eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اثر بی نظیر عباس منصور هنرمند لبنانی، اثری که در همان ایام شهادت حاج قاسم خلق کرد 🔹نقشه فلسطین در چهره شهید @yousof_e_moghavemat
💟رهبر معظم انقلاب اسلامے: "در دهه فجر بر سر در هر خانه اے پرچم جمهورے اسلامے بزنید..."🇮🇷 @yousof_e_moghavemat
‍ بخش اول: فرمانده گردانِ شهادت به سال ۱۳۴۰ در تهران و در خانواده‌ای مذهبی، ساکن خیابان ۱۷شهریور دیده به جهان گشود. از دوران کودکی‌ به قرآن و اهل بیت(ع) علاقه‌مند بود. تحصیل خود را تا مقطع دبیرستان ادامه داد. همزمان با اوج‌گیری اعتراض‌های مردمی با رژیم ستم‌شاهی، به مبارزین پیوست و در تظاهرات، شرکت فعالی داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، جواد صراف به عضویت کمیته و بعد از آن در ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۹، به خدمت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. همزمان با تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران به جبهه‌های غرب کشور رفت و در منطقهٔ گیلان غرب ـ سر‌پل ذهاب به نبرد با دشمن پرداخت. او پس از مدتی‌ به جنوب ایران روانه شد و به خیل سلحشوران لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) پیوست. وی در عملیات‌های متعدد این لشکر نظیر: مسلم بن عقیل، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، کربلای۱ و کربلای ۵ با مسئولیت‌های مختلفی از نیروی عادی گرفته تا فرمانده گردان شرکت فعال داشت و سرانجام در ۲۲ دی ۱۳۶۵ طی عملیات کربلای ۵ با سمت فرماندهی گردان شهادت‌ در منطقهٔ شلمچه به رسید.... @yousof_e_moghavemat
🔹 نقش سینۀ رزمنده ها در دوران دفاع مقدس @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔴آخرین خاطره‌ حاج قاسم و نوع تعاملش با دیگران 🔹🔸سردار فلاح‌زاده معاون‌هماهنگ‌كننده سپاه قدس و استاندارسابق یزد درمسجد روضيه محمديه(حظيره) يزد: ♦️حاج قاسم 4ساعت قبل از شهادت در سوريه خاطره ای از به ما گفت«زمانیکه گلوله‌ای به پیشانی باکری خورد و روی زمین افتاد، قایقی می‌آید که او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیکر مهدی به رود دجله می‌افتد، از آنجا به اروند می‌رود و در خلیج فارس به ابدیت می‌پیوندد» ♦️حاج قاسم اهل بود و روزهاي آخر قبل از شهادتش با وجود اينكه انسان كاملي بود كتاب «انسان كامل» شهید مطهری را مطالعه و خلاصه برداری كرده بود ♦️یکبار حاج قاسم آن هم خصوصی به من گفت «تاکنون حتی يك قدم هم برای گرفتن پستی برنداشتم» با این وجود حاج قاسم در مقابل کاری که به او سپرده می‌شد بسیار مسئوليت‌پذير و خستگی‌ناپذیر بود. ♦️چندين مرتبه حاج قاسم تا مرز شهادت پیش رفته بود و مورد هجوم مستقیم رگبار، انتحاری و قناسه دشمن قرار گرفته بود. ♦️زمانی که اطراف ، ، و... درمحاصره کامل بود، با وجود اینکه حاج قاسم دوران 8سال دفاع مقدس بود و نمی‌توانست در ارتفاع پرواز کند ماسک اکسیژن می‌زد و به عنوان اولین فردی بود که با هلی‌کوپتر و هواپیما درمیان محاصره فرود می‌آمد. ♦️درپاسخ اصرارهای برای رفتن به منطقه محاصره شده توسط داعش ازوضعیت خطرناک منطقه گفتم،ایشان درپاسخ گفت: از هوا، زمین و از جناحین هم آتش ببارد من بایدبروم به سر بزنم ♦️سردار سلیمانی برای که در عملیات آزادسازی بوکمال در دیرالزور سوریه به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامه ای نوشت و در این نامه‌ برای استفاده بدون اجازه از خانه عذرخواهی کرده و نوشته بود «ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام داده ایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید. اما من هم به نوعی سنی هستم، زیرا به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله اعتقاد دارم و ان شاءالله در راه او حرکت می‌کنم.. و شما هم به نوعی شیعه هستید، زیرا اهل بیت(ع)را دوست دارید.. اولاً از شما عذر می خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. من در خانه شما نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت به خیر شوید.» ♦️حاج قاسم در حین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هرزمان شخصی ازنیروها و حتی مردم قصد با او را داشتند،ایشان خود بلندمی‌شد و به استقبال آن‌ها می‌رفت و حتی دست نيروها را و صحبت‌های آن‌ها را می‌شنید و در ملاقات با آن ها از «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده می‌کرد ♦️حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پاي رزمندگان را به خاطر مجاهدت‌هایشان می‌بوسم ♦️حاج قاسم در شبانه روز مي‌خوابيد و همیشه يكساعت قبل از نماز صبح بيدار مي‌شد و به راز و نیاز با خدا و خواندن نماز شب مشغول می‌شد و ما هق هق گريه هاش در دل شب را مي‌شنيديم. @yousof_e_moghavemat
🇮🇷 وقتی صداے پاے بهمن از کوچہ پس کوچہ‌هاے خاطره‌ها بہ گوش تو میرسد، 🌹 گویی شهیدانند کہ آمده‌اند براے بیعت دوباره... براے هشدار و تذکر و بیدارے... 🇮🇷بهمن کہ از راه میرسد، شهیدان پیمان نامه‌ے خونین شهادت را برای تجدید امضاے تک تک ما مےآورند 🌹 تا فراموش نکنیم کہ باغبان لالہ ها امام مهربان بود و سایبان لحظہ ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است... 🇮🇷 هر بهمن امام است کہ دوباره بر بال ملائک بہ دیدارمان مےآید و کوچہ‌های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر مےنماید... 🌹گام هایش همہ‌جا یاس مےکارد و گل محمدی بہ خانہ‌ها هدیہ مےکند... 🇮🇷بهمن همیشہ در راه است... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 🌹آغـــــاز ایـــــام اللّه دهــه فجـــــر مبـــــارک بـــــاد 🌹 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 @yousof_e_moghavemat
۲۷ 🚩 ✔ 🌹 سردار شجاع و دلاور سپاه اسلام فرمانده بسیجی ۲۷ 🚩 . . ولادت: ۱۳۴۲ ، تهران شرکت در تظاهرات ضد رژیم شاه در دوران اشتغال به تحصیل عضویت در سپاه بعد از پیروزی انقلاب ترک تحصیل و گذراندن دوره آموزش عمومی در پادگان امام حسین علیه السلام سپاه تهران عزیمت به جبهه غرب و و پیوستن به گروه سردار دشمن شکن و فعالیت در گروه اداوات و خمپاره عزیمت به جنوب به همراه سایر همرزمان و انتصاب به فرماندهی یگان ادوات ۲۷_محمد_رسول_الله به دستور سردار احمد متوسلیان گسترش یگان ادوات به گرفتن غنیمت های بسیار زیاد در عملیات فتح المبین و استفاده در بهترین شکل در عملیات بیت المقدس ازدواج با خواهر همرزم دیرینه اش در خرداد سال ۱۳۶۲ انتصاب به فرماندهی به دستور 🌹شهادت: ۲۱ مرداد ۱۳۶۲ ، حوالی اسلام آباد غرب، کمین عناصر گروهک مسلّح کومه له ✔ . . . 🆔 @yousof_e_moghavemat
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم/ در برابر (جاسوس خانگی انگلیس) از زبان دوست صمیمی، دیرینه و محرم اسرارش 💠 @yousof_e_moghavemat
🌴سرلشکر محسن رضایی درباره مبارزات شهیداحمد کاظمی پیش از انقلاب می‌گوید: 🌷«در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود. در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت. پس از پیروزی انقلاب، مسئولین قضایی نجف‌آباد از ایشان می‌خواهند که شکنجه‌گرانش را معرفی کند تا آنها را محاکمه کنند، او زیر بار نمی‌رود و می‌گوید انقلاب، آنها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد، چند سال قبل از شهادت احمد، برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و او هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید.» @yousof_e_moghavemat
سیره عملی دانشمند شهید (( مصطفی احمدی روشن)) هفته ای چهار پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران می رفت و می آمد. نه یک ماه و دو ماه ، نه یک سال و یا دوسال،هشت سال کارش همین بود. ساعت چهار صبح می نشست توی ماشن و راه می افتاد. گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب جلسه اش شروع می شد. بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت تهران، هفت صبح توی تهران جلسه داشت. خستگی نمی شناخت. به قول بچه ها لودری کار می کرد. یک بار حساب کردم، مصطفی شاید این مدت بیش از پانصد هزار کیلومتر رفته و آمده بود. ده برابر کره زمین. @yousof_e_moghavemat