eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🌸 ☘ ⚘ دوم خرداد ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار کم نظیر سپاه اسلام فرمانده دلاور و سلحشور از 🌹 ═══°✦ ❃ ✦°═══ ولادت: ۱۳۳۸ - تهران ادامه تحصیل تا مقطع سوم دبیرستان ترک تحصیل به علت فوت پدر و مشغول به کار در کارخانه‌ی چای مجدداً ادامه تحصیل در بحبوحه‌ی انقلاب پیوستن به نهاد مقدّس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خدمت در حفاظت فرودگاه مهرآباد عزیمت به جبهه غرب با آغاز جنگ و توفیق همرزمی با سرداران ، و و...در ارتفاعات انتقال به قبل از عملیات الی‌بیت‌المقدس انتصاب به فرماندهی گردان میثم به دستور سردار : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی آزادسازی خرمشهر. بارها زخمی شد. در یکی از عملیات‌های بازی‌دراز به شدت مجروح شد. به خیال اینکه شهید شده است، وی را همراه پیکرهای شهدا به عقب انتقال دادند. در روز اول عملیات الی‌بیت‌المقدس هم همین اتفاق افتاد. حتی محسن خالقی پشت بیسیم به خبر شهادت عباس را اعلام می‌کند؛ امّا در تقدیر وی چنین انگاشته بودند که او در آستانه‌ی ورود به خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوش‌جان کند. چه اینکه پس از بهبودی نسبی مجدداً به خط مقدم بازگشت و در مرحله‌ی سوم عملیات به جمع یاران شهید خود پیوست. آرامگاه ایشان در گلزار شهدای ، قطعه ۲۶ - ردیف ۴۴ - شماره ۴۳ قرار دارد. 🌺💠🌺 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🗓 امروز 13 مرداد ماه *🌹 سالروز شهادت شهید علیرضا موحد دانش* *علیرضا اولین فرزند خانواده «موحد» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد و پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، وی نیز از پادگان گریخت و به جمع انقلابیون پیوست. (روایتی دیگر: در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی برق به کسب علم مشغول گشت.) پس از پیروزی انقلاب، در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت مشغول شد.* *علیرضا در فروردین ماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و ابتدا مأموریت حراست از بیت امام خمینی را بر عهده گرفت. با آغاز غائله کردستان، به کردستان رفت و در چند عملیات پاکسازی علیه ضد انقلابیون شرکت کرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشین محسن وزوایی در عملیات بازی دراز حضور یافت و در همین عملیات، یک دستش قطع شد. پس از عملیات "مطلع الفجر" به مکه معظمه مشرف شد. قبل از عملیات فتح المبین، به تیپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد تا به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر مأموریتش را انجام دهد.* *وی پس از خاتمه عملیات فتح المبین، فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را بر عهده گرفت و نقش فعالی در مراحل سه گانه "بیت المقدس" و آزادی خرمشهر ایفا کرد.* *در خرداد سال 1361 با دختری مومنه عقد ازدواج بست. پس از پایان عملیات بیت المقدس، به همراه قوای محمد رسول الله (ص) به لبنان اعزام شد. بعد از بازگشت از لبنان، فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده گرفته، در عملیات "والفجر 1" با این تیپ وارد عملیات شد و در همان عملیات نیز مجددا مجروح شد.* *علیرضا موحد، عاقبت در تاریخ 13 مرداد 1362 در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، در حالی که فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده داشت به شهادت رسید.* *✍ وصیت نامه :* سلام علیکم، در زمانی قلم به نیت وصیت بر کاغذ می‌لغزانم که هیچ گونه لیاقت شهادت را در خود نمی‌بینم. وقتی به قلم رجوع می‌کنم، غیر از سیاهی و تباهی و معصیت چیزی نمی‌یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می‌خواهم که تا مرا نیامرزیده است، از دنیا نبرد. پروردگارا با گناهی زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتی نیست، تقاضای عفو و بخشش دارم. الهی بنده ای که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخ توان دارد؟ خدایا توبه ام را بپذیر و از گناهانم درگذر که غیر از تو کسی را ندارم و غیر از تو امیدی ندارم. مردم بدانید راهی را که در آن گام نهاده‌ایم که همانا راه حسین (ع) است به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقی که به تن داریم در سنگر رضای خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتی که پشتیبانش خداست و پیشاپیش امام زمان در مقابل تمامی‌کفر خواهد ایستاد و ان‌شاالله پیروز خواهد شد. پدر و مادر عزیزم! همان گونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید، اکنون نیز صبر پیشه کنید. در حدیث است که هرگاه پدر و مادر در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند، خداوند کریم اجری عظیم نصیبشان می‌کند. شما خوب می‌دانید که شهید عزادار نمی‌خواهد، رهرو می‌خواهد همان طور که من رهرو خون برادرم بودم شما هم با قلم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید. مادر عزیزم به مادران بگو مبادا از رفتن فرزندان تان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود. پدر و مادر عزیز! به خاطر تمام بدی‌ها و ناسپاسی‌ها که به شما کرده ام مرا ببخشید و حلالم کنید و از همه برای من حلالیت بخواهید. از همسرم که امانتی است از من نزد شما خوب محافظت کنید که مونس آخرین روزهایم بود. برادران عزیز، برادری داشتم که در راه خدا شهید شد، قبلا در وصیت نامه ام با او صحبت و درد دل می‌کردم اکنون به شما توصیه می‌کنم که برادران عزیزم نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید، که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند در زنده بودنمان که نتوانستیم در آن‌ها اثری بگذاریم شاید در مرگمان فرجی باشد و بر وجدان بی انصافشان اثر گذارد ... *والسلام* *علیرضا موحددانش* (نفر دوم ایستاده از سمت راست) @yousof_e_moghavemat
🌷وداع با پیڪر مطهر فرمانده محور عملیاتی سپاه غرب در ⏳آذرماه سال۱۳٦۰ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 🌸 ☘ ⚘ دوم خرداد ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار کم نظیر سپاه اسلام فرمانده دلاور و سلحشور از 🌹 ═══°✦ ❃ ✦°═══ ولادت: ۱۳۳۸ - تهران ادامه تحصیل تا مقطع سوم دبیرستان ترک تحصیل به علت فوت پدر و مشغول به کار در کارخانه‌ی چای مجدداً ادامه تحصیل در بحبوحه‌ی انقلاب پیوستن به نهاد مقدّس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خدمت در حفاظت فرودگاه مهرآباد عزیمت به جبهه غرب با آغاز جنگ و توفیق همرزمی با سرداران ، و و...در ارتفاعات انتقال به ۲۷ قبل از عملیات الی‌بیت‌المقدس انتصاب به فرماندهی گردان میثم به دستور سردار : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی آزادسازی خرمشهر. بارها زخمی شد. در یکی از عملیات‌های بازی‌دراز به شدت مجروح شد. به خیال اینکه شهید شده است، وی را همراه پیکرهای شهدا به عقب انتقال دادند. در روز اول عملیات الی‌بیت‌المقدس هم همین اتفاق افتاد. حتی محسن خالقی پشت بیسیم به خبر شهادت عباس را اعلام می‌کند؛ امّا در تقدیر وی چنین انگاشته بودند که او در آستانه‌ی ورود به خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوش‌جان کند. چه اینکه پس از بهبودی نسبی مجدداً به خط مقدم بازگشت و در مرحله‌ی سوم عملیات به جمع یاران شهید خود پیوست. آرامگاه ایشان در گلزار شهدای ، قطعه ۲۶ - ردیف ۴۴ - شماره ۴۳ قرار دارد. 🌺💠🌺 @yousof_e_moghavemat
📸 ۲۱ خرداد ۱۳٦۱ علمداران لشکر۱۰سیدالشهدا (؏) در حال اعزام به سوریه (؏) (نفر اول ایستاده از سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ☆ ♡ اواخر خرداد ۱۳۶۱ فرودگاه مهرآباد دقایقی قبل از عزیمت به سوریه شیرین‌زبانیِ در هنگام مصاحبه: «ناراحت نیست؛ اتفاقاً خیلیم راحته!...»😄 ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
‍ ‍ هنوز یک دست و دو پایت مانده… 🌷🌷🌷 هر روز صبح با مادر برنامه رادیویی را گوش می کردیم که آخرین اخبار جبهه را اعلام می کرد. سال 59 بود و عملیات آزاد سازی بازی دراز. آن روز هم مثل همیشه منتظر شنیدن اخبار بودیم که مجری رادیو گفت شب گذشته دست راست علیرضا موحد فرمانده عملیات بازی دراز طی درگیری با نیروهای عراقی قطع شده. مادرم به صورت زد گفت: ای وای دست بچه ام قطع شد. گفتم مادر اشتباه می کنی فامیلی این فرمانده ای که مجری گفت موحد بود نه موحد دانش. با گفتن این حرفم کمی آرام شد. شب چندین بار با علیرضا تماس گرفتیم اما موفق به صحبت نشدیم. وقتی فهمیده بود خودش به مادر زنگ زد و گفت: حاج خانم من خوبم چیزی نشده. بعد آرام آرام شروع کرد به گفتن: مادر اگر یک انگشتم قطع شده باشد ناراحت می شوی؟ مادر گفت: نه علیرضا یک انگشت در راه اسلام چیزی نیست. گفت: اگر دوتا انگشتم از دست رفته باشد؟ باز همان پاسخ را شنید. گفت اگر سه تا انگشت؟ این بار مادر گفت اگر یک دستت هم از بین رفته باشد باز هم کم است؛ هنوز یک دست و دو پایت مانده که در راه اسلام نداده ای. علیرضا نفس راحتی کشید و گفت: خیالم راحت شد. نمی دانستم چطور بگویم که مچ دست راستم قطع شده...🌷🌷🌷 راوی: خواهرشهید @yousof_e_moghavemat
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چه جوابی داریم ؟؟؟ 🔔 صحبت های ، فرمانده گردان حبیب - 📌 عقبه مقر تیپ — انرژی اتمی (دارخوین- جاده اهواز-آبادان) 🚨 به تاریخ: ٢۱ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🌴 عملیات بیت المقدس - (آزادسازی ) @yousof_e_moghavemat
🔹 برادران عزیزم!! نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. 🌷 سفارش شهید موحد دانش ا▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ موحددانش پس از مجروحیت و انتقال به بیمارستان پادگان ابوذر،تحت عمل جراحی قرارگرفت وپزشکان بعلت شدت جراحات، چاره ای ندیدند جز آنکه دست اورا از زیر آرنج قطع کنند 👆📸 حسین لطفی،همرزم دیرین او(با لباس پلنگی)نیز درکنار تخت او و درجمع تیم جراحی دیده می شود 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹ا 👇👇 روزی که دستش قطع شد، هیچ کس ندید که موحددانش از درد فریاد بکشد. یا اعتراضی به کادر بیمارستانی بکند. حتی به اسیر عراقی که به انداختن نارنجک به طرف او اعتراف کرد، اخم هم نکرد. مادر این شهید، وقتی خبر قطع شدن دست پسرش را از رادیو شنید، با بیمارستان پادگان ابوذر (نزدیکترین مقر نظامی به بازی دراز) تماس گرفت. این مادر در مورد مکالمه با پسرش در بیمارستان می گوید: 🎤 «با او صحبت کردم و تبریک گفتم. ابتدا گفت انگشتش قطع شده. من هم گفتم دیگران برای اسلام سر می دهند!! انگشت که چیزی نیست! متوجه برخورد من که شد، حقیقت را گفت. دستش، از ساق قطع شده بود. پرسیدم چطور شد که دستت قطع شد؟ به شوخی گفت: به بازی دراز، دست درازی کردم، عراقی ها دستم را قطع کردند!! 📚 نقل از کتاب: "پادگان ابوذر" ، قطعه ای از آسمان! @yousof_e_moghavemat
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 اعزام قوای محمّد رسول الله (ص) به سوریه به منظور مقابله با اسرائیل متجاوز 🎥 فیلم | مصاحبه با شهید علی موحد دانش در فرودگاه دمشق - 🌟 ظهر روز ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ @yousof_e_moghavemat