eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 📜 ☆ ♡ «...ما پاسدار و بسیجیِ صرفاً نظامی، نمی‌خواهیم! اولین خصوصیت یک پاسدار واقعی، یک بسیجی واقعی؛ برخورداری از جنبه‌ی عقیدتی و مذهبی بودنِ اوست. ما پاسدار و بسیجیِ نظامیِ صِرف، نداریم! وای بر ما! وای بر پاسدار ما!! وای بر بسیج ما!!! اگر روزی برسد که او، صرفاً یک پاسدار و بسیجیِ نظامی باشد؛ این به درد نمی‌خورد. نه‌تنها به درد نمی‌خورد، بلکه خدای ناخواسته، ما باید به خاطرش مؤاخذه هم بشویم! ما باید در وهله‌ی اول، پاسدار و بسیجی ایدئولوژی، عقیده و مکتب باشیم و بعد، پاسدار و بسیجی نظامی!...» ☆ ♡ ✅ منبع زیرنویس: جلد سوم مجموعه گران‌بها و ارزشمند ، صفحات ۱۴۷۰ و ۱۴۷۱ برگرفته از سخنرانی در اردوگاه قلاجه، ۲۷ شهریور ۱۳۶۲. ✔ 📷 شناسنامه عکس: فروردین ۱۳۶۲ - مراسم هفتم شهادت ، تهران ، گلزار بهشت زهرا (س). - منبع عکس: سایت "دفاع پرس" @yousof_e_moghavemat
🔰 ✔ 🌸 «...برای خداوند بسیار آسان است که در یک لحظه، را از این عالم ببرد؛ یک سکته به او بدهد و این‌طوری، او به درک واصل شود. منتها خداوند صدّام را در کفرش آزمایش می‌کند و ما مؤمنین را، در ایمان‌مان. چرا که جنگیدن ما در مقابل عراق، هیچ عاملی غیر از ایمان‌مان؛ بر دشمن غلبه نکرد. در قیاس با ارتش بعث؛ ما از نظر برخورداری از ابزار جنگی، ضعیف‌تریم. از نظر برخورداری از امکانات و کمک‌های مادی و تسلیحاتی، ضعیف‌تریم. شیطان و شیطان‌چه‌ها و هرچه نیروی شیطانی که در این دنیا وجود دارد، همگی حامی و یا پیرو صدّام هستند. ولی ما، غیر از خدا، هیچ‌کس را نداریم...» ♡ ☆ ✅ از بیانات شیوای بعد از عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ - دشت چنانه، دهکده‌ی حضرت رسول (ص)؛ اردوگاه لشکر. •°• °•° @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 👀 👥 «...الآن این عناصر [ضدانقلاب] با استفاده از شیوه‌های پیچیده و عجیب، به قدری توان نفوذشان در تشکیلات ما بالاست، که حد ندارد. همین اواخر؛ نمی‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ از طرف سازمان منافقین یک سری دوره‌های عقیدتی - سیاسی، براساس متون مورد تأیید ما ترتیب داده بودند. به این معنا که عنصر منافق را موظف می‌کردند روی قرائت سلیس آیات قرآن به قدری وقت بگذارد، تا در این زمینه حسابی کارکشته بشود و بعد که برای نفوذ در سپاه به پذیرش رفت، در پاسخ به سوالات قرآنی، خیلی مسلط واکنش نشان بدهد. این مسئله فقط منحصر به عناصر نفوذی منافقین نمی‌شد. حتی نمی‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ عناصر نفوذیِ حزب توده هم، توی این زمینه خیلی کار کرده‌اند. به نحوی که وقت می‌نشینید بررسی کنید؛ می‌بینید اینها قرآن را بلدند، اصول و فروع دین را بلدند، احکام عبادی و شرعی را هم خوب بلدند، خیلی خطرناک‌اند! لذا در مرحله‌ی پذیرش؛ که مبنای قضاوت فقط دانستن این مسائل بود، می‌دیدی فلان عنصر توده‌ای که رفته و همه‌ی این چیزها را طوطی‌واری حفظ کرده، خیلی راحت آمده و از فیلترها رد شده و چهار صباح بعد هم، او را گذاشته‌اند مسئول فلان‌جا و چقدر باید بگذرد تا بالاخره بفهمیم این آدم خراب است و از ابتدا، بنای او نفوذ در مجموعه‌ی ما بوده. می‌خواهد منافق باشد، می‌خواهد توده‌ای کمونیست...» ☆ ♡ ✅ از مجموعه بیانات سردار در اردوگاه شهید بروجردی، ارتفاعات قلّاجه به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۲ به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵. @yousof_e_moghavemat
📜 «...توقع ما از یک مؤمن، فقط برخوردادی از سه مزیت است که اگر این سه مزیت در او وجود داشته باشند، می‌توان گفت که این این انسان مؤمن، جهت کار کردن در رده‌های ستاد و صفِ لشکر، می‌تواند مورد تأیید شما قرار بگیرد. کدام مزیّت‌ها؟! - مزیّت یکم؛ علم، - مزیّت دوم؛ عمل، - مزیّت سوم؛ اخلاص. این سه عنصر، لازم و ملزوم همدیگر هستند و مثل حلقه‌های یک زنجیر، به هم وابسته‌اند...» ☆ ♡ ✅ از مجموعه بیانات سردار در اردوگاه شهید بروجردی، ارتفاعات قلّاجه به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۲ به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🍃 🌸 ✅ 📄 🔶 روز سوم «عملیات خیبر» بود که برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار ، رفت و جلو ایستاد. پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چندتا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند. همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت. 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی» @yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 ✔ ✉ ظهر روز جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲ محور به ✅ . (نشسته بر ترک موتور) به اتفاق برای بازدید از خط، مهیّای حرکت می شوند.✔ 🔶 شهدایی که در عکس دیده می شوند به ترتیب از راست عبارتند از: 👉 🌷 = کادر گردان عمار  = فرمانده گردان عمار  = معاون گردان عمار  = فرمانده لشگر ۲۷  = (دقیق پشت سر حاج همت است)  = (نفر اول از چپ) ✴ 🌸 ✴ ✅ تصویر و اطلاعات از کتاب ارزشمند و سایت «مشرق نیوز».↘ (ص) @yousof_e_moghavemat
31.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 💾 برشی از مستند / آخرین تصاویر قبل از هفدهم اسفند سردار بزرگ و پرافتخار سپاه اسلام فرماندهٔ اسطوره‌ای سرلشکر پاسدار (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) گرامی باد... @yousof_e_moghavemat
🚩 ♡ ☆ برای تشییع جنازه‌اش، از همه جا آمده بودند. حتی فدائيانش در کردستان، پیشمرگان کُرد مسلمان از بانه، از مریوان، همه در فراغ شهادتش، آه می‌کشیدند و ناله سر می‌دادند. داغش برای همه جانکاه و سنگین بود. در همین بود که به او لقب اطلاق شد... ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
🍁 🔥 ✾ ↳ 📷 آبان ۱۳۶۲، قرارگاه خلوزه۲، قبل از مرحله‌ی سوم عملیات. از راست: رسول توکلی (جانشین ستاد لشکر)، ؟؟؟، ، مجتبی صالحی‌پور (راننده‌ی حاجی)، (جانشین لشکر). نفر نشسته هم شناسایی نشدند. ■در آن مقطع، هر روز به گردان‌ها سرکشی می‌کرد و میزان آمادگی‌شان را می‌سنجید. @yousof_e_moghavemat