eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 «وهب زمان» نام پرمسمایی برای کتاب زندگینامه شهیدی است که، چون وهب نصرانی در شرایط تازه‌دامادی به شهادت می‌رسد. جوانی ۲۶ ساله که ۲۳ روز بعد از برگزاری مراسم ازدواجش در سوریه آسمانی می‌شود. در کتاب وهب زمان که در گفت‌و‌گو با خانواده و دوستان شهید جمع‌آوری شده، شمه‌ای از زندگی شهید هادی شجاع را پیش رو داریم، اما نقصان بزرگ این کتاب، عدم گفت‌وگو با همسر شهید است که خود نویسنده نیز در مقدمه به آن اشاره کرده است. @yousof_e_moghavemat
کتاب رفیق شهیدم مرا متحول کرد، یکی از همین شهدا است، روایت زندگی شهید عباس دانشگر به روایت مومن دانشگر که سعی در روایتی از زندگی یک جوان مؤمن انقلابی دارد...✨🌻 کتاب رفیق شهیدم مرا متحول کرد، زندگی جوان مومن انقلابی مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر را روایت می‌کند و از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است..🌾 ✍🏻نویسنده:مومن دانشگر ▫️ناشر:شهید کاظمی ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۲۸۸ صفحه 💳 قیمت ۱۸۰ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 @yousof_e_moghavemat
💠 خاطرات نا‌گفته فروغ مُنهی؛مادر شهیدان داوود،رسول و علیرضا خالقی‌پور 📚 عنوان: درگاهِ این خانه بوسیدنی است 🌸 مادر جوانی که روزهای جوانی‌اش به داغ جگر گوشه‌هایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشه‌هایی از صبر زینب‌گونه‌اش به تصویر کشیده شده است.... 💳 قیمت کتاب: ۷۰،۰۰۰ تومن 🚑 اورژانس کتاب با قابلیت ارسال در سریع ترین زمان : (👈 برای سفارش و خرید کلیک کنید): 🆔 @latifi_book @yousof_e_moghavemat
❤ •°• °•° ⚪ احمد قبل این که وارد سپاه بشود، در بانک مقداری پس‌انداز داشت. بعد که فرمانده‌ی سپاه مریوان و فرمانده‌ی تیپ محمدرسول‌اللهﷺ شد، هر یکی دو ماه یک دفعه به تهران می‌آمد و هر دفعه نزدیک به ۲۰ دست ظروف ملامین می‌خرید که هر دستش حدود ۲۵۰ تومان بود. ما به او اعتراض می‌کردیم و می‌گفتیم: «احمد، این‌ها را برای چه می‌خری؟» می‌گفت: «ما توی خانه در ظرف چینی غذا می‌خوریم؛ ولی آنجا کسانی هستند که حتی ظرف معمولی هم برای خوردن غذا ندارند.» آدم بامحبّت و بامسئولیتی بود. - به روایت محمد متوسلیان؛ برادر سردار ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و به شدت خواندنی نوشته‌ی جواد کلاته عربی، صفحه ۲۴ @yousof_e_moghavemat
عقیق💍 زندگینامه داستانی شهید حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع)🌼 📕 کتاب عقیق، زندگی نامه داستانی سرداری است که با یک دست لشکری را فرمان می داد. این کتاب به بیان زندگی و خاطرات شهید🗓 همیشه در یاد، حاج حسین خرازی فرمانده دلاور لشکر امام حسین (ع) اصفهان می پردازد. در این کتاب خاطرات همرزمان و سخنرانی های شهید خرازی تدوین و مراحل ورود وی به جنگ و شکل گیری لشکر 14 امام حسین (ع) و موفقیت هایش بازگو شده است. موسسه سیما فیلم با اقتباس از این کتاب زندگی نامه شهید خرازی را به تصویر کشیده است. کتاب عقیق در سومین دوره کتاب سال دفاع مقدس، رتبه نخست را از آن خود کرد...🌱🌱🌱 ✍🏻نویسنده:نصرت الله محمود زاده ▫️ناشر:شهید کاظمی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات:۲۷۲ صفحه 💳 قیمت ۱۸۰ هزارتومان ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78 @yousof_e_moghavemat
بیست سال و سه روز🕊🌻 بیست سال و سه روز روایت داستانی از زندگی کوتاه اما پر برکت سیدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان نگاشته و روایت‌فتح به چاپ رسانده است...🌱🌸 سیدمصطفی که از کودکی پسری آرام ونجیب بود، وقتی پای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله) شد، خودش را به آب و آتش زد تا آموزش‌های سخت را بگذراند تا خودش را به برساند. سنگ‌اندازی فرماندهان و نارضایتی قلبی مادر را هم با لبخند همیشگی‌اش رفع کرد تا هم‌ردیف بهترین جوانان دهه هفتادی به کارزار مبارزه با برساند..✨🍃 ✍🏻نویسنده:سمانه خاکبازان ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات:۲۱۶ صفحه 💳 قیمت ۱۱۵ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
آخرین فرصت🕊🌼 کتاب ؛ روایت زندگی شهید علی کسایی است این اثر داستانی عمیق و انسان‌محور از زندگی شهید علی کسایی، مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، را روایت می‌کند.🍃 نویسنده با انجام ماه‌ها مصاحبه با همسر شهید به بررسی زندگی سراسر و ایمان این زوج می‌پردازد.. داستان با یک خواب عجیب از دختر دوم خانواده قافلان‌کوهی، رفعت، آغاز می‌شود و به مراسم خواستگاری و ازدواج شهید علی کسایی ادامه می‌یابد..🌸🌾 ✍🏻نویسنده:سمیرا اکبری ▫️ناشر: به نشر ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۳۱۲ 💳 قیمت ۲۱۰ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
خداحافظ سالار🌼🌾 کتاب به صورت داستانی است که شروع ماجرای آن از سال 1390 است، که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق می‌برد...🕊💙 بعد از بازگشت به ایران زمانی که امن و بحران سقوط دمشق کم می‌شود، خانم چراغ‌نوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود می‌کند✍🏻 و به این صورت است که این کتاب با تکنیک بازگشت به گذشته به دهه 40 برمی‌گردد. زندگی شهید همدانی پر بوده از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و .‌‌‌‌..🌱🌱 ✍🏻نویسنده:حمید حسام ▫️ناشر:روایت ۲۷ بعثت ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۴۴۸ 💳 قیمت ۱۲۰ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
قصه دلبری 🕊🫀 (یک عاشقانه شهدایی)🌸✨ خاطرات «» از دوران همسر شهید در دانشگاه آغاز می شود و پس از آن با ذکر خاطراتی از آغاز زندگی مشترک با شهید محمدخانی، تولد فرزندان و در نهایت شهید به اتمام می رسد... قصه دلبری با ماجراهایی ک در دانشگاه داشتند آغاز میشود و از خواستگاری‌های پی‌ در پی او می‌گوید..تا به زمانی که می‌رسد که نظرش عوض می‌شود و تصمیم می‌گیرد که به این خواستگار جواب مثبت بدهد..🙂❤️ کتاب نثری شیرین و خواندنی دارد؛ مانند اکثر آثاری که روایت فتح در این قالب منتشر کرده است، با این تفاوت که این بار حرف از شهیدی است که همانند ما در این شهر نفس کشیده و زندگی کرده است...🌱🌻 ✍🏻نویسنده:محمد علی جعفری ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات:۱۴۴ صفحه 💳 قیمت ۵۵ هزار تومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 @yousof_e_moghavemat
❤ •°• °•° ⚪ احمد قبل این که وارد سپاه بشود، در بانک مقداری پس‌انداز داشت. بعد که فرمانده‌ی سپاه مریوان و فرمانده‌ی تیپ محمدرسول‌اللهﷺ شد، هر یکی دو ماه یک دفعه به تهران می‌آمد و هر دفعه نزدیک به ۲۰ دست ظروف ملامین می‌خرید که هر دستش حدود ۲۵۰ تومان بود. ما به او اعتراض می‌کردیم و می‌گفتیم: «احمد، این‌ها را برای چه می‌خری؟» می‌گفت: «ما توی خانه در ظرف چینی غذا می‌خوریم؛ ولی آنجا کسانی هستند که حتی ظرف معمولی هم برای خوردن غذا ندارند.» آدم بامحبّت و بامسئولیتی بود. - به روایت محمد متوسلیان؛ برادر سردار ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و به شدت خواندنی نوشته‌ی جواد کلاته عربی، صفحه ۲۴ @yousof_e_moghavemat
🕊 ☆ ♡ ▒ رزمنده‌ها و به خصوص پیشمرگ‌های کُرد گاهی اوقات با او می‌آمدند خانه‌مان. طبقه‌ی دوم خانه‌ی ما دو اتاق بزرگ داشت و مهمان‌هایش را به آنجا می‌برد. گاهی اوقات شب می‌ماندند و نمازِ شب هم می‌خواندند. ما هم یک گوشه می‌خوابیدیم که صبح به اداره‌مان برویم. یک‌ دفعه حاجی روزِ پنج‌شنبه آمد. روز جمعه طبق معمول مراسم نماز جمعه بود؛ ولی حاج‌احمد به نماز جمعه نرفت. دلیلش هم درخواست مادرم بود. مادر گفته بود: «ما سه ماه است تو را ندیدیم. یک فردا هستی و پس‌فردا هم می‌خواهی دوباره بروی. بمان کنار ما و خواهر و برادرهایت.» او هم در خانه ماند. پیشمرگ‌های کُردی که همراهش آمده بودند، به نماز جمعه رفتند؛ امّا طولی نکشید که با خانه‌ی ما تماس گرفتند و گفتند که کمیته آن‌ها را گرفته است؛ چون مسلّح بودند و با اسلحه در نماز جمعه حاضر شده بودند. حاج‌احمد رفت خودش را معرفی کرد و آن‌ها را به خانه آورد. زمانی که در کردستان بود، به ندرت منزل می‌آمد؛ حتی گاهی سه ماه طول می‌کشید. هرموقع هم که می‌آمد، دو روز می‌ماند و حداکثر روز سوم برمی‌گشت. ■ روایتی از محمد متوسلیان؛ برادر بزرگ برگرفته از کتاب بسیار بسیار جذاب و واقعا خواندنی «عروج از شاخه‌ی زیتون»، نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی، صفحات ۲۴ و ۲۵ ♡ ♡ ☆ 📚 📔 📘 @yousof_e_moghavemat
🕊 ☆ ♡ ▒ رزمنده‌ها و به خصوص پیشمرگ‌های کُرد گاهی اوقات با او می‌آمدند خانه‌مان. طبقه‌ی دوم خانه‌ی ما دو اتاق بزرگ داشت و مهمان‌هایش را به آنجا می‌برد. گاهی اوقات شب می‌ماندند و نمازِ شب هم می‌خواندند. ما هم یک گوشه می‌خوابیدیم که صبح به اداره‌مان برویم. یک‌ دفعه حاجی روزِ پنج‌شنبه آمد. روز جمعه طبق معمول مراسم نماز جمعه بود؛ ولی حاج‌احمد به نماز جمعه نرفت. دلیلش هم درخواست مادرم بود. مادر گفته بود: «ما سه ماه است تو را ندیدیم. یک فردا هستی و پس‌فردا هم می‌خواهی دوباره بروی. بمان کنار ما و خواهر و برادرهایت.» او هم در خانه ماند. پیشمرگ‌های کُردی که همراهش آمده بودند، به نماز جمعه رفتند؛ امّا طولی نکشید که با خانه‌ی ما تماس گرفتند و گفتند که کمیته آن‌ها را گرفته است؛ چون مسلّح بودند و با اسلحه در نماز جمعه حاضر شده بودند. حاج‌احمد رفت خودش را معرفی کرد و آن‌ها را به خانه آورد. زمانی که در کردستان بود، به ندرت منزل می‌آمد؛ حتی گاهی سه ماه طول می‌کشید. هرموقع هم که می‌آمد، دو روز می‌ماند و حداکثر روز سوم برمی‌گشت. ■ روایتی از محمد متوسلیان؛ برادر بزرگ برگرفته از کتاب بسیار بسیار جذاب و واقعا خواندنی «عروج از شاخه‌ی زیتون»، نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی، صفحات ۲۴ و ۲۵ ♡ ♡ ☆ 📚 📔 📘 @yousof_e_moghavemat