چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه بود، ولی نور چشم مردم بود
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضه ی ما با همان تکلم بود
مسعود یوسف پور
برگزیده کنگره ملی اربعین 1399
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
غم حضور تو در کوچه، داغ پر زدنت
خودت بگو که بمیریم ما برای کدام
میان سینۀ ما صاحب حرم شدهای
چنان که سنگ تو بر سینه میزنیم مدام
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
هدایت شده از yosefpoor.ir
برای سکینه بنت الحسین علیهما السلام:
نفس چو تیغ دو دم میکشید گاهِ غضب
نداشت دست کمی خطبه هایش از زینب
نبود در پی نفرین وگرنه عمر زمین
به سر میامد اگر آه مینشاند به لب
رباب بود ربابی کز آفتاب بلا
اگر چه سوخت سرش، پای او نرفت عقب
نرفت معجرش از سر کنار، باری هم
رسد به فاطمه او را درختِ اصل و نسب
زمین توان کشیدن نداشت حجبش را
قدم به زانوی اکبر گذاشت امّ ادب
سکینه آنکه همین در مقام او کافی ست
حسین فاطمه خیرالنساش داده لقب!
کنار زینب کبری علم گرفت به دوش
رود که فتح کند شام را وجب به وجب
سزد برابر نطق فصیح او همه عمر
زبان به کام بگیرند شاعران عرب
ز تیر خطبه ی او، بعدِ باء بسم الله
به خاک تیره نشستند شامیان همه شب
سپس به تیغ سخن بر یزید وارد شد
چنان علی که بیاید به کشتن مرهب
زبان به عجز گشودند چون درِ خیبر
شکست خورد به نطقش سپاهِ جنگ طلب
به دست نالۀ خود میشکست بت ها را
ز پا فتاد به پا آنکه کرد بزم طرب
سوال میپرسید و سکوت حاکم بود
عزیز فاطمه را کشته اید از چه سبب؟
به عمّه گفت بگو چوب خیزران نزنند
که جای بوسه پیغمبرست بر این لب
آهای زادۀ هند! از سرش چه میخواهی
تنش بس است که تازاندهای بر او مرکب
به نیزه شد سرِ قرآن، قسم به کهف رقیم
تو از معاویه هم بدتری، چه جای عجب
سخن تمام کنم آه از خرابۀ شام
که ماه در طبق آمد به دیدن کوکب
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• چارشنبههای رضوی
🎙️ علی فیض پور
📝 مسعود یوسف پور
« برادرِ نجف »
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
چه بر تو رفته که پشت لغات میلرزد
قلم قرار ندارد، دوات میلرزد
چگونه از تو بگویم که بیت بیت غزل
چو خانه ای که ندارد ثبات میلرزد
حکایت من و تو چون دو جسم و یک روح است
به لرزه آمده مشهد، هرات میلرزد
گرفته است گریبان آسمان ها را
تو آه می کشی و کائنات میلرزد
به جستجوی که ای زیر اینهمه آوار؟
صداش میزنی اما صدات میلرزد
نماز آیاتم شد نماز لیلهی دفن
دریغ و درد، تن محکمات میلرزد
مسعود یوسف پور
زلزله هرات
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیشود که خبر را شنید و ساکت ماند:
به گوش زخمی خواهر، برادر اشهد خواند
سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن
چگونه میشود اخبار را به ناله نخواند
زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر
کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند
غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش
به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند
خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش
کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند
مسعود یوسف پور
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
تـــا کـی لــــب ایــن قوم غــــرق آه باشد
هــر لحظـــه داغ تـــازه ای در راه باشــد
دیــدی شبـــیــه کـــودکــان غـــزه آیـــا
عمـــــر گلـی اینقدرهـا کوتـاه باشــد
گهــواره ای را حق به نیل اندازد آخر
فرعون کودک کش اگر آگــاه باشــد
قلب حماس امروز کانون حماسه ست
دشـمــــن بگـــو دنبــال مخفیــگاه باشــد
پیروزی این قوم نزدیک است وقتـی
فرمانده اش از جنس نصرالله باشد
پیروزی این قوم نزدیک است، نزدیک
پـایـان کــار جنـــــگ بـا خـونخواه باشــد
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گزارش شب شعر «طوفان واژه ها»
متن گزارش در شهرآرا
مصاحبه و شعرخوانی مسعود یوسف پور
مدرس هشت | کافه هشت | صفحه شاعر
هدایت شده از مجتبی خرسندی
در «الغدیر» شریک است طبق قول «امینی»
کسی که بوی «وَ عَجِّل» میآید از صلواتش
مسعود یوسفپور
#الغدیر #امام_زمان #علامه_امینی
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از پیشانینوشت
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
#مسعود_یوسف_پور
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
38.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1️⃣ به روایتِ سلمان / آزاد شده
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
44.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2️⃣ به روایتِ سلمان / آن شب
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3️⃣ به روایتِ سلمان / دستاس
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
36.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
4️⃣ به روایتِ سلمان / دختر خدیجه
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
5️⃣ به روایتِ سلمان / روزۀ نور
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
29.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6️⃣ به روایتِ سلمان / هجوم
کاری از چایخانه امــــام هادی علیه الســلام
پژوهـــش : حجـــه الاســـلام سعیـــد ســروی
ویرایش متن و نریشن: مسعود یوسفپور
👈 مدرس هشت / کانال اشعار
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
💠 شب شعر آیینی «زخم بهشت» در مشهد برگزار شد | شهرآرانیوز
این شب شعر با اجرای دکتر الهامی و حضور شاعران ولایی مشهــد، در تالار فردوسی جهاد دانشگاهی برگزار شـــد.
متن خبر و سروده ها: 👈 کلیک کنید
هدایت شده از شعر هیأت
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شِکوِه ز غم زمانه کردن خوب است
از دیده به جای اشک، خون میگریم
یلداست... انار دانه کردن خوب است
📝 #مسعود_یوسفپور
✅ @ShereHeyat
گزارش تصویری اختتامیه یازدهمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس و مقاومت خراسان رضوی – 30 آذرماه 1402- سبزوار
https://defapress.ir/639657
به شهید غیرت...حمیدرضا الداغی:
صدای شیون ریل قطار میآید
به چشم های ترم شهر، تار میآید
که گفته یاد تو پژمرده؟ بعد رفتن تو
هنوز بوی گل از سبزوار میآید
تو از قبیله مردان غیرتی و قیام
که در مصاف ستم سر به دار میآید
پدر به گوش پسر از تو گفت و باور داشت
بزرگ می شود و مرد بار میآید
در آن خزان ستم بار، لاله خونت
نوید داد که فردا بهار میآید
چراغ راه من و ماست داغ الداغی
چراغ در شب ظلمت به کار میآید
مسعود یوسف پور
( این غزل ارتجالا و پیش از اختتامیه شعر دفاع مقدس در سبزوار سروده شده است)
https://eitaa.com/m_yousofpoor
■ برای ام البنین علیها السلام...مادر ابالفضلی های عالم
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را
زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را
یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را
بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را
مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
که الکن است قلم گاه مدح، لام لقب را
زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را
مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را
یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را
به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را
برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را
برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را
اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را
نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را
گریسته ست همه عمر در هوای محرم
چنان که گویی پلکش به صبح دوخته شب را
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/m_yousofpoor