#داستانک
گاندی رهبر فقید هندوستان
با قطار در حال مسافرت بود،
به علت بی توجهی،
یک لگنه از کفشهای نوی او،
که به تازگی خریده بود
از پنجره ی قطار بیرون افتاد ...
گاندی بلافاصله لنگه ی دیگر کفشش را
هم بیرون انداخت.
مسافران دیگر با تعجب به او نگاه کردند
و علت این کارش را پرسیدند ...؟!
او با لبخندی رضایت بخش گفت:
یک لنگه کفش نو برای من بی مصرف است ...
ولی اگر کسی یک جفت کفش نو پیدا کند مطمئنا خیلی خوشحال خواهد شد.
"خوشبختی" یگانه چیزی است که
می توانیم بی آنکه خود داشته باشیم،
دیگران را از آن برخوردار کنیم.👌
@yousefezahra
#داستانک
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟
مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!
کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد!
مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟
کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟
مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟
کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم...
@yousefezahra
📌 هندوانۀ شب یلدا
🍉 دستفروش: هندوانه، هندوانۀ شب یلدا؛ بدوبدو آخرشه.
_ بابا! یلدا بیهندوانه هم میشه؟
+ چرا نشه؟ اصل شب یلدا به دور هم بودنشه.
- یعنی اونایی که تنهان یلدا ندارن؟ حتی با هندوانه؟!
+ چطور مگه؟
- آخه مامان اون روز تو جمکران گریه میکرد و میگفت: «آقاجون! شرمندهایم که اینقدر یلدای غیبتت طولانی شده، شرمنده که تنهایید.» بابا یلدای انتظار رو هم جشن میگیرن؟
📖 #داستانک
@yousefezahra
#داستانک
◾علامه مامقانی می نویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.
حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام
رگهای دلم را بریدی!
(من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤
و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید...
👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.
📚تنقیح المقال ج3 ص70.
🏴 ایام وفاتِ .
#اسوه_های_انتظار
@yousefezahra
📌 رویای شادی
🔸 - غم برو، شادی بیا
محنت برو، روزی بیا
مادربزرگ این شعر رو خوند و با خنده گفت: یادش بخیر… هرسال شب چهارشنبهسوری دور هم جمع میشدیم و این رو میخوندیم.
گفتم: کاش میشد… کاش میشد همهٔ غمها برای همیشه میرفتن و شادی جاشون رو میگرفت.
یک لحظه سکوت کرد و گفت: آره عزیزم... یه روز برای همیشه غم میره و جای اون شادی و آرامش میاد.
🔹 منظورش ظهور امام زمان بود. وقتی که غصهها مثل برف آب بشن و جوانههای شادی از خاک بیرون بزنن... وقتی بهار واقعی از راه برسه، دیگه غمی نمیمونه.
📖 #داستانک ؛ ویژه چهارشنبه سوری
📌 به سیاست کار نداشته باش...
- پدر! مگه مردم در غدیر با علی بن ابی طالب بیعت نکرده بودند؟
+ بله، درسته.
- پس چرا عهد شکستند و با دختر پیامبر که از حقّ ولیّ خدا دم میزد، اینطور رفتار کردن؟
+ پسرهٔ نفهم! مگه مسجد جای این حرفاست؟ تو نمازت رو بخون، لازم نیست به سیاست کار داشته باشی!
📖 #داستانک ۱ ؛ ویژه #فاطمیه
📌 طعنه شنیدن...
💻 معلم بود. با وجود داشتن سه تا بچه قد و نیم قد و کلی مشغله، هر روز اخبار فضای مجازی رو رصد و در صفحات شخصیاش وقایع روز رو تحلیل میکرد و به شبهات پاسخ میداد.
✍️ همیشه به شاگردانش میگفت: دو تا پست تو فضای مجازی گذاشتن و طعنه شنیدن که چیزی نیست، حضرت زهرا در راه دفاع از امام زمانشون، فرزند و جانشون رو تقدیم کردند.
بچهها از مادر الگو بگیرید؛ مبادا برای امامتون کم بذارید...
📖 #داستانک ۲ ؛ ویژه #فاطمیه
📌 سیلی...
📄 وقت امتحانات پایانترم بود، اما دولت، ورود زنان و دختران باحجاب رو به مراکز آموزشی و دانشگاهها ممنوع کرده بود.
جلوی ورودی دانشگاه، به خاطر مقاومتکردن برای حفظ حجاب و برنداشتن روسریاش، سیلی خورد و از امتحانات محروم شد.
خم به ابرو نیاورد. لبخند زد و گفت: امام زمان! شاگرد خوبی برای کلاس درس مادرتون بودم؟
📖 #داستانک ۷ ؛ ویژه #فاطمیه
📌 هندوانۀ شب یلدا
🍉 دستفروش: هندوانه، هندوانۀ شب یلدا؛ بدوبدو آخرشه.
_ بابا! یلدا بیهندوانه هم میشه؟
+ چرا نشه؟ اصل شب یلدا به دور هم بودنشه.
- یعنی اونایی که تنهان یلدا ندارن؟ حتی با هندوانه؟!
+ چطور مگه؟
- آخه مامان اون روز تو جمکران گریه میکرد و میگفت: «آقاجون! شرمندهایم که اینقدر یلدای غیبتت طولانی شده، شرمنده که تنهایید.» بابا یلدای انتظار رو هم جشن میگیرن؟
📖 #داستانک