اربــابـــ
♥️[اربــابـــ]🕊 ♥️به قلم°فاطمه.جلیلی♡ #part_95 ༄•┄┅┄┄〔♥️🖇〕┄┅┄┄•༄ #دلارام صحبت هام با ماهان ادا
♥️[اربــابـــ]🕊
♥️به قلم°فاطمه.جلیلی♡
#part_96
༄•┄┅┄┄〔♥️🖇〕┄┅┄┄•༄
#دلارام
از جام بلند میشم و وایمیستم، نگاه سردم رو به ارباب میدوزم و سلام میدن.
با تعجب میگه:«شما دو تا اینجا چیکار میکنین؟
ماهانم هم نگاهش رو با غرور پر میکنه و میگه:«خواستم این دختر دباره عمارت بهم بگه. میدونین که من اولین باره با پدرم اینجا اومدم خواستم با فضاش آشنا بشم.
ارباب اخم کوچیکی میکنه و رو به من با لحن جدی میگه:«تو برو مطبخ به کارت برس بقیه رو من بهشون میگم.»
نگاهی به ماهان میدازم که چشمکی بهم میزنه،منم در جواب لبخندی میزم و زیر لب، چشمی میگم و به سمت مطبخ میرم.
༄•┄┅┄┄〔♥️🖇〕┄┅┄┄•༄
join↝🕊❥••@young_master
《 هࢪ گونه کپے بࢪداࢪی حتے با نام نویسنده از ࢪمان پیگࢪد قانونے و الهے داࢪد 》