eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
715 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ بزرگترین تله‌ی پنهانی شیطان، برای من و شمایی که فکرش را هم نمی‌کنیم روزی دین‌فروشی کنیم استاد شجاعی 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi👈
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷شهیدی که یک کودتا به نام او خورد! 🔹میان کودتای نوژه و کودتای نقاب، تفاوتی است به‌ اندازه مظلومیت یک شهید! 🔹بسیاری نمی‌دانند «نوژه»، نام خلبان شجاعی است که یک سال قبل از این کودتا، نقشه‌های ضد انقلاب در پاوه را نقش بر آب کرد و در نهایت پس از اصابت آتشبار عناصر ضد انقلاب، با زبان روزه به شهادت رسید. 📆۲۵ مرداد سالروز ولادت شهید محمد نوژه گرامی باد. 📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید
🔷 سالروز بازگشت غرورآفرین آزادگان سرافراز به میهن اسلامی گرامی باد روز 26 مرداد 1369، چشمان منتظر ملت شاهد بازگشت غرورآفرین آزاد مردانی بود که در راه عهد و پیمانی که با خدا بسته بودند، مجاهدت و استقامت ورزیدند و توانستند در سال‌های زجر و شکنجه، با وجود درد و بیماری جسمی، روح و روان خود را حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمایند تا در بازگشت به ایران اسلامی در صحنه‌های مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونه‌ای برای صلابت و استقامت مردان و زنان ایران اسلامی باشند. 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
ارسالی از مخاطب #بسم_رب_الشهدا #قسمت_دهم بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بعداز معراج الشهدا رفتیم شلمچه
فقط جیغ میزدم گریه میکردم با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگفتم : توروخدا من ببرید شلمچه از صدای جیغ و داد من تمامی آقایون اومدن بیرون محمدی: خانم معروفی بازم میخاید شهدا را مسخره کنید؟ - آقای محمدی توروخدا تورو به همون امام زمان منو ببرید شلمچه بالاخره دلشون سوخت منو همراه با یه خانم و دوتا آقا بردن شلمچه همونجا به شهدا قول دادم جوری باشم که اونا میخاند روز دوم مارا بردن طلائیه خودشون میگفتن یه حاج ابراهیم همت نامی اینجا شهید شدن یاد خوابم افتادم حاج ابراهیم بقیه جاها و مناطق که رفتیم ما ۱۵ نفر ساکت بودیم فقط اسم فتح المبین تو ذهنم مونده در برگشت رفتم یه قواره چادر مشکی خریدم هرچقدر به تهران نزدیک میشیدیم حس کلافگی من هم بیشتر میشد وای خدایا یه هفته است میام مدرسه منتظرم این دیپلم کوفتی بگیرم آخیش بالاخره تموم شد 😆😆 جدیدا وقتی گناه میکردم بعدش یه چیزی مثل یه فیلم تار از ذهنم رد میشد و عذاب وجدان داشتم یه ماهی گذشت مثلا رفتم بیرون خرید کنم یه بنری توجهمو به خودش جلب کرد متنش این بود •••بازگشت دو پرستوی گمنام از منطقه شلمچه به تهران فردا دانشگاه علوم پزشکی ساعت ۱۵ برگشتم خونه همه را از خونم بیرون کردم ماهواره و دیش ماهواره رو پرت کردم تو حیاط تلفن همراه ، لب تاپ ، تلفن خونه همه رو خرد کردم گریه میکردم سه هفته از گذشت زمان در روز یک وعده غذا میخوردم شبیه مرده قبرستان شده بودم تا اینکه ...... ... ✍ نویسنده : بانو.....ش 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
🍂 🔻 پاداش بعثیا به روزۀ مستحبی غذا در اردوگاه به اندازه‌ای کم بود که فرقی نمی‌کرد چه وقتی از شبانه روز مصرف بشه. لذا تعدادی از بچه ها شروع کردن به روزۀ قضا و مستحبی گرفتن. بعثیا با هر گونه روزه غیر از ماه رمضان مخالف بودن و به شدت برخورد می‌کردن. بچه ها هم اعتنایی نمی‌کردن و سعی داشتن نامحسوس روزه بگیرن. تعدادی سهمیه ناهارشون رو آخر شب می‌خوردن و روزه شون و می‌گرفتن. تعدادی هم که برای سحر بیدار می‌شدن، مراقب بودن که نگهبانای عراقی متوجه نشن. ولی گاهی پیش میومد که نگهبان سرزده رد می‌شد و افرادی رو در حال خوردن سحری می دید. بعضیاشون که کمی انسانیت داشتن ندیده می‌گرفتن و بعضی دیگه اسم افراد رو یادداشت می‌کردن یا می‌گفتن فردا سرِ آمار افراد متخلف باید بلند بشن و خودشون رو معرفی کنن. اگه افراد خودشون رو معرفی نمی‌کردن همۀ آسایشگاه تنبیه می‌شد. یه شب منو و تعدادی داشتیم سحری می‌خوردیم که یکی از نگهبانا بنام مصطفی که خیلی کینه ای و بی‌رحم بود ما رو دید و تهدید کرد که فردا بحسابتون می‌رسم. ما سحری مختصری که داشتیم خوردیم و خوابیدیم. فرداش سرِ صف آمار مصطفی اومد و گفت اون چن نفری که دیشب بیدار بودن و سحری می‌خوردن بلند بشن. ما هم بلند شدیم. ما رو بردن جلو صف و با شیلنگ به لب بچه ها می‌کوبیدن ، طوری که لب و صورت بچه ها ورم کرد. بعد اعلام کردند این سزای کسانیه که با دستورات ما مخالفت کنن. 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت از نگاه امام خامنه ای 📝باید مسیر را در دامنه قله پیدا کنیم... 📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رسیدم؛ خبری نیست! * چند خاطره شنیدنی از شهید حاج احمد کاظمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا 📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_یازدهم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا فقط جیغ میزدم گریه میکردم با همون لباس رفتم پا
ارسالی از مخاطب بنده_نفس_تا_بنده_شهدا رفتم بیرون فقط گوشی خونه خریدم تا زدمش ب برق صداش بلند شد گوشی برداشتم -الو بفرمایید صدا:الو سلام حنانه جان برای اولین بار از شنیدن اسم حنانه ناراحت نشدم -ببخشید شما صدا: نشناختی؟ -نه متاسفانه صدا: زینب محمدی ام راهیان نور،معراج الشهدا یادت اومد؟ صدام بغض آلود شد گفتم:بله بفرمایید زینب:حنانه جان برات پیام دادم از داییم -دایی شما؟ برای من ؟!!! زینب : آره عزیزم داییم از شهدای شلمچه است رفتم خونتون مستخدمتون گفت چندماه رفتی خونه مجردیت حالا آدرس خونتو میدی من بیام دیدنت؟ -آره آره حتما یادداشت کن خیابون فرشته کوچه یاس ۵ ساختمان نسترن طبقه ۷ واحد ۲۱ زینب: أأأ خیابون فرشته خخخخخ من الان راه میفتم که دم دمای غروب برسم اونجا فعلا یاعلی - باشه خداحافظ بی تابیم توی اون ۵-۶ساعت بیشتر شد خدایا خودت کمکم کن تااومدن زینب سعی کردم پاشم یه مقداری آبرو داری کنم خونه رو جمع و جور کردم یدفعه ب خودم اومدم صدای زنگ در بلند شد و ...... ..‌. ✍ نویسنده : بانو.....ش 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
4_5900138024968131447.mp3
7.45M
مداحی جدید حسن عطایی به مناسبت اربعین 😍 📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید
🔻در حال خوردن ناهار بود که اذان گفتند. غذایش را نیمه کاره رها کرد! رفت به سمت نمازخانه. همه به کارهای او دقت می‌کردند. رفتارش برای ما آموزنده بود. به کسی چیزی نگفت. اما غیر مستقیم درس داد! او بسیار به اهمیت می‌داد. فرمانده سپاه همدان جانشین لشگر ۲۷ حضرت رسول 🌷 📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید