4_6010433669892671253.mp3
7.14M
▪️راه کربلا بسته نیست !!
🔘 #سخن_آوا «به تو از دور سلام»
#به_عشق_حسین ❤️
#به_نیت_فرج ✋
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
#داستانک
▪️از کوفه آمده بود مدینه،
تمام تنش درد میکرد.
میخواست برود دیدن امامش،
اما تاب راه رفتن نداشت.
خدمتکار امام از راه رسید.
در دستش شربتی عطرآگین؛
گفت:
«مولا فرموده: این را بنوش و پیش من بیا».
شربت را که نوشید اثری از درد و بیماری نماند.
راه افتاد.
به خانهی امام که رسید گریه امانش نمیداد.
امام باقر علیه السلام پرسید:
«محمد بن مسلم! چرا گریه میکنی؟!»
گفت:
«... گریهام از دوری شماست؛
راهم دور است؛
نمیتوانم زیاد پیش شما بمانم و شما را سیر ببینم.»
فرمود:
« ...همین که دوست داری نزدیک ما باشی؛
همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی؛
❤️ بدان که خدا از حال دلت خبر دارد
پاداش این حسرت با خود اوست.»
📚 برگرفته از کامل الزیارات باب 91 حدیث 7.
.
✋ مهم نیست الان پاهایت کجای دنیا و کجای تاریخ ایستاده؛
ببین پای دلت کجاست.
خدا به دلت نگاه میکند
دلت هرجا باشد خدا تو رو همانجا میبیند!
#زیارت
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
﷽
▪️مهدی جان!
چشمانم نه ضریح حسین علیه السلام را دید و نه چهرهی دلربای شما را.
پاهایم نه کربلا رفت، نه تا کوی شما قدم برداشت.
دستانم نه به ضریح ششگوشه رسید، نه به دامان شما.
بیچاره این دل عاشق من!💔
حالا باید بنشیند حسرتهایش را یکی یکی بشمرد و آه بکشد.
راستی آقاجان!
اسم جاماندهها را کجا نوشتید؟
روی یک کاغذ جا شدیم؟
یا آنقدر زیاد هستیم که فقط در قلب تو جا می شویم؟
زیر قبّه ما را هم یاد کنید، همانجا که بارها دعایتان کردیم.
سفر بخیر، غریبترین زائر حسین علیه السلام🤚
#زیارت_عاشورا
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
01 Masjede Sahleh.mp3
6.94M
🏴 تا اربعین دیدار
روایتی داستانی از زیارت یک منتظر...
▪️قسمت اوّل
#مسجد_سهله
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
02 Masjed Sahleh 2.mp3
7.56M
🏴 تا اربعین دیدار
روایتی داستانی از زیارت یک منتظر...
▪️قسمت دوّم
#مسجد_سهله
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
03 Masjed Sahleh 3.mp3
9.54M
🏴 تا اربعین دیدار
روایتی داستانی از زیارت یک منتظر...
▪️قسمت سوّم
#مسجد_سهله
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra
▪️از کوفه آمده بود مدینه،
تمام تنش درد میکرد.
میخواست برود دیدن امامش،
اما تاب راه رفتن نداشت.
خدمتکار امام از راه رسید.
در دستش شربتی عطرآگین؛
گفت:
«مولا فرموده: این را بنوش و پیش من بیا».
شربت را که نوشید اثری از درد و بیماری نماند.
راه افتاد.
به خانهی امام که رسید گریه امانش نمیداد.
امام باقر علیه السلام پرسید:
«محمد بن مسلم! چرا گریه میکنی؟!»
گفت:
«... گریهام از دوری شماست؛
راهم دور است؛
نمیتوانم زیاد پیش شما بمانم و شما را سیر ببینم.»
فرمود:
« ...همین که دوست داری نزدیک ما باشی؛
همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی؛
❤️ بدان که خدا از حال دلت خبر دارد
پاداش این حسرت با خود اوست.»
📚 برگرفته از کامل الزیارات باب 91 حدیث 7.
.
✋ مهم نیست الان پاهایت کجای دنیا و کجای تاریخ ایستاده؛
ببین پای دلت کجاست.
خدا به دلت نگاه میکند
دلت هرجا باشد خدا تو را همانجا میبیند!
#زیارت
#داستانک
#اربعین_مهدوی
@yousefezahra