه از بيم اينكه مردم ايران او را وطن فروش بخوانند، استقلال بحرين را منوط به نظر مردم بحرين نمود و اين عمل در تاريخ ايران سابقه نداشت. نماينده سازمان ملل در بحرين پس از مشاوره با سران منطقه، گزارش داد كه مردم بحرين استقلال را به اتحاد با ايران ترجيح مي‌دهند. گزارش او مورد پذيرش مجلس ايران قرار گرفت. شاه بر اين باور بود كه با نشان دادن حسن نيتش در جريان بحرين دولت بريتانيا در عوض مجبور است ادعاي او را بر و به رسميت بشناسد. اما جريان به گونه ديگر رقم خورد. شاه با ساده لوحي تمام فكر ميكرد كه انگليس در مقابل حاضر است حق حاكميت ايران بر جزاير سه گانه را تاييد نمايد(28 بهمن 1347) ✅ يك ساعت پس از اعلام استقلال بحرين، ايران اين كشور را به رسميت شناخت. اعلام خبر استقلال بحرين از راديو ايران به قدري مضحك پخش شد كه علم مي‌گويد: «گوينده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند كه گويي هم اكنون بحرين را فتح كرده‌ايم.» (17 ارديبهشت 1349) ✅ شاه بحرين را از دست داد بدون اينكه موقعيت ايران در مورد جزاير سه گانه ثبيت نمايد و پس از تلاش فوق‌العاده سرانجام شاه موفق شد يك موافقتنامه از سران انگليس و قبايل عربي بگيرد و آن را به عنوان سند احراز مالكيت ايران بر جزاير سه گانه تلقي نمايد. غافل از اينكه ، بازي‌هاي بسيار در آستين دارد. انگليس ايران را تشويق كرد كه به صورت مستقيم وارد عمل شده و بدون اينكه موافقتنامه حقوقي با اعراب امضا كند، به اشغال نظامي جزاير سه گانه دست بزند. علم مي‌گويد سفير انگليس از من پرسيد: «به چه دليل ما تا اين حد در مورد حاكميت قانوني بر اين جزاير اصرار مي‌ورزيم؟ چرا به سادگي آنها را اشغال نمي‌كنيم.» (9 خرداد 1349) ✅ به هر حال ايران در همين چارچوب موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كند. در اين موافقتنامه از عبارت «occupation» استفاده شد كه به معناي «اشغال» است. در واقع اعراب خليج فارس موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كنند و ميپذيرند كه ايران جزاير سه گانه را «اشغال» نموده است (نه اينكه بر اساس حق قانوني آنها را تصرف كرده است). همين كلمه بعدها دستاويزي شدكه امارات متحده عربي ادعا نمايد ايران اين جزاير را اشغال نموده است و خواستار بازپس‌گيري آن گردد. بعيد است كه تنظيم كنندگان توافقنامه در آن زمان متوجه بار معنايي «اشغال» نبوده‌اند، اما احتمالا شاه براي به رخ كشيدن قدرت نظامي خود از اين واژه استفاده كرده است. بنابراين مشكلات امروز ما با امارات متحده عربي، ميراث يك شاه مغرور با تفكر ميليتاريستي است. علم، خود اذعان مي‌كند كه در اين معامله، ايران به شدت دچار خسارت شد و زماني كه با سفير انگليس درباره بحرين و سه جزيره سخن مي‌گويد به شدت دچار نااميدي مي‌گردد و سپس مي‌گويد: «حال من به قدري بد شد كه با تب در رختخواب افتادم. و سه روز است كه گرفتار هستم.»(27 خرداد1349) ✅ و صلوات نثار روح شهدای که هشت_سال_دفاع کردند و مقتدرانه یک وجب خاک را به اجنبی ندادند. 🌷🇮🇷🌷
💠 به روایت اسدالله علم ✅ شاه و دولت انگليس موافقت كردند اختلافات خود را به اوتانت دبيركل سازمان ملل متحد ارجاع كنند. اوتانت نيز نماينده شخصي خود را به بحرين فرستاد تا درباره نظر مردم آن جزيره حقيقت يابي كند. در همان حال ايران ادعاي مالكيت سه جزيره واقع در دهانه خليج فارس را عنوان كرد. انگلستان معتقد بود كه جزاير تنب بزرگ و كوچك متعلق به شيخ‌ رأس الخيمه مي‌باشند. ايران اظهار نظر كرد كه تنها راه تثبيت وضع اين جزاير، در نظر گرفتن موقعيت آنها با خط منصف خليج فارس است كه در اين صورت جزاير به ساحل ايران نزديكترند تا به ساحل عربستان. از نظر حقوقي اين جزاير براي ايران بود و بحرين نيز جزء خاك ايران محسوب مي‌شد. اما شاه كه خود را بي نياز از مشاوره با صاحب نظران مي‌دانست و فكر مي‌كرد نابغه سياست خارجي و ديپلماسي است، سعي كرد بحرين و را به هم مربوط كند. يعني در يك معامله با انگليسي‌ها در قبال اعطاي استقلال به بحرين، حق ايران بر جزاير سه گانه را تثبيت نمايد. ✅ اما در عمل انگليس كلاه بزرگي بر سر شاه گذاشتند. در آن زمان هنوز كشورهاي عربي قدرت نداشتند و شاه به راحتي مي‌توانست حق ايران را از آنها مطالبه نمايد. امير دبي در ديدار با شاه مي‌گويد: «من مطمئنم كه اعليحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن كشور ضعيفي مثل ما را هم نمي‌كنند. اما شما هر چه صلاح مي‌دانيد انجام بدهيد، كاملا در اختيار شما هستيم.» (خاطرات، پنجشنبه، 10 مهر) ✅ اما شاه از اين فرصت استفاده نكرد و ترجيح داد را فداي طرح انگلستان نمايد. شاه از بيم اينكه مردم ايران او را وطن فروش بخوانند، استقلال بحرين را منوط به نظر مردم بحرين نمود و اين عمل در تاريخ ايران سابقه نداشت. نماينده سازمان ملل در بحرين پس از مشاوره با سران منطقه، گزارش داد كه مردم بحرين استقلال را به اتحاد با ايران ترجيح مي‌دهند. گزارش او مورد پذيرش مجلس ايران قرار گرفت. شاه بر اين باور بود كه با نشان دادن حسن نيتش در جريان بحرين دولت بريتانيا در عوض مجبور است ادعاي او را بر و به رسميت بشناسد. اما جريان به گونه ديگر رقم خورد. شاه با ساده لوحي تمام فكر ميكرد كه انگليس در مقابل حاضر است حق حاكميت ايران بر جزاير سه گانه را تاييد نمايد(28 بهمن 1347) ✅ يك ساعت پس از اعلام استقلال بحرين، ايران اين كشور را به رسميت شناخت. اعلام خبر استقلال بحرين از راديو ايران به قدري مضحك پخش شد كه علم مي‌گويد: «گوينده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند كه گويي هم اكنون بحرين را فتح كرده‌ايم.» (17 ارديبهشت 1349) ✅ شاه بحرين را از دست داد بدون اينكه موقعيت ايران در مورد جزاير سه گانه ثبيت نمايد و پس از تلاش فوق‌العاده سرانجام شاه موفق شد يك موافقتنامه از سران انگليس و قبايل عربي بگيرد و آن را به عنوان سند احراز مالكيت ايران بر جزاير سه گانه تلقي نمايد. غافل از اينكه ، بازي‌هاي بسيار در آستين دارد. انگليس ايران را تشويق كرد كه به صورت مستقيم وارد عمل شده و بدون اينكه موافقتنامه حقوقي با اعراب امضا كند، به اشغال نظامي جزاير سه گانه دست بزند. علم مي‌گويد سفير انگليس از من پرسيد: «به چه دليل ما تا اين حد در مورد حاكميت قانوني بر اين جزاير اصرار مي‌ورزيم؟ چرا به سادگي آنها را اشغال نمي‌كنيم.» (9 خرداد 1349) ✅ به هر حال ايران در همين چارچوب موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كند. در اين موافقتنامه از عبارت «occupation» استفاده شد كه به معناي «اشغال» است. در واقع اعراب خليج فارس موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كنند و ميپذيرند كه ايران جزاير سه گانه را «اشغال» نموده است (نه اينكه بر اساس حق قانوني آنها را تصرف كرده است). همين كلمه بعدها دستاويزي شدكه امارات متحده عربي ادعا نمايد ايران اين جزاير را اشغال نموده است و خواستار بازپس‌گيري آن گردد. بعيد است كه تنظيم كنندگان توافقنامه در آن زمان متوجه بار معنايي «اشغال» نبوده‌اند، اما احتمالا شاه براي به رخ كشيدن قدرت نظامي خود از اين واژه استفاده كرده است. بنابراين مشكلات امروز ما با امارات متحده عربي، ميراث يك شاه مغرور با تفكر ميليتاريستي است. علم، خود اذعان مي‌كند كه در اين معامله، ايران به شدت دچار خسارت شد و زماني كه با سفير انگليس درباره بحرين و سه جزيره سخن مي‌گويد به شدت دچار نااميدي مي‌گردد و سپس مي‌گويد: «حال من به قدري بد شد كه با تب در رختخواب افتادم. و سه روز است كه گرفتار هستم.»(27 خرداد1349) 💠 لعن و نفرین بر و صلوات نثار روح شهدای که کردند و مقتدرانه یک وجب خاک را به اجنبی ندادند. 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از یک لاقبای پابرهنه
💠 به روایت اسدالله علم ✅ شاه و دولت انگليس موافقت كردند اختلافات خود را به اوتانت دبيركل سازمان ملل متحد ارجاع كنند. اوتانت نيز نماينده شخصي خود را به بحرين فرستاد تا درباره نظر مردم آن جزيره حقيقت يابي كند. در همان حال ايران ادعاي مالكيت سه جزيره واقع در دهانه خليج فارس را عنوان كرد. انگلستان معتقد بود كه جزاير تنب بزرگ و كوچك متعلق به شيخ‌ رأس الخيمه مي‌باشند. ايران اظهار نظر كرد كه تنها راه تثبيت وضع اين جزاير، در نظر گرفتن موقعيت آنها با خط منصف خليج فارس است كه در اين صورت جزاير به ساحل ايران نزديكترند تا به ساحل عربستان. از نظر حقوقي اين جزاير براي ايران بود و بحرين نيز جزء خاك ايران محسوب مي‌شد. اما شاه كه خود را بي نياز از مشاوره با صاحب نظران مي‌دانست و فكر مي‌كرد نابغه سياست خارجي و ديپلماسي است، سعي كرد بحرين و را به هم مربوط كند. يعني در يك معامله با انگليسي‌ها در قبال اعطاي استقلال به بحرين، حق ايران بر جزاير سه گانه را تثبيت نمايد. ✅ اما در عمل انگليس كلاه بزرگي بر سر شاه گذاشتند. در آن زمان هنوز كشورهاي عربي قدرت نداشتند و شاه به راحتي مي‌توانست حق ايران را از آنها مطالبه نمايد. امير دبي در ديدار با شاه مي‌گويد: «من مطمئنم كه اعليحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن كشور ضعيفي مثل ما را هم نمي‌كنند. اما شما هر چه صلاح مي‌دانيد انجام بدهيد، كاملا در اختيار شما هستيم.» (خاطرات، پنجشنبه، 10 مهر) ✅ اما شاه از اين فرصت استفاده نكرد و ترجيح داد را فداي طرح انگلستان نمايد. شاه از بيم اينكه مردم ايران او را وطن فروش بخوانند، استقلال بحرين را منوط به نظر مردم بحرين نمود و اين عمل در تاريخ ايران سابقه نداشت. نماينده سازمان ملل در بحرين پس از مشاوره با سران منطقه، گزارش داد كه مردم بحرين استقلال را به اتحاد با ايران ترجيح مي‌دهند. گزارش او مورد پذيرش مجلس ايران قرار گرفت. شاه بر اين باور بود كه با نشان دادن حسن نيتش در جريان بحرين دولت بريتانيا در عوض مجبور است ادعاي او را بر و به رسميت بشناسد. اما جريان به گونه ديگر رقم خورد. شاه با ساده لوحي تمام فكر ميكرد كه انگليس در مقابل حاضر است حق حاكميت ايران بر جزاير سه گانه را تاييد نمايد(28 بهمن 1347) ✅ يك ساعت پس از اعلام استقلال بحرين، ايران اين كشور را به رسميت شناخت. اعلام خبر استقلال بحرين از راديو ايران به قدري مضحك پخش شد كه علم مي‌گويد: «گوينده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند كه گويي هم اكنون بحرين را فتح كرده‌ايم.» (17 ارديبهشت 1349) ✅ شاه بحرين را از دست داد بدون اينكه موقعيت ايران در مورد جزاير سه گانه ثبيت نمايد و پس از تلاش فوق‌العاده سرانجام شاه موفق شد يك موافقتنامه از سران انگليس و قبايل عربي بگيرد و آن را به عنوان سند احراز مالكيت ايران بر جزاير سه گانه تلقي نمايد. غافل از اينكه ، بازي‌هاي بسيار در آستين دارد. انگليس ايران را تشويق كرد كه به صورت مستقيم وارد عمل شده و بدون اينكه موافقتنامه حقوقي با اعراب امضا كند، به اشغال نظامي جزاير سه گانه دست بزند. علم مي‌گويد سفير انگليس از من پرسيد: «به چه دليل ما تا اين حد در مورد حاكميت قانوني بر اين جزاير اصرار مي‌ورزيم؟ چرا به سادگي آنها را اشغال نمي‌كنيم.» (9 خرداد 1349) ✅ به هر حال ايران در همين چارچوب موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كند. در اين موافقتنامه از عبارت «occupation» استفاده شد كه به معناي «اشغال» است. در واقع اعراب خليج فارس موافقتنامه‌اي را امضا مي‌كنند و ميپذيرند كه ايران جزاير سه گانه را «اشغال» نموده است (نه اينكه بر اساس حق قانوني آنها را تصرف كرده است). همين كلمه بعدها دستاويزي شدكه امارات متحده عربي ادعا نمايد ايران اين جزاير را اشغال نموده است و خواستار بازپس‌گيري آن گردد. بعيد است كه تنظيم كنندگان توافقنامه در آن زمان متوجه بار معنايي «اشغال» نبوده‌اند، اما احتمالا شاه براي به رخ كشيدن قدرت نظامي خود از اين واژه استفاده كرده است. بنابراين مشكلات امروز ما با امارات متحده عربي، ميراث يك شاه مغرور با تفكر ميليتاريستي است. علم، خود اذعان مي‌كند كه در اين معامله، ايران به شدت دچار خسارت شد و زماني كه با سفير انگليس درباره بحرين و سه جزيره سخن مي‌گويد به شدت دچار نااميدي مي‌گردد و سپس مي‌گويد: «حال من به قدري بد شد كه با تب در رختخواب افتادم. و سه روز است كه گرفتار هستم.»(27 خرداد1349) 💠 لعن و نفرین بر و صلوات نثار روح شهدای که کردند و مقتدرانه یک وجب خاک را به اجنبی ندادند. 🌷🇮🇷🌷