🌷آخر نفس کشیدنم، آن موقع که دیگر رمقی نمانده بود، دستی به طرفم آمد و من را از لابه لای جمعیت بیرون کشید. یک جوان جانم را نجات داد. زنده ماندم. من را به بیمارستان بردند و تا چند ساعت بستری بودم. وقتی هم که به خانه آمدم، حال و روز خوبی نداشتم. اما مدام تصویر آن جوان جلوی چشمم بود. میخواستم هرطور شده پیدایش کنم. عمرم به این دنیا باقی نمیماند، اگر او نبود. بعد از دو روز از خانه بیرون زدم. تصاویر جان باختگان مراسم تشییع حاج قاسم، در در و دیوار شهر نصب شده بود. دنیا روی سرم خراب شد وقتی تصویر آن جوان را میان جان باختگان دیدم. آرام و قرارم رفت.
✍راوی یکی از نجات یافتگان
#شهید_سجاد_شمس_الدینی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat