✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانش آموزشهید #غفار_درویشی
▫️ تولد: 30 مهر 1342
▫️ نام پدر : حبیب الله
▫️ شهرستان : اهواز
▫️ تحصیلات : دانش آموز سال آخر دبیرستان- رشته ریاضی
▫️ شهادت: 16 دی 1359- کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه-ردیف سوم- قبر سیزدهم
🔹 روایت عاشقی:
شب 15 دی، شب عجیبی بود.
حال و هوای بچه هایی که همه نوربالا می زدند، آدم را یاد شب عاشورا می انداخت.
حسین [علم الهدی] گفت:« کمی آب گرم می خوام برا غسل شهادت.»
- خدا خیرت بده سید، توی این هیر و ویر، وقت گیر آوردی؟
- یک کتری هم باشه بسه.
غفار داشت وصیت نامه می نوشت.
تا صدای حسین را شنید، مثل من چون و چرا نکرد.
پرید بیرون و با طشت و کتری آب برگشت.
حسین، طشت را زیر سرش گرفت و به غفار اشاره کرد آب بریزد.
غفار، حسین را غسل داد انگار...
شاید به خیلی از ماها گفتند: نور بالا می زنی؛
اما در کمتر از یک هفته گناهی مرتکب شده ایم و تمام!
گویا قدمان از برخی واژه ها بسیار کوچک تر است
و ما هنوز برایش آماده نشده ایم...
خیلی حواس مان باشد؛ به خدا حیف است بی شهادت بمیریم!
👤 راوی: سردار حاج یونس شریفی (همرزم شهید)
📕 منبع: #کتاب_آیه_های_سرخ_هویزه
#شهدای_هویزه
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید