💗 حاج احمد 💗
👈 #حاج_احمد_متوسلیان 👉
✔
🏷
✍ ضد انقلاب به شدت از #حاج_احمد می ترسید. هرجایی که او حضور پیدا می کرد، ضدانقلاب سعی می کرد فرار کند. اصلاً از اسم #حاج_احمد وحشت داشتند و می ترسیدند.😉
(خاطرات سردار جعفر جهروتی زاده در کتاب #نبرد_درالوک )
🗻
📸
📷 معرفی عکس: تابستان ۱۳۶۰، #سروآباد ، آزادسازی محور #مریوان - #سنندج - از راست: ( #عباس_برقی ، #احمد_متوسلیان ، #شهید_عثمان_فرشته (پشت)، ناشناس، کاک صمد (بی سیم چی))
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
#کردستان
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱
🌷سالروز شهادت #عثمان_فرشته ، فرمانده یگان پیشمرگان مسلمان کرد درگیری با گروهکهای ضدانقلاب
🔹او از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان در سپاه مریوان بود
#شهید_عثمان_فرشته
#سالروز_شهادت
#بیست_و_پنجم_خرداد_1361
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 نامی که لرزه بر اندام دشمن می انداخت
🌷 شهید عثمان فرشته یکی از قهرمانان جنگ کردستان است که با ایثار خون خود، راه هرگونه نفوذ بدخواهان و جدایی طلبان را به خطه کردستان سد نمود و سرانجام در این راه جان باخت.
🌱 او که زاده خانوادهای مستضعف و رنج کشیده در روستای دله مرز* از توابع شهرستان سروآباد بود، با بلند نظری وحریت، تلاش گروهکهای جدایی طلب را ناکام گذاشت و همسنگری با سرداران شهید محمد بروجردی، حاج احمد متوسلیان و حسن رستگار پناه را برهمکاری با ضد انقلاب در قبال وعدههای اغواگر ترجیح داد و سرمشق وطنپرستان و ایران دوستان شد.
⚪️ حریت وآزادگی
گروهکهای ضدانقلاب پس از پیروزی انقلاب به عثمان فرشته که از نظر سیاسی فردی آگاه به مسائل روز و از جایگاه مردمی و شجاعت رزمی بالایی برخوردار بود، پیشنهاد در اختیار قرار دادن هرگونه امکانات رفاهی به خود و خانوادهاش را مطرح کردند، اما او که به ماهیت پلید گروهکهای مردم ستیز پیبرده و میدانست آنان نوکران اجانب هستند، نپذیرفت و حاضر نشد درقبال برخورداریهای دنیایی به میهن خود خیانت کند. سران گروهکها وقتی مقاومت وی در عدم پیوستن به آنان را مشاهده کردند، شیوه آزار و اذیت خانوادهاش را پیش گرفتند تا شاید او را وادار به تسلیم در برابر خواستههای نامشروع خود کنند، اما او همچنان نستوه و مقاوم در جبهه حق باقی ماند و یکی از پیشمرگان فعال منطقه محسوب میشد. او به حدی در منطقه فعال بود که اسماش در فهرست ترور حزب کومله قرار گرفته بود. عثمان در میان مردم کردستان به فردی مؤمن , متعهد مشهور بود. قبل از هر وعده نماز، دقایقی قرآن تلاوت میکرد و در مواقع خاصی ساعتها به راز و نیاز با خدا مشغول میشد. در عین حال در مراسم و مجالس شادی و سوگواری مردم شرکت میکرد و باعث دلگرمی آنان بود.
وی به خاطر لیاقتی که از خود نشان داد، طولی نکشید که از سوی شهید محمد بروجردی به سمت مسئول گروه ضربت سپاه پاوه منصوب و به این شهرستان منتقل شد و فرماندهی عملیات آنجا را برعهده گرفت. بعد ازآرامش منطقه پاوه به شهرستان سنندج اعزام و بعد از مدتی به سپاه شهرستان مریوان پیوست و به فرماندهی عملیات سپاه مریوان منصوب شد و با تلاش و مجاهدت بسیار، آرامش و امنیت را بر منطقه حاکم نمود. شیوه او به رغم حاکم بودن شرایط جنگی، آگاهی بخشی و هدایت فریب خوردگان بود. بر همین اساس به هر روستایی که میرفت ماهیت ضدانقلاب را افشا و اهالی روستا را از نیات شوم جداییطلبان و اربابانشان باخبر میکرد. تعداد زیادی از مردم با شنیدن حرفهای شهید عثمان فرشته دست از حمایت گروهکها برداشته وبه پیشمرگان مبارز کرد پیوستند. وی بعد از مریوان به شهرستان کامیاران مأموریت یافت.بسیاری از کسانی که او را میشناختند، از وی بهعنوان مردی شجاع و زیرک نام میبرند، چرا که او بیش از اندازه شجاع و نترس بود. در هیچ عملیاتی سنگر نمیگرفت و هیچگاه در برابر تیرهای بیامان دشمن سر خم نمیکرد. گویی نامرئی بود و دیده نمیشد. از موقعیتهایی میرفت که کمتر کسی جرأت رد شدن از آن را داشت. شجاعت را با خون و رگ خود عجین کرده بود و ذرهای ترس و واهمه به درونش راه نمیداد. به همین دلیل ضدانقلاب از شنیدن نامش به لرزه میافتاد، زیرا میدانستند اهل عقبنشینی نیست وهمیشه با دشمن رودررو میجنگید و کوچکترین ضعفی نشان نمیداد. توکل عجیبی به خدا داشت و هیچ کاری را بدونِ یاد و ذکر نام خدا آغاز نمیکرد. گرفتن وضو قبل از درگیری و خواندن آیتالکرسی از توصیههای همیشگیاش به همرزمانش بود. قبل از پاکسازی روستاها همواره به نیروهایش تأکید میکرد مراقب مردم بیگناه باشید، با افراد ضدانقلاب بسیار قاطعانه برخورد میکرد و در همه عملیاتها پیشتاز و جلوتر از همه حرکت میکرد. برای نیروهای غیربومی احترام خاصی قائل بود و آنها را میهمانان عزیز خطاب میکرد. بسیار سخی و بخشنده بود و چون طعم تلخ فقر را چشیده بود، درد فقرا را بخوبی حس و همواره بر توجه به نیازمندان تأکید میکرد.
#شهید_عثمان_فرشته
#سالروز_شهادت
#بیست_و_پنجم_خرداد_1361
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
فرازی از کتاب:
❂○° مسیح کردستان °○❂ 👇👇👇
💠 بخشی از گلوله هایی که روی سر ما میریزند غنائمی است که از ارتش گرفتهاند. سرهنگ ستاری پادگان را محکم گرفته و وا نمیدهد. او افسر با دل و جراتی است.
جوانی ریش تراشیده و سبیل کوتاه وارد شد و به #متوسلیان گفت: "دارند پیشروی می کنند."
- نیروها را از پادگان خارج کن و در همان محلی که شناسایی کرده بودیم آماده باش، بپا سمت خانه های مردم تیراندازی نکنی.
🔸 عثمان با لهجه غلیط کردی گفت: "بیست روز است در انتظار چنین لحظه ای هستیم. معطل کنیم، می آیند بالا سرمان و تیر خلاص میزنند."
متوسلیان نگاهی به چهره برافروخته آن پیشمرگ انداخت و گفت: "باید فرقی بین ما و آن ها باشد. آن ها مردم را سپر بلای خود قرار دادند، اما ما برای نجات مردم آمده ایم."
بروجردی خیلی کنجکاو و مشتاق به نصیحت های او به #عثمان_فرشته گوش می داد. آرامش را در چهره عثمان هم می دید. او به حدی در منطقه فعال شده بود که اسم او در لیست ترور حزب کومله و نقشبندیها قرار گرفته بود. با انفجار یک خمپاره 120 متوسلیان گفت: "این مردم هیچی ندارند. شهر تخریب شده، نه فرمانداری، نه شهرداری، نه آموزش و پرورشی."
🔹 -بروجردی: شهر که امن شد آستین بالا می زنی و مثل #ناصر_کاظمی می شوی فرماندار، می شوی مسئول همه نداشته های مردم. در انتظار استاندار و دیگر ارگان ها هم نباش.
متوسلیان رفت سراغ همان چهارده پاسدار و شصت پیشمرگی که توسط عثمان فرشته سازمان دهی شده بودند. این بار که برای ورود به شهر آماده شد باز هم فرمانده پادگان مخالفت کرد و گفت: "تا سرهنگ #صیاد جاده را باز نکرد وارد شهر نشو، این ها متوجه شدند صیاد در حال پیشروی است. این حمله وحشیانه آن ها ناشی از ترسشان است."
🔸- متوسلیان: وحشت افتاده به جانشان جناب سرهنگ. شما هراسی نداشته باشید. خدا کمک مان خواهد کرد. اگر شما با آتش توپخانه ما را حمایت کنید. وارد شهر خواهیم شد.
متوسلیان در حالی که انبوه دود فضای شهر چشم دوخته بود گفت: "پیشمرگان خبر آورده اند ضدانقلاب قصد دارد در صورت ترک شهر مراکز اصلی شهر و تاسیسات را تخریب کند. باید سرشان را به هجوم غافلگیرانه گرم کنیم تا ارتش برسد."
🔹 #قجهای اولین نفری بود که به همراه چند پیشمرگ وارد عمل شد. بی سیم زد و گفت: "این جا همه چیز مشکوک است. محاصره پادگان یک فریب بود. آن ها در اطراف تاسیسات، ایستگاه رادیو و تلویزیون و بیمارستان متمرکز شدند."
متوسلیان دوید سمت در خروجی پادگان و به بچه ها گفت: "به شکل برق آسا وارد شهر شوید؛ تند و ضربتی."
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱
🌷#سالروز_شهادت #شهید_عثمان_فرشته ، از یاران جاویدالاثر #احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
#احمد_متوسلیان_مرا_زنده_نمیگذارد 😨
☆
♡
✅ یک خاطرهی دیگر از هراس ضدانقلاب بگویم. ما یک کومله را سمت درکی یا دمیو در خط اورامان گرفتیم و از او بازجویی کردیم. این آدم یکی از کسانی بود که خیلی به بچههای ما کمین زد و در کارش هم ماهر بود. من به او گفتم: «تا حالا یکی از مسئولان سپاه مریوان در کمینت افتاده که تو نتوانسته باشی تیراندازی کنی؟»
گفت: «بله.»
گفتم: «چه کسی و کجا؟»
جواب داد: «یک بار #احمد_متوسلیان را به همراه #عثمان_فرشته دیدم. هردو پشت جیپ کنار هم نشسته بودند.»
#حاج_احمد خودش پشت فرمان نمینشست. در واقع بلد نبود رانندگی کند. البته ما جلوی دیگران نمیگوییم که بلد نبود؛ اما حالا این نیروی کومله دیده بود که حاجاحمد پشت فرمان نشسته است. بعد گفت: «آنها در تیررس من قرار گرفتند، ولی همین که خواستم تیراندازی کنم، ترسیدم. با خود گفتم اگر من تیراندازی کنم و تیر به آنها نخورد، من را پیدا میکنند و زنده نمیگذارند. اینها آدمهایی هستند که تا من را پیدا نکنند، رهایم نمیکنند.»
راست هم میگفت. هم احمد و هم عثمان تيراندازیشان خیلی خوب بود. خلاصه به خاطر ترسش تیراندازی نکرده بود.
📚 به روایت سردار حاج #رضا_غزلی از دوستان نزدیک سردار بینشان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی #عروج_از_شاخه_زیتون ، صفحات ۱۵۲ و ۱۵۳
☆
♡
📷 مریوان - حاج احمد متوسلیان( نفر سوم ایستاده از سمت چپ) در کنار #شهید_عثمان_فرشته (نفردوم ایستاده از سمت راست)
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان_فراموش_شدنی_نیست
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#احمد_متوسلیان_مرا_زنده_نمیگذارد 😨
☆
♡
✅ یک خاطرهی دیگر از هراس ضدانقلاب بگویم. ما یک کومله را سمت درکی یا دمیو در خط اورامان گرفتیم و از او بازجویی کردیم. این آدم یکی از کسانی بود که خیلی به بچههای ما کمین زد و در کارش هم ماهر بود. من به او گفتم: «تا حالا یکی از مسئولان سپاه مریوان در کمینت افتاده که تو نتوانسته باشی تیراندازی کنی؟»
گفت: «بله.»
گفتم: «چه کسی و کجا؟»
جواب داد: «یک بار #احمد_متوسلیان را به همراه #عثمان_فرشته دیدم. هردو پشت جیپ کنار هم نشسته بودند.»
#حاج_احمد خودش پشت فرمان نمینشست. در واقع بلد نبود رانندگی کند. البته ما جلوی دیگران نمیگوییم که بلد نبود؛ اما حالا این نیروی کومله دیده بود که حاجاحمد پشت فرمان نشسته است. بعد گفت: «آنها در تیررس من قرار گرفتند، ولی همین که خواستم تیراندازی کنم، ترسیدم. با خود گفتم اگر من تیراندازی کنم و تیر به آنها نخورد، من را پیدا میکنند و زنده نمیگذارند. اینها آدمهایی هستند که تا من را پیدا نکنند، رهایم نمیکنند.»
راست هم میگفت. هم احمد و هم عثمان تيراندازیشان خیلی خوب بود. خلاصه به خاطر ترسش تیراندازی نکرده بود.
📚 به روایت سردار حاج #رضا_غزلی از دوستان نزدیک سردار بینشان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی #عروج_از_شاخه_زیتون ، صفحات ۱۵۲ و ۱۵۳
☆
♡
📷 مریوان - حاج احمد متوسلیان( نفر سوم ایستاده از سمت چپ) در کنار #شهید_عثمان_فرشته (نفردوم ایستاده از سمت راست)
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان_فراموش_شدنی_نیست
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat