eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
750 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
15 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
روزت مبارک مهربان‌ترین پدر دنیا ❤️به کانال نهر خَیِّن بپیوندید❤️ 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🇮🇷🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
🌸یا حضرت عباس علیه السلام یک‌روز تو جبهه از ی نفر مؤمن خواستند که پیش‌نماز بشه اما ایشون چون پاهاش آسیب دیده بود، رد کرد بالاخره بچه‌ها اونقدر اصرار کردند که مجبور شد قبول کنه رکعت اول رو خوندیم وقتی می‌خواست برای رکعت دوم از جا بلند بشه، گفت: یا حضرت عباس‌علیه السلام! همه زدند زیر خنده و نماز بهم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم من رو جلو نفرستید وقتی خواستم برا رکعت دوم بلند بشم پاهام درد گرفت ناخواسته گفتم: یا حضرت عباس علیه السلام 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام باقر(علیه السلام) از پبامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمودند:     اِیّاکُمْ وَعُقُوقَ الْوالِدَیْنِ، فَاِنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسیرَةِ اَلْفَ عامٍ وَ لایَجِدُها عاقٌّ وَلاقاطِعُ رَحِمٍ. ( بحارالأنوار، ج 74، ص 62 .)     از عاقّ والدین شدن بپرهیزید، زیرا با اینکه بوی بهشت از مسافت هزار سال به مشام می رسد، عاق والدین و کسی که قطع رحم کند آن بو را احساس نخواهد کرد. (یعنی بیش از هزار سال از بهشت فاصله دارد). 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - به علی قسم و به خدای علی - بنی فاطمه - میرداماد.mp3
5.34M
به علی قسم و به خدای علی نرسد علمی به لوای علی به سر هوای علی به دل ولای علی 🔊 (ع)🌺 🎙 🎙 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از داش مشتی‌های دفاع مقدس 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
✴️ عظمت امیرالمؤمنین (ع) امام خمینی (ره) : ❇️ 《مولود امروز [روز سیزدهم رجب و سالروز ولادت مولا علی(ع)]، وصف کردنی نیست》 ❇️ آنچه که وصف کنند از او، در شأن اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته‏ اند، شمه‏ ای از آن چیزی است که او هست. غالباً مسائلی که درک می‏ کرده ‏اند و می‏ کنند راجع به مولا علی بن ابی طالب، عرضه می ‏داریم. ❇️《 آن چیزهایی را که ما نمی‏ توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست، آن چیز قابل ذکر نیست. انسان تا نشناسد، نمی ‏تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمانهای طولانی است》 ❇️و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی‏ توانیم بیان کمال شما را بکنیم.» 📚صحیفه امام، ج‏19، ص: 213)
28.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂خنده در کنار میدان مین دشمن در شب تاریک خاطره حسین رفیعی جانباز و رزمنده اطلاعات و عملیات لشگر انصارالحسین همدانی 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی 🤣❤️ 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
yekta-14.mp3
7.79M
خاطره گویی در یک و نیم شب (۱) راوی حاج حسین یکتا 🌺به کانال نهر خَیِّن بپیوندید 📡@yousefi_ravi 👈 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼 🌱 سرزمین زیبای من 👨‍🌾کوین پسر برده بومی استرالیا که ب
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼 🌱 سرزمین زیبای من 👨‍🌾کوین پسر برده بومی استرالیا که به ایران آمد قسمت 0⃣4⃣ بدونِ مرز 🤷‍♂واقعا کمک بزرگی بود اما کلی سوال جدید برام پیش اومد ... دیگه هیچ چاره ای نداشتم ... داشت قلمش رو می تراشید ... یکی از تفریحاتش خطاطی بود ... من با سبک های خطاطی ایرانی آشنا نبودم اما شنیده بودم می تونه به تمام سبک ها بنویسه ... یه کم زیر چشمی بهش نگاه کردم ... عزمم رو جزم کردم ... از جا بلند شدم و از خط رفتم اون طرف ... با تعجب سرش رو آورد بالا و بهم نگاه کرد ... نگاهش خیلی خاص شده بود ... - من جزوه رو خوندم ... ولی کلی سوال دارم ... مکث کوتاهی کردم ... مگه نگفتی کمک به دیگران مایه افتخار توئه؟ ... 🙂خنده اش گرفت اما سریع جمعش کرد ... دستی به صورتش کشید ... و وسایل خطاطی رو کنار گذاشت ... -شرمنده، خنده ام ناخودآگاه بود ... با دقت و جدیت به سوال هام جواب می داد ... تمرین ها رو نگاه می کرد و اشتباهاتم رو تصحیح می کرد ... تدرسیش عالی بود ... ولی هر لحظه ای که می گذشت واقعا برام سخت بود ... شدید احساس حقارت می کردم ... حقارتی که این بار مسئولش خودم بودم ... من از خودم خجالت می کشیدم ... و از رفتاری که در گذشته با هادی داشتم ... کم کم داشتم فراموش می کردم ... خطی رو که خودم وسط اتاق کشیدم از بین رفته بود ... رفتار هادی، اون خط رو از توی سرم پاک کرد ... هر چه می گذشت، احساس صمیمیت در وجود من شکل می گرفت ... اون صبورانه با من برخورد می کرد ... با بزرگواری اشتباهاتم رو ندید می گرفت ... و با همه متواضع بود ... حالا می تونستم بین مفهوم صبور بودن با زجر کشیدن و تحمل کردن ... تفاوت قائل بشم ... مفاهیمی چون بزرگواری و تواضع برام جدید و غریب بود ... برای همین بارها اونها رو با ترحم اشتباه گرفته بودم ... سدهایی که زندگی گذشته ام در من ساخته بود، یکی یکی می شکست ... و در میان مخروبه درون من ... داشت دنیای جدیدی شکل می گرفت ... با گذر زمان، حسرت درون من بیشتر می شد ... این بار، نه حسرتی به خاطر دردها و کمبودها ... این حس که ای کاش، از اول در چنین فرهنگ و شرایطی زندگی کرده بودم ... این حس غریب صمیمیت ... دوستی من با هادی، داشت من رو وارد دنیای جدیدی از مفاهیم می کرد ... اون کتاب های مختلفی به زبان فارسی بهم می داد ... خنده دار ترین و عجیب ترین بخش، زمانی بود که بهم کتاب داستان داد ... داستان های کوتاه اسلامی ... و بعد از اون، سرگذشت شهدا ... من، کاملا با مفهوم شهادت بیگانه بودم اما توی اون سرگذشت ها می تونستم بفهمم ... چرا بعد از قرن ها، هنوز عاشورا بین مسلمان ها زنده است ... و علت وحشت دنیای سرمایه داری رو بهتر درک می کردم ... 👈 ادامه دارد 🌳https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید