eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🤗 ✍ 📜 «...باورت نمیشه اینجا امام چنان وحشتی تو دلِ استکبار انداخته، بچه‌هایی که از بیروت اومدن، تعریف می‌کنن اسرائیلیا حتی اگه توی یه جا، عکس کوچیکی از امامو ببینن اونقدر وحشت می‌کنن و اینقدر تفتیشو پیگیریش می‌کنن تا دنبالشو پیدا کنن. باورت نمیشه اسرائیلیا در برابر ما عین موش می‌ترسن. جنگیدن با اینا خیلی راحت‌تره تا با عراقیا. خلاصه اینجا خیلی صفا داره! جای شما خالیه!! فعلاً قراره اینجا باشیم تا ببینیم بعداً چی میشه!... سلام منو به همه‌ی خویشاوندانو دوستانو همشهریا برسونید.» ☆ ♡ ✉ فرازی باشکوه و شورانگیز از نامه‌ی سردار به همسر خود، در خرداد سال ۱۳۶۱ از کشور سوریه. 💠 منبع: کتاب ارزشمند و خواندنی به روایت خواهر بزرگوار و گرانقدر، سرکار خانم «مریم عباسی جعفری» صفحه‌ی ۲۶۷. ( نفر وسط تصویر هستند) @yousof_e_moghavemat
دخترم من متعلق بہ آن سپاهی هستم کہ نمی‌خوابد و نباید بخوابد، تا دیگران در آرامش بخوابند .. بگذار آرامشِ من فداۍ آرامش آنان شود و بخوابند ! جملاتی از نامه به فرزندشان @yousof_e_moghavemat
نورانـی‌ترین عملیاتِ بچه‌های جنگ بـــود ... @yousof_e_moghavemat
خبرنگار از ابومهدی پرسید: شما که عرب هستین، چطور آنقدر قشنگ‌ فارسی صحبت میکنین؟ ایشون پاسخ قشنگی داد: عربی زبان قرآن است و فارسی زبان انقلاب... جملاتی ازمصاحبه با @yousof_e_moghavemat
شهری که ایمان مدافعانش هـرگز سقوط نکرد ... @yousof_e_moghavemat
🌼 ✍امیرالمؤمنین عليه السلام: سبب زياد شدن نعمت، شكرگزارى است 📚غررالحكم حدیث 5544 @yousof_e_moghavemat
🌹سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، 🌹بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.درد را انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. فرازی از @yousof_e_moghavemat
هُنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت ... @yousof_e_moghavemat
🌹منزل مادربزرگم نزدیک خانه ی ما بود، بایا بیشتر شب‌ها دست من و خواهرم را می‌گرفت و با هم می رفتیم دیدن مادر بزرگ. خواهرم گاهی همان جا میخوابید. پدر وقت رفتن، او را در آغوش می گرفت و به خانه می برد. 🌹من اصلا عادت به زود خوابیدن نداشتم، ولی آن شب خیلی زود خودم را به خواب زدم، وقت رفتن، بابا و مادر بزرگ چندبار صدایم زدند، ولی من وانمود کردم که به خواب عمیقی فرو رفته ام. صدای مادر بزرگ را شنیدم که آهسته می‌گفت: -خودشو به خواب زده!» باز هم عکس العملی نشان ندادم. بابا مرا بغل گرفت۔ عبایش جا داد و سرم را گذاشت روی شانه اش. 🌹بین راه زمزمه ی نرم و مهربانش در گوشم نشست: «خوب! حالا دیگه خودتو واسه من به خواب میزنی؟» سکوتم همچنان ادامه داشت. نمی خواستم شیرینی آن لحظات را به هیچ قیمتی از دست بدهم. ✍راوی:دختر شهید @yousof_e_moghavemat
🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ 🌷سالروز شهادت ، فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کرد درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب 🔹او از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان در سپاه مریوان بود @yousof_e_moghavemat
🌸مامانم و میخوام در عملیات کربلای ۵ در لشکر۲۷ حضرت محمد رسول الله ص گردان شهادت گروهان امام حسین ع دسته یک بودم گردان شهادت در شب عملیات هم‌گردان افند شد و هم‌ پدافند بعد از سختیهای که در شب عملیات برای گردان‌ پیش آمد با توجه به شهادت رسیدن فرمانده با مرام و عزیزمان شهید جواد صراف و معاون‌گروهانمان شهید مهدی فغانی و دیگر دوستان عزیزتر از جانم در خط مقدم‌ لشکر جلوی دژ مستقر بودیم‌ و‌ با توجه ب اتش بسیار بسیار سنگین دشمن‌حقیقتا رمقی برایمان ‌نمانده بود و بخاطر اینکه قبلا تاتر بازی کرده بودم فلبداهه داخل سنگر شروع کردم‌ به داد و بی داد که " من‌ مامانم میخوام مامان کجایی" همین موقع همسنگرم مهراد دانشور گلوله آرپی جی را زود ب سمت دهنم گرفت و‌ گفت " بیا شیرتو بخور" و این کار باعث خندیدن و روحیه دیگران شد راوی آقای محمد خسروی @yousof_e_moghavemat