✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانشجوی شهید #سید_محمد_علی_حکیم
▫️ تاریخ تولد:28 بهمن 1338
▫️ نام پدر:سید علی اکبر
▫️ شهرستان: اهواز
▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم #پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز
▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر ششم
🔹 روایت عاشقی:
1️⃣ درس خوان بود.
سال 56، معدل دیپلمش ۱۸.۵ شد.
بعد هم خیلی زود اسمش رفت توی قبولی های پزشکی دانشگاه اهواز.
سال سوم بود که سایه شوم جنگ افتاد روی آب و خاک مان.
دو سه روز مانده به عملیات هویزه، محمد علی از خیلی ها خیلی جدی حلالیت طلبید و رفت تا چند روز بعد که خبر مفقود شدنش را همراه حسین علم الهدی آوردند؛
بابا اما باور نکرد!
می گفت مثل حضرت یعقوب (علیه السلام) چشم به راه یوسفم می مانم...
2️⃣ گلزاری قشنگ با طبیعتی معصوم.
قبرهایی منظم و چهره های جوان با نگاه های نافذ گیرا...
میان قبرها می دویدم. هر چه می رفتم تمام نمی شد.
آن قدر جلو رفتم تا رسیدم به یک سالن بزرگ تو در تو.
به دنبال صدایی آشنا رفتم توی یکی از سالن ها.
انگار کلاس دانشگاه بود.
ایستاده بود توی جایگاه استاد، بلند بلند حرف می زد.
رفتم جلو تا چهره اش را بهتر ببینم.
خودش بود.؛ همان که توی آن عکس معروف، کنار عمویم [شهید علم الهدی] ایستاده بود.
سید محمد علی حکیم.
صورتش را برگرداند طرفم.
خیلی قرص و محکم چند بار پشت سر هم گفت: «به همه بگو من شهید شده ام. من همان روز، همان جا شهید شدم. تو این را به همه بگو.»
از خواب که پریدم، اذان شروع شده بود.
هنوز صدایش توی گوشم زنگ می زد:«من شهید شده ام.»
👤 راوی: خانواده شهید حکیم
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
#شهدای_هویزه
📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانشجوی شهید #سید_محمد_علی_حکیم
▫️ تاریخ تولد:28 بهمن 1338
▫️ نام پدر:سید علی اکبر
▫️ شهرستان: اهواز
▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم #پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز
▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر ششم
🔹 روایت عاشقی:
بابا رفته بود پشت بام.
عادت همیشگی اش بود.
آخر ماه که می شد می افتاد پیِ ماه.
این بار محمد علی 3 ساله را هم با خودش برده بود.
پایین که آمدند، حالش حسابی دگرگون بود.
می گفت محمد علی خواب دیده ، ماه را زیر پتویش در بغل گرفته است.
یاد خواب حضرت یوسف (ع) افتاده بود.
می ترسید دست تقدیر از سید محمد علی جدایش کند.
کرد؛ منتها 18 سال بعد.
همان وقت که خبر مفقود شدن سید محمد علی را برایش آوردند.
بابا باور نکرد. می گفت مثل حضرت یعقوب (ع) چشم براه یوسفم می مانم.
تا آخر ماند.
توی وصیتنامه اش هم برای محمد علی سهم الارث نوشت.
اما انگار همیشه هم یوسف ها به آغوش پدر باز نمی گردند.
گاهی می مانند پیش خدا تا بشوند عزیز عرش.
👤 راوی: خانواده شهید حکیم
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
#شهدای_هویزه
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانش آموزشهید #غفار_درویشی
▫️ تولد: 30 مهر 1342
▫️ نام پدر : حبیب الله
▫️ شهرستان : اهواز
▫️ تحصیلات : دانش آموز سال آخر دبیرستان- رشته ریاضی
▫️ شهادت: 16 دی 1359- کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه-ردیف سوم- قبر سیزدهم
🔹 روایت عاشقی:
شب 15 دی، شب عجیبی بود.
حال و هوای بچه هایی که همه نوربالا می زدند، آدم را یاد شب عاشورا می انداخت.
حسین [علم الهدی] گفت:« کمی آب گرم می خوام برا غسل شهادت.»
- خدا خیرت بده سید، توی این هیر و ویر، وقت گیر آوردی؟
- یک کتری هم باشه بسه.
غفار داشت وصیت نامه می نوشت.
تا صدای حسین را شنید، مثل من چون و چرا نکرد.
پرید بیرون و با طشت و کتری آب برگشت.
حسین، طشت را زیر سرش گرفت و به غفار اشاره کرد آب بریزد.
غفار، حسین را غسل داد انگار...
شاید به خیلی از ماها گفتند: نور بالا می زنی؛
اما در کمتر از یک هفته گناهی مرتکب شده ایم و تمام!
گویا قدمان از برخی واژه ها بسیار کوچک تر است
و ما هنوز برایش آماده نشده ایم...
خیلی حواس مان باشد؛ به خدا حیف است بی شهادت بمیریم!
👤 راوی: سردار حاج یونس شریفی (همرزم شهید)
📕 منبع: #کتاب_آیه_های_سرخ_هویزه
#شهدای_هویزه
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانشجوی شهید #علی_حاتمی
▫️ تاریخ تولد: 28 بهمن 1337
▫️ نام پدر: ابوطالب
▫️ شهرستان:تهران
▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم دامپزشکی دانشگاه تهران
▫️ عضو دانشجویان پیرو خط امام(ره) حاضر در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: ردیف پنجم- قبر ششم
🔹 روایت عاشقی:
غم و غصه ها را می ریخت تو خودش.
با خنده می آمد خانه.
اهل زندگی بود.
با حال زندگی می کرد.
ساده انتخاب می کرد، شاد می پوشید.
قصه شب رادیو گوش می داد.
سینما می رفت.
کتاب می خواند و از این جور چیزها.
موقع شهادت هم از مال دنیا هیچ نداشت.
🔸 خط و خطوط حزبی اش، خط امام بود و بس؛ توی وصیتنامه اش هم نوشته:
«درود بر خطى كه مبارزه با هر چه شرك را در انحصار خود دارد و خطى كه به اثبات رسانيده كه تنها اميد مستضعفين جهان و حركت هاى اسلامى است و تنها اين خط است كه مىتواند #قدس ، اين قلب محرومان مسلمان را نجات بدهد.»
👤 راوی: برادر شهید حاتمی
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#شهدای_هویزه
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
🍂 نبرد نابرابر بمناسبت عملیات نصر
شهدای هویزه
🔸 ساعت 8 صبح روز 16 دی ادامه عملیات که روز قبل متوقف شده بود، آغاز شد. نیروهای حسین علم الهدی سریع تر از بقیه پیش رفتند و از ارتش فاصله گرفتند؛ غافل از اینکه دشمن خیلی زود نیروهایش را متمرکز کرده و انتظارشان را می کشد.
🔸 ساعتی نگذشته که به یکباره صحنه جنگ تغییر می کند و جای مهاجم و مدافع عوض می شود.
آتش بسیار سنگین دشمن و حمله هواپیماها ادامه کار که پیشروی به سمت پادگان حمید و جفیر بود را ناتمام می گذارد. بعثی ها در هر ثانیه بیش از 50 گلوله تانک بر سر بچه ها می ریزند. شدیدترین نبرد تانک ها بین لشکر 16 زرهی ایران و لشکر 9 زرهی عراق در می گیرد.
🔸 جنگ، نابرابر شده و موشک های ضد تانک مالیوتکای دشمن هر وسیله متحرکی را منهدم می کند.
ارتش برای تجدید قوا و اقدام مجدد دستور تاکتیکی عقب نشینی یک خیز را صادر می کند، اما به دلیل به هم ریختگی اوضاع و برخی ناهماهنگی ها، قوای زرهی خودی به سرعت صحنه را ترک می کنند.
🔸 صدای تانک های دشمن لحظه به لحظه نزدیک تر می شود. حسین علم الهدی و یارانش که حدود 1500 متر جلوتر از تانک ها می جنگیدند، بی خبر از عقب نشینی به محاصره تانک های دشمن درمی آیند.
#شهدای_هویزه
#عملیات_نصر
#سالگرد16دی
#چهل_و_چهارمین_سال_حماسه_هویزه
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
📸 #گزارش_تصویری | #با_زائران
🔺 حضور دانشجویان از 50 کشور جهان در زیارتگاه شهدای هویزه
#شهدای_هویزه
#راهیان_نور1403
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #روایت
🎙 خاطره گویی مرحوم امیر سرتیپ دوم جوادی (فرمانده تیپ همدان در حماسه هویزه) از شهیدان علی هاشمی و مجید سیلاوی
🔺 امیر جوادی چند روز قبل به همرزمان شهیدش پیوست.
#شهدای_هویزه
#ما_فاتحان_قله_ایم
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
📆 #مناسبت_روز | #فرار_دشمن_از_هویزه
🌴 مردم هويزه و نخل ها عجيب شبيه هم اند!...
27دي1359، دشمني كه آمده بود پرنده ها را بي آسمان كند، به نخلستان زد! غافل از اينكه نخلستان ها ارثيه هفت پشت حضرت ابوترابند و نخل، بي سرهم كه بشود باز ايستاده است...
🌸 دم دَمه هاي صبح هجدهم ارديبهشت، اما بوي بهارنارنج داشت و خدايِ بلندنامِ هويزه اي كه سيم خاردارها بر كوچه و خانه هايش زخم بافتند، همان خداي سوم خرداد خرمشهر بود...
🕊 حالا هويزه عزيز، جنوبِ تمام جنوب هاي جهان است؛ شهري كه قرآن هاي جيبي برقلب مهربانش دوخته شده است و نبض نوراني كرخه اش از خون سيدحسين ها، حامدها، سهام ها، حسن ها و... گرم مي زند؛ شهري كه شناسنامه اش به آقاي هشتمين بهشت مي رسد و براي رهايي اش بايد «نقاره» زد و كبوترهاي سپيد بخت و بالِ صحن آزادي را به آسمان هشتم پراند...
🎉 مبارك است
#شهدای_هویزه
#ایران_امام_رضا
#18_اردیبهشت
#ما_فاتحان_قله_ایم
@yousefi_ravi
📔 #به_رنگ_خاک
خاطرات شهید سید محمد حسین علم الهدی
✍️ با مادر راه افتادیم رفتیم دانشکدۀ ادبیات دانشگاه اهواز؛
بس که تعریف سخنرانی ها و کلا س های حسین را شنیده بودیم.
سالن کیپ تا کیپ از دانشجو بود.
جمعیت یکپارچه گوش بودند و صدا از کسی درنمی آمد.
حسین، من و مادر را دیده بود.
وقتی آمد خانه پرسید:کلاس چطور بود؟
مادر نگاهش را انداخت به پاهای حسین و گفت: خوب بود، اما...
حسین خندید و گفت:می دونم، اما اونها اومده بودند به مطالب گوش کنند. کسی حواسش به کفش های من نبود.
فردا مادر رفت بازار و یک جفت کفش نو برایش خرید.
حسین چو ن و چرا نیاورد؛ تشکر کرد و پوشید.
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#شهید_علم_الهدی
#شهدای_هویزه
#سبک_زندگی_شهدا
🌷@yousefi_ravi باماهمراه باشید