eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
715 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا #قسمت_سوم قلمرو دشمن به اسم تجدید
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خاطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا سرنوشت نامعلوم وقتی رفتم با یک جشن تقریبا خصوصی و کوچک، مواجه شدم ... عُمَر کُشان بود و می خواستند کله پاچه عمر را بخورند ... با دیدن آن، صحنه ها و شعرهایی که می خواندند، حالم بد شد ... به بهانه های مختلف می خواستم از آنجا خارج بشم اما فایده ای نداشت ... آخر مجلس، آبگوشت رو آوردن و شروع کردند به خوردن ... من هم از روی ترس که مبادا به هویتم پی ببرند، دست به غذا بردم ... هر لقمه مانند تیغ هزارخار از گلویم پایین می رفت ... تک تک دندان هایی را که روی آن لقمه ها می زدم را می شمردم ... 346 بار هر دو فک من برای خوردن آن لقمه ها حرکت کرد ... وقتی از مجلس خارج شدم، قسم خوردم ... سر 346 شیعه را از بدن شان جدا خواهم کرد . دفتری را که محاسن شیعیان و مردم ایران را در آن نوشته بودم، آتش زدم ... هر برگ آن را که می سوزاندم استغفار می کردم که چطور شیطان مرا گول زد و داشت کم کم دلم را نسبت به این کفار نجس نرم می کرد .. برگ های دفتر که تمام شد، برای آخرین بار قسم خوردم ... دیگر هرگز نسبت به شیعیان نرم نخواهم شد تا نسل آنها را نابود کنم و کودک های شان وهابی شوند؛ دست از مبارزه برنمی دارم .. بعد از چند ماه، دوباره ساکم را جمع کردم و رفتم سمت ترمینال ... حالا وقت این رسیده بود که کاملا بین آنها نفوذ کنم و درباره عقاید شیعیان مطالعه کنم ... از خوابگاه که بیرون زدم هنوز مقصدم را انتخاب نکرده بودم ... مشهد یا قم؟ ... خودم را به خدا سپردم .. خاطره را در ادامه پیگیری کنید 🥷https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خاطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا #قسمت_چهارم سرنوشت نامعلوم وقتی
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خاطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا غریب و تنها در مشهد برای خرید بلیط اتوبوس، وقتی باجه دار مقصدم را پرسید با صلابت گفتم: قم یا مشهد، فرقی نداره. هر کدوم جا داره و زودتر حرکت می کنه ... حدود یک ساعت و نیم بعد، من توی اتوبوس نشسته بودم و در پی سرنوشت نامعلوم به سمت مشهد می آمدم ... بعد از رسیدن به مشهد، طبق اطلاعات و تحقیقاتی که در مورد بهترین حوزه های مشهد و قم کرده بودم؛ رفتم سراغ شون ... دو تای اول اصلا حاضر به پذیرشم نشدن ... گفتن: بدون درخواست و تاییدیه پذیرش، اجازه ثبت نام ندارن ... راهی سومین حوزه شدم ... کشور غریب، شهر غریب، دیگه پول هم نداشتم که ماشین بگیرم ... ساکم رو گرفتم دستم و پرسان پرسان راه افتادم ... توی کوچه پس کوچه ها گم شدم ... تا به خودم اومدم دیدم رسیدم به حرم ... خسته و گرسنه، با یه ساک ... نه راه پس داشتم نه راه پیش ... برای رسیدن به سومین حوزه، یا باید حرم رو دور میزدم یا از وسطش رد می شدم ... نفرتم از شیعه ها به حدی شده بود که دلم نمی خواست حتی برای کوتاه کردن مسیر، از داخل حرم رد بشم ... چند قدمی که رفتم یهو به خودم اومدم و گفتم: اینجا هم زمین خداست. چرا مسیرم رو دور کنم؟ اگر به موقع نرسم و پذیرش نشم چی؟ توی این شهر و کشور غریب، دستم به جایی میرسه؟ ... دل به دریا زدم و مدارک رو جدا کردم. ساکم رو به امانات دادم و وارد حرم شدم ... ادامه در روز آینده 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
مرخصي خدا نکند کسی ولو از سر ناچاری و اضطرار دو مرتبه پشت سر هم مرخصی مي‌رفت. مگر بچه‌ها ولش می کردند. وقتی پایش می رسد به جبهه و گردان هر کسی چیزی بارش می کرد. مثلا از او سوال مي‌كردند: «فلانی پیدات نیست کجایی؟» دیگری به طعنه جواب می داد: «تو خط 《 همدان _ اهواز کار می کنه》 و گاهی هم می گفتند: «مرخصی آمدی جبهه؟» 😁@yousefi_ravi باماهمراه باشید
7-tarkeshhaye_velghard.mp3_95330.mp3
844K
کتاب صوتی " ترکش های ولگرد" اثر داوود امیریان (داستان های طنز دفاع مقدس) با صدای (رضا رهگذر) قسمت ششم 🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول الله صلی الله علیه و آله  : مَن آذی والِدَیهِ فَقَد آذانی، ومَن آذانی فَقَد آذَی اللّهَ، ومَن آذَی اللّهَ فَهُوَ مَلعونٌ. پیامبر خدا(ص): هر کس پدر و مادرش را بیازارد، مرا آزار داده است و هر کس مرا آزار دهد، خدا را آزار داده است و هر کس خدا را آزار دهد، ملعون است. مستدرک الوسائل: ج ۱۵ ص ۱۹۳ ح ۱۷۹۷۸، حکمت نامه پیامبر اعظم(ص)، جلد ۸ صفحه: ۴۸۰ 🥀 @yousefi_ravi باماهمراه باشید
♥«...؟؟؟»♥ 🔴 همیشه تاکید داشت يه انتخاب کنید 🔹 برید دنبالش بشناسیدش 🔹 باهاش ارتباط برقرار کنید 🔹 شبیهش بشيد 🔹حاجت بگیرید شهید میشید 🔴تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا؟؟ از اونا که همیشه باهمن؟؟ امتحان کردی؟؟ هرچی ازش بخوای بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! ✅گام اول: انتخاب شهید به یه گردان نگاه کن به صورت شهدا نگاه کن به عکسشون، به لبخندش ببین کدوم رو بیشتر دوس داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! ✅گام دوم: عهد بستن با دوست شهیدت یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره. با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم. ✅گام سوم: شناخت شهید تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه.. ✅گام چهارم: هدیه ثواب اعمال خود به شهید از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی، فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم." طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه! بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه! تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی! ✅گام پنجم: درگیر کردن خود با شهید. سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!! در طول روز باهاش درد دل کن.باهاش حرف بزن.آرزوهاتو بهش بگو.. ✅گام ششم: عدم گناه در حضور رفیق روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟ حجاب، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و ..... ✅گام هفتم: اولین پاسخ شهید کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه.. خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ... ✅گام هشتم: حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ) گام های سختی رو کشیدین!درسته؟! مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده.... اللهم الرزقنا التوفیقَـ الشهادتَـ فے سبیلکـ @yousefi_ravi
دخترخانوم‌خوشگل ! آقا پسر خوشتیپ ! لطفا ڪنار آینه اتـاقت بنویس:↓• طوری آرایش ڪن؛ لباس بپوش و تیپ بزن ڪه... «"امام زمان" نگاهت ڪنه نـه مردم» @yousefi_ravi
enc_17101152191684580984189.mp3
3.42M
تویی محبوبـــــــم تویی سلطانـــــــم دوست دارم صدام کنی و؛ من بگم جــانم(: 🥺♥ 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خاطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا #قسمت_پنجم غریب و تنها در مشهد ب
☫﷽☫ اللهم عجل لولیک الفرج خاطرات یک وهابی مبارزه با دشمن خدا تحت تعقیب وارد حرم که شدم صدای اذان بلند شد ... صفوف نماز یکی پس از دیگری تشکیل می شد ... یه عده هم بیخیال از کنار صف ها رد می شدند ... بی توجهی به نماز در ایران برام چیز تازه ای نبود ... نماز رو خوندم و راه افتادم ... چشمم به یه صف طولانی داخل حرم افتاد ... رفتم جلو و سوال کردم ... غذای حضرت بود ... آخرین غذایی که خورده بودم، صبحانه ای بود که در خوابگاه به طلبه ها داده بودند ... نه پولی برای غذا داشتم، نه غرورم اجازه می داد دستم رو جلوی شیعه ها دراز بکنم ... اون هم اینکه غذای امام شیعه ها رو بخورم ... چند قدمی از خادم دور نشده بودم که یه جوان بی سیم دار، دنبالم دوید ... دستش رو که گذاشت روی شونه ام، نفسم برید ... پرسید: ایرانی هستید؟ ... رنگم چنان پرید که گچ، اون طوری سفید نیست ... زبانم هم کلا حرکت نمی کرد ... مشخص بود از حالتم تعجب کرده ... با پاسپورت، بدون فیش، غذا میدن ... اینو گفت و رفت ... چند لحظه طول کشید تا به خودم بیام ... از وحشت، با سرعت هر چه تمام تر از حرم خارج شدم ... توی راه حوزه، حسابی خودم رو سرزنش می کردم که نزدیک بود خودت رو لو بدی ... اگر بهت شک می کرد چی؟ ... شاید اصلا بهت شک کرده بود ... شاید الان هم تحت تعقیب باشی و ... وقتی رسیدم به حوزه سوم، چند ساعت معطل شدم اما اونجا هم پذیرشم نکردن ... با خودم گفتم: آخه این چه غلطی بود که کردی ... سرت رو پایین انداختی بدون آشنا و راه بلد اومدی کشور غریب؟ ... تا همین جا هم زنده موندنت معجزه است ... گرسنگی، خستگی، ترس، وحشت، غربت، تنهایی، سرگردانی توی کشور دشمن، اون هم برای یه نوجوون 16 ساله ... ادامه دارد 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
36.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خراسان شمالی شهرستان سملقان ارسالی و تهیه کلیپ از خانم باقری در راهیان نور دانش آموزی با تشکر از شما 🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
23.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روایتگری طلائيه! من در اين سرزمين حتي به قمقمه‌های عطشان سلام می‌دهم و سراغ عباس‌های تشنه لب را از آنان مي‌گيرم. مگر می‌توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش كرد و از كنار حلق‌های شعله‌ور بی‌تفاوت گذشت. 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید