📙 *همپای صاعقه* 📙
☑️ علی بور بور ، معاون گردان سلمان نیز از قُجه ای خاطرات عجیبی دارد:
... والله من فقط می توانم برادر قُجه ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او #اسطورۀ_مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفته ای که ما در خاکریز کنار جادۀ آسفالت اهواز-خرمشهر درگیر بودیم، خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید. هیچ کدام از بچّه ها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی سنگر و بخورد. بعضی مواقع که بچه ها قوطی کمپوتی باز می کردند و به او می دادند، همان طور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می رفت، آن را توی راه می خورد. مدام در جلوی دشمن بود و آر . پی . جی می زد. آنقدر آر . پی . جی زد که خدا شاهد است گوش هایش کر شده بود و از آنها خون می آمد...
◼️ آن روز ، #متوسلیان با حضور در خط مقدم و در دست گرفتن هدایت عملیات گردان های عمّار و انصار توانسته بود حلقۀ محاصرۀ دشمن را بشکند و خود را به مواضع گردان سلمان برساند؛ اما وقتی به آنجا رسیده بود که لحظاتی قبل، #حسین_قُجه_ای به شهادت رسیده و فقط تعداد انگشت شماری از نیروهایش باقی مانده بودند. زیر آن آفتاب سوزان، اجساد بی جان شهدا و پیکرهای بی رمق مجروحان گردان سلمان، دور تا دور جسد خونین حسین بر خاک مقتل افتاده بودند. پس از شهادت #محسن_وزوایی ، شهید شدن #حسین ، #دومین_داغ بزرگی بود که در جریان حملۀ « الی بیتالمقدس » بر دل دریایی #احمد_متوسلیان نشست...
⚪️ علی میر کیانی، حالت روحی #متوسلیان را در آن روز این گونه توصیف می کند:
... با شهادت حسین ، خط تقریباً آرامش نسبی پیدا کرد و همزمان با آن، #حاج_احمد به نزد ما آمد. وقتی قضیۀ شهادت حسین را برایش تعریف کردم، حالت چهره اش تغییر کرد؛ ولی سعی کرد ناراحتی اش را بروز ندهد؛ اما ناراحتی او وقتی شدت پیدا کرد که به او گفتم : حسین چقدر سختی کشید تا توانست خط را نگه دارد. به #حاج_احمدگفتم: حسین وقتی از رسیدن نیروهای کمکی ناامید شده بود، گفت *خدا کند یک تیری بیاید و به این سرِ ما بخورد تا آن عقبی ها بفهمند اینجا چه خبر است و نیروی کمکی بفرستند. این قضیه را که به #حاج_احمد گفتم، دیدم به سختی آه کشید و بعد اشک توی چشم های خسته اش حلقه زد و بر گونه هایش لغزید...
http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#شب_جمعه_یاد_شهدا
🔶 به یاد #اسطوره_مقاومت، #سردار_عاشورایی، #شهید_حسین_قجه_ای فرماندۀ گردان سلمان
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘ #سپاه_محمد_ص_می_آید 🚩
✔
📢
در پی آزادسازی خرّمشهر و اعلام رسمی پایان #عملیات_الی_بیت_المقدس، فرماندهان #تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ جهت دیدار با خانوادههای معظم شهدا به تهران بازگشتند. اصولاً یکی از خصایل ستودهی #احمد_متوسلیان و همرزمانش این بود که پس از هر عملیات، در راه اقامهی این سنّت حسنه پیشگام میشدند و در حد مقدور، به خانهی رزمندگانی که شهید شده بودند، سر میزدند و از خانوادههای آنها دلجویی میکردند.
📥
💠
📸 خرداد ۱۳۶۱، پس از فتح خرمشهر، زرین شهر اصفهان، منزل #سردار_شهید_حسین_قجه_ای - نفر دوم سمت چپ: شادروان حاج آقا قجه ای (پدر حسین).
نفر دوم از راست: سردار شهید محسن نورانی (فرمانده اعجوبه یگان ذوالفقار)
🌟
⚘
✍ سردار شهید #حسین_قجه_ای ؛ فرمانده دلاور و خستگی ناپذیر #گردان_سلمان از #تیپ_۲۷ ، سردار دشمن شکن سپاه اسلام که در مریوان، با سردار جاوید نشان #حاج_احمد_متوسلیان آشنا شد و به سبب لیاقت و شجاعت وصف ناپذیری که داشت، فرماندهی عملیات سپاه مریوان را عهده دار شد و پس از فتح دزلی، فرمانده سپاه دزلی شد و با تشکیل تیپ ۲۷ به همراه دیگر سرداران نامی لشکر۲۷ به جنوب آمد. به دستور #متوسلیان ، فرماندهی گردان سلمان را به عهده گرفت. در عملیات #فتح_المبین بسیار خوش درخشید و در آخرین عملیاتش - عملیات الی بیت المقدس - پس از پنج شبانه روز مقاومت جانانه و عاشورایی - بدون آب و غذا، بدون امکانات و بدون هیچگونه نیروی کمکی - در برابر تانکهای مدرن و ضدضربه دشمن در غرب جاده اهواز خرمشهر، ایستگاه گرمدشت ، سرانجام در روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱، به شهادت رسید.
اکثریت فرماندهان دفاع مقدس، مقاومت دلیرانه و جاودانه او و بچه های گردانش را اولین کلید #فتح_خرمشهر می دانند و از او به عنوان #اسطوره_مقاومت نام برده می شود.🙂⚘🚩
.
.
.
#شهدای_اصفهان
#شهدای_زرین_شهر
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#خرمشهرها_در_پیش_است
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#خصایل_شهید_قجهای 💕
☆
♡
فیزیک بسیار جذّابی داشت. اندام ورزشکاری و بدنی عضلانی و بسیار قوی داشت. قهرمان کشتی آزاد کشور بود. در همان ملاقات اول، ازش پرسیدم:
"شما کشتیگیر بودهای؟"
لبخندی زد و گفت: روی تشک میرفتم.
پرسیدم: "کجا کشتی میگرفتی؟"
هرچقدر بیشتر سماجت میکردم، از شدّت خجالت و حیا، به پیشانیش عرق نشسته بود.
با آن بدن ورزیده و آماده، بین فرماندهان گردانها خیلی شاخص بود. از حیثِ کشش بدنی هم هیچگاه کم نمیآورد.
از حیث خصائل اخلاقی هم؛ حجب و حیا و افتادگیاش سرآمد همگان بود. خیلی افتاده، خاکی و بیادعا بود. خودش و بچههای گردانش در آن پنج شش شبانهروز بسیار طاقتفرسای در ایستگاه گرمدشت - در غرب جادهی اهواز - خرمشهر، اگر مقابل تانکهای لشکر ۳ زرهی دشمن و همچنین کماندوهای تیپ ۱۹ نیرو مخصوص عراق آن مقاومت عاشورایی را از خود به نمایش نمیگذاشت، معلوم نبود سرنوشت عملیات الی بیتالمقدس چگونه رقم بخورد!!!
مثل شیر بر دشمن متجاوز میخروشید...
حاجاحمد و حاجهمت خیلی التماسش کردند تا بیاید عقب. مردانه ایستاد و گفت: یا مقاومت میکنیم و خرمشهر را آزاد میکنیم یا همگی اینجا #شهید میشویم...
سردار عاشورایی خرمشهر
#فاتح_خرمشهر
#اسطوره_مقاومت
سردار #شهید_حسین_قجه_ای پس از پنج شبانهروز درگیری سهمگین و بیوقفه با تانکهای متجاوز بعثی، بدون آب و غذا، بدون امکانات و بدون هیچگونه نیرو و تجهیزات پشتیبانی، در اوج مظلومیت در حال شلیک آر.پی.جی به سمت تانکهای دشمن با اصابت تیر مستقیم تانک به درجهی رفیع شهادت نائل گشت.
☆
♡
به یاد #اسطوره_مقاومت ، کلید فتح خرمشهر سردار دلاور و شجاع #لشکر_۲۷_محمدرسول_الله_ﷺ
فرماندهی اسطورهای #گردان_سلمان
#شهید_حسین_قجهای 🚩⚘🌤🌸💕
•°•
°•°
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
@yousof_e_moghavemat