eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇 💠 سال ۶۲ ما از پادگان به اردوگاه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!! @yousof_e_moghavemat
به رغم تلاش های مکرر و فراوان جهت گشودن گره ی به نشوه - که سخت ترین و کلید ی ترین مخور عملیاتی به فرماندهی -همت بود- فرمانده کل سپاه شخصا در چادر فرماندهی حاضر شد تا از نزدیک هدایت عملیات را به عهده بگیرد در بیانات سردار سرلشکر _محسن_رضایی آمده است: «در کنار احساس قدرت میکردم.» منبع عکس :تصویری کمتر دیده شده از عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲-سایت حزب الله ۱۱۰ @yousof_e_moghavemat
🕊 «...صبح روز بعد راننده با دو ساعت تأخیر به دنبالش آمد و حاج آقا ،ماشین خراب شده؛باید ببرمش تعمیرگاه. خیلی عصبانی شد.بر سر او داد زد: برادر من! مگر تو نمیدونی بچه های مردم الان توی منطقه معطل ما هستن؟ من نباید اونا رو چشم به راه بذارم! حالا از این طرف من خوشحال بودم که تا راننده برود ماشین را تعمیر کند،همت یکی دو ساعت بیشتر در خانه می ماند؛ همیشه به من می‌گفت : تنها چیزی که مانع از من میشه، وابستگیم به شماهاست.روزی که مسئله وابستگی به شما رو برای خودم حل کنم،مطمئن باش اون وقت،وقت رفتن منه. مهدی یک کتری کوچولو دستش گرفته بود و داشت با در آن بازی میکرد.هی می‌رفت سمت پدرش و با زبان کودکانه به او می‌گفت: بابایی؛د...بابایی؛د... دیدم همت اصلا به او اعتنایی نمیکند.عصبانی شدم و گفتم:مرد حسابی؛ من هیچی؛لااقل به این بچه یه کمی توجه کن.صورتش را از من برگرداند.رفتم به سمتش؛دیدم اشک تمام صورتش را پوشانده.آنجا بود که فهمیدم فقط آمده بود تا از ما؛از همه چیزش دل بکند.»» لازم به ذکر است که به روایت بانو بدیهیات ،کل مدت رفت و برگشت همت،کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید.عصر روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از خوزستان به اسلام آباد رفت و پیش از ظهر روز یکشنبه ۳۰بهمن از اسلام آباد عازم جنوب شد ▪️منبع: کتاب ارزشمند و خواندنی های_خورشید نوشته ی گلعلی بابایی ـــ حسین بهزاد صفحات ۳۰۴ و ۳۰۵ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
شهید نشدن ⚫ آخرین دیدار در شرایطی که عناصرتیم شناسایی واحد اطلاعات عملیات برای واپسین ماموریت شناسایی عقبه ی دشمن در محور طلائیه -نشوه مهیا می شوند، از فرصت موجود برای دیدار همسر و دو فرزندش استفاده کرد و بعداز ظهر روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از خوزستان عازم شهرستان اسلام آباد غرب شد بانو بدیهیان از دیدار با وی و فرزندانش چنین یاد کرده است: «...واحد مسکونی ما در مجتمع خانه های سازمانی پادگان الله اکبر شهرستان اسلام آباد غرب بر اثر خرابی لوله های آب اصلا قابل سکونت نبود،به ناچار من با مهدی و مصطفی به واحد مسکونی خانواده حاج محمد عبادیان رفته بودیم. آخرین ساعات شنبه ۲۹بهمن بود که همت به دنبال ما آمد و با بچه های مان از واحد مسکونی خانواده عبادیان رفتیم به سمت واحد مسکونی درب و داغان خودمان. بین راه،من به تفصیل برایش شرح دادم که خانه در دست تعمیر است،آنجا را دارند بنایی میکنندوالان نمیشود در آن بیتوته کرد.خصوصا که هوای آخر بهمن ماه در منطقه ی سردسیر کشور به شدت سرد بود،جلوی واحدمان که رسیدیم،همت وقتی کلید انداخت و در خانه رابازکرد یکه خورد.با قیافه ای مبهوت از من پرسید:چرا خونه به این حال و روز افتاده؟ تعجب کردم؛ انگار در بین راه هیچ کدام از حرفهای مرا نشنیده بود. همسر حاج عباس کریمی خیلی به ما اصرار کرد که برای آن شب به منزل آنها برویم.منتها همت قبول نکرد گفت دوست دارم توی خونه خودمون بمونیم،داخل خانه؛وقتی کلید برق را زد، توی صورتش نگاه کردم دیدم پیر شده با آن که ۲۸ سال داشت همه خیال می‌کردند یک جوان ۲۲،۲۳ساله است اما آن شب من برای اولین بار دیدم گوشه ی چشم هایش چروک افتاده ،روی پیشانی اش هم. همان جا زدم زیر گریه گفتم:ابراهیم،چی به سرت اومده ؟!چرا این شکلی شدی؟ خندید و گفت:فعلا این حرفها رو بذار کنار.من امشب یواشکی اومدم اینجا،اگر برادر محسن [رضایی]بفهمه کله ام رو می‌کنه !همزمان با گفتن این کلمات تیغه ی دستش را مثل چاقو،روی گلویش کشید. منبع:کتاب ارزشمند و خواندنی های_خورشید نوشته ی گلعلی بابایی -حسین بهزاد صفحات ۳۰۳-۳۰۴ ❤️ @yousof_e_moghavemat
فرمانده برای آخرین توجیهات در چادر مسئولین واحد روابط عمومی این لشکر حضور می یابد از چپ: ،صدق آمیز و محسن پرویز ؛ مسئول واحد روابط عمومی @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📆 17 اسفند 1362 – شهادت سردار خیبر حاج ابراهیم همت 🔹متولد 1334- شهرضا (اصفهان)- او پس از گذراندن دوره سربازی، به جرگه گروه های انقلابی پیوست. وی در جریان ناآرامی های کردستان، آستین همت بالا زد و به نبرد با گروهک های الحادی شتافت. 🔸ابتدا معاون فرهنگی سپاه پاوه بود و پس از شهید بزرگوار ناصرکاظمی، فرماندهی سپاه پاوه و اورامانات را به عهده گرفت.(مهر59 تا دی ماه 60). در طی این مدت توانست با انجام عملیات های مختلف، روستاها و مناطق آلوده را از لوث وجود ضدانقلاب پاکسازی کند. ▪️همت در این زمان، عملیات مشترکی را نیز با سپاه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان انجام داد. عملیات پیروزمند محمد رسول الله(ص) که در داخل مرز عراق (شهر طویله ...) انجام گرفت. این عملیات، از آغاز تجاوز عراق به ایران، اولین هجوم به داخل مرز عراق محسوب می شد. 🌀محسن رضایی پس از به عهده گرفتن فرماندهی سپاه، در جریان بازدیدی که از مناطق مختلف غرب کشور داشت، متوسلیان و همت را بسیار مستعد تشخیص داد، لذا با هماهنگی شهید بروجردی و شهید ناصرکاظمی(فرماندهان سپاه غرب و کردستان) این دو نفر را برای عملیات فتح المبین به جنوب فراخواند و این نقطه آغازی بود برای تشکیل تیپ27 محمد رسول الله(ص) 🔺همت در فتح المبین، مسئول ستاد تیپ و در عملیات بیت المقدس، جانشین احمد متوسلیان( فرمانده تیپ27) بود. درپی به اسارت درآمدن متوسلیان توسط اسرائیلی ها و در عملیات ‌رمضان که در تابستان61و در شرق بصره انجام گرفت، همت فرماندهی تیپ را به عهد گرفت. 💠 همت در والفجر مقدماتی، مسئول سپاه 11 قدر بود که شامل: لشکر۲۷ ، ‌لشکر۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) می شد. سرانجام در عملیات خیبر، در جزیره مجنون، و در هفدهم اسفند ٦٢، این جان ناآرام و شیدای همت، بهانه وصل به معبود را با تركشی كه بر پیكرش نشست، پیدا كرد و شهد دلنشین شهادت را لاجرعه سر كشید. @yousof_e_moghavemat
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت: «در هر صورت، برای تخلیه مجروحین و شهدا امشب همه باید بسیج بشوند.سعید! به بچه‌های تعاون لشکر بگو همراه تعدادی آمبولانس، بروند پشت خط مستقر بشوند. من از ظهر این مطلب را به مسئولین آن‌ها گفته‌ام که آمادگی داشته باشند. ضمن این‌که امشب هم تا صبح آسمان مهتابی است؛ طوری که شما بتوانید کار پیدا کردن و جمع‌آوری زخمی‌ها و شهدا را در شیارها به راحتی انجام بدهید. اگر بتوانیم امشب این کار را انجام بدهیم، خیلی خوب می‌شود. هر دانه شهیدی را که به عقب تخلیه کنیم، برای پدر و مادر، همسر و فرزند، اعضای خانواده و بستگان و خویشاوندان او، خیلی اهمیت دارد. پس ان‌شاء‌الله کسی در این مورد کوتاهی نکند.» 📚صفحه 149برشی از 《کتاب به فرماندهی همت》 /انتشارات نشر یازهرا(س) @yousof_e_moghavemat
☑️ هفدهم اسفند سالروز شهادت فرمانده شهید ابراهیم همت و شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم همت به شهادت رسید...، 🔸شهید میرافضلی معروف به سید پابرهنه که ترک موتور حاج ابراهیم همت نشسته بود به همراه این فرمانده دلیر در جزیره مجنون به شهادت رسید. 🕊🌹 🕊🌹 @yousof_e_moghavemat
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کلام اخلاقی از سردار عاشورایی سپاه اسلام شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه، باید داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه میخواد که از ما از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم، باید شبانه روز دلمون، همه وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه، اینقدر پاک باشیم که کلا از ما راضی باشه. قدم بر میداریم برای رضای خدا،قلم برمی‌داریم برای رضای خدا، حرف می‌زنیم برای رضای خدا، شعار میدیم برای رضای خدا، می جنگیم برای رضای خدا، همه چی همه چی خاص خدا باشه....... @yousof_e_moghavemat
💔 مادر شهیدهمت می گوید « ابراهیم از جبهه برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده اش به شهرضا رسیده بود با اینکه دیروقت بود، نیمه شب باصدای گریه و تضرع او از خواب بیدار شدم و دیدم داره نماز شب می خونه صبح همان شب، وقتی که ابراهیم قصدبازگشت به جبهه را داشت، به او گفتم یک مقدار بمان و خستگی ات را رفع کن پاسخ داد مادرجان ما تا به حال درخواب های سنگین غوطه ور بودیم☺️، اما حالا دیگر وقت بیداری است ما هیچ وقت نمی توانیم فقط به راحتی و استراحت خودمان فکر کنیم☝️ اگر به این چیزها فکر کنیم دیگرنمی توانیم مزه‌ی بیداری را بچشیم من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق و برقش به دنیادارها می بخشم😊 مادر، این دنیا تنگ است و جای من نیست »🕊 راوی:مادرشهید @yousof_e_moghavemat
شهید حاج قاسم سلیمانی: فرمانده‌ی لشگر بود، لشگر پایتخت. ده‌ها هزار نفر زیر نظر او بودند. تو خیبر لشگرش اونقدر شهید شد، شهید شد، مجروح شد؛ شهید شد، به گردان رسید. گردان را از طلائیه منتقل کرد به جزیره‌ی مجنون جنوبی، تبدیل به دسته شد؛ والله تبدیل به‌علاوه شد یعنی قریب چهل نفر! همت با دسته ماند. اون وقت بر ترکِ موتور نه در یک بنز ضد گلوله در یک فضای ویژه... همت بر ترک موتور ناشناس شهید شد و بیش از دو ساعت کسی نمی‌دانست این ‌که بر زمین افتاده، همت است. اینطوری می‌شود که او بر جان‌ها امروز حکومت می‌کند. برادران طاقت اینه، امتحان اینه. @yousof_e_moghavemat
📷 ▫️حضور رزمندگان و شهدای اهل سنت در تشییع پیکر مطهر شهید حاج همت ⚪️ اگر می خواهی حاج همت را واقعی و درست بشناسی با دقت به این عکس نگاه کن👆 این عکس سند فرماندهی بی نظیر حاج همت است حاج همت در پاوه و غرب کشور با عمل به دستورات اهل بیت {ع} و پیامبر {ص} با محبّت و بصیرت، فرماندهی و مدیریت می کرد حاج همت، بازی سیاسی و جناحی نمی کرد جانش را کف دست گرفته بود و برای امنیت و عقب راندن دشمنان وحشی خونخوار، مجاهدت می کرد و مدافع سلامتی و‌ جان و مال و ناموس مردم بی گناه منطقه بود الگوی فرماندهی حاج همت اسلام ناب محمّدی {ص} است اگر امروز هم کسی برای خدا کار کند کم نگذارد، فریب نخورد، مغرور نشود، حیله نکند محبوب خدا و مردم می شود . حاج همت از مشخص ترین فرمول خدا حداکثر استفاده را برد: اخلاص، صداقت و کار جهادی @yousof_e_moghavemat