eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
287 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺«نامه عين خوش در تهديد است» ✍ دست نوشته ناب به خط #حاج_احمد_متوسليان خطاب به گردان های حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و بلال حبشی برای کمک به تیپ 41 ثارالله طی عملیات فتح المبین که در محاصره پاتک های عراق قرار گرفته بود. @yousof_e_moghavemat
می گفت : هـدف نهـایی آزادی قدس است و تا روزی که زندہ باشیم به دنبال آن هـستیم . . . سردارشهید #حاج‌_محمود_ستوده جانشین لشکر۳۳المهـدی (عج) #القدس_لنـا @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥🔥💥🔥🔯💥🔥 💥🔥 🎞 چرا آخرین جمعهٔ ماه رمضان #روز_قدس نامیده شد؟ #مانور_وحدت #اسرائیل_نابود_خواهد_شد @yousof_e_moghvemat
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🌷🌹🌺🌸🌼 🎞 خاطرهٔ جذاب و معنوی دیدار سردار #حاج_اضرت_بعد از آزادسازی خرمشهر به زبان سردار حاج عباس برقی @yousof_e_moghavemat
🔴 ✅ 🔸 نصرت الله کاشانی؛ مسئول واحد مهندسی می گوید: « ...بعد از فتح خرمشهر که به تهران آمدیم، یک روز گفت: برادرها، بیایید برویم ستاد منطقۀ ۱۰ سپاه. همراه به آنجا رفتیم؛ سر وقت ماشینی که از عراقی ها غنیمت گرفته بودیم. یک استیشن سفید رنگ بود که شیشه های پنجرۀ بغل آن هم شکسته بود. بچه های گفتند: "حاج آقا، این را نبرید. شیشه که ندارد، یک مرتبه می بینید خدای ناکرده، سر یک چراغ قرمز توی ماشین نارنجک انداختند و..." به حرف آنها اعتنایی نکرد. سوار بر همان ماشین شدیم و به راه افتادیم. داشتیم از پل سعدی به سمت جنوب شهر سرازیر می شدیم و بحث ما دربارۀ هشدار بچه های منطقۀ ۱۰ بود. همگی لباس فرم به تن داشتیم و جهت حفاظت از خودمان هم اسلحه ای همراه نداشتیم. تهران هم از نظر ترور و تحرکات منافقین در آن مقطع، خیلی وضع ناجوری داشت. من به شوخی برگشتم به گفتم: "حالا که اجازه نمی دهید با خودمان اسلحه برداریم، لا اقل اجازه بدهید من یکی که زن و بچه دارم، پیاده شوم." گفت: "شما اگر می ترسید، سلاح بردارید. اگر هم می خواهید، پیاده شوید؛ اما بیخود شلوغش نکنید! من از خدای خودم خواسته ام نه در جنگ ایران و عراق شهید بشوم، نه به دست منافقین؛ بلکه با خدای خودم عهد کرده ام شهادتم به دست شقی ترین اشقیای روی زمین؛ به دست باشد. این را هم می دانم که خدا این تقاضای مرا قبول می کند و من به دست آنها می شوم. عجیب اینجاست که آن روزها نه حملۀ به سوریه و لبنان صورت گرفته بود و نه هنوز حتی بحث اعزام نیروهای ایرانی به لبنان مطرح شده بود. 📙 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی ، صفحۀ ۷۶۲ و ۷۶۳ @yousof_e_moghavemat
📕 📔 📑 📚 📒 نام کتاب: (کتاب یکم: از کارنامۀ عملیاتی ۲۷_محمد_رسول_الله «ص» ، دی ماه ۱۳۶۰ تا تیر ۱۳۶۱ ، دوران فرماندهی ) نویسنده: حسین بهزاد - گلعلی بابایی انتشارات سوره مهر قیمت: ۶۰ هزار تومان تعداد صفحات: ۹۰۷ نوبت چاپ: بیستم ✅ 🔶 ⏪ برگزیدۀ هشتمین جشنوارۀ کتاب سال در رشتۀ پژوهش ⏩ . . این کتاب توسط مقام معظم رهبری تقریظ شده است.✅ @yousof_e_moghavemat
⚫️💐🌷🌺🌸⚫️ افسوس که نو بهار آخر گردید آن باغ پر از شکوفه پر پر گردید اندوه ، اندوه از فراق آن گل کز بوی خوشش جهان معطر گردید . . . (ره) @yousof_e_moghavemat
⚫️🌺🌸🌹💐🌷❤️⚫️ او امام عاشقیهای من است پیشگام عاشقیهای من است او زِ هَر بندی رهامان کرد و رفت با خداوند آشنامان کرد و رفت #سالروز_رحلت_جانسوز_امام_خمینی (ره) #تسلیت_باد @yousof_e_moghavemat
🌺 با آرزوی قبولی طاعات و عبادات، فرا رسیدن عید سعید فطر و ماه شوال را به شما بزرگواران تبریک و تهنیت عرض می کنیم. #عیدتان_مبارک #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @yousof_e_moghavemat
🚀🚁🚒🚐🚑💣💣 ◾️اشغال لبنان توسط اسرائیل در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۶۱ ، به بهانه های واهی و با استفاده از حالت مشغول به جنگ بودنِ عراق و ایران و نگرانی بخشی از دولت های عرب از پیروزی ایران [در جبهۀ خرمشهر]، از هوا، زمین و دریا به کشور مظلوم و گرفتار حمله کرد و تا بیروت پیش رفت... بعداً معلوم شد که یکی از اهدافِ آن [تهاجم]، کم کردن فشار ایران به عراق و نجات رژیم بعث عراق و گرفتار کردن است که [در جنگ]، حامی ایران و مخالف بعث عراق بود. طبیعی بود که در ایران، موجی از درخواست حمایت از فلسطین و مردم لبنان به وجود آید و بسیاری از رزمندگان، خواستار حضور در جبهه های جهاد مستقیم با بشوند و شدند و [ حُکّام ] بعث عراق از این فرصت که برایشان خلق کرده بود، استفاده کنند و پیشنهاد مُتارکه جنگ و اجازه عبور ایران از خاک عراق به سوی مرزهای را بدهند. وقت زیادی از «شورای عالی دفاع» و فرماندهان و مسئولین سیاسی، صرف بحث روی این موضوع می شد و جمعی از کارشناسان ما هم، برای بررسی وضع جبهه های و ، به منطقه رفتند. مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش، نهاد تصمیم گیرنده جهت اعزام نیرو به سوریه را «شورای عالی دفاع» معرفی می کند و در مورد چند و چون این واقعه می نویسد: «...آقای رئیس‌جمهور [ آیت الله خامنه ای ] در یک تماس تلفنی، مسئلۀ بحران را مطرح کردند. از جهاد سازندگی اطلاع دادند که مایلند بخشی از کمک های انسانی را در به عهده بگیرند. عصر «شورای عالی دفاع» در محل دفتر امام جلسه داشت. هیئت [اعزامی] ما [ متشکل از صیاد شیرازی، محسن رضایی، محسن رفیق دوست و تنی چند از مسئولین اطلاعات و عملیات قرارگاه مرکزی کربلا ] از برگشته و در جلسه شرکت داشتند. گزارش دادند که بر اکثر نقاط جنوب مسلّط شده است و نمی تواند [در آن مناطق] وارد جنگ شود. [اعضای این هیئت] با فلسطینی‌ها ملاقات نکرده بودند. تصمیم گرفتیم که کمکی به بشود. ترکیه حاضر نیست که از مسیر هوایی کشور او خیلی استفاده شود و با عبور یک هواپیمای حامل کمک در هر روز، موافق است.» این تصمیم در حالی گرفته شد که عناصر واحد اطلاعات هنوز در حضور داشتند و سرگرم کار شناسایی از منطقه بودند. 👈 ادامه دارد... 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی ، صفحات ۷۷۳ و ۷۷۴ @yousof_e_moghavemat
✈✈✈✈✈✈✈✈✈✈ ⚫️ وسایل تیپ را جمع کنید؛ باید برویم لبنان... ◻️ عباس برقی از همرزمان صمیمی و باوفای می گوید: ...برادرهای ما گرم کار شناسایی بودند که پیامی از به دستمان رسید. در این پیام، خیلی کوتاه و صریح نوشته بود؛ تصمیم گرفته شده که ما برای ٬ عازم بشویم. سریع وسایل و تجهیزات تیپ را جمع کنید و بیایید تهران، پادگان امام حسین علیه السلام. بلافاصله ظرف دو - سه روز، کلیۀ تجهیزات و وسایل تیپ را جمع کردیم و عازم پادگان امام حسین (ع) شدیم. هنگامی که به تهران رسیدیم، در پادگان امام حسین (ع) باخبر شدیم که به اتفاق و یک تعداد دیگر از برادران تیپ، برای اقدامات اولیه به رفته اند و به زودی برای اعزام ما به آنجا، به ایران باز خواهند گشت.» سعید قاسمی؛ مسئول واحد اطلاعات نیز در این باره می گوید: «...طبق دستور داشتیم توی جبه‍ۀ شلمچه در اطراف کانال پرورش ماهی، کار شناسایی را انجام می دادیم که سردار عزیزمان آمد و دستور شفاهی را به ما ابلاغ کرد. دستور این بود: ظرف مدت ۲۴ ساعت، کلیۀ وسایل و تجهیزات خودتان را جمع آوری کنید. می خواهیم برویم . با تعجب به «حاج حسین همدانی» گفتیم: حاجی، چی داری میگی؟ نکنه داری با ما شوخی می کنی!؟ ایشان خیلی جدی گفتند: تأکید کرده ظرف ۲۴ ساعت، کلیۀ تجهیزات تیپ را همراه بچه ها جمع کنید و به سرعت به تهران انتقال دهید. واقعاً ما توی پوست خودمان نمی گنجیدیم؛ جنگ ما یک پله خودش را بالاتر کشیده و ما وارد فاز جهانی شده بود. خلاصه به سرعت نیروها و امکانات تیپ را جمع آوری کردیم و خودمان را به تهران رساندیم و رفتیم پادگان امام حسین (ع)؛ مقصدی که برای ما در نظر گرفته بود.» 👈 ادامه دارد... 📙 ، صفحات ۷۷۴ و ۷۷۵ @yousof_e_moghavemat