eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🌺 🌸 💠 (ع) 🕌 ✔ ◼ 🔹 آن روز حال خوشی داشت؛ مخصوصاً وقتی که برای زیارت مقام مقدس رفته بود. علی نیکو گفتار صفا می گوید: ✔ «خُب، ما نیروهای قدیمی بودیم؛ یعنی از وقتی که حاجی بود، ما هم افتخار داشتیم کنارش باشیم. روحیه ای که ما از ایشان دیده بودیم، روحیه ای نظامی و به قول معروف، مقرراتی بود. هرچند در کنار این روحیۀ نظامی گری، از نظر معنوی هم حال خوشی داشت، اما حال آن روز ، یک حال دیگری بود. ایشان در کنار (ع)، مثل این تعزیه خوان ها، همینطور از مقام آن مکان می گفت و اشک می ریخت؛ طوری که با صدای بلند گریه می کرد و می گفت: "برادرها، اینجا رأس (ع) را به نیزه زدند و عمۀ سادات را به اسیری آوردند؛ اینجا شامیان به اهل بیت امام حسین علیه السلام آن چنان ظلمی روا داشتند که روی تاریخ را سیاه کردند." آن روز همینطور می گفت و دور آنجا پابرهنه می چرخید، اشک می ریخت و زار می زد. پس از مراسم به پادگان برگشتیم و آمادۀ شنیدن سخنرانی شدیم. ... ✅ ادامه دارد... ⬇️ ➡️ 📔 با اختصار از کتاب ارزشمند و خواندنی 📚 🏷 📎 📸 📸 عکس یادگاری رزمندگان در پایان زیارت مقام رأس الحسین علیه السلام با فرمانده شان ۲۸ خرداد ۱۳۶۱ ، دمشق. 📩 🔹 سردار نصرت الله قریب و نیز در تصویر حضور دارند. 📥 سلام الله علیها (س) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔶 🔶 ✔ ✅ ⁉️ 🔵 چنان که از قرائن و شواهد متعدد برمی آید، سوری ها خیال نداشتند از این نیروها بهرۀ نظامی ببرند؛ بلکه درصدد بودند تا صرفاً به عنوان از آنها استفاده کنند. از این وضعیت به هیچ وجه راضی به نظر نمی رسید. از این رو درصدد برآمد تا مراتبِ اعتراض خود را به مقامات سوری ابراز کند. محسن کاظمینی، از کادرهای می گوید: ... کاسه ی صبر نیروها لبریز شده بود. همه به احمد فشار می آوردند که ، چرا در سوریه زمینگیر شده ایم؟ پس کِی می گذارند وارد عمل شویم؟ کار به حدی بالا گرفت که هنگام بازدید رفعت اسد - برادر رئیس جمهور و مرد شمارۀ دو حکومت سوریه - از پادگان ، برای تعیین تکلیف بچه ها با او صحبت کرد. در آن دیدار، طرف سوری از مواجهه با اصل مطلب طفره می رفت و با یک سری تعارفات، از قبیل اینکه شما مهمان عزیز ما هستید و این قبیل تعارف ها، سعی داشتند ما را مجاب کنند. سرانجام طاقت نیاورد و به رفعت اسد گفت: ... ما برای میهمانی به سوریه نیامده ایم. شما بهتر می‌دانید که هنوز تکلیف جنگ ما با صدّام، یکسره نشده. اگر حاضر شده ایم به اینجا بیاییم برای این بود که ثابت کنیم اگر محور جهاد، اسلام باشد، بچه های ۱۵- ۱۶ سالۀ مسلمانِ سوری هم می توانند مثل شیر به ارتفاعات اشغالی جولان کشور شما حمله ببرند، گوش سرباز اسرائیلی را بگیرند و او را با خفّت بیاورند در خیابان های دمشق بچرخانند؛ مثل همان کاری که بسیجی های نوجوان ما در و بیت المقدس با کماندوهای صدّام کردند...تعارف بس است. تکلیف ما را مشخص کنید. اگر به هر علت قرار است حضور ما در سوریه صرفاً در حد وجه المصافحه و برگ برنده ای در مذاکرات سیاسی شما باشد، ما اهل آن نیستیم...! ✌ 👏 👍 📚 منبع : کتاب ارزشمند @yousof_e_moghavemat
🚩 💐 🌸 ⚫️ فرازی ماندگار و فراموش ناشدنی از سخنرانی باشکوه در پادگان زبدانی سوریه، ۲۸ خرداد ۱۳۶۱. ✔ 📢 🔸با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات مان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست، بسم الله! هرکس با ما نیست، خداحافظ! 💕 🌸 @yousof_e_moghavemat
🚩 📢 📸 ⚫️ فرازهایی ماندگار و فراموش ناشدنی از سخنرانی باشکوه در پادگان زبدانی سوریه ، ۲۸ خرداد ۱۳۶۱. 🔸 ما با ایمان مان می جنگیم؛ جندالله با ایمانش می جنگد. بگذار بوق های تبلیغاتی رسانه‌های صهیونیستی و سران اسرائیل به ما بگویند شما برای خودکشی آمده اید! ما ثابت می کنیم که خون ما، باعث خواهد شد که سرزمین های مقدس اسلامی از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستی آزاد بشود. 📩 📮 👈 ادامه دارد... 📚 📋 @yousof_e_moghavemat
🚩 🌸 📢 🔴 فرازی تاریخی، جاودان و جریان ساز از سخنرانی سردار شگفتی ساز و دشمن شکار سپاه اسلام، : «...ما به یاری خدا، هر شهری را که توسط اسرائیلی ها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهای دشمن آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط می کشانیم! 🏷 روزی را نزدیک خواهیم نمود که اسرائیل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لولۀ سلاحمان، به جای گلوله، پاسدار بیرون بیاید. 👊 باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایی به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیست ها، به جهانیان ثابت کنیم که ما با اتکا به سلاح ایمان مان می جنگیم؛ نه به اتکای هواپیما، نه با موشک های سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگ افزارهای مادی مان؛ ان شاء الله.» 🚩 ✔ ✍ ۲۸ خرداد ۱۳۶۱ ، پادگان زبدانی 📢 @yousof_e_moghavemat
🚩 🏷 ✔ 📸 عکس یادگاری رزمندگان ۲۷ با کودکان سوری، خرداد یا تیر ۱۳۶۱. نفر اول ایستاده از سمت چپ: سردار 🌸 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 ↘️ 🚩 دلایل انتخاب «حاج احمد متوسلیان» برای ماموریت «لبنان» از زبان سردار "محسن رضایی"؛ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی دوران (ص) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🎤 🚩 🔹️ 🌸 🔹️ 1️⃣«...برادرها، ما و شما غرّه نشویم به این‌که ما بودیم که رفتیم، ما بودیم که زدیم، ما بودیم که جلوی عراق ایستادیم، ما بودیم که پاتک‌های وحشتناک او را در دفع کردیم و ما بودیم که شهید و مجروح دادیم. من و شما کوچک‌ترین نقشی در این ماجرا نداشتیم. هدایت کل عملیات، فقط به عهده‌ی خدا بود و این‌که دیدید نزدیک به بیست هزار سرباز عراقی به آن صورت گلّه‌وار تسلیم می‌شدند، فقط ناشی از هدایت الهی این واقعه بود و بس. ✔ 2️⃣ برادرها، کار خیلی بزرگی انجام شده. عظمت این کار را خودمان درک نمی‌کنیم؛ ولی بعدها تاریخ، عظمت این کار را بیان می‌کند. چقدر این مردم چشم‌انتظاری کشیدند، چقدر خون دادند، جوان دادند، صبر کردند، از همه‌چیزشان گذشتند! از کجا بگویم؟ ما در مرحله‌ی دوم این عملیات، توی جبهه شلمچه، درست در اوج درگیری برای دفع پاتک‌های سیصد تانک دشمن بودیم که دیدیم مردم با ماشین شخصی آمده‌اند و برای ما بستنی آورده‌اند. خدا گواه است آدم احساس شرم می کند. ملّت برای بچّه های توی خط، بستنی آورده بودند! ✔ 3️⃣ بنده خدایی را دیدم آمده توی جبهه‌ی شلمچه، پای دژ مرزی، کنار ماشینش ایستاده و در حالی که باران خمپاره و توپ روی سرمان می‌ریخت، او به همان سبک میوه‌فروش‌های قدیمی در میدان بار تهران می‌گفت: «حراجه! هندوانه آورده‌ام برادرها، بیایید بردارید، نوش جان کنید.» این صحنه را در کنار خط مرزی شلمچه، با چشم‌های خودم دیدم...» 📢 🎤 ادامه دارد... 📬 📥 📸 ۱۲ خرداد ۱۳۶۱، تهران، بهشت زهرا(س) - از راست: جعفر جهروتی زاده (فرمانده گردان تخریب ۲۷ ) ، حاج احمد آقای متوسلیان، حسن زمانی و ؟ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔶 🔶 ✔ ✅ ⁉️ 🔵 چنان که از قرائن و شواهد متعدد برمی آید، سوری ها خیال نداشتند از این نیروها بهرۀ نظامی ببرند؛ بلکه درصدد بودند تا صرفاً به عنوان از آنها استفاده کنند. از این وضعیت به هیچ وجه راضی به نظر نمی رسید. از این رو درصدد برآمد تا مراتبِ اعتراض خود را به مقامات سوری ابراز کند. محسن کاظمینی، از کادرهای می گوید: ... کاسه ی صبر نیروها لبریز شده بود. همه به احمد فشار می آوردند که ، چرا در سوریه زمینگیر شده ایم؟ پس کِی می گذارند وارد عمل شویم؟ کار به حدی بالا گرفت که هنگام بازدید رفعت اسد - برادر رئیس جمهور و مرد شمارۀ دو حکومت سوریه - از پادگان ، برای تعیین تکلیف بچه ها با او صحبت کرد. در آن دیدار، طرف سوری از مواجهه با اصل مطلب طفره می رفت و با یک سری تعارفات، از قبیل اینکه شما مهمان عزیز ما هستید و این قبیل تعارف ها، سعی داشتند ما را مجاب کنند. سرانجام طاقت نیاورد و به رفعت اسد گفت: ... ما برای میهمانی به سوریه نیامده ایم. شما بهتر می‌دانید که هنوز تکلیف جنگ ما با صدّام، یکسره نشده. اگر حاضر شده ایم به اینجا بیاییم برای این بود که ثابت کنیم اگر محور جهاد، اسلام باشد، بچه های ۱۵- ۱۶ سالۀ مسلمانِ سوری هم می توانند مثل شیر به ارتفاعات اشغالی جولان کشور شما حمله ببرند، گوش سرباز اسرائیلی را بگیرند و او را با خفّت بیاورند در خیابان های دمشق بچرخانند؛ مثل همان کاری که بسیجی های نوجوان ما در و بیت المقدس با کماندوهای صدّام کردند...تعارف بس است. تکلیف ما را مشخص کنید. اگر به هر علت قرار است حضور ما در سوریه صرفاً در حد وجه المصافحه و برگ برنده ای در مذاکرات سیاسی شما باشد، ما اهل آن نیستیم...! ✌ 👏 👍 📚 منبع : کتاب ارزشمند @yousof_e_moghavemat
☎️ 📞 ✔ 🎧 پنجشنبه‌ نهم اردیبهشت ۱۳۶۱ تماس بی‌سیم (فرمانده تیپ) (جانشین) 😉 ❤ متوسلیان: سلمان، سلمان، هاشم! شهبازی: هاشم، سلمان، به گوشم. متوسلیان: سلمان، احمد هستم، وضعیت؟ شهبازی: حاجی‌جان، کارها در مجموع خوب دارد جلو می‌رود. ما این [نیروهای گردان] حمزه را فرستادیم آن طرف. انصار هم دارد می‌رود و... متوسلیان: ببینید، این قضیه [انتقال نیروها با قایق به ساحل غربی کارون] دارد زیادی طول می‌کشد. متوجه هستید؟ شهبازی: خب، چه کار کنیم؟ چیز (قایق) کم داریم. چه جوری بگویم؟ قضیه، قضیه‌ی یک مویز و چهل قلندر است حاجی! می‌فهمی که! متوسلیان: بله، بله، می‌فهمم؛ اما شما هم سعی کنید مطلب سریع تمام بشود. الآن حسن [باقری] هم روی این مسئله تاکید داشت. شهبازی: ما آنچه که در توان ما هست، داریم انجام می‌دهیم. باقی آن دیگر با خداست. متوسلیان: بله، بله، دیگر چاره‌ای نداریم. شهبازی: با من فرمایشی ندارید؟ متوسلیان: موفق باشید. اگر سرتان شلوغ است، بگویید برادر همدانی به جای شما با من تماس داشته باشد. شهبازی: چشم، چشم. ☘ 🌸 @yousof_e_moghavemat
🚩 ✔ 🌸 💠 اعزام قوای محمّد رسول‌الله(ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت. درمرحله‌ی اول، به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند. در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق، زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن، مرحله‌ی دوم اعزام انجام گرفت و سپس حجم زیادی از نیروهای رزمنده به کمک نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، راهی سوریه شدند که سرپرستی مجموعه‌ی سوّم را بر عهده داشت. 📸 شناسنامه عکس: خرداد ۶۱، سخنرانی تیمسار ظهیرنژاد؛ رئیس ستاد ارتش برای قوای محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. 🔸️سمت چپ ظهیرنژاد( بلندگو در دست دارند)، سردار ایستاده است. 💐 🚩 @yousof_e_moghavemat